آقا شیخ مرتضیزاهد دوست داشت تا در روزهای جانسوز شهادت حضرت اباعبدالله الحسین(ع) از كلمات و الفاظی برای سینه زنی استفاده كند كه تأیید و رضایت اهلبیت عصمت و طهارت(علیهمالسلام) را در برداشته باشد. به همین خاطر در یکی از سالها متوسل به ائمهاطهار(ع) میشود و بعد، شبی در عالم خواب، خود را در كربلای امام حسین(ع) مشاهده میكند. در میان خیمههای مصیبتزده امام حسین(ع) این كلمات را به او القا میكنند و او نیز شروع به گفتن این كلمات میكند كه: «هذا عزاكَ یا حسین / روحی فداكَ یا حسین» اما همراه با القای این كلمات، یك سوز عجیبی نیز به آقا شیخ مرتضی داده میشود و از آن سال به بعد، به محض اینكه در روزهای تاسوعا و عاشورا با همان لحن و صدای معمولی، از دهانش خارج میشده است كه: «هذا عزاكَ یا حسین / روحی فداكَ یا حسین» یك سوز و گداز غیرعادی و بسیار شدیدی به جان مردم میافتاده است و هر شنوندهای با هر معرفت و مرامی، بشدت منقلب وگریان میشد. او که عمری با عشق و سر سپردگی به مولایش امام حسین(ع) سرکرده غریب نیست اگر حضرتش نیز کریمانه کسی را به سراغش بفرستد. یکی از تجّار تهران از دنیا رفته بود و فرزندانش تصمیم گرفتند جنازهاش را به کربلا انتقال دهند و آنجا دفن کنند. اما موفق به گرفتن اجازه از دولت عراق و ایران برای این انتقال نمیشوند و مجبور شدند پدرشان را در ایران به خاک بسپارند. او که دفن میشود، به فاصله چند روز اجازه حمل جنازه به کربلا، به دست فرزندانش میرسد و این همزمان میشود با ارتحال شیخ مرتضی زاهد(ره). فرزندان آن تاجر اجازهنامه را به خانواده شیخ مرتضی میدهند و جنازه شیخ پس از انتقال به کربلا در صحن حضرت اباالفضل(ع ) به خاک سپرده میشود.
* زاهد العلما- زندگینامه آیتالله شیخ مرتضی زاهد- ، حسین حاجی حسینی، انتشارات مطیع، 1394، ص 26 و ص67.