kayhan.ir

کد خبر: ۲۰۸۸۰۹
تاریخ انتشار : ۲۹ دی ۱۳۹۹ - ۲۰:۴۳

طیــف عصبــی آشــفـتــه!


 
  پژمان کریمی
صحنه تئاتر کشور منزه نیست. طیفی از فعالان این عرصه، با قرض سیاسی بر آن است تا جهات محصولات این عرصه را به غایات سخیف و عفن منحرف سازد. بهانه‌های این طیف در نگاه نخست به دور از سیاست به نظر می‌رسد:
«تلاش برای ارائه تصویری واقعی و خردمندانه از زندگی»!
در ادامه نیز توجیه می‌شود که:
اولا؛ «ارائه تصویری واقعی و خردمندانه از زندگی» جز با آزادی از قیود اخلاقی - جنسی و دینی (-اسلامی) میسر نیست.
دوم؛ ذهن هنرمند برای خلاقیت و خردورزی بدون تعصب؛ باید از تابعیت قیود مختلف منفک شود!»
این بهانه و گزاره بر عکس ادعای غیر سیاسی بودن یا تبری جستن از مقاصد سیاسی؛ دقیقا برآمده از مقاصد و غرضهای سیاسی است. زیرا طیف یاد شده:
1- با ابزار هنر، به نفی دین و تقابل با دین‌ورزی و دینمداران می‌پردازد.
2- حاکمیت و حکومت دینی را به رسمیت نمی‌شناسد و بلکه مایه عقب‌ماندگی و واپس‌زدگی معنا می‌کند.
3- در نقش مبلغ ارزش‌های مکاتب مادی و سخیف لیبرالیستی و الحادی ظاهر می‌شود. همان مکاتبی که سر تقابل با دین اسلام دارند.
4- بر ضرورت «رهایی از قیود» و «آزادی بی‌حد و حصر»تاکید دارد اما اجازه نمی‌دهد که قید «آزادی جنسی» یا «ولنگاری» یا تعریضات به ساحت دین» در مشی و آثارش ، هدف نقد و مواخذه و محدودیت قرار گیرد.
آنچه بیان شد؛ آیا با اغراض و اهداف سیاسی بی‌نسبت است؟ آیا از اذهان شریف و منزه برمی‌آید؟ قطعا خیر! آیا حاکی از تفرعن نیست؟ یقیقنا بلی!
همین طیف پر مدعا و هوچی‌گر؛ موضوع «نظارت» بر تئاتر را تاب نمی‌آورد. با این بهانه که نظارت در تعارض با خلاقیت و ارزش آزادی است و انسان را متفرعانه و سرکوبگر؛ از تعالی و بالندگی باز می‌دارد؟ کدام خلاقیت و کدام تعالی؟ کینه ورزی علیه ساخت و ساحت ارزش‌های دینی یعنی خلاقیت؟ آیا ولنگاری و تاختن به حاکمیت دینی و سیاست دینی و قوانین و موازین دینی یعنی لازمه و ضمانت تعالی و بالندگی؟ طیف یاد شده؛ به اندازه‌ای بابت نفی نظارت پافشاری کرده و می‌کند که ستیزه با نظارت اینک در دیدگاه مدعیان هنر مدرن (که در جای خود قابل نقد و مداقه است) به مثابه یک ارزش و به قول مشهور؛ «پز روشنفکرانه» تجلی یافته است.
مدتی پیش شبکه بی‌بی‌سی درباره یک کارگردان تئاتر که به کشوری در آمریکای شمالی مهاجرت کرده است، گزارشی را به نمایش گذاشت. این کارگردان که از منسوبان به طیف یاد شده است، نمایشی را به زبان انگلیسی به صحنه برده است که واجد صحنه‌های سخیف است. نمایشی سخیف و به دور از معیارهای صریح حرفه ای! چه شد؟ غرض از مهاجرت و هیاهوی ضد نظارت، همین بود: اجرای یک نمایش سبکسرانه و تهی از گفتنی‌های خردورزانه؟! عقده گشایی‌های جنسی؟ لا ابالی‌گری سیاسی؟ همین؟ منزل طیف یاد شده، همین بود؟ که بواقع همین است!
مضحکتر اینکه بی‌بی سی می‌کوشد از قبل گزارش این دست نمایشها؛ مروج تئاتر لاقید عصبی و آشفته باشد تا محصول مواجهه این نوع آثار با تماشاگر عوام؛ همانا لاقیدی و آشفتگی تقدیر شود! چه کسی می‌تواند مستند به کتمان این واقعیت برآید؟