وصیتنامه حاج قاسم، سندی که نقشه «جریان تحریف» را نقش بر آب میکند
پـاسخ سـردار سلیمانـی بـه 10 پرسش سیاسـی
مسعود اکبری
مقامات دولت تروریست و جنایتکار آمریکا هیچگاه تصور نمیکردند که با شهادت سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی، محبوبیت این سردار دلاور روز به روز افزایش یابد.
حضور باشکوه و میلیونی مردم عزیز ایران در تشییع پیکر مطهر حاج قاسم و در ادامه راهپیمایی میلیونی مردم عراق علیه آمریکا، سران کشورهای غربی و نوچههای استکبار در منطقه را به شدت نگران و مضطرب کرد. اولین سالگرد شهادت سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس در ایران و عراق و نوع واکنش مردم در طول این یکسال نیز، این اضطراب و استیصال را در دل دشمن دوچندان کرد.
نکته قابل توجه اینجاست که رسانههای معاند پس از شهادت حاج قاسم، برای تخریب و تخطئه شخصیت این سردار دلاور، تمام توان خود را به کار بردند. اما این نقشه شوم، نقش بر آب شد و این محبوبیت حاج قاسم بود که روز به روز افزایش مییافت.
همزمان با تقلای رسانههای معاند، در داخل کشور نیز یک جریان سیاسی خاص که نقش ویژه ای در فتنه 88 داشت، این بار به تحریف شخصیت حاج قاسم اقدام کرد. هدف اصلی، مصادره محبوبیت شهید سردار سلیمانی و بهرهبرداری جناحی و سیاسی از این محبوبیت بود.
در همین رابطه ادعاهایی همچون «سردار سلیمانی اهل خودی و غیرخودی کردن نبود»، «سردار سلیمانی به خاتمی ارادت داشت»، «تشییع سردار سلیمانی درس اعتدال بود» و...مطرح شد.
رهبر معظم انقلاب- ۱۸ دی ۹۸- فرمودند: «ویژگی مهم حاج قاسم این بود که در مسائل داخلی اهل حزب و جناح و اینگونه تقسیمبندیها نبود اما به شدت انقلابی و پایبند به خط نورانی و مبارک امام بود و انقلاب و انقلابیگری خط قرمز قطعی او بود. حاج قاسم واقعاً ذوب در انقلاب بود و برخی سعی نکنند که این واقعیتها را کمرنگ کنند».
ایشان در ادامه در تبیین خصایص سپهبد شهید سلیمانی، «شجاعت» و «تدبیر» را دو ویژگی برجسته او برشمردند و یادآوری کردند: «برخی شجاعت دارند اما تدبیر و عقل لازم را برای به کار بردن شجاعت ندارند و برخی اهل تدبیرند اما اهل اقدام و عمل نیستند و دل و جگر کار را ندارند».
سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، علاوه بر آنکه در میدان جنگ، فرماندهای زبده بود و بینی آمریکا و همپیمانان واشنگتن را بارها به خاک مالیده بود، در حوزه مسائل سیاسی نیز بسیار تیزهوش و دقیق و صریح بود.
بررسی وصیتنامه این سردار دلاور و خاطرات دوستان و همرزمان و نزدیکان حاج قاسم، تصویری بدون تحریف و بدون روتوش از منش وی در حوزه مسائل سیاسی را به نمایش میگذارد.
در مجموع منش و رفتار سیاسی سردار سلیمانی را میتوان در 10 بخش خلاصه کرد.
ولایت فقیه
بدون شک مسئله «ولایت فقیه» برجستهترین فراز وصیتنامه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی است. این موضوع از بخش آغازین وصیتنامه این سردار بزرگ شروع شده و تا انتهای وصیت نامه استمرار پیدا کرده است.
در وصیت نامه حاج قاسم آمده است: «خداوندا! تو را شکرگزارم که پس از عبد صالحت خمینی عزیز، مرا در مسیر عبد صالح دیگری که مظلومیتش اعظم است بر صالحیتش، مردی که حکیم امروز اسلام و تشیّع و ایران و جهان سیاسی اسلام است، خامنهای عزیز - که جانم فدای جان او باد - قرار دادی».
سردار سلیمانی در بخش دیگری از وصیتنامه خود تاکید کرده است: «برادران و خواهرانم! جهان اسلام پیوسته نیازمند رهبری است؛ رهبری متصل به و منصوب شرعی و فقهی معصوم. خوب میدانید منزّهترین عالِم دین که جهان را تکان داد اسلام را احیا کرد، یعنی خمینی بزرگ و پاک ما، ولایت فقیه را تنها نسخه نجاتبخش این امت قرار داد؛ لذا چه شما که بهعنوان شیعه به آن اعتقاد دینی دارید و چه شما بهعنوان سنّی اعتقاد عقلی دارید، بدانید [باید] بهدور از هرگونه اختلاف، برای نجات اسلام خیمه ولایت را رها نکنید. خیمه، خیمه رسولالله است. اساس دشمنی جهان با جمهوری اسلامی، آتش زدن و ویران کردن این خیمه است، دور آن بچرخید. والله والله والله این خیمه اگر آسیب دید، بیتاللهالحرام و مدینه حرم رسولالله و نجف، کربلا، کاظمین، سامرا و مشهد باقی نمیماند؛ قرآن آسیب میبیند».
در وصیتنامه حاج قاسم آمده است:«برادران و خواهران عزیز ایرانی من، مردم پرافتخار و سربلند که جان من و امثال من، هزاران بار فدای شما باد، کما اینکه شما صدها هزار جان را فدای اسلام و ایران کردید؛ از اصول مراقبت کنید، اصول یعنی ولیّ فقیه، خصوصاً این حکیم، مظلوم، وارسته در دین، فقه، عرفان، معرفت؛ خامنهای عزیز را جان خود بدانید، حرمت او را مقدسات بدانید».
سردار سلیمانی در وصیت نامه خود تاکید میکند:«من با عقل ناقص خود میدیدم برخی خنّاسان سعی داشتند و دارند که مراجع و علمای مؤثر در جامعه را با سخنان خود و حالت حقبهجانبی به سکوت و ملاحظه بکشانند. حق واضح است؛ جمهوری اسلامی و ارزشها و ولایت فقیه میراث امام خمینی (رحمهًْاللهعلیه) هستند و میبایست مورد حمایت جدی قرار گیرند. من حضرت آیتالله العظمی خامنهای را خیلی مظلوم و تنها میبینم. او نیازمند همراهی و کمک شماست و شما حضرات با بیانتان و دیدارهایتان و حمایتهایتان با ایشان میبایست جامعه را جهت دهید. اگر این انقلاب آسیب دید، حتی زمان شاه ملعون هم نخواهد بود، بلکه سعی استکبار بر الحادگری محض و انحراف عمیق غیر قابل برگشت خواهد بود... دست مبارکتان را میبوسم و عذرخواهی میکنم از این بیان، اما دوست داشتم در شرفیابیهای حضوری به محضرتان عرض کنم که توفیق حاصل نشد».
حجتالاسلام علی شیرازی، نماینده سابق ولی فقیه در نیروی قدس سپاه چندی پیش درباره ویژگی ولایتمداری حاج قاسم گفت: «خاطرم هست جلسهای بود در یک وزارتخانهای با مدیران میانی، در این جلسه یکی از افراد حاضر نسبت به رهبری مسائلی را مطرح کرد، فردی که یکی از معاونتهای حاج قاسم بود و در این جلسه حضور داشت آمد در جلسه شورای نیروی قدس گزارش داد که در جلسه یک چنین موضوعی مطرح شده است. سردار سلیمانی به او گفت که واکنش شما چه بود؟ آن فرد گفت: من چیزی نگفتم، حاج قاسم گفت که من اگر جای تو بودم لیوان روی میز را به صورت آن فردی که به رهبری اهانت کرد پرت میکردم. بله حاج قاسم تابع هیچ جناحی نبود برای جذب افراد تلاش میکرد اما اگر میدید فردی به ارزشها اهانت میکند شدیداً برخورد میکرد».
نظام جمهوری اسلامی
اعتقاد ویژه حاج قاسم به نظام جمهوری اسلامی و تاکید بر لزوم هوشیاری در مقابل نقشههای شوم دشمن در این خصوص از دیگر بخشهای بسیار مهم وصیتنامه سردار سلیمانی است. در وصیت نامه حاج قاسم آمده است: «امروز قرارگاه حسینبن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرمها میمانند. ا گر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمیماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی(ص)».
سردار سلیمانی در بخش دیگری از وصیتنامه خود تاکید کرده است:«جمهوری اسلامی، امروز سربلندترین دوره خود را طی میکند. بدانید مهم نیست که دشمن چه نگاهی به شما دارد، دشمن به پیامبر شما چه نگاهی داشت و [دشمنان] چگونه با پیامبر خدا و اولادش عمل کردند، چه اتهاماتی به او زدند، چگونه با فرزندان مطهر او عمل کردند؟ مذمت دشمنان و شماتت آنها و فشار آنها، شما را دچار تفرقه نکند».
در وصیتنامه حاج قاسم آمده است:«میدانید مهمترین هنر خمینی عزیز این بود که اول اسلام را به پشتوانه ایران آورد و سپس ایران را در خدمت اسلام قرار داد. اگر اسلام نبود و اگر روح اسلامی بر این ملت حاکم نبود، صدام چون گرگ درندهای این کشور را میدرید؛ آمریکا چون سگ هاری همین عمل را میکرد، اما هنر امام این بود که اسلام را پشتوانه آورد؛ عاشورا و محرّم، صفر و فاطمیه را به پشتوانه این ملت آورد، انقلابهایی در انقلاب ایجاد کرد، به این دلیل در هر دوره هزاران فداکار جان خود را سپر شما و ملت ایران و خاک ایران و اسلام نمودهاند و بزرگترین قدرتهای مادی را ذلیل خود نمودهاند. عزیزانم، در اصول اختلاف نکنید».
سردار سلیمانی در بخش دیگری از وصیت نامه خود تاکید کرده است:«وصیت میکنم اسلام را در این برهه که تداعی یافته در انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی است، تنها نگذارید. دفاع از اسلام نیازمند هوشمندی و توجه خاص است. در مسائل سیاسی آنجا که بحث اسلام، جمهوری اسلامی، مقدسات و ولایت فقیه مطرح میشود، اینها رنگ خدا هستند؛ رنگ خدا را بر هر رنگی ترجیح دهید».
فتنه 88 و آشوبهای دی 96
سردار سلیمانی از جمله مقاماتی بود که صراحتا درباره خیانت نابخشودنی فتنه 88 موضعگیری کرد. در یک نمونه، حاج قاسم - ۲۲ بهمن ۹۶- در جمع مردم کرمان گفته بود: «در سال ۸۸ و در فتنه اخیر(دی 96) ضدانقلاب برای براندازی وارد شدند و موجسواری میکردند و این ملت ایران بود که وارد صحنه شد و بینی دشمن را به خاک مالید».
سردار «محمدعلی جعفری» فرمانده سابق کل سپاه چندی پیش با ذکر خاطرهای از حاج قاسم گفت: «در سال ۸۸ وقتی که فتنه گستردهتر و عمیقتر و خطرناکتر شد، با وجود اینکه ماموریتهای سردار سلیمانی از سال ۸۵ در منطقه خیلی بیشتر شده بود، در ایام فتنه هرگاه میآمد ایران خیالش راحت نبود و خاطرم هست در قرارگاه ثارالله حضور پیدا میکرد و دغدغه داشت و تلاش میکرد ماجرا را آرام کند و حتی بارها به من گفت که آمادگی هرنوع ماموریتی را دارم. البته نیازی به نقشآفرینی او در صحنه نبود، اما بیشتر نقش سیاسی و دیپلماسی داخلی را به خوبی انجام میداد؛ اما به شدت ناراحت و عصبانی از کلیت این حرکت و حامیان فتنه ۸۸ بود».
اعتراض جدی به حامیان شعار «نه غزه، نه لبنان»
یکی از شعارهای اصلی جریان فتنه در سال 88، شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران»! بود؛ شعاری بیپایه و اساس که سران و لیدرهای فتنه 88 هیچگاه نسبت به آن اعتراض نکردند.
سردار سلیمانی در روزهای پایانی سال ۹۴ در دیدار با هیئت حماس با اشاره به شعار انحرافی فتنهگران در سال ۸۸ با عنوان «نه غزه نه لبنان؛ فقط فلات ایران» و «نه غزه نه لبنان؛ جانم فدای ایران» گفته بود: «در ایران، زمانی که مسئله، فلسطین باشد، همه انقلابی هستند، همگان فلسطین را دوست دارند فلسطین حتی در داخل ایران هم (موضوعی) اساسی است چند سال پیش شعار «نه غزه نه لبنان؛ جانم فدای ایران» را سر دادند؛ از شما میپرسم اینها اکنون کجا هستند. ما این را در قاموس سیاسی خود ثبت کردیم. کسانی که هرگونه شعاری در مخالفت با حمایت ما از فلسطین سر دهند در هیچ پست سیاسی نخواهند بود و در راس تصمیمگیرندگان کلان کشور جای نخواهند داشت. کجا ممکن است چنین چیزی اتفاق بیفتد؟».
نکته قابل توجه اینجاست که پس از این اظهارنظر، حامیان فتنه ۸۸ به سردار سلیمانی حمله کرده و او را آماج فحاشی قرار دادند.
برجام 2 و3
مدعیان اصلاحات و فعالین و لیدرهای فتنه 88 در سالهای اخیر بارها بر اجرای روند خسارت بار برجام های 2 و 3 تاکید کردند. سردار سلیمانی از جمله مقاماتی بود که نسبت به این پیشنهاد خسارت بار و مغایر با منافع ملی، صراحتا واکنش نشان داد.
حاج قاسم- 9 اسفند 97- نسبت به برجام 2 و 3 - که تقلای خائنانه طیف مدعی اصلاحات است - هشدار داد و بر حذر داشت. وی تصریح کرد: «برای دشمن، این برجام، سهضلعی است نه یکضلعی. اوباما فکر میکرد به مرور زمان به دو ضلع دیگر میرسد، اما آدم عجولی که آمده(ترامپ)، اصرار دارد به سرعت برسد و تصورش این بود که میرسد. اینکه اصرار میکنند بر برجام 2 در منطقه، برای این است که میخواهند این تحرکی را که از ایران اسلامی به جهان اسلام روح و جان داده، این خونی را که در عالم اسلامی جریان پیدا کرده، بخشکانند. اگر العیاذبالله ما رفتیم و در برجام 2 شرکت کردیم، به همین تمام میشود؟ نه، برجام اصلی در داخل ایران است. تلاش آنها به اینجا منتهی نخواهد شد و برجام ۳ هم خواهند داشت، چون دشمنان معتقدند که چشمه باید خشکانده شود و این چشمه، ایران است».
«حسین امیرعبداللهیان» معاون سابق عربی و آفریقای وزارت خارجه چندی پیش در گفتوگویی با اشاره به تماس تلفنی حاج قاسم با وی تصریح کرد: «فردای روزی که تصاویری از قدم زدن ظریف با جان کری منتشر شده بود، حاج قاسم با من تماس گرفت و در آن تماس، کمک تسلیحاتی و ارتباط مستقیم آمریکاییها با داعش را گوشزد کرده و گفته بود این پیام به آقای ظریف منتقل شود».
سوریه و عراق هم مذاکره میخواهد
سردار سلیمانی در پاسخ به عدهای که مدعی بودند «سوریه و عراق و نبرد با داعش، دیپلماسی و مذاکره میخواهد» گفته بود: «اگر بعضی از کارها با دیپلماسی قابل حل بود، هیچکس مصلح تر از امیرالمومنین(ع) نبود، هیچکس مصلحتر از امام حسین(ع) نبود، چرا امام حسین و چرا امیرالمونین در بعضی جاها دست به شمشیر بردند و چرا امام حسین با خون خودش و فرزندانش آمد دفاع کرد از اسلام، با خون؛ چون آن منطق، منطق دیپلماسی نبود. در مورد تروریستهای منطقه راهی جز مقابله نیست، وقتی که منطق طرف مقابل این است که شما از نظر دینی واجبالقتل هستید و کشتن تو به هر تعداد بهشت را بر او واجب میکند، آیا امکانی برای این دیپلماسی وجود دارد؟».
حاج قاسم در اظهارنظری دیگر گفته بود: «گاهی از راه دیپلماسی اقداماتی میکنیم. اما برخی گرهها و حل برخی مشکلات فقط با دیپلماسی حل نمیشود. یک سری رفتارها با عبور از دیپلماسی، باعث پیوند میشود و صمیمیت و اخوت ایجاد میکند. خون شهید نصیری(از شهدای مدافع حرم) چنین ویژگیای داشت. خون وی و خون دیگر نیروهای ایرانی از شمال بغداد تا موصل جاری شد، این خون تنها خون یک نفر نبود این پیمانهای از خون ملت و وفای یک ملت در حمایت و پشتیبانی از یک کشور مورد ظلم و ستم واقع شده بود. کدام دیپلماسی میتواند همانند خون شهید نصیری، خون شهید جلال، خون شهید تقوی، خون شهید همدانی و صدها شهید که در این مسیر برای دفاع از بشریت جاری شد این صمیمیت و اخوت را ایجاد کند؟».
فتنه 78
در سال 78 و در مقطعی که در دولت اصلاحات، فتنه 78 رخ داد، 24 نفر از فرماندهان سپاه به رئیسجمهور وقت نامه نوشتند.
سردار «محمدعلی جعفری» فرمانده سابق کل سپاه با اشاره به این نامه تصریح کرد: «نامه را حاج قاسم خودش تهیه کرد، ایشان فقط امضاکننده نامه نبود، بلکه نگارنده نامه بود و نقش اصلی و محوری را در تنظیم این نامه و گرفتن امضا از فرماندهان داشت که در پی آن دو جلسه هم با رئیسجمهور وقت داشتیم که روح اصلی نامه هم تهدید بود که اگر توجه نکنید ما طور دیگری برخورد میکنیم».
آبان 98
دولت روحانی در آبان سال 98، یک اقدام لازم و ضروری- اصلاح قیمت بنزین- را به بدترین نحو ممکن اجرا کرد.
بی تدبیری در بخش هایی از دولت در کنار برنامهریزی گسترده دشمن در پشتیبانی از اغتشاشات خیابانی و حضور لیدرهای آموزشدیده، منجر به قربانی شدن تعدادی از هموطنانمان شد. اما جریان مدعی اصلاحات همصدا با رسانه های معاند، مجموعه حاکمیت- به استثنای دولت- را در ماجرای آبان 98 محکوم کرد.
حجتالاسلام «عبدالله حاجی صادقی» نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران چندی پیش در گفتوگویی تصریح کرد:«حاج قاسم بعد از اتفاقات آبان ۹۸ غصه میخورد و میگفت «چرا با مردم ما اینطور بازی میکنند». تا آنجا که خاطرم هست بعد از اتفاقات آبان سال ۹۸ جلساتی گذاشته شد، حاج قاسم را در آن جلسات دیدم که بسیار آشفته و درهم بود، غصه میخورد و میگفت «چرا با مردم ما اینطور بازی میکنند.» حاج قاسم خدا و مردم را مقابل هم نمیدید. او بسیار دغدغه و درد مردم را داشت. این عشقی که مردم نسبت به او ابراز کردند به خاطر این بود که تمام وجود او عشق به مردم بود».
حجتالاسلام حاجیصادقی در ادامه گفت: «میدانید که یکی از ویژگیهای حاج قاسم توانمندی مدیریت بحران بود او ضمن اینکه این توانمندی را داشت، نسبت به مردم بسیار دل رحم بود و دلش میسوخت که چرا ما باید شاهد این مسائل باشیم که بخشی از جوانهای ما اسیر نقشههای دشمنان شوند. غصه بچههایی را میخورد که فریب خورده بودند و به خیابانها آمده و اغتشاش میکردند. میگفت که غصه میخورم چرا این جوانها به جای اینکه در صف گروههای انقلاب باشند و از انقلاب دفاع کنند، بازیچه شدند؛ آخرین دلواپسی ایشان همین بود».
نباید وجود دشمن را انکار کرد
سردار سلیمانی-مهرماه 95- نسبت به دوصدایی در سیاست خارجی و ارسال پالس ضعف از سوی برخی افراد تأکید کرد:«در خط مقدم جنگ با دشمن، نباید دو صدا بلند شود و کسانی بگویند دشمن نیست، دوست است. خوارج، محصول ترویج همین نگاه بودند. اگر صاحبمنصبانی آدرس غلط دادند و در جامعه دو صدایی دشمن درست کردند، مرتکب خیانت شدهاند. کوچه دادن به دشمن، بدترین نوع خیانت است. ترویج فهم غلط از دشمن، حساسیت جامعه را از بین بردن و در درون آن تفرقه درست کردن، خیانت است».
ویژگی های یک سیاستمدار
سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در بخشی از وصیت نامه خود با اشاره به ویژگی های یک سیاستمدار تاکید کرد: «نکتهای کوتاه خطاب به سیاسیون کشور دارم: چه آنهایی که اصلاحطلب خود را مینامند و چه آنهایی که اصولگرا. آنچه پیوسته در رنج بودم اینکه عموماً ما در دو مقطع، خدا و قرآن و ارزشها را فراموش میکنیم، بلکه فدا میکنیم. عزیزان، هر رقابتی با هم میکنید و هر جدلی با هم دارید، اما اگر عمل شما و کلام شما یا مناظرههایتان بهنحوی تضعیفکننده دین و انقلاب بود، بدانید شما مغضوب نبی مکرم اسلام و شهدای این راه هستید؛ مرزها را تفکیک کنید. اگر میخواهید با هم باشید، شرط با هم بودن، توافق و بیان صریح حول اصول است. اصول، مطوّل و مفصّل نیست. اصول عبارت از چند اصل مهم است:
اول آنها، اعتقاد عملی به ولایت فقیه است؛ یعنی این که نصیحت او را بشنوید، با جان و دل به توصیه و تذکرات او بهعنوان طبیب حقیقی شرعی و علمی، عمل کنید. کسی که در جمهوری اسلامی میخواهد مسئولیتی را احراز کند، شرط اساسی آن [این است که] اعتقاد حقیقی و عمل به ولایت فقیه داشته باشد. من نه میگویم ولایت تنوری و نه میگویم ولایت قانونی؛ هیچ یک از این دو، مشکل وحدت را حل نمیکند؛ ولایت قانونی، خاصّ عامه مردم اعم از مسلمان و غیرمسلمان است، اما ولایت عملی مخصوص مسئولین است که میخواهند بار مهم کشور را بر دوش بگیرند، آن هم کشور اسلامی با این همه شهید!
اعتقاد حقیقی به جمهوری اسلامی و آنچه مبنای آن بوده است؛ از اخلاق و ارزشها تا مسئولیتها؛ چه مسئولیت در قبال ملت و چه در قبال اسلام.
بهکارگیری افراد پاکدست و معتقد و خدمتگزاری به ملّت، نه افرادی که حتی اگر به میز یک دهستان هم برسند خاطره خانهای سابق را تداعی میکنند... مقابله با فساد و دوری از فساد و تجمّلات را شیوه خود قرار دهند... در دوره حکومت و حاکمیت خود در هر مسئولیتی، احترام به مردم و خدمت به آنان را عبادت بدانند و خود خدمتگزار واقعی، توسعهگر ارزشها باشند، نه با توجیهات واهی، ارزشها را بایکوت کنند.
مسئولین همانند پدران جامعه میبایست به مسئولیت خود پیرامون تربیت و حراست از جامعه توجه کنند، نه با بیمبالاتی و بهخاطر احساسات و جلب برخی از آرای احساسی زودگذر، از اخلاقیاتی حمایت کنند که طلاق و فساد را در جامعه توسعه دهد و خانوادهها را از هم بپاشاند. حکومتها عامل اصلی در استحکام خانواده و از طرف دیگر عامل مهم از هم پاشیدن خانواده هستند. اگر به اصول عمل شد، آن وقت همه در مسیر رهبر و انقلاب و جمهوری اسلامی هستند و یک رقابت صحیح بر پایه همین اصول برای انتخاب اصلح صورت میگیرد».