kayhan.ir

کد خبر: ۲۰۷۶۶۳
تاریخ انتشار : ۱۴ دی ۱۳۹۹ - ۱۹:۲۹
نامه‌ای به دختر سردار سلیمانی

ما اما تمام نشدیم...




گالیا توانگر
ای از کاروان کربلا با صلابت زینبی‌ات زیبا ایستاده، سلام.
دیروز از من پرسیدند: «چرا سردار سلیمانی آدم خوبی بود؟» من انگشتان دستم را یکی‌یکی گشودم و گفتم: اول این که اختلاس نکرد؛ دوم این که دنبال جاه و مقام نبود؛ سوم این که با داعش جنگید. حالا می‌شود این داعش را هزار و یک مورد تفسیرش کرد، از داعش در خاک عراق و سوریه تا هر که لباس ناحقی و استکبار به تن دارد، همچون آمریکا.
می‌توانستم یکایک انگشتانم را تا صبح علی‌الطلوع رو به یکی از خصایص نیک این بزرگ‌مرد بگشایم، تا رگ‌های آبی دستم ریشه‌های درختی شوند از تبار سلیمانی. به جرات می‌توانم بگویم یکی از رموز سردار دل‌ها شدنِ پدر بزرگوارت این بود که به «یا» و «یا» اعتقادی نداشت و به دنبال «و» و «و» شدن‌ها بود. در قاموس شاگردان -حضرت علی‌(ع)- همواره جذب حداکثری حق‌طلبان حرف اول را زده است. و این گرد نام حق یکی شدن را در مراسم تشییع پیکر پاک پدرت بیش از هر زمان دیگری لمس کردم و آرزویش کردم، برای همیشه تاریخ ملتم. حاشا و کلّا که بعد از این شور حسینی(ع)، به خانه بازگردیم و فراموشش کنیم. آن وقت است که دل آدم از فشار غم منفجر خواهد شد.
ای صلابت باشکوه فرزند سردار بودن غلیان کرده در رگ‌هایت!
چه زیبا و مسلط در مراسم پدر بزرگوارت سخنرانی کردی و ما را به اعجاز استواری‌ات کشاندی. انتقام از ناحقی از کجا باید رقم بخورد؟ انتقام از ناحقی باید از رویارویی با استکبار رقم بخورد. به قول سید جمال‌الدین اسدآبادی دو نوع استکبار داریم، استکبار درونی و استکبار بیرونی. شناسایی و رویارویی با استکبار درونی بسی دشوارتر از شناخت و رویارویی با استکبار بیرونی است.
استکبار درونی، خودخواهی‌ها و جاه‌طلبی افرادی است که مسئولیتی را در بدنه جامعه اسلامی به دوش می‌کشند، اما از بدنه مردم منفک شده، غرق جاه و مقامند. استکبار درونی، یعنی مطالبات بحق مردم را ندیدن و به دنبال منافع شخصی خود، ناحق را حق جلوه دادن است. آری، در این روزها که به ایام انتخابات نزدیک می‌شویم، تأسی به خصوصیت نافذ پدرت، یعنی گمنامی و برای مردم نفس کشیدن و جان دادن را اکیداً به کسانی که در آرزوی احراز مقامی در بدنه انقلاب و جامعه اسلامی هستند، توصیه می‌کنم.
ای زیباسخن و استوارقدم!
به نظر تو با این همه تلاشِ بشر، دنیا جای بهتری شده است؟ یک تریلیون و 800 میلیارد دلار خرج جنگ‌هایی در اقصی نقاط زمین - تنها در یک سال گذشته- شده است. به نظر تو، آن همه شعرهایی که سروده شدند، آن همه داستان‌هایی که نوشته شدند، آن همه تلاش فلاسفه در معنای زندگی و چگونه زیستن؟ بر باد هوا نرفته است، تنها با همین یک خبر؟! به نظر تو، ما چطور می‌توانیم زمین را جای بهتری کنیم؟ تو به من بگو، چه کنم که دنیا برای تو، من، ما جای بهتری شود؟ ای فرزند سردار اخلاص و اخلاق!
مبارزه با استکبار بیرونی، تا آخرین قطره خون، سرنوشت شهادت‌طلبان راه حق است و پدرت سرآمد این مبارزه و حق‌خواهی شد. من می‌گویم؛ در حزب و دسته هم او «حق‌طلبان جهان» راسخ و ثابت‌قدم قرار گیریم. در این مکتب همه می‌توانیم به چادر امام حسین (ع)، به چادر حق‌خواهی و رد ظلم آشکار مستکبرین درآییم، به شرط آن که ابتدا انتقام از استکبار درونی گرفته باشیم.
ای صاحب صوت غیرت!
پدربزرگم به پدرم در زمان حیاتش تمثالی از امام حسین (ع) هدیه داده است. پشت قاب نوشته؛ «تقدیم به دردانه‌ام». پدرم قاب را به من داد و من باید به نسل بعدی خانواده‌ام برسانم. بالای آینه قدی نصبش کرده‌ام. هر وقت به آینه نگاه می‌کنم، برای این که در صف سربازان حسین(ع) باقی بمانم، به استکبار درون خویش نهیب می‌زنم.