kayhan.ir

کد خبر: ۲۰۷۵۲۶
تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱۳۹۹ - ۲۱:۲۶
به مناسبت سالروز صدور نامه تاریخی امام راحل به گورباچف آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی

رسالت جهانی اسلام و انقلاب


اسلام از همان بدو ظهور رسالت خود را انسانیت بیان کرده و خود را در حصار زمین و زمان خاصی قرار نداد. برخی از آیاتی که جهانی بودن اسلام را مطرح کرده‌اند: (نساء/۷۹-  انعام/ ۱۹-  اعراف/ ۱۵۸-  یونس/ ۲-  یوسف/ ۱۰۴-  ابراهیم/ ۱-  انبیاء/ ۱۰۷-  فرقان/ ۱- سبأ/ ۲۸).     
از همین منظر پیامبر اکرم هم در ابلاغ آن رسالت رویکرد جهانی را در پیش گرفته و دعوت به حقیقت را از چهره به چهره یک عرب بادیه‌نشین تا ارسال نامه به امپراتوری‌های سرمست از قدرت و ثروت آغاز کردند. نامه‌های آن حضرت به سران و زمامداران به حدود 68 عدد می‌رسد که بررسی آنها بیانگر این واقعیت است که اسلام همواره به روش گفت‌وگوی آزاد و منطقی ارج نهاده و از زبان اندیشه آزاد و استدلال استفاده کرده است.
غرض از رسالت جهانی اسلام؛ از بین بردن ظلمت و تاریکی‌های شرک و عصیان و معصیت و گسترش نور توحید و عصمت و پاکی است: «قرآن کتابی است که به سوی تو نازل کردیم تا مردم را از ظلمات (ناآگاهی و کفر) به سوی نور (علم و ایمان) هدایت کنی» (ابراهیم/ 1)
انقلاب اسلامی در ایران هم در فرآیند تاریخی اسلام در برهه حساسی از تاریخ به وقوع پیوست. اصلی‌ترین و مهم‌ترین مبنای این انقلاب هم همان حاکمیت الله و اعتلای کلمه توحید و یکتاپرستی و مبارزه با شرک و ظلم و استکبار بود که از اول خلقت فلسفه ارسال رسل و انزال کتب تبیین شده بودند.
طبق این قاعده، وظیفه ذاتی انقلاب هم همان رسالت جهانی اسلام بود و هست و رهبران انقلاب آن ‌را در مقیاس و افق جهانی راهبری می‌کنند.
با این هدف، امام خمینی، نامه‌ای به گورباچف رهبر شوروی سابق ارسال کردند و در آن ضمن دعوت وی به اسلام، در مورد فروپاشی نظام کمونیستی هم هشدار دادند. نامه امام یک نامه دیپلماتیک در یک فضای سیاسی صرف نیست، بلکه آن ‌را باید در همان منطق دعوت جهانی اسلام دید و کاوید:
«ما که نهضت کردیم، برای اسلام نهضت کردیم؛... نهضت برای اسلام نمی‌تواند محصور باشد در یک کشور و نمی‌تواند محصور باشد در حتی کشورهای اسلامی، نهضت برای اسلام، همان دنباله انبیاست. نهضت انبیا برای یک محل نبوده است. پیغمبر اکرم اهل عربستان است؛ لکن دعوتش مال عربستان نبوده؛ محصور نبوده به عربستان؛ دعوتش مال همه عالم است.» (صحیفه امام، ج 10، ص446)
طبق اندیشه و نگرش مبتنی بر مبانی دینی امام خمینی، نظام استکباری دیر یا زود از بین خواهد رفت. چرا که طبق قواعد و قوانین خلقت؛ باطل رفتنی است.(إسراء/81). ایشان در پیامی ‌‌به زائران حج در سال ۶۶ می‌فرمایند: «ده‌ها خبرنگار و فیلمبردار را به منطقه گسیل داشته‌اند تا خبر موفقیت نقشه‌های آمریکا را مخابره کنند. خداوند زمینه رسوایی و زبونی آمریکا را به دست غیب خود فراهم می‌آورد و اقتدار معنوی پرچم «لااله‌الاالله» را بر پرچــم کفر به نمایــش می‌گذارد و دل بندگان خالص خویــش را شادمان می‌سازد». همچنین در سال ۶۰ در بیاناتی می‌فرمایند: «انقلاب اسلامی با تأیید خداوند منان در سطح جهان در حال گسترش است و ان‌شاءالله با گسترش آن قدرت‌های شیطانی به انزوا کشیده خواهند شد...».
امام خمینی، با تأکید بر این امر، در روش‌شناسی صدور و تبلیغ انقلاب اسلامی بیان می‌کنند: «ما یک وظیفه بسیار بزرگ بر عهده ‌داریم. نه ما تنها، همه مسلمان‌ها و نه شما تنها، همه قشرهایی که در ایران و در خارج ایران هستند و متعهد به اسلام هستند، وظیفه بزرگی داریم و آن اینکه اسلام را آن‌طوری که هست، آن‌طوری که خدای تبارک و تعالی فرموده است، آن‌طوری که در روایات و در قرآن ما هست، آن‌طور به مردم ارائه بدهیم و به دنیا ارائه بدهیم، و همین خودش از هزارها توپ و ‌تانک بیشتر می‌تواند مؤثر باشد. آن چیزی که با ارشاد حاصل بشود، قلب مردم را برمی‌گرداند. و این کار، این هنر از اسلام می‌آید و این هنر از احکام اسلام می‌آید، نه با یک توپ و ‌تانک بخواهد کار بکند».(صحیفه امام، ج 19، ص 414).
امام در این نامه با روش گفت‌وگوی منطقی و جدال احسن؛ از توحید و خداپرستی سخن گفتند و اینکه توحید، ریشه در اعماق وجود انسان دارد. همان‌طور که سالیان دراز حاکمیت کمونیسم بر شوروی نتوانست دین را در آن نقطه جغرافیایی از بین ببرد:
«آقاي گورباچف وقتي از گلدسته‌هاي مساجد بعضي از جمهوري‌هاي شما پس از هفتاد سال بانگ «الله‌اكبر» و شهادت به رسالت حضرت ختمي مرتبت به گوش رسيد تمامي طرفداران اسلام ناب محمدي را از شوق به گريه انداخت. لذا لازم دانستم اين موضوع را به شما گوشزد كنم كه بار ديگر به دو جهان‌بيني مادي و الهي بينديشيد».
اما کمونیسم و هر آنچه که غیرخداست، از بین رفتنی است: «جناب آقاي گورباچف براي همه روشن است كه از اين پس كمونيسم را بايد در موزه‌هاي تاريخ سياسي جهان جست‌وجو كرد؛ چرا كه ماركسيسم جوابگوي هيچ نيازي از نيازهاي واقعي انسان نيست؛ چرا كه مكتبي است مادي و با ماديت نمي‌توان بشريت را از بحران عدم اعتقاد به معنويت كه اساسي‌ترين درد جامعه بشري در غرب و شرق است به در آورد».
ایشان با استفاده از مقدمات بدیهی عقلانی، گورباچف را به اندیشیدن در غریزه کمال‌گرایی و در نتیجه کمال مطلق می‌خواند. ایشان از منظر یک عارف و فیلسوف متأله سخن می‌گوید و با گشودن روزنه جدیدی از نگرش ایدئولوژیک، او را متوجه بیراهه بودن طرز تفکر محدود به ملموسات می‌کنند: «اگر جنابعالي ميل داشته باشيد در اين زمينه‌ها تحقيق كنيد مي‌توانيد دستور دهيد كه صاحبان اينگونه علوم علاوه‌ بر كتب فلاسفه غرب در اين زمينه به نوشته‌هاي فارابي و بوعلي‌سينا (رحمت‌الله علیهما) در حكمت مشا مراجعه كنند تا روشن شود كه قانون عليت و معلوليت كه هرگونه شناختي بر آن استوار است معقول است نه محسوس و ادراك معاني كلي و نيز قوانين كلي كه هرگونه استدلال بر آن تكيه دارد معقول است نه محسوس و نيز به كتاب‌هاي سهروردي در حكمت ‌اشراق مراجعه نموده و براي جنابعالي شرح كنند كه جسم و هر موجود مادي ديگر به نور صرف كه منزه از حس مي‌باشد نيازمند است».   
در ادامه نامه ایشان با دعوت به اسلام به‌عنوان دینی که می‌تواند هم نیازهای اساسی بشریت را برطرف کند و هم راه جدیدی در حکمرانی و روابط سیاسی در برابر همگان قرار دهد که امنیت و عدالت از مولفه‌های اصلی و اساسی آن است: «از شما مي‌خواهم درباره اسلام به‌صورت جدي تحقيق و تفحص كنيد. و اين نه به‌خاطر نياز اسلام و مسلمين به شما كه به جهت ارزش‌هاي والا و جهان‌شمول اسلام است كه مي‌تواند وسيله راحتي و نجات همه ملت‌ها باشد و گره مشكلات اساسي بشريت را باز نمايد».
حضرت امام(ره) با طرح سؤالی که جوابش در بطن و متن خود ذکر شده است، اندیشه الحادی و ماتریالیستی كارل ماركس را که معتقد بود؛ «دين افيون جامعه و ملت‎هاست»، به چالش می‌کشند: «راستي مذهبي كه ايران را در مقابل ابرقدرت‌ها چون كوه استوار كرده است مخدر جامعه است؟ آيا مذهبي كه طالب اجراي عدالت در جهان و خواهان آزادي انسان از قيود مادي و معنوي است مخدر جامعه است؟».
با این سؤال و با استشهاد و استناد به یک پدیده نوظهور حاکمیتی بر مبنای فلسفه سیاسی دینی که استکبارستیزی از اصول مسلم آن است؛ به ظرفیت دین در اداره جامعه بر محور عدالت و آزادی حقیقی انسان‌ اشاره و از طرف دیگر یکی از مقبولات بی‌اساس مارکسیسم را زیر سؤال برد. دین واقعی نه تنها افیون نیست بلکه نجات‌دهنده است.
هرچند گورباچف به راهنمایی ایشان توجه نکرد؛ اما اعترافاتی دارد که نشانه تأثیر آن سخنان آسمانی در ذهن و فکر او است.
او بعد از آن در مصاحبه‌ای از اینکه به هشدارهای بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران سه سال قبل از فروپاشی شوروی بی‌اعتنایی کرده بود، اظهار تأسف کرد: «مخاطب پیام آیت‌الله خمینی  از نظر من، همه اعصار در طول تاریخ بود». و «اگر ما پیشگویی‌های آیت‌الله خمینی را در آن پیام جدی می‌گرفتیم امروز قطعاً شاهد چنین وضعیتی نبودیم».
وی همچنین تأکید کرده بود: «امام خمینی  فراتر از زمان می‌اندیشید و در بعد مکان نمی‌گنجید. او توانست اثر بزرگی در تاریخ جهان به جای بگذارد».
اما در حال حاضر انقلاب تا عمق آمریکا و اروپا نفوذ کرده و افق‌های روشنی را در برابر میلیون‌ها انسان در بندکشیده شده، نمایان ساخته است. گرایش به معنویت در سراسر این گیتی در ظلمت جهل و مادیات فرو رفته، به‌طور فزاینده‌ای در حال فراگیر شدن است. حملات و تهاجمات فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و نظامی جبهه باطل هم دقیقاً از این لحاظ تحلیل می‌شود. باطل با سرعت باورنکردنی در سراشیبی سقوط قرار گرفته و برای نجات خویش دست خود را به هر دستگیره‌ای گره می‌زند غافل از اینکه این گره‌ها هیچ وقت باز نخواهند شد. چه زیبا گفته‌اند که غریق به هر نوع روییدنی سست و لغزنده دست می‌اندازد تا نجات یابد در حالی‌که این تقلّا به سرعت هلاکتش می‌افزاید.  
مهدی جبرائیلی تبریزی
9/10/1399 - قم مقدسه