نقش شبه روشنفکران در تاریخ معاصر ایران
سرانجام تلخ مذاکرات سعدآباد
رهبر معظّم انقلاب اسلامی، مرعوب دشمن شدن را خطا و زیان بزرگی برای کشور دانسته و مسئولان را از آن برحذر داشتند:
«يک نبايدِ لازم هم داريم و آن مرعوب نشدن است. بزرگترين خطا و زيان و خطر براي يک کشور در چنين شرايطي اين است که دشمن احساس کند که توانسته است او را مرعوب کند. اصلاً يکي از ابزار ابرقدرتها مرعوب کردن است. گاهي اوقات هيبت ابرقدرتي در مقابل ضعفا تأثيرش از سلاح بيشتر است. بعضي کسان از ترس ابرقدرت همان بلايي را سر خودشان ميآورند که آن ابرقدرت ممکن است سر آنها در بياورد. مرعوب نشويد! بعضي کسان در گفتوگوهاي گوناگوني که اين روزها وجود دارد، طوري حرف ميزنند، بهگونهاي عمل ميکنند که آن انضباط لازمي را که در اين شرايط، کشور به آن احتياج دارد، برهم ميزنند. به نظر ما برخي از روي کجسليقگي است و برخي نيز نتيجة همين مرعوب شدن است.»1
گذشت زمان نشان داد که سیاست عدم مذاکره و عدم رابطه با آمریکا، سیاستی منطقی و منطبق با واقعیتهای جهانی و خوی استکباری آمریکاست. ادامة سیاست تنشزدایی خاتمی – علیرغم توصیههای مؤکد رهبری – نه تنها دستاوردی برای دولت اصلاحات و نظام جمهوری اسلامی نداشت، بلکه فرصتها برای افزایش قدرت نظام را نیز از بین برد! تلطیف چهرة دولت جمهوری اسلامی در نزد سلطهگران و مستکبران، هرگز نتوانست تهدیدات علیه امنیت ملی ایران را کاهش دهد و از خصومت آمریکا و تحریمها و حتی لحن خشن و تهمتآفرین آنها جلوگیری کند و مشخص گردید که در مقابله با تهدیدات خصومتآمیز آمریکا و غرب علیه ایران، تنها قدرت است که بازدارندگی به وجود میآورد نه لبخند و ژست گفتوگو و صلح دوستی!
پس از انتشار اسنادی دربارة نیروگاههای هستهای اراک و نطنز توسط علیرضا جعفرزاده- از اعضای سازمان منافقین در مرداد سال 1381، و پخش تصاویر ماهوارهای این دو نیروگاه توسط شبکة خبری سیانان آمریکا- پروندة هستهای ایران وارد مرحلة جدیدی شد. خاتمی در سخنرانی خود در مراسم 22 بهمن همان سال، اعلام کرد که ایران درصدد دستیابی به انرژی صلحآمیز هستهای است. به دنبال اذعان خاتمی به این مسئله؛ محمد البرادعی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، وارد تهران شده و از تأسیسات هستهای ایران بازدید کرد. وی در گزارش خود به نشست خرداد 1382 شورای حکّام آژانس، ایران را به کوتاهی در ارائة گزارش درخصوص فعالیتهای هستهای خود متهم کرده، در عین حال آمادگی تهران را برای جبران گذشته و ارائة اطلاعات، یادآوری کرده و خواستار امضای اختیاری پروتکل الحاقی از سوی ایران شد.
شورای حکّام نیز ایران را سرزش کرد و خواست تا علاوهبر امضای پروتکل الحاقی، گازدهی در نیروگاه نطنز را متوقف و به بازرسان آژانس اجازة بازرسی بیشتر از تأسیسات هستهای خود را بدهد. از این زمان فشار بر ایران افزایش یافت. با به دست آمدن مقداری اورانیوم غنیشده در تأسیسات هستهای، بدگمانی به فعالیتهای ایران تشدید گردید و اتحادیة اروپا ادامة مذاکرات خود با ایران را منوط به امضای پروتکل کرد!
آمریکا و غرب در موضوع پروندة هستهای ایران در آژانس و بعد از آن در سازمان ملل، بسیار فعال عمل کرده و تلاش کردند تا فعالیتهای هستهای ایران را تحت کنترل خود درآورند و با گفتوگو، ایران را وادار به تسلیم به شرایط خود کنند! جک استراو در سفر به ایران از دولت ایران خواست تا به خواست جامعة جهانی پاسخ گفته و پروتکل را امضاء کند. وزرای سه کشور اروپایی انگلیس، فرانسه و آلمان در پاییز 1382 (2003 میلادی) به ایران آمدند و پس از مذاکرات، بیانیة 21 اکتبر یا پیمان سعدآباد بین آنان و ایران امضاء شد،که در آن ایران توقف موقت غنیسازی اورانیوم را پذیرفته و قول داد شفافیت بیشتری برای رفع تردیدها به عمل آورد. اروپاییها هم قول دادند تا مانع رفتن پروندة ایران به شورای امنیت شوند! در تمامی مذاکرات، حسن روحانی، دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی، به عنوان مسئول ارشد، پروندة هستهای را دنبال میکرد. در دسامبر 2003 صالحی فرستادة ایران و محمد البرادعی مدیرکل آژانس، پروتکل الحاقی به توافقنامة تدابیر حفاظتی ایران را که به بازرسان آژانس قدرت بیشتری برای بررسی مراکز مورد نظر آژانس میداد امضا کردند! در موافقتنامة بروکسل که در دوم اسفند 1382 بین ایران و همان سه کشور اروپایی امضاء گردید، قرار شد ایران گزارشی در مورد فعالیتهای هستهای خود را ارائه کند تا مورد راستیآزمایی آژانس قرار بگیرد.
دولت اصلاحات، گزارش 1033 صفحهای با تمام جزئیات فعالیتهای هستهای را از پیش از انقلاب تا روز تنظیم گزارش به آژانس داد، کاری که در طول تاریخ آژانس بیسابقه بود و همین مسئله سبب شد تا اطلاعات کامل فعالیتهای هستهای ایران به دست سرویسهای اطلاعاتی کشورهای دشمن، از جمله آمریکا و رژیم صهیونیستی بیفتد! اما صدور قطعنامة شورای حکّام در خرداد 1383 علیه ایران و درخواست پاسخ به پرسشهای جدید از سوی ایران، واکنش غرب و آمریکا در قبال همکاریهای ایران بود.
خاتمی و دولت او که از منظر ایجاد اعتماد وارد مذاکره شده بودند و رویکرد خصمانة غرب و به ویژه آمریکا را نادیده گرفته بودند، دچار سرخوردگی شدند، به طوری که حسن روحانی به خاطر آنچه که عدم اجرای تعهدات طرف اروپایی نامید، ساخت قطعات سانتریفیوژ و مونتاژ ماشینها را از سر گرفت!
اما فشارها سبب شد تا غلامرضا آقازاده، رئیسسازمان انرژی اتمی، توقف یکطرفه و داوطلبانة تولید سانتریفیوژ را اعلام کند! در 5 مرداد 1383 مجدداً تهران تولید سانتریفیوژها را در نطنز شروع کرد. شورای حکّام آژانس در 22 شهریور 1383 در وین شدیدترین قطعنامه علیه ایران را صادر کرد و یک فرصت سه ماهه به ایران دادند (تا 25 نوامبر 2004 – 5 آذر 1383) که تا آن زمان، ایران کلیة برنامههای مربوط به غنیسازی را متوقف کرده و در غیر این صورت پروندة ایران به شورای امنیت ارسال خواهد شد!
حسن روحانی 15 آبان 1383 به فرانسه رفت و با وزرای خارجه فرانسه، انگلیس و آلمان مذاکره نمود. سفیران سه کشور اروپایی نیز 10 روز بعد به ایران آمدند و توافقنامة جدیدی که به «پیمان پاریس» معروف شد بین ایران و سه کشور امضاء گردید. روحانی در جمع خبرنگاران از پذیرش تعلیق کامل غنیسازی اورانیوم توسط ایران خبر داد تا پرونده به شورای امنیت نرود! در این توافقنامه، تعلیق شامل همة فعالیتهای مرتبط با غنیسازی و بازفرآوری، مونتاژ و نصب آزمایشی سانتریفیوژهای گازی و حتی فعالیت تبدیل اورانیوم (یو سی اف اصفهان) شد! در مقابل اروپا قول داد که حق استفادة صلحآمیز از انرژی هستهای را برای ایران به رسمیت بشناسد! و مذاکرات را برای رسیدن به یک توافق جامع ادامه دهد!
سید محمد خاتمی، فردای انتشار این توافقنامه در حاشیة جلسة هیئت دولت از حق هستهای ایران سخن گفت و نیز از عدم تمایل دولت در رفتن به استقبال خطرها! و این همان سیاست کلی بود که روند مذاکرات را بدینجا رسانده و تحت فشار غرب و آژانس و شورای امنیت قرارداده بود!
پانوشتها:
1- بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام، 27/12/1380.