عبادت، غایت کمال مخلوق
خدا هیچ نیازی به کسی یا چیزی ندارد؛ زیرا کمال مطلق، غنی با لذات است و با کارهایش نمیخواهد به کمالی برسد که ندارد؛ بلکه بر آن است تا با کارهایش کمالی را به کسی ببخشد.
بنابراین، وقتی خدا میفرماید: مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ؛ من جنّ و انس را نیافریدم جز برای اینکه عبادتم کنند(و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند)!(ذاریات، آیه 56) مقصود آن است که خلقت برای آن است که مخلوق به کمال از طریق عبادت برسد. پس هدف خلقت انس و جن این نیست که خدا بخواهد از این طریق عبادت شود و معبود قرار گیرد، بلکه غایت آن است که مخلوقی از طریق عبادت به کمالی برسد؛ پس عبادت کردن، غایت خالق و خلق نیست، بلکه غایت مخلوق است. از همین رو خدا با اشاره به مقام غنای ذاتی خویش میفرماید: اگر کافر شوید، (به خدا زیانی نمیرسد؛ زیرا) برای خداست آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است و خداوند، بینیاز و ستوده است.(نساء، آیه 131)
بر اساس آموزههای قرآن، نادرست و غلط است که غایت را برای خالق و خلق قرار دهیم و مثلا بگوییم: من نکردم خلق تا سودی کنم / بلکه تا بر بندگان جودی کنم؛ زیرا همانطوری که از خلقت سودی نمیبرد، هدف و غایت خلقت نیز «جود» نیست تا نقصی برای خدا باشد؛ زیرا مطابق با تعالیم اسلام، جواد بودن خدا هیچ ربطی به عطا و عدم عطا ندارد؛ از این رو در روایت در تعریف جواد آمده است: هو الجواد إن أعطی و هو الجواد إن مَنع؛ خدا چه ببخشد یا نبخشد جواد است.(الکافی، ج4، ص39)
پس بر اساس آموزههای قرآنی، عبادت نکردن انسان و جنی به معنای این نیست که خدا به هدف و غایت خویش نرسیده است؛ زیرا خدا غنی حمید است و نیازی به عبادت کسی ندارد، اما اگر انس و جنی بخواهد به کمالی برسد میبایست عبادت کند؛ زیرا باطن این عبادت همان دستیابی انسان به خلافتی است که مظهر ربوبیت میباشد؛ چنانکه امام صادق(ع) فرموده است: العبودیه جوهره کنهها الربوبیه، باطن و اساس عبودیت، همان ربوبیت است. (مصباحالشريعهًْ ص 7، میزانالحکمه، ج۳، ص۱۷۹۸ واژه عبد)
محمد میرزاخانی