انداختن توپ کمکاری در فضای مجازی به زمین نهادهای فرهنگی
رضا صفری
چند روز قبل بود که یک لایو جنجالی در شبکه اجتماعی اینستاگرام، در فضای مجازی کشور دست به دست شد. محتوا و سخنان رد و بدل شده در این ویدئو، مخصوصاًًً با حضور یک نوجوان، به اندازهای غیراخلاقی است که نمیتوان اکنون آن را بر کلمات و الفاظ سوار کرد. اما در هر صورت به اندازهای دردناک بود که موجب واکنشهای شدید مردم و نگرانیهای آنها از وضعیت فاجعهبار حاکم بر فضای مجازی بود.
اما محمدجواد آذری جهرمی، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات، بهجای عذرخواهی از مردم بهدلیل مهیا کردن چنین شرایط بحرانی در فضای مجازی، با حالت طلبکارانه در مصاحبهای با خبرنگاران گفته است:
«بهنظرم میرسد نهادهایی که مسئولیت امدادرسانی در این شرایط به کودکان و نوجوانان را دارند باید وارد عمل شوند. بهجای پخش این فیلم باید به این وضعیت خانواده رسیدگی کرد... اگر نهادهایی که [باید] مسئولیت تربیت و مسائل فرهنگ را مدنظر داشته باشند [کار خود را صحیح انجام میدادند] این مسائل بهوجود نمیآید.»
اما چند نکته در اینباره گفتنی است:
نهادهای فرهنگی و یا متولی امور تربیتی، هر چقدر هم که تلاش کنند، اما در نهایت این خود فرد است که تصمیم نهایی را میگیرد. علاوه بر اینکه در هیچ کجای دنیا برای پیشگیری از آسیبهای اجتماعی و یا انجام کارهای ضروری در جامعه، به کار فرهنگی بسنده نمیکنند بلکه قانون را هم در کنار آن در نظر میگیرند.
اگر دولتها به مردم توصیه میکنند که از کالا و ابزار استاندارد استفاده کنند، علاوه بر آن، خودشان هم با تدوین قوانین و برنامهریزیهای گسترده در جهت تولید کالای استاندارد و همچنین با بهکارگیری نهادهای ناظر، بر عرضه کالای استاندارد، نظارت هم میکنند و همه مسئولیت را به گردن مردم و یا نهادهای فرهنگی یا آموزشی نمیاندازند.
بگذارید با یک پرسش و اشاره به مسئله کرونا، این موضوع را بهتر بیان کنیم؛ اگر دولت در زمینه استاندارسازی فضای مجازی توپ را به زمین مسائل فرهنگی و آموزش و... میاندازد و از مسئولیتهای اصلی خود در زمینه شبکه ملی اطلاعات، ساماندهی پیامرسانها و یا اینترنت کودک و نوجوان، شانه خالی میکند، چگونه است که در ماجرای کرونا به ارائه تبلیغات مبنی بر استفاده از ماسک و رعایت پروتکلهای بهداشتی بسنده نمیکند و انواع قانون و محدودیتها برای سلامتی مردم وضع میکند؟ اگر اینطور است مردم را به حال خود رها کند و بنشیند از بلندگوی هیئت دولت و صداوسیما به مردم آموزش دهد و فرهنگ بسازد! بهنظر میرسد که این سخنان در هیچ کجای دنیا پذیرفته نباشد.
آذری جهرمی همچنین در مصاحبه خود مدعی شده است که: «بهجای اینکه به دعوا کردن بپردازیم باید آن بچه را نجات داد. اصل مطلب این بچهها هستند.»
اما این سخن، آن هم از سوی وزیر ارتباطات، مانند این است که به جای زحمت کشیدن و ساختن پلی ایمن بهجای پلی که غیراستاندارد است و روزانه چندین نفر را به آب رودخانه میاندازد و غرق میکند، برویم دم پل بنشینیم و منتظر بمانیم که اگر چند نفر داخل آب افتادند، آنها را از مرگ نجات دهیم!
آیا نجات واقعی بچهها این است که بعد از آسیبدیدن و نابودشدن زندگی آنها و خانواده شان و همچنین بیآبرو شدن و از بین رفتن آینده آنها به دادشان برسیم، یا اینکه از همان ابتدا زیرساختها و ابزارهای فناوری را بهگونهای بسازیم و یا مدیریت کنیم که استفاده از آنها، کمترین ضرر ممکن را برای خانوادهها و فرزندان آنها در پی داشته باشد؟ به فرض که به مشکل این نوجوان رسیدگی کردیم، آنگاه میلیونها کودک دیگر را که در معرض چنین آسیبهایی قرار دادهایم چه کنیم؟!
چگونه ما به این نکته توجه نمیکنیم که با رهاسازی و کمک به فراگیری و تأیید فحشاگرامهایی نظیر اینستاگرام، از مردم باید انتظار بند باز بودن داشت؟! توضیح اینکه وقتی مشاهده میکنیم که مسائل جنسی، پورنوگرافی، فحشاء، ابتذال، توهین به مقدسات، آسیبهای اجتماعی و خانوادگی و... از اجزاء ثابت فعالیت اینستاگرام در داخل کشور شده است، آنگاه اگر کسی از این پیچ و خمهایی که وجود دارد، بتواند از این ابزار استفاده درست بکند، در واقع شبیه یک بند باز عمل کرده که بر روی طناب راه میرود!
در حالی که ما برای مردم باید جاده و اتوبان ایمن بسازیم، نه آنکه با کمکاریها و یا سیاسی بازیهای خود، آنها را در فشار و تنگنا قرار دهیم.
توجه کنیم که بخشی از مردم جامعه هستند که بهدلیل قدرت روحی و کنترل بر نفس و امیال خود اسیر فضای غیرفرهنگی و غیراخلاقی حاکم بر اینستاگرام نمیشوند، البته اختصاصی به اینستاگرام هم ندارد، بلکه در هر جای دیگر هم آنها این قدرت را دارند.
اما اینکه از همه مردم مخصوصاًًً کودک و نوجوانی که هنوز ابتدائیات حضور در فضای مجازی را نمیداند و شاید خانواده او هم با این فضا آشنایی نداشته و چه بسا خود در گرداب آن غرق شده باشد، انتظار داشته باشیم که مانند افرادی که ذکر شد، بند بازی کنند و خود را از این مهلکه نجات دهند، انتظاری غیرواقعبینانه است. همچنین وظیفه حکومت اسلامی این است که کاری نکند که زمینه گناه به راحتی برای شهروندان فراهم باشد.
این را هم در نظر داشته باشیم که اساساًً اینستاگرام در مورد هیچ یک از فعالیتهای خود در ایران پاسخگو نیست. و جای تعجب است که چگونه یک پلتفرم که دهها میلیون کاربر ایرانی دارد، یک حکومت خودمختار در داخل کشور تشکیل داده است!