علل دشمنی جبهه استکبار با «ولایت فقیه»
سید ابراهیم میرپورفرد
چندی پیش برخی رسانههای معاند و اپوزیسیون به نقل از نشریه آمریکایی به دروغپردازی علیه رهبر معظم انقلاب اسلامی پرداختند؛ خط رسانهای که هرازگاهی در دستور شبکههای وابسته به سرویسهای اطلاعاتی غرب دنبال میشود. بسیار روشن است که چرا دشمنان نظام جمهوری اسلامی هنوز از شایعهپراکنی و خبرسازیهای دروغ و القائات و شبههافکنی علیه ولایتفقیه دست برنمیدارند. در این خصوص یادآوری برخی نکات ضروری بهنظر میرسد.
پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار جمهوری اسلامی ایران تحقق آرزوی دیرینه انقلابیون و پیروان راستین اسلام ناب محمدی(ص) بود که به رهبری امام خمینی(ره) بعد از نزدیک به 14 قرن بر پایه دین مبین اسلام و با تکیهبر دو اصل مترقی ولایتفقیه و حمایت مردمی در این سرزمین پایهریزی و مستقر گردید.
شکلگیری جمهوری اسلامی ایران را نمیتوان تنها بهعنوان یک تغییر در ساختار حکومتی ایران قلمداد نمود؛ بلکه انقلاب اسلامی بسان زلزلهای قدرتمند جهان تقسیمشده بین دو قطب غرب و شرق را به لرزه درآورده و بهنوعی بنیانهای شکلگرفته بر پایه دو تفکر لیبرالیسم و کمونیسم را دچار چالش جدی نمود و آنچنان جبهه استکبار را دچار وحشت و اضطراب نمود که با تمام تضاد فکری و عقیدتی بین این دو جبهه- شرق و غرب- در یک اتحاد نانوشته درصدد تضعیف و یا سرنگونی جمهوری نوپای ایرانی برآمدند و برای رسیدن به اهداف نامشروع خود از انجام هر عمل خبیثانهای ابایی به خود راه ندادند. که ازجمله این موارد میتوان به: طراحی و اجرای کودتا، ایجاد و حمایت از گروههای ضدانقلاب و تجزیهطلب، ترور و بمبگذاری گسترده، تحمیل جنگ تحمیلی 8 ساله و حمایت گسترده از متجاوز، تحریم شدید اقتصادی، راهاندازی صدها شبکه ماهوارهای علیه نظام اسلامی و... اشاره نمود و هدف دشمن از تمام این خباثتها در وهله اول سرنگونی نظام اسلامی و در صورت محقق نشدن این امر جلوگیری از پیشرفت و توسعه سریع علمی، فرهنگی، اجتماعی و... و تبدیلشدن ایران اسلامی به یک الگوی موفق دینی در اداره جامعه در جهان
پرآشوب کنونی است.
موفقیت، استمرار و پیشرفت روزافزون جمهوری اسلامی ایران آنهم بر اساس 1- آموزههای دینی 2- ساختارهایِ حکومتیِ مورد قبول جوامع امروزی؛ میتواند زنگ خطری برای حکومتهای شکل گرفته بر پایه مکتب فکری لیبرالیستی باشد.
مکتبی که بعد از پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی دیگر هماوردی برای خود متصور نبود ولی انقلاب اسلامی پایانی بود بر توهم ایجاد نظم نوین جهانی بر پایه مکتب فکری لیبرالیسم.
لذا جبهه استکبار از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی بهخوبی بر این امر واقف گردیده که هرچند جمهوری اسلامی ایران بر اساس سه مؤلفه غیرقابل تفکیک 1- آموزهها و تعالیم اسلامی 2- رهبری امام راحل 3- اتحاد و همراهی مردمی؛ شکلگرفته ولی آنچه باعث ثبات و استمرار جمهوری اسلامی گردیده بدون شک اصل مترقی ولایتفقیه و قرار گرفتن ولیفقیه در رأس جمهوری اسلامی ایران بوده و هست و از همین روی در طول بیش از 40 سال گذشته جبهه استکبار سعی داشته و دارند؛ با استفاده از تمام ظرفیت رسانهای خود این اصل - ولایتفقیه- را مخدوش نمایند و به همین علت یک روز این اصل را در جمهوری اسلامی مترادف با حکومت دیکتاتوری و روزی دیگر این اصل را ساخته تفکر امام خمینی قلمداد مینماید.
در این وجیزه بر آن نیستم به شبهههای ایجادشده توسط دشمن عنود درخصوص اصل مترقی ولایتفقیه پاسخ دهیم، بلکه سعی شده بهصورت تیتر وار به علل کینه و عداوت جبهه استکبار- متشکل از دشمنان خارجی و داخلی- نسبت به این اصل مترقی اشاره
شود.
علت اصلی که میتوان آن را در دستاوردهای داخلی و خارجی جمهوری اسلامی ایران که بهطور حتم و یقین تمام آنها در سایه اصل مترقی ولایتفقیه و مدیریتهای داهیانه رهبر فقید اسلامی حضرت امام خمینی(ره) و جانشین خلف ایشان حضرت امام خامنهای (مدظلهالعالی) به وقوع پیوسته است.
از سرنگونی حکومت 43 ساله پهلوی که جزیره ثبات آمریکا قلمداد میشد تا محقق شدن آرزوی نزدیک به 14 قرنی شیعه با استقرار جمهوری اسلامی ایران بر اساس فقه پویای شیعه، اخراج 60 هزار مستشار آمریکایی از ایران، حمایت از آرمان فلسطین، خنثیسازی توطئههای مختلف استکبار جهانی پس از پیروزی انقلاب، مدیریت جنگ تحمیلی جهانی 8 ساله علیه جمهوری اسلامی و پایان جنگ تحمیلی بدون جدا شدن ذرهای از خاک این سرزمین، معرفی آمریکا بهعنوان «شیطان بزرگ» و دشمن درجه اول ایران، شکست فتنههای داخلی و خارجی علیه جمهوری اسلامی و... همچنین حمایت از کشورهای مسلمان بهویژه دولتهای مستقل در عراق و سوریه و نیروهای محور مقاومت در کشورهای فلسطین، لبنان و یمن، ترسیم نقشه راه جمهوری اسلامی در برابر تحریمها و تهدیدهای نظام سلطه و... که همه و همه موجب افزایش پیشرفت و بالندگی، اقتدار و عزت جمهوری در حوزههای مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و دفاعی در طول این سالها شده است.
بسیار روشن است که این موارد و بسیاری از موارد دیگر میتواند اهداف و اغراض پیدا و پنهان بغض و دشمنی استکبار جهانی و ایادی داخلیاش را برای حمله به این رکن رکین انقلاب اسلامی مشخص نماید.
در پایان ذکر جملهای از سردار شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی میتواند اهمیت جایگاه ولایتفقیه را مشخص نماید.
«امام رحمتالله علیه دو رکن و ثقلین ارزشمند را برای ما یادگار گذاشت؛ یکی نظام جمهوری اسلامی و دیگری ولایتفقیه؛ اینها لازم و ملزوم هماند؛ مثل خیمه و تیرک وسط خیمه است، خیمه بدون تیرک پابرجا نمیماند. تعارف که نداریم، خب ولایتفقیه را برداریم، تاریخ این کشور معلوم و مشخص است. من از روحانیت معزز عذر میخواهم؛ اما مراجع از قبل هم بودند، درزمانی که مرحوم حائری؛ مرجع بزرگ و مؤسس حوزه علمیه در قید حیات بودند، رضاشاه در حضور مراجع در قم چه کردند؟ مگر میشود این نظام و حکومت بدون ولایتفقیه سرپا بماند؟ با صرف مرجعیت نمیشود مرجعیت اساس شیعه است؛ اما حکومت با ولایت است». (سخنرانی شهید سرافراز اسلام حاج قاسم سلیمانی در یادواره شهیدان محمدی)
لازم به یاداوری است که انتشار شایعات جعلی درباره سلامتی آیتالله خامنهای، پروژهای باسابقه و البته سوخته در رسانههای غربی است و اساساًً نیازی به پاسخ و یا واکنش خاصی نیست اما همان موقع و بعد از خبرسازیهای جعلی رسانههای اپوزیسیون و معاند، مهدی فضائلی معاون مؤسسه دفتر تنظیم و نشر آثار آیتالله خامنهای در توییتی نوشت: «بهکوری چشم دشمنان و بهفضل الهی و با دعای خیر ارادتمندان، حضرت آقا سلامت و بانشاط به انجام برنامههای خود طبق روال مشغول هستند.»