نقش محوری پول در جنگ و بی ثباتی منطقه غرب آسیا(نگاه)
سبحان محقق
پول بهاشکال مختلف در ادامه یافتن جنایات و آدمکشی جاری منطقه غرب آسیا نقش بازی میکند؛ برخی از نهادهای سیاسی و بینالمللی برای تداوم حیات خود، به پول جنایتکاران اصلی و محوری ، مثل آمریکا و عربستان، نیاز دارند. به عنوان مثال، آنروا (مرکز امداد رسانی و کاریابی سازمان ملل برای آوارگان فلسطین) اخیرا اعلام کرده بود که به دلیل نداشتن منابع مالی، مجبور است به فعالیت خود در نوار غزه پایان دهد و همین کار را هم کرده است. یا تشکیلات خودگردان فلسطین اخیرا باز هم به آرمان فلسطین پشت کرده و یکی از مهمترین دلایل آن، وابستگی مالی به دشمنان ملت فلسطین است!
مورد دیگری که جنگ و جنایت را به پول گره میزند، سود سر شاری است که جنگها عاید شرکتهای ساخت سلاح و مهمات میکنند و در دسترسترین مثال آن، جنگ فرسایشی ائتلاف سعودی علیه مردم مظلوم یمن است. در ماجرای یمن، همه میدانند که متجاوز و جنایتکار کیست و گستره ارتکاب جنایت در این جنگ، چقدر است. اما، به ازای هر کودکی که در یمن به زمین میافتد، برای چند نفر در آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان شغل ایجاد میشود و سودهای سرشاری به صاحبان و سهامداران شرکتهای عظیمی چون «لاکهید مارتین»، میرساند. در آلمان و انگلیس ، مردم و نمایندگان آنها، دولتهای این دو کشور را به خاطر حمایت تسلیحاتی از متجاوزان سعودی و اماراتی، تحت فشار میگذارند، اما تا کنون این فشارها هیچ نتیجهای نداشته است و آلسعود با جنگندهها و بمبهای غربی ، غیرنظامیان و به ویژه کودکان و زنان، را همچنان در خانههای خود و در مدارس و بیمارستانها قتل عام میکنند.
پول علاوهبر موارد بالا، در خلق و تجهیز داعش و سایر گروههای تروریستی و تکفیری نیز نقش داشته است. به عبارت دیگر، اگر رژیم سعودی تحت مدیریت آمریکا، دلارهای بیحساب و کتاب نفتی را وارد میدان نمیکرد، طالبان، داعش و بسیاری از گروههای تروریستی دیگر شکل نمیگرفتند و آنچه طی دهههای گذشته در سوریه، عراق، افغانستان، پاکستان، سومالی و نیجریه اتفاق افتاده، اصلا به وقوع نمیپیوست.
حتی بزرگترین جنگها و لشکر کشیهای آمریکا در منطقه، منشاء مالی داشته است، مثل عملیات موسوم به «طوفان صحرا» ، که توسط آمریکا و متحدانش علیه رژیم صدام در سال 1991 اتفاق افتاده است، لشکر کشی آمریکا و متحدانش به افغانستان(2001) و عراق(2003)، آغاز جنگ داخلی در سوریه(2011)، که منابع مالی همه آنها را عربستان، امارات و سایر شیخ نشینهای حاشیه جنوبی خلیجفارس تامین کردهاند. تامین این هزینهها توسط کشورهای نفتی منطقه، محرک اصلی آمریکا برای چنین ماجراجوییهایی بوده است. در حقیقت، واشنگتن میخواست بدون آنکه هزینهای بکند، یکجانبهگرایی خودش در جهان را با پول دیگران محقق کند. علاوهبر آن، سود سرشاری نیز در این میان، به شرکتهای اسلحه سازی میرسیده است. لذا، اگر دلارهای سعودی نمیبود، احتمالا هیچ کدام از اتفاقات خونین بالا رخ نمیداد.
در یک جمعبندی، به نظر میرسد که وابستگی مالی کشورها، سازمانها و نهادهای منطقهای و جهانی به آمریکا و کشورهای نفتی منطقه، علت اصلی تداوم جنگ و جنایت در منطقه است و اگر کشورها و ملتها در برابر پول خارجی مستقل شوند، این اتفاق، خطر بزرگی را برای هژمونی آمریکا و غرب در منطقه رقم خواهد زد. دقیقا به همین خاطر است که قدرتهای غربی از استقلال اقتصادی کشورها و استقامت آنها در برابر تحریمها، به شدت هراس دارند.