kayhan.ir

کد خبر: ۲۰۵۲۱۱
تاریخ انتشار : ۱۶ آذر ۱۳۹۹ - ۲۰:۳۴
مبارزه فرهنگی با اسرائیل؛ چرا و چگونه؟- بخش پایانی

بایدهای آرایش ضدصهیونیستی در تولیدات و جشنواره‌های هنـری





گروه گزارش
یکی از خلأهای هنر معاصر کشورمان، دشمن‌شناسی است. برخلاف هنر غرب و به ویژه‌هالیوود که از همان ابتدا برپایه معرفی گروه‌ها، نژادها و ملت‌های خاصی به عنوان «دشمن» غرب و آمریکا شکل گرفت و به کار خود ادامه داد، در ایران، به جز چند نمونه، جریانی به عنوان دشمن شناسی قابل شناسایی نیست.
به طور مثال، آمریکا طی دو دهه اخیر تعداد قابل توجهی فیلم تولید کرده که در آنها چهره‌ای منفی از ایران به مردم کشور خود و سایر جهانیان معرفی کرده است، اما در سینمای ایران نمی‌توان در این دوران اسم فیلمی را برد که در آن چهره واقعی آمریکا به نمایش درآمده باشد. ایرانی‌ها همیشه از تخریب کشور خود در فیلم‌ها و سریال‌های غربی ناراحت هستند اما خودشان دست به کار ساخت فیلمی نمی‌شوند که غربی‌ها را عصبانی کند. دشمن شناسی در هنر و سینمای غرب، زمینه‌ساز اجرای پروژه‌های سیاسی، نظامی و تروریستی است. درواقع، آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها ابتدا با ابزار هنری اذهان عمومی را نسبت به دشمنی خطرناک که قدرت ضربه زدن و بر هم زدن آرامش و امنیت آنها را دارد آماده می‌کنند و سپس علیه آن، وارد عمل سیاسی یا نظامی می‌شوند. این درحالی است که ما در ایران، چنین جریانی نداریم.
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 57 و کوتاه شدن دست استکبار جهانی از کشورمان، توطئه‌های پی‌در‌پی علیه سرزمین ما شکل گرفت. پس از شکست دشمنان در جنگ تحمیلی و ناتوانی در‌اشغال حتی یک وجب از خاک ایران، توطئه‌ها علیه کشورمان بیشتر شد و امروز به اوج خود رسیده است. رهبر معظم انقلاب بارها بر ضرورت دشمن شناسی تأکید فرموده‌اند؛ ازجمله: «یک ملت باید دشمن را بشناسد، نقشه دشمن را بداند و خود را در مقابل آن تجهیز کند.»(بیانات در اول فروردین 1386 در جمع زائران حرم رضوی) به طور قطع، دشمن شناسی در عرصه فرهنگ و هنر، یک مسئله ملی است و ربطی به جناح‌های سیاسی ندارد. چرا که هر چقدر درباره این گونه موضوعات، آثار هنری بیشتری تولید شود، به افزایش خودآگاهی مردم کمک می‌کند و از طرفی هم منجر به تقویت امنیت کشور می‌شود. با این حال، سینمای ایران، به جز برخی استثناها عرصه‌ای بی‌مسئله و فاقد دغدغه‌های کلان است. بیشتر فیلمسازها یا در پی فتح گیشه با کمترین زحمت و دردسری هستند و یا سودای کسب جوایز جشنواره‌های خارجی را دارند. در این میان به جز دو سه فیلم در طول سال، نمی‌توان آثاری را یافت که به مسائل و موضوعات کلان و ملی بپردازند و یا حداقل در قالب یک فیلم مردم پسند، مفاهیم فراگیر و بزرگ را هم مورد توجه قرار دهند.یکی از ضعف‌های سینما در کشور ما این است که هیچ جریانی برای شناساندن فعالیت‌های آشکار و پنهان آمریکا و همپیمانانش برضد ایران اسلامی ایجاد نشده است.
ادای دین به دانشمندان در آثار هنری
پس از ترور شهید دکتر محسن فخری زاده، از مفاخر دانش هسته‌ای ایران، رهبر معظم انقلاب اسلامی با صدور پیامی، خواستار مجازات قطعی عاملان و آمران جنایت و پیگیری تلاش علمی و فنی شهید فخری‌زاده شدند. پی‌گیری این فرمان و عمل به آن، ادای دین به شهید فخری زاده و امثال او و همچنین گرفتن انتقام خون این شهید و سایر دانشمندان شهید، باید در زمینه‌های مختلف اتفاق بیفتد.
 به طور قطع، یکی از این زمینه‌ها، عرصه فرهنگ و هنر است. هنرمندان و نویسندگان که در خط مقدم تولید محصولات فرهنگی در جنگ نرم قرار دارند، نمی‌توانند دست روی دست بگذارند و در برابر این گونه رویدادها بیکار بمانند.  یکی از راه‌های گرفتن انتقام خون دانشمندان شهید ایران، بازنمایی مجاهدت‌های آنها در آثار هنری و به ویژه قالب‌های دراماتیک و پرمخاطبی چون فیلم سینمایی و سریال تلویزیونی است. ابوالقاسم طالبی، کارگردان سینما اخیرا در مصاحبه‌ای به این نکته‌اشاره کرده و گفته است: «شهادتی مانند شهادت شهید محسن فخری‌زاده آرزوی هر انسان آزاده و آزادی‌خواه است چون او به دست شریرترین افراد جهان شهید شد که همواره با انسان‌های نیک در حال جنگ هستند. اما ساخت فیلم‌هایی درباره چنین افرادی از دغدغه کارگردانان ناشی می‌شود و افراد دغدغه‌مند می‌توانند درباره چنین افرادی فیلم بسازند. ان‌شاءلله دوستان جوان و دغدغه‌مند بتوانند این ستاره‌های درخشان خلقت خداوندی در این عصر را با آثار درخورشان بیشتر بشناسانند.» محمد حبیبی، مدیرعامل انجمن هنرهای تجسمی انقلاب و دفاع مقدس، درباره اهمیت حضور هنر برای دفاع از مظلومان و علیه نظام سلطه به گزارشگر روزنامه کیهان می‌گوید: «این نظر شخصی من نیست، بلکه تجربه نشان داده که هیچ‌گاه نمی‌توان از طریق مجامع بین‌الملل، حق مظلومان جهان را گرفت. اما هر زمان حضور مردم و به‌ویژه هنرمندان اتفاق افتاده، به نتایج بهتری رسیده‌ایم. به طور مثال، در حین برگزاری نمایشگاه کاریکاتور «ملکه کشتی‌ربا» خبرنگار یکی از خبرگزاری‌های انگلیسی گزارشی منتشر کرد با این مضمون که بعد از ربایش کشتی ایران، علاوه‌بر اینکه نیروهای نظامی ‌جمهوری اسلامی ایران توانستند عکس‌العمل نشان دهند، هنرمندان آن کشور هم ما را در فشار قرار‌دادند. پس معلوم است که کار هنری می‌تواند موثر باشد و در کنار فعالیت نظامی ‌و دفاعی، حضور هنرمندان همیشه نافذ، اثرگذار است.»
لزوم سیاستگذاری ضدصهیونیستی
در جشنواره‌ها
ایران، یکی از کشورهایی است که به تعدد برگزاری جشنواره‌های هنری مشهور است. هر چند که این روزها به دلیل شیوع ویروس کرونا، برگزاری جشنواره‌ها نیز به مشکل برخورده است؛ اکثر جشنواره‌ها یا برگزار نمی‌شوند و یا به صورت محدود و به طور برخط و اینترنتی به مرحله اجرا می‌رسند. اما فارغ از کرونا، تعداد قابل توجهی جشنواره به ویژه با محوریت سینما در ایران برگزار می‌شود. یکی از چشم‌اندازهای قابل تصور در زمینه مبارزه فرهنگی با رژیم صهیونیستی و دشمن‌شناسی این است که جهتگیری ضدصهیونیستی و ضداستکباری در این گونه جشنواره‌ها افزایش یابد. همچنانکه در غرب، بسیاری از جشنواره‌ها با مدیریت صهیونیست‌ها و برای اهداف جهانی آنها برگزار می‌شود. محمدحسین لطیفی، کارگردان سینما در مصاحبه‌ای با‌اشاره به تاکیدات رهبر معظم انقلاب مبنی بر حضور فیلم‌های مقاومت در جشنواره‌های فیلم سایر کشورها، گفته بود: «جشنواره‌هاي بين‌المللي فيلم نظير كن و برلين توسط صهيونيست‌ها مديريت مي‌شوند، بنابراين مسير براي حضور آثار ايراني در اين جشنواره‌ها تقريبا غيرممكن است.» اما جشنواره فیلم فجر، به عنوان مطرح‌ترین رویداد سینمایی ایران که توسط دولت هم برگزار می‌شود، از سیاستگذاری در جهت مقابله با دشمنان جمهوری اسلامی خالی است.  محمدتقی فهیم، منتقد سینما در این باره به گزارشگر کیهان می‌گوید: «ایران یکی از کشورهایی است که در تحولات منطقه کاملا نقش‌آفرین است که به خاطر مواضع صریح علیه امپریالیسم و خشونت شناخته می‌شود. اما جشنواره فیلم فجر طی ادوار اخیرش، نه تنها در محتوای آثار حتی در بیان و زبان مسئولان و هیئت انتخاب و داوری‌اش‌اشاره‌ای به این شرایط و وضعیت جهان و موقعیت ایران نداشته است.» فهیم تصریح می‌کند: «همه جشنواره‌ها و جوایز سینمایی مطرح دنیا دارای یک استراتژی روشن و با ثبات هستند. به عنوان مثال، مراسم اسکار تکلیفش معلوم است؛ مراسمی است که در راستای گسترش منافع سیاسی و اقتصادی آمریکا فعالیت می‌کند و برای به دست آوردن دلار بیشتر هر کاری می‌کند، حتی در کنار میلیتاریست‌ها برای تهاجم به کشورهای دیگر قرار می‌گیرد و در همین راستا سعی می‌کند آثار سینمایی را گزینش و ارزیابی کند. اما جشنواره فیلم فجر ما اصلا معلوم نیست برای چه برگزار می‌شود! چون اهدافش مشخص نیست، استراتژی ندارد، با انقلاب مماس نیست؛ به همین دلیل هم جشنواره فجر حتی در بیانیه‌های خودش هم به مسائل منطقه و تحولات جهانی نمی‌پردازد.هنوز فراموش نکرده‌ام که در سی و پنجمین دوره جشنواره فیلم فجر که با اوج رجزخوانی‌های ترامپ علیه ایران همزمان شده بود، جشنواره فیلم فجر، بجای ترامپ، علیه منتقدان این جشنواره بیانیه صادر کرده بود.»
پیشتازی کاریکاتوریست‌ها
خوشبختانه سال‌هاست که جشنواره‌ها و مسابقات و نمایشگاه‌هایی در حوزه کاریکاتور و هنرهای تجسمی با رویکرد ضداسرائیلی در ایران برگزار می‌شود. این رویدادها می‌توانند الگویی برای جشنواره‌های سینمایی ما باشند.
مسعود شجاعی طباطبایی، هنرمند کاریکاتوریست که طی سال‌های اخیر با راه‌اندازی جشنواره‌های مختلفی چون مسابقه کارتون هولوکاست، گام‌های بلندی در مبارزه فرهنگی با رژیم صهیونیستی برداشته، در گفت وگو با گزارشگر روزنامه کیهان از فعالیت جدید کاریکاتوریست‌های ایرانی در جهت تقابل با اسرائیل خبر می‌دهد و می‌گوید: «در ابتدای انقلاب، سازمان منافقین نشریه‌ای با عنوان مجاهد را منتشر می‌کرد؛گروهی از دوستان خوش‌ذوق ما نشریه‌ای با همان شکل و شمایل و حتی مشابه لوگوی آنها اما با عنوان «منافق» را علیه این سازمان تروریستی منتشر کردند؛ جالب این است که خیلی از هواداران منافقین نیز این نشریه را به ‌اشتباه می‌خریدند! برنامه ما هم این است که ما هم دقیقا با همان قالب و شکل، آثار جدی و برجسته در چالش با هولوکاست و رژیم صهیونیستی را منتشر کنیم! این جریان نشان خواهد داد که حد و مرز آزادی بیان نزد آنها تا کجاست؟! یعنی ما در ازای هر کاریکاتور توهین‌آمیز صهیونیست‌ها علیه اسلام، 10 طرح تولید و در فضای مجازی و رسانه‌ها منتشر خواهیم کرد.»
وی در پاسخ به این پرسش که هنر چگونه می‌تواند در معادلات بین‌المللی تأثیر بگذارد، توضیح می‌دهد: «برای روشن شدن این موضوع، من چند مثال می‌آورم؛ وقتی فاجعه کشتار مسلمانان میانمار اتفاق افتاد، نمایشگاهی با پوسترهایی در اعتراض به این جنایات برپا کردیم و سپس آثار نمایشگاه در قالب کتاب چاپ شدند و در اختیار مجامع بین‌المللی قرار گرفتند. تحت تأثیر این حرکت هنری، مدال صلح نوبل خانم آنگ سان سوچی (رهبر وقت میانمار) از وی پس گرفته شد. واقعیت این است که کارتون و کاریکاتور به‌خاطر زبان بین‌المللی و قابل فهم برای عموم، ظرفیت بسیار زیادی دارد. یک هنرمند مثل ناجی العلی با آثارش آنچنان نفس رژیم صهیونیستی را گرفت که او را برنتابیدند و به شهادت رساندند. کارلوس لتوف، یک کاریکاتوریست برزیلی است که مسلمان نیست و کشورش فرسنگ‌ها از منطقه ما دور است اما با آثارش آنچنان اسرائیل را دچار هراس می‌کند که حزب لیکود وی را به مرگ تهدید کرده است. این نشان‌دهنده ضعف دشمنان ما در مقابل هنر مقاومت است. موقع برگزاری مسابقه «هولوکاست» نیز دیدیم صهیونیست‌ها و حامیان آنها چگونه سراسیمه شدند و چهار وزیر امور خارجه دولت‌های غربی واکنش نشان دادند و خود نتانیاهو به سازمان ملل شکایت کرد. حتی منوشه امیر گوینده فارسی زبان رادیو اسرائیل نیز به‌خاطر برگزاری این مسابقه به بنده لقب آدمخوار را داد! همه اینها نشان‌دهنده تأثیر زبان هنر است.»
شجاعی طباطبایی همچنین اظهار می‌کند:«جهان هم امروز منطق ما را پذیرفته است. طوری که وقتی دور اول نمایشگاه ترامپیسم را برگزار کردیم، هنرمندانی از 75 کشور جهان در آن شرکت کردند که آمار کوچکی نیست. همچنین برای برگزاری دوره دوم این مسابقه نیز تنها شش روز بعد از فراخوان، هنرمندانی از 21 کشور جهان شرکت کردند. این نشان می‌دهد که بسیاری از مردم دنیا و چهره‌های فرهیخته، آگاه هستند و ظلم را از مظلوم تفکیک می‌دهند. ما هم به‌عنوان سربازان جبهه مقاومت در عرصه هنر تلاش می‌کنیم که رسالت خود را انجام دهیم.»