مبانی فکری آزادی مطلق اخلاق جنسی(پرسش و پاسخ)
پرسش:
کسانی که خواهان آزادی مطلق و از بین بردن هر نوع قید و بندی در زمینه حجاب و روابط جنسی هستند، مبانی فکری آنها چیست؟
پاسخ:
تغییر رویکرد غرب در زمینه اخلاق جنسی
دنیای غرب در زمان حاضر، در زمینه اخلاق جنسی نسبت به گذشته، به اصطلاح یک دور 180 درجهای زده است. امروز همه سخن از تقدیس و احترام به علایق و روابط جنسی میگویند و لزوم آزادی مطلق و برداشتن هر قید و بندی را در این زمینه خواستارند. در گذشته آنچه گفته شده است، به نام دین بوده و امروز نقطه مقابل آنها به نام علم و فلسفه پیشنهاد میشود.
مبانی فکری آزادی مطلق اخلاق جنسی
طرفداران آزادی مطلق و از بین بردن هر نوع قید و بندی در اخلاق جنسی نوین، نظرات و دیدگاههای خود را بر پایه سه اصل مبتنی کردهاند:
1- آزادی هر کسی تا آنجا که مخل آزادی دیگران نباشد، باید محفوظ بماند.
2- سعادت بشر در گرو پرورش تمام استعدادهایی است که در وجود وی نهاده شده است. خودپرستی و بیماریهای ناشی از آن، مربوط به آشفتگی غرایز است. آشفتگی غرایز از آنجا ناشی میشود که میان آنها تبعیض روا داشته شود. بعضی ارضا و اشباع شود و بعضی دیگر همچنان ارضا نشده باقی بمانند. بنابراین برای اینکه انسان به خوشبختی و سعادت زندگی نائل آید، باید تمام استعدادهای او را به طور مساوی و متوازن پرورش و توسعه داد.
3- رغبت انسان به یک چیز، در اثر اقناع و اشباع کاهش مییابد، و در اثر امساک و منع، فزونی میگیرد. برای اینکه بشر را از توجه دائم به امور جنسی و عوارض ناشی از آن منصرف کنیم، یگانه راه صحیح آن است که هرگونه قید و ممنوعیتی را از جلوی پایش برداریم و به او آزادی مطلق بدهیم. شرارتها، کینهها و انتقامها هم ناشی از اخلاق خشن جنسی است.
لزوم اطلاعرسانی و تبیین آینده این راه
ممکن است افرادی طرح این گونه مباحث را چندان لازم و مفید ندانند، اما به نظر میرسد طرح اینگونه مباحث در اجتماع حاضر به ویژه نسل جوان بسیار حائز اهمیت بوده و ضرورت دارد نه تنها از آن جهت که افکار فلاسفه و متفکران معروف و مشهوری را به خود جلب کرده است، بلکه از آن نظر که این افکار در میان طبقه جوان در حال پیشرفت و توسعه است. چه بسا جوانانی هستند که سرمایه فکری آنها کافی و وافی نیست که به نقد و تحلیل این مباحث بپردازند، ممکن است شخصیت و شهرت صاحبان این افکار، آنها را تحت تاثیر و نفوذ خود قرار دهد، و عقیده پیدا کنند که این سخنان صددرصد مطابق با منطق و عقلانی است.
بنابراین ضرورت دارد مخاطبین به ویژه نسل جوان را آگاه و روشنگری کنیم و نسبت به افکاری که در زمینه اخلاق جنسی از غرب برخاسته و جوانان ما تازه با الفبای آن آشنا شدهاند و احیانا تحت عنوانهای مقدسی نظیر آزادی و مساوات با جان و دل آنها را میپذیرند به کجا منتهی میشود و غایت و پایان این مسیر و سبک زندگی کجاست؟ آیا اجتماع بشر قادر خواهد بود، در این مسیر گام بردارد و به سعادت و پیشرفت و تکامل برسد؟ در یک کلام این راهی که خلاف عقل و فطرت انسان است، ادامه دادن آن جز فنای بشریت و نابودی جامعه چیزی را دربر ندارد!
کمبود عواطف ناشی از آزادی مطلق جنسی
میگویند در اروپا و دنیای غرب تا حدود زیادی عدالت نسبی هست، اما عواطف بسیار کم است، حتی در میان برادران، پدران و فرزندان عواطف کمی مشاهده میشود، برخلاف مردم مشرق زمین چرا؟
دلیل آن این است که اینگونه عواطف در کانونهای باصفا و صمیمی و پرمهر خانوادگی رشد میکند، اما در اروپا چنین صفا و صمیمیت و وحدت و یگانگی که میان زنان و شوهران در شرق وجود دارد در آنجا وجود ندارد، برای اینکه در آنجا عواطف جنسی میان زن و مرد به یکدیگر اختصاص ندارد. هر کدام به طور نامحدود میتوانند لااقل از تمتعات نظری و لمسی در اجتماع بزرگ بهرهمند شوند. وقت آن است که دنیای غرب مانند همه زمانهای دیگر، با همه تقدمی که در علوم و صنایع دارد، فلسفه و سبک زندگی را از شرق بیاموزد.