kayhan.ir

کد خبر: ۲۰۴۹۲۶
تاریخ انتشار : ۱۲ آذر ۱۳۹۹ - ۲۱:۴۹

فلسفه فیزیک از منظر شهید محسن فخری‌زاده-قسمت اول



یادداشت جدید استاد حسن رحیم پور ازغدی نخستین بخش از چند یادداشت است که در روزهای آینده منتشر و به نظریات مجاهد شهید محسن فخری‌زاده از پدران تکنولوژی هسته‌ای و بنیان‌گذاران صنعت هوافضا و موشکی ایران در حوزه فیزیک و فلسفه علم می‌پردازد :
دیشب به لطف یکی از دوستان، یادداشت‌هایی از شهید بنیان‌گذار، استاد فخری‌زاده را دیدم. پیشتر ندیده و نخوانده بودم. دیشب هم نخواندم، بلعیدم و افسوس خوردم‌ بر بزرگمردی که جلوی بت‌های ما زانو نزد، بزرگ در «فیزیک» و «فلسفۀ علم» و بزرگ در انسانیت و معنویت ، مجاهدی ناشناخته برای ما و کاملا شناخته برای واشنگتن و لندن و تل‌آویو که او را پدر «تکنولوژی هسته‌ای» و مغزمتفکر «هوافضا» نامیدند و کشتند. ده‌ها نقشه ترور او نقش برآب شده بود. روشن است که چرا مردم آن نظریه‌پرداز عملگرا را قاسم سلیمانی «فیزیک هسته‌ای» خواندند. شهادت فخری‌زاده، برای او «خیر» و برای ما «شر» بود، برای او قصۀ « پیله و پروانه » و برای ما غصۀ «ماندن میان در و دیوار» است،و محرومیت از مردی که ندانستیم چه حقی بر امنیت و پیشرفت ایران دارد و اینک چون شهید تهرانی‌مقدم ،شهدای هسته‌ای و شهیدانی که پس از این خواهیم داد، دیگر از تاریخ ایران تفکیک نخواهد شد؛ چه خورشیدهای درخشان به تاریخ ما سنجاق نشده‌اند بلکه خود تاریخ ما هستند.
ضمن آنکه اهل تعارف نیستم و اگر برادر قاآنی فرمانده من در سال‌های جنگ، ما را به عضویت سپاه قدس بپذیرد در هر عملیات انتقامی در هر جای عالم که باشد شرکت می‌کنم بویژه اینک که گرفتار کوتوله‌هایی هستیم که هوسی جز مذاکره با شیطان ندارند و نمی‌دانیم به کدام خدا نماز می‌برند اما نقدا حیف است اگربا چند یادداشت به افکار شهید فخری‌زاده در حوزه فلسفه و علوم پایه‌اشاره نکنم:
 ۱. امکان و ضرورت احیای فلسفۀ اسلامی را به حوزه ودانشگاه یادآوری کرده و آنان را به ظرفیتهای احیا نشده فلسفه اسلامی برای فلسفه علم توجه داده است. حیات فلسفه، قدرت تعامل با محیط و رشد یافتن و رشددادن است؛ به‌نحوی که با پرسش‌های فلسفی اکنون رویارویی داده شود، چالش‌پذیر باشد و از مسیر فلسفۀ علم، تاثیر ملموس بر جهت‌گیری علم داشته باشد. فلسفه اسلامی هم نوع زنده و مرده دارد.
۲. شهید نظریه‌پرداز، ریشۀ چالش بزرگ فیزیک جدید را در «فلسفۀ فیزیک»می‌بیند و اصل «عدم قطعیت» را کاملا ادامۀ نظریۀ معرفت‌شناختی امتناع در شناخت ذات واقعیات طبیعی با روشهای فیزیک می‌داند چه برخلاف ادعا کمیات وابسته به هم برای یک ذره فیزیکی به‌طور همزمان بادقت صفر، همچنان غیرقابل اندازه‌گیری است. همچون اندازه‌گیری تکانه با دقت بالا در الکترون که سبب می‌شود نتوانیم اطلاعاتی روشن از مکان بدهیم و به‌عکس. فیزیک کلاسیک در مورد انرژی و زمان با همین مشکل مواجه است. اندازه‌گیری دقیق یک کمیت، سبب عدم دقت در بی‌نهایت کمیت وابسته دیگر می‌شود و تلاش‌هایی چون نظریه «متغیرهای پنهان» نتوانسته خطر ظاهری این اصل را جبران کند.
۳. ایشان اصل «عدم قطعیت» در فیزیک را اگر نفی علیت به مفهوم نیوتونی آن باشد، معقول و حتی عامل پیشرفت علم می‌شمارد اما این اصل نمی‌تواند نفی «علیت» با تبیین فلسفی باشد مگر کسانی به دلایل ایدئولوژیک و غیرفلسفی چنین استنتاج نادرستی بر آن تحمیل کنند.
(ادامه دارد)