ناکامی تحریمهای غرب با مقاومت حداکثری ملت ایران- بخش پایانی
ایستادگی مردم در راههای مقابله با تحریمها
گروه گزارش
در بخشهای پیشین گزارش به این واقعیت پرداختیم که عرصه اقتصاد، مهمترین جبهه تقابل غرب وحشی با ملت بزرگ ایران طی یک دهه اخیر بوده است.
در همین زمینه، اصطلاح «تحریمهای فلجکننده» به تحریمهای فراسرزمینی علیه مردم ایران گفته میشود که مشخصا از سال 1389 و پیامد اغتشاشات پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم وضع شدهاند. ما از آن تاریخ تا کنون با وجود رفت و آمد دولتها و مجالس مختلف، با این نوع تحریم درگیر بوده ایم و گذر زمان، -علیرغم تمام وعدههای رفع تحریم در برجام و پس از آن- بر شدت و گستره انواع تحریمها علیه اقتصاد ملی ایران افزوده است.
فرسایشی شدن تقابل اقتصادی ایران و غرب در یک دهه اخیر اما بنا به شواهد میدانی مختلف، رژیم تحریمها را به سمت فروپاشی سوق داده است. نگرانیاندیشکدههای آمریکایی از پایان سلطه دلار بر اقتصاد جهانی و بیاعتبار شدن سیستم مالی سوئیفت در اثر ابداع سیستمهای جایگزین، بخشی از این واقعیات است.
وضعیت اقتصادی ما در داخل کشور البته تعریفی ندارد. واقعیت اما این است که چنانکه حسن روحانی در سال 92 به درستی گفته بود، نهایتا 2 درصد مشکلات اقتصادی ما ناشی از تحریم است و 1درصد آن به مدیریت داخلی برمی گردد. لذا علت اصلی وضعیت وخیم اقتصاد خانوار ایرانی طی سالهای اخیر را نیز باید نه ناشی از تحریمها که متاثر از مدیریت فاجعه بار دولت در حوزه اقتصاد دانست.
جالب آنکه گزارش اخیر سازمان آنکتاد «کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل متحد» که آمارهای سالانه سرمایهگذاری مستقیم خارجی در کشورها را منتشر میکند، میگوید: دولت روحانی علیرغم آنکه تمام تکیه خود را از سال 92 بر روابط خارجی با غرب وحشی قرارداده، در جذب سرمایه خارجی از دولتهای نهم و دهم عقب مانده است. بنابر این گزارش دولتهای نهم و دهم موفقترین دولت ایران در جذب سرمایهگذاری خارجی در سه دهه اخیر بودهاند. چنانکه در مجموع ۲۴ میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلار سرمایه خارجی جذب کرده و بالاتر از دولت روحانی با ۱۹.۵ میلیارد دلار و دولت اصلاحات با ۱۰ میلیارد و ۱۰۰ میلیون دلار قرار گرفتهاند.
آنچنانکه پایگاه اینترنتی نود اقتصادی بنا بر گزارش اخیر آنکتاد نوشته است، دولتهای نهم و دهم سالانه به طور متوسط سه میلیارد و ۹۷ میلیون دلار سرمایه خارجی جذب کردهاند. این آمار در شرایطی مطرح شده که دولت روحانی با شعار جذب سرمایه خارجی و ایجاد ارتباط با دنیا موفق به پیروزی در انتخابات سالهای ۹۲ و ۹۶ شد و همواره دولت قبل از خود را به بلد نبودن زبان دنیا متهم کرده بود.
مرور این آمارهای قابل تامل نشان میدهد ما طی هشت سال گذشته برای تقابل با تحریمها در مسیر غلطی گام برداشته ایم. با این حال طولانی شدن تحریمهای فراسرزمینی علیه ایران علیرغم بیکفایتیهای گسترده داخلی باعث فرسایش رژیم تحریمها شده است. ریچارد نفیو طراح تحریمهای فلجکننده در دولت باراک اوباما چندی پیش در همین زمینه به بیبی سی میگوید: «اگر وزارت خزانهداری آمریکا دست به یک افشاگری در مورد تحریمها بزند ما خواهیم دید که خیلی از تحریمهایی که اکنون اعمال میشود تحریمهایی هستند که قبلا هم اعمال شده و از دولت اوباما به ارث رسیده است. بنابراین نهادها افراد و شرکتهایی بیش از این وجود ندارد که بتوانند مورد تحریم قرار گیرند.» مهرماه سال جاری ویلیام بیمن استاد علوم سیاسی دانشگاه مینه سوتای آمریکا در همین زمینه به خبرگزاری ایلنا گفته است: آمریکا قبلاً همه موارد ممکن را در ایران تحریم کرده بود، بنابراین دیگر جایی برای تحریمهای جدید وجود
ندارد.
فروپاشی تحریمها با تکیه بر اقتصاد مقاومتی
درک معکوس از واقعیت تحریم و نحوه مقابله با آن اما طی سالهای گذشته خسارات گستردهای را متوجه کشور ما کرده و خود باعث تحمیل تحریمهایی گستردهتر علیه اقتصاد ملی شده است.
مذاکرات هشت سال اخیر به جای رفع تحریمها، بر حجم و شدت آنها افزوده است. دشمن اما بر خلاف دولت آقای روحانی از روز نخست به خوبی میدانست که کلید حل معضلات اقتصاد ایران در مذاکره و حتی در رفع کامل تحریمها نیست.اندیشکده آمریکایی واشنگتن دی ماه 94 در گزارشی با عنوان «رفع تحریمها کلید اقتصاد ایران نیست» در همین زمینه مینویسد: «وعده انتخاباتی روحانی برای بهبود وضعیت اقتصادی با حل پرونده هستهای به دلیل بسیاری از مشکلات داخلی عملی نخواهد بود. روحانی در مدیریت مشکل ارز هم شکست خورده است. گزارش صندوق بینالمللی پول نشان میدهد که قیمت بالای ارز طی سال گذشته ادامه داشته است. در پیشنویس بودجه سال آتی هم دلار با نرخ 29970 ریالی تهیه شده است. برخلاف تیم روحانی، دولت دهم در هنگام نیاز در این مورد جدیتر وارد شد. در اواخر 2012 که دولت با فشارهای سنگین آمریکا و اروپا درباره فروش نفت مواجه بود، دولت دهم اقداماتی اتخاذ کرد که بودجه دولت را افزایش داد. محصولات داخلی با استقبال بیشتر مواجه شد و صادرات هم بالارفت.»
پاتریک کلاوسون، اقتصاددان آمریکایی و از تندروترین چهرههای ضدایرانی فعال در انستیتو سیاست خاورمیانه واشینگتن نیز همان سال 94 واندکی پس از نهایی شدن برجام طی مقالهای در همین زمینه مینویسد:«حسن روحانی، رئیسجمهور ایران، مشتاق است تا روز اجرای توافق هستهای پیش از انتخابات ماه فوریه باشد تا نشان دهند که اقتصاد رو به بهبود است. اما گزارش صندوق بینالمللی پول در 21 دسامبر نشان میدهد که حتی اگر رفع تحریمها به زودی برطرف شوند اقتصاد ایران با چالشهای بسیاری مواجه است و بودجهای که روحانی در 22 دسامبر به مجلس ارائه داد نیز چندان به این چالشها نمیپردازد.»
وی در ادامه بااشاره به برآوردهایاشتباه دولت ایران از تاثیر مذاکره بر اقتصاد ملی مینویسد: «فرمول (اقتصاد مقاومتی) [آیتالله] خامنهای برای تحریک بخش غیر نفتی به عنوان راهی برای ایجاد شغلهایی که نیاز بسیاری به آنها است، بهتر و بهتر به نظر میرسد. شعاری که همیشه درباره ایران میشنویم- اینکه غرب باید به میانهروهایی مانند روحانی کمک کند- اگر این میانهروها کمک چندانی به خود نکنند، چندان قانعکننده نخواهد بود. مسائل آنها در حوزه اقتصادی اغلب نتیجه کارهای خودشان است نه اقداماتی که غرب انجام داده یا نمیدهد.»
چنانکه این چهره ضدایرانی گفته است، استیصال آمریکا از تحریم بیشتر ایران نیز، نه نتیجه مذاکره یا خواسته غرب، که نتیجه روشن پایداری ملت عزیز و جستن راههایی برای حل معضلات اقتصادی با تکیه بر توان داخلی بوده است. مصادیق چنین اقداماتی در حوزههای مختلف کشور بسیار است. این روزها که همزمان با تحریم همهجانبه فروش نفت ایران از سوی آمریکا، ما سرگرم ارسال محمولههای بنزین به آن سوی دریای کارائیب در ونزوئلا هستیم اما از تکمیل پالایشگاه ستاره خلیجفارس توسط قرارگاه خاتمالانبیا سپاه میتوان به عنوان یکی از مهمترین مصادیق فروپاشی تحریمهای فراسرزمینی آمریکا با تکیه بر توان داخلی یاد نمود.
ساخت این پالایشگاه با ۷۰۰ هکتار مساحت از سال ۱۳۸۵ آغاز شده است و در پایان سال ۱۳۹۷ سه فاز نخست آن به بهرهبرداری رسید و اکنون بزرگترین پالایشگاه میعانات گازی در جهان میباشد.
شکست تحریمی بنزین ایران
ریچارد نفیو، مسئول طراحی تحریمهای ایران در کتاب هنر تحریمها مینویسد: «در سالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ خرد جمعی در واشنگتن ایجاب میکرد که اعمال تحریمها بر واردات بنزین ایران و سایر محصولات نفتی و بنزینی میتواند دولت ایران را از پای در آورد. نماینده جمهوری خواه سنا آقای مارک کرک که یکی از طرفداران اصلی تحریم ایران بود در سال ۲۰۱۰ استدلال کرد که قرنطینه بنزین درمورد ایران میتواند چنان آثار وخیمی بر ایران داشته باشد که او را متقاعد کند برنامه هستهایاش را کنار بگذارد.» نفیو تأکید میکند که در جولای ۲۰۱۰ این تحریم تبدیل به قانون شد اما چه اتفاقی افتاد؟! ایران به جای آنکه بلافاصله امتیاز بدهد، «پالایشگاههای خود را بازطراحی کرد تا نیاز بنزین داخلی را تأمین کند!» نفیو با اذعان به اینکه «ایران توانست از این فشار عبور کند»،اشاره میکند: «واردات بنزین ایران به صورت میانگین سالانه از ۱۳۲ هزار بشکه در روز در سال ۲۰۰۹ به ۳۹ هزار و ۶۰۰ بشکه در سال ۲۰۱۰ برسد.»
تجربه تلخ برجام و راه معکوس مقابله با تحریمها
جامعه ایرانی باید تجربه هشت سال گذشته را برای مقابله با جنگ اقتصادی دشمن وحشی خود همواره نصب العین خویش کند. ما اگر میخواهیم برای دفاع از کیان کشور خود در برابر استعمارگران بیپروا و وحشی جهان غرب، خسارات سنگین و تکراری نپردازیم، نباید تجربه تاریخی این دوره را از یاد ببریم. نباید از یاد ببریم که رئیسجمهورمان گفته است مذاکره با آمریکا دیوانگی است و محمدجواد ظریف به این نتیجه رسیده است که توافق با آمریکا بهاندازه جوهر روی کاغذ هم ارزش ندارد.
محمدحسن قدیری ابیانه کارشناس مسائل استراتژیک در همین زمینه به گزارشگر کیهان میگوید:«اوباما بعد از انعقاد برجام یکی از مهمترین دلایل توافق با ایران را حفظ ساختار تحریمها و جلوگیری از فروپاشی آن اعلام کرد و گفت کشورها دیگر حاضر نبودند بیش از این به خاطر تحریمهای آمریکا علیه اقتصاد ایران زیان کنند.»
قدیری ابیانه با بیان اینکه تحریمها چه در دوران اوباما و چه در دوران ترامپ و حتی بعد از برجام نه تنها رفع نشد که تشدید هم شد، میگوید:« ما قبل از برجام تعدادی هواپیمای دست دوم خریداری کرده بودیم و این از نظر آمریکاییها نشانهای از تلاش برای فروپاشی تحریمها بود. آنها میدیدند که کشورها تلاش میکنند تا تحریمهای آنها را علیه بخش حملونقل هوایی ایران دور بزنند. آمریکاییها اطلاع داشتند که وضعیت در دیگر بخشها هم همین است و تداوم آن وضعیت سابق دیگر ممکن نیست. لذا به دنبال راهی برای موثر کردن دوباره حربه تحریم بودند.»
این کارشناس مسائل سیاسی در ادامه به اتفاقاتی که در مذاکرات برجام رخ دادهاشاره کرده و میگوید:«ایران میتوانست به نوعی تحریمها را اعم از تحریم بانکی، نفتی،خرید قطعات هواپیما و غیره را دور بزند. جالب است بعد از برجام وقتی خواستند به ما هواپیما بفروشند، سؤالاتی از مسئولین ما پرسیدند که شما قبلا قطعات یدکی را از کجا تامین میکردید و آقایان هم که از برجام ذوق زده بودند، این اطلاعات را لو دادند و این باعث شد بتوانند جلوی تامین قطعات یدکی هواپیما را هم بگیرند.» قدیری ابیانه با بیان اینکه در مسئله FATF و شفاف سازی از ایران پرسیده بودند که تا الان چطور معاملات خودتان را انجام میدادید، میگوید: «آنها لیست صرافیهایی را که به ایران کمک میکردند، خواسته بودند و دولت هم به هوای اینکه به شفافسازی کمک میکند تا ما را در لیست سفید بگذارند این لیست را به آنها داد. لذا صرافیهایی را که برای دور زدن تحریمها با ایران همکاری داشتند شناسایی کردند. بعضی از اینها را تحریم کردند، مسئولین بعضی را حتی دستگیر کردند و عدهای اموالشان هم مصادره شد.»
درس تلخی که باید از برجام گرفت
ما خوب یا بد طی هشت سال گذشته بخش مهمی از شبکه همکار خود در دوران پیش از برجام را به دشمن لو دادهایم تا به خیال خودمان تحریمها دچار فروپاشی شوند. نتیجه این روند اما تلخ و کاملا معکوس بوده است. مسئولین مختلف دولت به زبانهای مختلف در مقطع پس از برجام از این واقعیت تلخ سخن گفتهاند.
به عنوان مثال معاون اول رئیسجمهور آذر ماه سال 1398 طی سخنرانی در روز ملی صادرات گفته است:«به معنای واقعی، تمام گلوگاههای اصلی کار و فعالیت اقتصادی کشور از سوی آمریکاییها بسته شده است. آمریکاییها زیرساختها و زمینههایی را که در اقتصاد ایران تعیینکننده بودند تحریم کردند؛ نفت را تحریم کردند، اما نتوانستند صادرات نفت کشور را به صفر برسانند ولی به هرحال با فشاری که وارد کردند حتی کشورهای دوست ایران هم که جزو نزدیکترین کشورها در ارتباط با ما هستند جرات اینکه از ما نفت بخرند را تقریبا ندارند.»