نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
کلید مشکلات در واشنگتن و لندن نیست از ماست که برماست
روزنامه سازندگی ارگان حزب اصلاحطلب کارگزاران روز گذشته در مطلبی به نقل از سید مصطفیهاشمیطبا نوشت: «تغییر دولت در آمریکا نوید روزگار بهتری برای اقتصاد و اجتماع ایران را نمیدهد.»
سرویس سیاسی-
در این مطلب آمده است: «هر آنچه در ایران بر سر ما میآید نتیجه راهبردها و رفتارها و برنامهریزیهای ما است. نمیتوانیم منتظر باشیم کلید مشکلات در واشنگتن و لندن و مسکو و پکن پیدا شود. وقتی با واقعبینی قدم برنمیداریم و یا ازیکطرف بام میافتیم و میخواهیم با همه دنیا از در درگیری وارد شویم یا بیخیال از دیدن واقعیتها برای برنامهریزی یک اقتصاد تحریم زده منتظر معجزه مینشینیم و از طرف دیگر بام میافتیم وضعیت بهتر از این نخواهد بود. از ماست که برماست، بنابراین موج رادیو و تلویزیون را روی اخبار خارجی تنظیم نکنید. بیرون از ایران کسی دلسوز ما نیست و وای اگر خودمان، دلسوز خودمان نباشیم.»
مدعیان اصلاحات این روزها یکی به نعل میزنند و یکی به میخ؛ یک روز میگویند با آمدن بایدن، تمام مشکلات ما حل میشوند و یک روز هم تأکید میکنند «کلید مشکلات در واشنگتن و لندن و مسکو و پکن نیست». این جریان اما در چند ماه اخیر به شدت برای بایدن و دمکراتها ریپورتاژ رفتهاند و به نظر میرسد که برنامه اصلی آنها استفاده از شرایط فعلی برای رسیدن به جایگاه ریاست جمهوری 1400 است. مدعیان اصلاحات در دولت آقای روحانی آمدند و مردم را فریب دادند و گفتند که مشکلات را از طریق مذاکره و برجام حل خواهیم کرد، اما نهتنها مشکلات را حل نکردند، بلکه مشکلات بیشتر شد. بسیاری از مشکلات و معضلاتی که در کشور بهخصوص در حوزه اقتصادی وجود دارد، به خاطر رویکرد غلط جریان اصلاحات و دولت است، که به برجام و مذاکرات امید بستند و نهتنها نتیجه نگرفتند؛ بلکه هر روز فشارها و تحریمها بیشتر شد.
هنوز حافظه مردم تیترهای پر زرق و برق روزنامههای اصلاحطلبان را فراموش نکرده است. روزی که تیتر زدند؛ «امضای کری تضمین است»، «پایان کابوس تحریم»، «سلام برجام» و موارد دیگر که برای مردم این توقع را ایجاد کرد که با امضای برجام همه مشکلات کشور حل میشود.
اما با اینکه اصلاحطلبان دست و پای خود را با آمدن بایدن گم کردهاند، صدا از اردوگاه مقابل حکایت دیگری دارد. اواخر خرداد سال جاری بود که «آنتونی بلینکن»، مشاور ارشد جو بایدن در جمع یهودیان آمریکا گفته بود که حتی اگر جو بایدن به ریاست جمهوری آمریکا برسد هیچ تغییری در نوع نگرش آمریکا نسبت به ایران رخ نخواهد داد و تمامی تحریمهای دولت ترامپ علیه کشورمان ادامه مییابد.
فرافکنی بانیان وضع موجود با تکرار یک دروغ
فرزانه ترکان، عضو شوراي مرکزی حزب کارگزاران در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت:«بايد به اين موضوع تاکيد کرد که در مذاکرات برجام گفتوگويي بدون هماهنگي با مقام معظم رهبری انجام نشده است و ايشان در تمام مراحل مذاکرات حضور داشتند. نکته جالب اين است که اصولگرايان اين موضوع را ميپذيرند و حتي تاييد هم ميکنند اما وقتي به دولت آقاي روحاني يا اصلاحطلبان حمله ميکنند به اين موضوع که مقام معظم رهبري مذاکرات را زيرنظر داشته است، اشارهاي ندارند».
مدعیان اصلاحات تاکنون به دفعات ادعا کردهاند که برجام از صفر تا صد زیر نظر مقام معظم رهبری امضا و اجرا شده است. این دروغ تکراری در حالی است که رهبر معظم انقلاب به صورت مشروط با برجام موافقت کردند. ایشان در سال ۹۴ شروط ۹ گانهای را درباره برجام معین کردند. با نگاهی کوتاه به این شروط نه گانه از جمله اینکه ضمانت کافی برای لغو تحریمها از طرف مقابل گرفته شود و اینکه تحریمها با عناوین دیگر مثل حقوقبشر و... بازنگردد، میبینیم که تقریباً هیچیک از آنها از سوی دولت جامه عمل نپوشید.
در مجموع درخصوص اجرای برجام 28 شرط ابلاغی از سوی رهبر معظم انقلاب، مجلس شورای اسلامی و شورای عالی امنیت ملی به دولت ابلاغ شد اما متاسفانه دولت به این شروط عمل نکرد. مقام معظم رهبری بارها در سخنرانیهای مختلف علاوهبر تاکید بر بیاعتمادی به آمریکا و خوشبین نبودن به مذاکره با آمریکا گوشزد کردهاند که مطلقا در جزئیات توافق دخالت نداشتهاند.حالا بانیان وضع موجود برای فرافکنی از پاسخگویی درباره عملکرد خود و بزک خسارت محض برجام، قصور و تقصیرهای دولت را به گردن دیگران میاندازد.
مذاکره با آمریکا؛
محور وحدت از منظر مدعیان اصلاحات!
روزنامه دولتی ایران دیروز در مطلبی نوشت: «همین وضعیت درباره سیاست خارجی و نتیجه انتخابات آمریکا هم جاری است. اینکه «جو بایدن» رئیسجمهوری آینده آمریکا در آینده چه سیاستی درباره توافق هستهای اتخاذ کند هنوز در مرحله گمانهزنی و پیشبینی است اما برخی از همین چهرهها بیتوجه به واقعیت فشار حداکثری دولت ترامپ علیه ایران و مشکلاتی که تحریمها بر مردم تحمیل کرده است، از حالا حکم به بیاعتبار بودن سیاستهای او دادهاند، سیاستهایی که هنوز اعلام نشده است. این در حالی است که نظام و مردم ۳ سال در برابر کمپین فشار حداکثری مقاومت کرده و حالا انتظار میرود که ماحصل این مقاومت و ایستادگی، یک سرمایه اجتماعی و ملی تلقی شود برای بهره بردن از اتفاقات احتمالی آینده. مضاف بر اینکه در همین چند روز بعد از انتخابات آمریکا از اروپا گرفته تا روسیه و چین و اخیرا ۱۳۷ کشور در قالب گروه ۷۷ به علاوه چین بازگشت دولت آینده آمریکا به برجام و رفع تحریمها را گوشزد کردهاند، معلوم نیست بر اساس کدام برداشتها و تحلیلهای ملی! برخی برآشفته شدهاند و در مقام تصمیمگیر ظاهر شده و حکم میدهند که هیچ مذاکرهای نباید انجام شود. این مورد هم از مصداقهای همان دمیدن بر پراکندگی و تفرق به جای همافزایی و هماهنگی و بیتوجهی به واقعیتی به نام تحریم و آثار شوم آن بر زندگی مردم است. انگار نه انگار که در این سه سال پاستور و بهارستان و باب همایون و میرداماد یکی از وجوه اصلی همت خود را مقابله هوشمندانه با همین جنگ اقتصادی به رهبری آمریکای ترامپ قراردادهاند.»
اولا، برخلاف ادعای ارگان دولت مبنی بر اینکه سیاستهای بایدن اعلام نشده؛ وی گستاخانه اعلام کرده؛ «راه هوشمندانه و حساب شده دیگری نیز برای سختگیری علیه ایران هست... به استفاده از تحریمهای هدفمند علیه نقض حقوق بشر در ایران، حمایت این کشور از تروریسم و برنامه موشکهای بالستیک ادامه خواهیم داد.» حزب دموکرات آمریکا نیز در ماههای گذشته در سندی ۸۰ صفحهای با بیشرمی، اینطور یاوهگویی کرده است؛ «دموکراتها از تلاشهای جامع دیپلماتیک برای محدود کردن برنامه هستهای ایران و پرداختن به سایر فعالیتهای تهدیدکننده این کشور اعم از ستیزهجویی منطقهای، موشکهای بالستیک و سرکوبگری داخلی حمایت میکنند.»
دوم اینکه، مدعیان اصلاحات برخلاف مقاومت نظام و مردم در برابر آمریکا، با فرستادن پالس مذاکره و ذلت، پیام اثرگذاری تحریمها را دادند و ترامپ را برای تحریم بیشتر گستاخ کردند، از این رو نمیتوانند خود را طرفدار مقاومت جا بزنند. سوم اینکه، همین دموکراتها بودند که دولت در برجام به آنها اعتماد کرد اما در دولت اوباما پایهگذار تحریمهای کاتسا و آیسا بودند که ترامپ بر اساس آنها فشار حداکثری راهانداخت. آنها برجام را در روز نخست اجرا، کاغذپاره کردند. دموکراتها چنانچه اشاره شد، در پی خلع سلاح و از بین بردن توان موشکی و نفوذ منطقهای ایران هستند. تقلای مدعیان اصلاحات برای مذاکره در چنین شرایطی، خیانت به منافع ملی است.
چهارم اینکه، این طیف متظاهر به اصلاحطلبی، مخالفت با مذاکره را پراکندگی و تفرق میخواند، عجیب نیست. محور وحدت برای این جریان، تسلیم شدن در برابر آمریکاست.
دستاوردتراشی دوباره برای جنازه برجام!
روزنامه شرق در شماره دیروز خود در گزارشی مدعی شده بود که «اصولگرایان مذاکره را برای خود خوب و برای اصلاحطلبان بد میدانند». این مغالطهای است که در ماههای اخیر با فریبکاری مورد سوءاستفاده اصلاحطلبان قرار گرفته است.
در این گزارش میخوانیم: «حواشی پیشآمده بر سر سخنان حمیدرضا ترقی هنوز ادامه دارد. او که چند روز پیش در گفتوگویی با انتقاد کامل به برجام گفته بود: «برجام چه فایدهای برای جمهوری اسلامی داشته است؟ جز اینکه توافقی بوده که غیر خسارت چیزی به دنبال نداشته است؟ پایبندبودن به این توافقی که تا امروز جز خسارت دستاوردی برای جمهوری اسلامی نداشته چه فایدهای دارد؟ توافقی که نه مانع تحریمها شده و نه توانسته گرهی از مشکلات کشور باز کند، چه نتیجهای داشته؟ آب و نان مردم را به آن گره زدند اما هیچ تأثیری نداشت. حالا فرض کنیم رئیسجمهوری در آمریکا روی کار آمده که بخواهد بازگشت به برجام را انجام و چند سال دیگر ما را تحت همین عنوان فریب دهد...»
این نوشتار افزوده است: «در واکنش به چنین سخنانی محمدهاشمیرفسنجانی، فعال سیاسی اصلاحطلب اخیرا در گفتوگو با خبرگزاری «برنا» گفت: «تجربهای که بنده از مذاکره دارم این است که مقام معظم رهبری به سعید جلیلی بهعنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی، اجازه مذاکره داده بودند و استراتژی را نیز برد-برد تعیین کرده بودند به بیانی مسئله، برد-برد در مذاکره را، رهبری تعیین کردند و بعدها، دولت روحانی، آن را ادامه داد، منشأ اصلی آن جلیلی بود که میخواست مذاکره کند. در زمان مذاکره جلیلی حضور نداشتیم اما براساس اخبار و رسانهها، از آن مذاکرات، تقریبا هیچ حاصلی نصیب کشور نشد که اثراتی نیز به دنبال داشت. البته وقتی ترقی میگوید مذاکرات اصلاحطلبان خسارتزا بود، باید بگوید چه خساراتی بوده؟ اگر منظورشان برجام است، باید گفت که برجام، بهترین سند بینالمللی است که جمهوری اسلامی، پس از انقلاب داشته است».هاشمی ادامه داد: «حال بدعهدی آمریکا بهویژه شخص ترامپ، بحث جداگانهای است؛ چراکه ترامپ نهتنها از برجام بلکه از بسیاری توافقات بینالمللی از جمله یونسکو و معاهده پاریس و... خارج شده است...»
گفتنی است در جواب ادعایی که توسطهاشمی به این صورت بیان شده که «از مذاکرات جلیلی با غرب، تقریبا هیچ حاصلی نصیب کشور نشد» باید گفت که کمترین نصیب کشور این بود که دچار قراردادی نشود که خسارت بار است. وقتی طرف غربی بر زیاده خواهی خود اصرار دارد لزومی بر این موضوع نیست که حتما باید به توافقی با او دست یابیم. اینکه مسئول سابق مذاکرات زیربار زیاده خواهی طرف غربی نرفت نکتهای است که اصلاحطلبان باید از آن درس بگیرند.
دیگر اینکههاشمی مدعی شده اینکه ترامپ از توافق خارج شد بحث جداگانه است. باید در جواب گفت که اگر برجام با تضمینهای کافی که رهبری فرمود به نتیجه میرسید ترامپ نمیتوانست خارج شود. ضمنا معاهده پاریس و یونسکو با برجام تفاوتهای بسیاری دارد. به غیر از همه اینها مگر در زمان اوباما نصیب کشور از برجام «تقریبا هیچ» نبود؟
امید واهی تغییر سیاستهای آمریکا
سید موید حسینی صدر، مشاور رئیسسازمان برنامه و بودجه در شورای عالی توسعه استانها طی مطلبی در ارگان دولت نوشت: «به جرات میتوان گفت، دولت یکی از پیچیدهترین بودجههای خود را برای سال آینده تدوین میکند. متغیرها و عوامل مختلفی بودجه ۱۴۰۰ را تحت تاثیر قرار میدهد. هرچند در انتخابات اخیر آمریکا ترامپ از رقیب دموکرات خود شکست خورد و امید زیادی برای تغییر سیاستهای این کشور وجود دارد، اما واقعیت این است که نمیتوان درکوتاه مدت به لغو تحریمها امید داشت چرا که لغو تحریم فرآیند بلندمدتی دارد و از سوی دیگر مانعی مانند لوایح باقی مانده FATF نیز دراین مسیر وجود دارد.»
اولا، زمینه و پایه فشار حداکثری ترامپ، تحریمهای کاتسا و آیسا است که دموکراتها در دولت اوباما وضع کردند، بایدن معاونش بود و همانها هم سر تیم مذاکره را کلاه گذاشتند و تعهداتشان را پایمال کردند. آنچه مشاور رئیسسازمان برنامه و بودجه از امید برای تغییر سیاستهای آمریکا نوشته، نمایانگر شرطی سازی اقتصاد و برنامهریزی کشور و خیانت آشکار به منافع و مصالح کشور است. همچنین دموکراتها همانطور که اعلام کردند در پی خلع سلاح نظامی ایران هستند. ثانیا، همکاری با FATF موجب خودتحریمی و کشیدن دیوار دور اقتصاد کشور است. لو رفتن صرافیهایی که با ایران کار میکردند، پیامد همکاری دولت با FATF بود. بانک کشاورزی خرداد 96 طی ابلاغیهای، در راستای عمل به توصیههای FATF، کلیه شعب خود را از همکاری مالی با برخی ارگانهای داخلی که در تحریم بدخواهان ملت بودند، منع کرد. همین رویه را بانک ملت و سپه نیز اجرا کردند. خوان زاراته، معاون سابق وزارت خزانهداری آمریکا گفته بود: «برای قراردادن ایران در تنگنا و سختتر کردن شرایط برای این کشور، به حضور کاملFATF نیاز است. برای اینکه ایران از نظام مالی منزوی شود، لازم استFATF برای تایید قضاوتهایی پیرامون نظام مالی ضد پولشویی و مبارزه با تروریسم مداخله کند.»