حداقل بهاندازه بدخواهان ورزش را جدی بگیرید!
سرویس ورزشی-
چرخیدن چرخ مسابقات ورزشی در قالب « لیگ» که تقریبا در همه جای دنیا صورت میگیرد کارکردهای مختلفی دارد که میتوان به کارکرد اقتصادی و جلوگیری از سقوط ساختارهای حرفهای ورزش و پیشگیری از ورشکستگی باشگاهها و... همچنین ایجاد ساعات مفرح و تزریق روحیه به جسم و جان مردم و جوامع که درگیر این بیماری خطرناک هستند و... بالاخره جلوگیری از رکود وتوقف فعالیتهای مختلف ورزشی -که لاجرم منجر به ایستایی و
درجا زدن ورزش در مسیر پیشرفت وبالندگی میشود- اشاره کرد.
بدیهی است که در تحقق آخرین موردی که ذکر شد یعنی پیشگیری از توقف ورزش در حرکت روبه جلو و مسیر پیشرفت، تنها برگزاری مسابقات و دایر بودن فعالیت حرفهای رشتههای مختلف آن هم در شرایط کرونایی نمیتواند به تنهایی کافی باشد. چه کرونا و امثال آن باشد و چه نباشد برای پیشرفت امر ورزش مثل هرجا و حوزه دیگری رعایت اصول و فراهم آوردن شرایطی لازم است. وقتی همه یا بخش عمدهای از این اصول و شرایط فراهم و اعمال شد آن وقت دایر بودن فعالیتهای ورزشی و برگزاری لیگ رشتههای مختلف هم به عنوان یک عامل مهم میتواند نقش تکمیلکننده را بازی کند.
ما البته به سهم خود از اینکه مسابقات- ولو بدون تماشاگر- در حال برگزاری است و تیمها و ورزشکاران در میادین مسابقه مشغول زورآزمایی و رقابت هستند، مثل همه ورزشدوستان و اهالی ورزش خوشحال و خرسند هستیم، اما وظیفه خود میدانیم که این نکته را هم که جزو حرفهای همیشگی ما بوده است تکرار کنیم و آن اینکه: متاسفانه در ورزش ما خیلی از آن اصول و شرایط لازم و مقدماتی رعایت و اعمال نشده و در این چندسال اخیر و مدیریت فعلی ورزش، فعالیتها و لیگها و... بیشتر جنبه نمایشی و ادای دیگران را در آوردن دارد، برای اینکه بگوییم که بله، ما هم ورزش داریم، لیگ داریم، فوتبال و... داریم، نه کاری حسابشده و در امتداد آن اصول و شرایط.
همانطور که بارها نوشتهایم دلیل اصلی اینکه ورزش باظرفیت کشور ما با ورزشکاران مستعد و با انگیزهای که دارد،همواره در اکثر رشتههای ورزشی از رشد و پیشرفت لازم برخوردار نبوده و به جای حرکت در مسیر پیشرفت، بیشتر اوقات درجا میزند و با بدتر از آن عقب میرود و خلاصه سرعت پیشرفت آن ناچیز وکم است، همینجاست.
اگر میبینیم که بسیاری از مشکلات کماکان لاینحل بر جسم و جان ورزش سنگینی میکند و یا دلالیسم بیمهار خط و ربط خیلی از مسائل ورزش و رشتههایی مثل فوتبال را مشخص میکند و یا مثلا تکلیف مالکیتی و مدیریتی دو تیم استقلال و پرسپولیس به صورت قطعی تعیین و مشخص نمیشود و مدیران ورزش در این باره مثل خیلی از موارد دیگر فقط حرف میزنند و وعده میدهند، اگر حنای کارشناسان در نزد مدیران ورزش، رنگی و نظرات دلسوزانه صاحبنظران پیش مسئولان ورزش خریداری ندارد و باز اگر میبینیم بسیاری از شایستهها و افراد خوشنام کاربلد به کنار گود رانده شده و به جای آنها افراد بیکارنامه در مدیریت و بیشناسنامه در ورزش به لطف ملاک وابستگی سببی و نسبی عهدهدار امور خطیر در ورزش میشوند و... دلیلی جز واقعیت ناخوشایند اشاره شده ندارد.
در اینجا سؤالی که خواسته و ناخواسته در ذهن مخاطب مطرح میشود این است که چرا مسئولان ورزش در مقاطع مختلف و علی الخصوص در مقطع فعلی آنطور که باید دنبال کار ورزش و سروسامان دادن به آن و حل و دفع مسائل و درمان دردهای ورزش نیستند، در این باره قبلا نوشتهایم و تاکید کردهایم خود شرایط ناخوشایند ورزش که بیش از هرچیز ریشه در نحوه و رویه مدیریتی حاکم بر آن دارد معلول علت بزرگتری است و آن « جدی نگرفتن ورزش از سوی متولی اصلی آنکه دولت باشد»، است. اگر دولتها و از جمله دولت فعلی امر ورزش را بهاندازه و درحد خودش جدی میگرفتند،آن وقت برای تعیین مدیر و وزیر ورزش وسواس لازم را به خرج میدادند و آن را دست هرکسی نمیسپردند، در تعیین مدیریت ارشد مصلحت ورزش را در نظر میگرفتند و سکان مدیریت ورزش را به دست کسانی میدادند که از صلاحیت لازم و شناخت کافی نسبت به حوزه تحت مدیریتشان برخوردار باشند و خلاصه اصل شایستهسالاری راکه اصل خیلی بدیهی و همه فهم است و در همه زمانها و در همه جای زمین مورد تایید است، رعایت میکردند.
اما این اصل رعایت نمیشود و این اتفاق نمیافتد فقط و فقط برای اینکه دولتها متاسفانه ورزش را جدی نگرفتهاند و آن را به ابزاری تبدیل میکنند برای تبلیغ و بازارگرمی خودشان.همانطور که بارها نوشتهایم که اگر میبینیم که تمام تلاش و توان مسئولان ورزش و غیر ورزش به کار بسته میشود که فوتبال ایران به جام جهانی صعود کند و یا در المپیک چند مدال رنگی نصیب کاروان ورزش ایران بشود، دلیل آن دلسوزی این جماعت برای ورزش و علاقه و تلاش آنها برای پیشرفت آن نیست، چون اگر این بود الان باید وضع ورزش خیلی بهتر از شرایط فعلی و شرایط فوتبال خیلی روبهراهتر از اوضاع کنونی آن بود، دلیل آن فقط و فقط تبلیغ راهانداختن برای بهرهبرداریهای سیاسی و رقابتهای جناحی است و بس!
بنابراین ریشه اصلی و مهمترین دلیل برای اینکه چرا اوضاع ورزش روبهراه نیست و چرا مشکلات کهنه، حل و دردهای مزمن و قدیمی آن، درمان نمیشود و چرا ورزش خیلی جاها دست اهلش نیست، این است که متولی اصلی ورزش یعنی « دولت» ورزش را جدی نمیگیرد. برای دولتها ورزش امری نیست که در اولویت باشد و چون بنا بر استدلال و توجیهات خودشان ورزش از امور اولویت دار نیست به حال خودش رهایش کرده و آن را به عنوان امری دست چندم که فقط میتواند کارکرد تبلیغاتی داشته باشد به دست کسانی سپردهاند که بتوانند این کارکرد ورزش را متحقق سازند و...
البته هیچکس و هیچ اهل ورزشی که در این کشور زندگی میکند و از مشکلات عدیده داخلی و خارجی آن با اطلاع است و...توقع ندارد ورزش در این وضعیت جزو اولویتها باشد ودولت همه کارها را رها کند و فقط به ورزش بپردازد، اما این توقع و انتظار به حق هم هست که دولت، شان و حرمت مخاطبان و علاقمندان میلیونی آن را که در همه اقشار و اصناف نماینده دارند و در گسترهای به پهنای ایران عزیز پراکنده هستند، رعایت کند و آن را
به عنوان طفلی سرراهی و امری بیهوده وکم ارزش تلقی نکند ومدیریت آن را به اهلش بسپارد تا آنها هم به نوبه خود مدیران زیر مجموعه خود را با رعایت اصل شایستهسالاری برگزینند و...
علاوهبر این با توجه به اینکه بدخواهان این ملک و ملت ورزش ایران را مثل حوزههای دیگر جدی گرفتهاند و یکسره از این طریق به دنبال ضربه زدن و مشکل آفرینی برای کشور ما هستند و آن چنانکه درخبرها میخوانیم و در اظهار نظرهای صریح بعضی از عناصر خود فروخته و دربدر که در استخدام رسانههای وهابی- صهیونیستی قرار دارند میشنویم آنها دنبال بایکوت کردن و منزوی ساختن ورزش ایران از صحنههای بینالمللی هستند(این روزها بحث شطرنج ایران مطرح است) و باز افتخار آفرینی و مدال آوری و ترنم سرود و اهتزاز پرچم مقدس کشور عزیزمان را بر نمیتابند و... حداقل بهاندازه بدخواهان این مملکت ورزش را جدی بگیرند و به عمر مدیریتهای از مرحله پرت و خودکامه و... در ورزش پایان دهند.