نقش شبه روشنفکران در تاریخ معاصر ایران
هوشیاری مردم، آبی بر آتش فتنه 78
برای تحریک بیشتر دانشجویان، احمد باطبی، «زیرپیراهن» آغشته به خون حیوانات را بالای دست برد تا القاء کشتهسازی در تظاهرات را بنماید و ادعا کرد که دو دوست دانشجوی او کشته شدهاند و این پیراهن مربوط به آنان است. این تصویر در روزنامههای زنجیرهای به طور گسترده بازتاب داده شد!
خاتمی، رئیسجمهور و رئیسشورای عالی امنیت ملی در جلسات مختلف این شورا، اجازة ورود بسیج را برای جلوگیری از اغتشاشات نداد! مرتضی نبوی – عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام – میگوید: «18 تیر یکی از حوادثی بود که با ظاهری آراسته صورت گرفت. یعنی برخی از مطبوعات به عنوان مظهر آزادی و جمعی از دانشجویان به عنوان جنبش دانشجویی به صحنه آمدند که هدف آنها ایجاد استحاله در نظام و وقوع یک انقلاب رنگین در ایران بود! دستاندرکاران این حادثه اشتباهات اساسی کردند. آنها کار را به خشونت کشاندند و شتابزده هر کس که چهرهای حزبالهی داشت و موتورسوار بود مورد ضرب و شتم قراردادند. از آنجا که این مردم، کسانی بودند که دو دهة قبل خودشان انقلاب کرده بودند، با دیدن این جریان به سرعت متوجه اهداف آن شدند.
دستاندرکاران 18 تیر تصور میکردند که مردم پشت سر آنها قرار میگیرند و انقلاب دیگری از نوع ضدانقلاب انجام میشود، اما مردم با دیدن خشونت آنان و با روشنگری که رهبرمعظّم انقلاب در این زمینه داشت، 23 تیر به صحنه آمدند و غائله را تمام کردند. در مسألة 18 تیر، شورای عالی امنیت ملی کمی با سستی کار کرد. آقای روحانی- دبیر وقت شورا در آن زمان- در خارج از کشور بود و جلسات شورا که به ریاست رئیسجمهور تشکیل میشد، اجازه نمیداد که بسیج وارد شود و جلوی شلوغیها را بگیرد. وقتی آقای روحانی به کشور بازگشت، مجوز را صادر کرد و این کار موجب شد تا برپاکنندگان این غائله، به لانههایشان بازگردند.»1
اغتشاشات ادامه یافت تا در تاریخ 21 تیر تعدادی از دانشجویان در حسینیة امام خمینی(ره) با رهبر انقلاب دیدار کردند. این دیدار بعد از این بود که گروهی تحت عنوان حزبالهی و با لباس شخصی و با سربند یا زهرا(س) به خوابگاه دانشجویان هجوم برده و به ضرب و شتم آنان پرداختند و ماجرا را پیچیده کردند. رهبری در این دیدار ضمن تقبیح حملة عناصر مشکوک به خوابگاه با عنوان نیروی انتظامی و اسفبار خواندن حادثة کوی دانشگاه، خواستار شناسایی و برخورد با مجرمان این حادثه شده و از دانشجویان دلجویی میکنند. پخش مستقیم این دیدار از صدا و سیما و بلندگوهای اطراف دانشگاه، تأثیر زیادی در فرو نشاندن التهابات سیاسی آن روز داشت. رهبری دانشجویان را دعوت به هوشیاری فرمودند و خطاب به جوانان خواستار خویشتنداری در برابر اهانتها شدند تا دشمنان و نفوذیها نتوانند سوءاستفاده کنند:
«من چند حرف دارم؛ يك حرف با دانشجويان، يك حرف با عموم ملت ايران، يك حرف به خصوص با شما جوانان. يك حرف هم با دشمن. حرف من به دانشجويان اين است كه مراقب دشمن باشيد. دشمن را خوب بشناسيد. مبادا از شناسايي دشمن غفلت كنيد. غريبههايي كه خود را در لباس خودي در همه جا داخل ميكنند، اينها را بشناسيد. دستهاي پنهان را ببينيد. هيچكس به خاطر غفلت ستايش نميشود. هيچ كس به خاطر چشمها را بر هم گذاشتن مدح نميشود. اگر بر آدم غافل ضربهاي وارد شد، اوّل كسي كه مسئول و مذموم است خود اوست. مراقب باشيد، دانشجو قشر فاخر و با ارزشي است. دشمن دانشجو را هدف گرفته است. چند سال است سعي ميكنند بلكه بتوانند دانشجويان را در مقابل نظام قرار بدهند اما موفق نشدند، بعد از اين هم موفق نخواهند شد...
يك حرف هم به شما جوانان عرض ميكنم. جوانان عزيز! شماها اميد انقلاب و اسلام هستید، رفتار شماها ميتواند اين مملكت را در جهت شكوفايي با سرعت به پيش ببرد. وقتي جوان مملكت هوشيارانه، با تدبير، با حلم، با توجه به موقعيتها حرف بزند و تصميم بگيرد و عمل كند كشور، گلستان خواهد شد. وقتي هيجانات كور پا وسط بگذارند دشمن فوراً استفاده خواهد كرد. بارها گفتهام، باز هم تکرار میکنم؛ من معتقدم که جوان مملکت بایستی در همه میدانها حضور و آمادگی داشته باشد؛ منتها با انضباط. اینگونه حرکاتی که ملاحظه شد کسانی به دانشگاه حمله کنند، ناشی از بیانضباطی است؛ با هر نامی انجام گیرد، غلط و محکوم است. اگر با نام دفاع از دین هم انجام گیرد، غلط است؛ اگر با نام دفاع از ولایت هم انجام گیرد، غلط است. مگر من بارها نگفتهام در اجتماعات کسانی که مخالفند، هیچ کس نباید رفتار خشونتآمیز داشته باشد؛ چون این، دشمن را خوشحال میکند. بارها ما این حرف را گفتیم، چرا گوش نکردند؟! چرا گوش نمیکنند؟! حتی اگر یک حرفی که خون شما را به جوش میآورد به زبان آورند- مثلاً فرض کنید اهانت به رهبری کردند- باز هم باید صبر و سکوت کنید. [گریه حضار] اگر عکس مرا هم آتش زدند و یا پاره کردند، باید سکوت کنید. نیرویتان را برای آن روزی که کشور به آن نیازمند است، برای آن روزی که نیروی جوان و مؤمن و حزبالهی باید در مقابله با دشمن بایستد، حفظ کنید، والاّ حالا فرض کنیم یک جوان، یا یک دانشجوی فریبخوردهای هم حرفی زد و کاری کرد؛ چه اشکالی دارد؟ من از او صرفنظر میکنم.»
رهبر معظّم انقلاب در پایان بیانات خود، سردمداران خطوط و گرایشهای سیاسی را مخاطب ساخته، آنان را به هوشیاری و حفظ راه امام و مصالح مردم فراخواندند و آمادگی خود را برای فدا شدن در راه خدا ابراز داشته و جملهای را هم خطاب به امام زمان علیهالسلام عرض کردند.
«يك نكته هم به اين خط و خطوط سياسي عرض كنيم. آقاياني كه سردمداران خطوط سياسي و گرايشهاي سياسي هستید حالا برسيد به اين حرفي كه ما ميگوييم. شما خوديها وقتي سر قضاياي بيهوده اينطور با هم درگير ميشويد، دشمن سوءاستفاده ميكند. بفرماييد اين يك نمونه. ديديد دشمن چطور استفاده كرد؟! ديديد دشمن چگونه نيش خود را زد؟! این مسائل را کنار بگذارید. البته ما اصرار نداريم كه همه يك طور فكر كنند اما براي كار سياسي و درگيري سياسي حدي قائل بشويد و يك خط قرمزي بگذاريد. بيحساب و كتاب با هم مبارزه نكنيد كه آن قدر مشغول شويد كه به دشمن اجازه دهيد اين طور بيايد و داخل اين ميدانها بشود. سر اين قضيۀ قانون مطبوعات، سر قضاياي گوناگون ديگر چه جنجال و دعوايي به راه افتاد! همهاش مسائل خط و خطوط! براي چه؟ براي اين كه يك قانوني دارد در مجلس تصويب ميشود! من به يك جريان سياسي خاص اشاره نميكنم؛ خطاب من به همه است. براي من آن خط و این خط و هر خط سياسي و سليقۀ سياسي ديگر تفاوت نميكند. براي من مناط و ملاك راه خدا و راه امام(ره) و راه اسلام و حفظ كشور و رعايت مصالح مردم و حفظ آيندۀ كشور مطرح است. براي من فرقي نميكند كه فلان كس متعلق به خط «الف» است، فلان كس متعلق به خط «ب» است. من به همه عرض ميكنم شما هم هوشيار باشيد.
آخرين جمله را هم به امام و مقتداي خودمان وليّ عصر (ارواحنا فداه) عرض كنيم:ای سيّد و مولاي ما پيش خداي متعال گواهي بده كه ما در راه خدا تا آخرين نفس ايستادهايم. بزرگترين آرزو و افتخار بنده اين است كه در اين راه پُرافتخار و پُرفيض و پُربهجت، جان خودم را تقديم كنم.»
پانوشتها:
1- سایت خبری آفتاب، مورخ 13/11/1387.