kayhan.ir

کد خبر: ۲۰۱۶۹
تاریخ انتشار : ۱۴ مرداد ۱۳۹۳ - ۲۰:۲۳
از سیر تا پیاز ماجرای "دانشجویان به اصطلاح ستاره‌دار"

کاسبی از «ستاره‌دارها»!

«هر فرد مادامی که به آزادی دیگران لطمه نزند، آزاد است» این جمله از اعلامیه جهانی حقوق بشر اگرچه حاوی تمام حقیقت نیست اما بخشی از آن را در خود دارد و آن اینکه هر شخص تا آنجا آزاد است که به آزادی دیگران صدمه وارد نکند ولی اگر آزادی فردی در تزاحم با دیگری قرار گرفت، او از چنان آزادی محروم است و در اینجاست که آزادی محدود می شود.


طرفه آنکه هیچ کشوری در دنیا نیست که اصل «آزادی» را مشمول تعیین حدود و ثغور ندانسته و حد و مرزی برای آن متصور نباشد، خواه این اعمال محدودیت براساس تفاسیر خودخوانده اومانیستی در نظام‌های سکولار باشد و خواه برگرفته از موازین شریعت الهی اسلام در ملل مسلمان.
در این میان شاید کمتر کسی باشد که با شنیدن واژه «آزادی»، ناخودآگاه بیاد «دانشجو» و «دانشگاه» نیفتد چراکه جویندگان علم همواره بعنوان موتور محرک هر جامعه ای محسوب شده و سمبل آزادیخواهی در هر کشوری بشمار می روند.
دانشجویان نه تنها به علت قرارگیری در عنفوان جوانی، محافظه کار نبوده و جسورانه وارد عمل می شوند بلکه استدلال منطقی و استنتاج علمی ایشان موجب می شود تا به شیوه ای عقلانی، از اعتقادات و علایق خویش دفاع نموده و در آرمانی ترین شکل به بسط و تبلیغ آن بپردازند.
از این روست که می توان دانشگاه را به «محل دائمی نمایش تفکر» تشبیه نمود که دانشجو مختار است با درنظرگیری جمیع جوانب و در کمال آزادی، نحله سیاسی مدنظر را برگزیده و در چارچوب قانون، به فعالیت در راستای اثبات حقانیت گرایش متبوعش بپردازد.
نکته مهمی که می باید بدان توجه داشت آن است که چه بسا فرصت بالقوه جسارت جوانی دانشجو، تحت تأثیر هوچیگری و فتنه‌انگیزی مدعیان آزادی در دانشگاه ها، به تهدیدی بالفعل بدل گشته و موجبات تنش و تشنج در فضاهای آموزشی را فراهم آورد.
در این بین کم نیستند سوءاستفاده‌گرانی که با برهم زدن اتمسفر سالم رقابت گفتمانی در دانشگاه ها، فضای دانشجویی را به سمت و سوی سیاست زدگی پیش برده و با ملعبه قرار دادن احساسات پاک دانشجویان، از ایشان در نقش سربازان پیش‌مرگ شطرنج سیاست بازی می گیرند!
در اینجاست که وظیفه مسئولان ذیربط اقتضاء می کند که علاج واقعه قبل از وقوع نموده و با تصویب قوانین بازدارنده، در عین صیانت از آزادی اندیشه در محیط دانشگاه، مانع از به قهقرا رفتن دانشجویان بوسیله گرایش به اندیشه های انحرافی و التقاطی شوند.
تصویب و ابلاغ «آیین نامه انضباطی دانشجویان»، از جمله اقداماتی بود که در دولت سازندگی، به منظور حفاظت از ساحت مقدس دانشگاه در مقابل نفوذ آراء انحرافی و اندیشه های التقاطی صورت گرفت.
بر همین اساس در بند "ج" از آیین نامه انضباطی دانشجویان جمهوری اسلامی مصوب 20 تیرماه 1374 شورای عالی انقلاب فرهنگی به ریاست حجت الاسلام اکبر هاشمی رفسنجانی – رئیس جمهور وقت – چنین آمده است:
«بند "ج" - تخلفات سیاسی:
1) دادن اطلاعات خلاف واقع یا کتمان واقعیات از روی عمد نسبت به خود یا گروهک های محارب یا مفسد یا افراد وابسته به آنها.
2) عضویت در گروهک های محارب یا مفسد یا ملحد یا هواداری و انجام هر عملی به نفع آنها.
3) فعالیت و تبلیغ به نفع گروهک ها و مکاتب الحادی.
4) توهین به شعائر اسلامی یا ملی و ارتکاب اعمالی علیه نظام جمهوری اسلامی.
5) ایجاد بلوا و آشوب در محیط دانشگاه.»
همچنین در ماده "7" از همین آیین نامه پیرامون تنبیهات در نظر گرفته شده برای دانشجویان مرتکب موارد بندمذکور می خوانیم:
«ماده "7" - تنبیهات:
الف) منع موقت از تحصیل تا دو نیمسال تحصیلی.
ب) منع موقت از تحصیل تا چهار نیمسال تحصیلی.
ج) اخراج دانشجو از دانشگاه با حفظ حق شرکت مجدد در آزمون های سراسری.
د) محرومیت از تحصیل در کلیه دانشگاه ها.»
بر این مبنا دولت کارگزاران توانست با استناد به آیین نامه فوق، از ادامه تحصیل بسیاری از دانشجویان جلوگیری کرده و در مواردی محکومیت های سنگینی چون محرومیت مادام‌العمر از حق تحصیل یا به عبارت بهتر، اخراج همیشگی خاطیان از دانشگاه های کشور را صادر نماید.
با روی کار آمدن تجدیدنظرطلبان در خرداد 76 اما وعده‌های آزادیخواهانه مدعیان اصلاحات، به وعیدهای برخورد سفت و سخت با دانشجویان تبدیل شد و احکام انضباطی، جنبه تسویه حساب جناحی به خود گرفت!
این تسویه حساب سیاسی، آنجا شکل عملی پیدا کرد که سازمان سنجش و آموزش کشور - بنابر دستور مستقیم "مرتضی نوربخش"، مدیرکل گزينش استاد و دانشجوی وزارت علوم در دوران اصلاحات - همزمان با انتشار اسامی قبول شدگان آزمون های سراسری سال 1378، در کنار نام برخی از پذیرفته شدگان، علامت «ستاره» درج نمود و از اینجا بود که عبارت «دانشجوی ستاره دار» پای به عرصه وجود نهاد!(1)
بر طبق آمار منتشره از سوی روابط عمومی سازمان سنجش، بیش از 5500 نفر از دانشجویان دانشگاه های کشور، از سوی وزارت علوم دولت اصلاحات، "ستاره دار" معرفی شدند که به تفکیک سال عبارتند از: «551 نفر در سال 78؛ 628 نفر در سال 79؛ 566 نفر در سال 80؛ 1069 نفر در سال 81؛ 2584 نفر در سال 82؛ 27 نفر در سال 83 و در نهایت 200 نفر در سال 84»(2)
از این روی می توان بدعت «ستاره دار» نامیدن دانشجویان مسأله‌دار را به دوران زمامداری افراطیون دوم خرداد نسبت داد؛ چه آنکه پیش از آن هم از ادامه تحصیل دانشجویان دارای مشکلات انضباطی جلوگیری می شد اما سخنی از «ماه و ستاره» مطرح نبود!
در برخورد سلیقه ای دولتمردان تجدیدنظرطلب با دانشگاهیان همین بس که مصطفی معین، وزیر علوم وقت در آبان 1381 طی نامه ای خطاب به سید محمد خاتمی، در واکنش به اعتراض بحق دانشجویان متدین نسبت به تجلی مظاهر فساد و الحاد در دانشگاه‌ها چنین می‌نویسد: «ظهر روز چهارشنبه 29 آبان ماه جاری گروهی مرکب از حدود 50 نفر که خود را "اعضای اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل" می خواندند، به نحو سازماندهی شده‌ای وارد ساختمان مرکزی این وزارت شده و آن را به اشغال خود درآوردند[!] این اقدام غیرقانونی یک گروه کوچک و خشن که چند ساعت کار وزارت را با اختلال مواجه کرد به دور از بدیهیات دینی، اخلاقی، عرفی و قانونی بود اما متاسفانه در سیمای جمهوری اسلامی و برخی مطبوعات از جمله جام جم، رسالت و کیهان به گونه ای دیگر و با مضمونی تحریک آمیز انعکاس یافت. به نظر می رسد این اقدام محدود و خشن که در نوع خود بی سابقه است، دور جدیدی از ایجاد تنش را در شرایط کنونی دنبال کند، به ویژه آنکه به دنبال آن رسماً در برخی از مقالات از ضرورت تعطیلی دانشگاه و انقلاب فرهنگی جدید سخن رفته است. همچنین حرکت سازمان یافته ای با تجمع چند صد نفر در مقابل درب اصلی این وزارت در تاریخ 17 تیر 81 با شعارهای مرگ و اعدام برای استاد مرتد و خائن و ... انجام گرفت که گزارش آن به پیوست تقدیم می‌شود. بر این اساس تقاضا دارم دستور فرمایند مسأله به لحاظ امنیتی، اطلاعاتی، سیاسی، حقوقی و قضایی مورد بررسی کامل قرار گیرد و از بروز حوادث خسارت بار دیگر در وضعیت حساس دانشگاه های کشور پیشگیری بعمل آید.»(3)
با انتخاب محمود احمدی نژاد در سوم تیر 84، رسانه های زنجیره‌ای تمام مساعی خویش را بکار گرفتند تا گناه ناکرده ستاره دار کردن دانشجویان را بر گردن دولت نهم انداخته و پیراهن عثمان نجم نشانی را علیه وزارت علوم دولت مهرورزی علم کنند!
هوچیگری رسانه های قبیله ای پیرامون ستاره دار کردن دانشجویان در دولت نهم در حالی روز به روز تشدید می شد که با استناد به اطلاعیه سازمان سنجش، اگرچه این سازمان بر طبق سنوات گذشته، در سال 85 نیز تعداد 224 دانشجو را ستاره دار اعلام کرده بود اما به دستور دکتر محمد مهدی زاهدی، وزیر علوم وقت، همه افرادی که علامت ستاره در کنار نام آنها درج شده بود، بدون هیچ قید و شرطی وارد دانشگاه شده و تحصیل خویش را از سر گرفتند.
با پایان یافتن مهلت 4ساله خدمتگزاری دولت نهم و فرارسیدن موعد انتخابات ریاست جمهوری دهم، نطفه منحوس فتنه‌ای منعقد شد که در یک سوی آن، السابقون تشنه قدرت و وطنفروشان اصلاح طلب نقش آفرینی می کردند و در سوی دیگر، عوامل شناسنامه دار سیا و موساد و منافقین کمر به نابودی یادگار بنیانگذار انقلاب بسته بودند!
در این برهه، برنامه ریزی به منظور ایجاد تنش و اغتشاش در دانشگاه های سراسر کشور بعنوان یکی از کلیدی ترین اهداف از پیش تعیین شده نزد فتنه گران بشمار می رفت. درست در همین زمان بود که عناصر سازمانی سرویس های جاسوسی خارجی و مزدوران گروهک‌های ضد انقلاب، نقاب از چهره دانشجونمای خود برداشتند و مستقیماً به فعالیت علیه نظام جمهوری اسلامی پرداختند!
نمونه بارز و عینی اینگونه اقدامات هنجارشکنانه، تحصن غیرقانونی فتنه گران 88 در دانشگاه تهران بود که مع الأسف با سخنرانی تحریک آمیز شخص "جعفر توفیقی"، سرپرست پیشین و مشاور فعلی وزارت علوم دولت تدبیر و امید نیز همراه شد!(4)
پس از فرو نشستن غبار فتنه و سهولت در امکان تمییز میان سره از ناسره با چشم غیرمسلح(!)، طبیعی بود که گذر فتنه گران به مراجع قضایی بیفتد تا هزینه اقدامات مذبوحانه علیه نظام را پرداخت نمایند.
در این میان عناصر دانشگاهی فتنه گران که در موهوماتشان، خیال عکس یادگاری با باراک اوباما و شیمون پرز را پس از یکسره نمودن کار نظام در سر می پروراندند نیز از محکومیت های جزایی و امنیتی در امان نمانده و پای لرز تناول خربزه فتنه نشستند!
لازم به ذکر آنکه در تبصره "5" از ماده "7" آیین نامه انضباطی دانشجویان – که پیشتر بدان اشاره رفت - تأکید شده است: «هرگاه دانشجویی در خارج از محوطه دانشگاه مرتکب عمل خلافی شود که بنابر قوانین کشوری مستوجب کیفر باشد، رسیدگی به جرم ارتکابی در چارچوب ضوابط و قوانین کیفری و جزایی در صلاحیت مراجع قضایی است اما کمیته انضباطی نیز می تواند به موازات آن، حسب ماده "7" این آیین نامه تصمیم گیری کند.»
با احتساب تبصره فوق می توان گفت که حق اعمال محرومیت مضاعف از سوی کمیته انضباطی دانشگاه ها برای مجرمین قضایی محفوظ بوده و گذراندن دوره محکومیت، هیچ ضمانتی به منظور بازگشت بی قید و شرط مجرمین امنیتی به کلاس های درس دانشگاهی محسوب نمی شود.
فتنه گران زخم خورده اما در شانتاژی رسانه ای، بدون لحاظ سبقه خرابکارانه و اتهامات پرشمار محکومان دانشجویی، تنها علت ممانعت از تحصیل این عده را «ستاره دار» بودن ایشان عنوان کرده و دولت تازه نفس دهم را به گزینش استصوابی و قلع و قمع سلیقه ای دانشجویان متهم می نمودند، غافل از آنکه بسیاری از این افراد مشمول محکومیت‌های قضایی شده اند و نه صرفاً محرومیت های در نظر گرفته شده از سوی کمیته های انضباطی دانشگاه ها!
با روی کار آمدن دولت اعتدال و سکانگیری عناصر دگراندیش در وزارت علوم، موج سواری با عبارت «دانشجوی ستاره دار» وارد فاز جدیدی شده است که تدقیق و تأمل بر ادعاهای خلاف واقع مطروحه، روشنگر بسیاری از مکتومات خواهد بود.
در همین ارتباط خبرگزاری جمهوری اسلامی(ایرنا)، اخیراً در گزارشی تحت عنوان "قصه پر غصه دانشجویان ستاره دار" چنین نوشته است: «رشد قارچ گونه ستاره دارها در دولت های نهم و دهم بر کسی پوشیده نیست. در این دوره به دنبال بسته شدن فضا و محدود شدن فعالیت های دانشجویی، تعداد دانشجویان ستاره دار به خصوص ستاره دارهای محروم از تحصیل به سرعت افزایش پیدا کرد. وزارت علوم تازه نفس [دولت یازدهم] تاکنون برای شفاف سازی و حل مشکل دانشجویان ستاره دار اقدام های مهمی انجام داده و موفق به حل مشکل تعدادی از این دانشجوها شده است.»(5)
در بخش دیگری از این گزارش، ایرنا پای درد  دل یکی از این دانشجویان ظاهراً ستاره دار می نشیند و ادامه می دهد: «"مهدیه گلرو" یکی از دانشجویانی که در سال 90 از دانشگاه اخراج شد، در گفت‌و‌گو با ایرنا گفت: بسته شدن فضای دانشگاه ها در دوره احمدی‌نژاد موجب افزایش شمار دانشجویان ستاره دار شد، بطوریکه همان کاری که دانشجویان 6 یا 7 ماه پیش از روی کار آمدن احمدی نژاد انجام می‌دادند، با روی کار آمدن وی انجام دادند و ستاره دار شدند. به گفته گلرو پرونده دانشجویان ستاره دار زمانی بسته خواهد شد که نه 90 درصد بلکه 100 درصد این دانشجویان از جمله "ضیاء نبوی" که تنها به خاطر عضویت در شورای دفاع از حق تحصیل محکوم و زندانی شده اند به دانشگاه ها بازگردند و در رشته هایی که دوست دارند تحصیل کنند.»!
اما به راستی «مهدیه گلرو» کیست که یک خبرگزاری دولتی اینچنین در مظلومیتش، اشک تمساح ریخته و فریاد وامصیبتا سر‌می‌دهد؟!
جالب اینجاست که بدانیم نامبرده از جمله اعضای فعال سازمان منافقین بشمار می رود که در جریان برگزاری دادگاهش در سال 88، اینگونه لب به اعتراف گشوده است: «من، مهدیه گلرو در کمال صحت جسم و جان و با آگاهی کامل، ناگفته هایی را برای دوستانم به ویژه دانشجویان بازگو می کنم تا باشد به آنها کمک کرده که واقعیت را با چشمانی گشوده تر جستجو کنند. افراد [منافقین] چون نیک آگاهند که تفکر منحط سازمان هیج برش و مقبولیتی بین نسل جوان و فعال ندارد، به همین دلیل خود را در پوشش فعالین حقوق بشر، مدافعان دموکراسی، طرفداران برابری و حقوق زنان و افرادی نگران حال و اوضاع دانشجویان محروم از تحصیل و ستاره دار معرفی می‌کنند و با فعالین این زمینه ها مرتبط می شوند، بدون اینکه خود را معرفی کرده و منش و مرام خود را بازگویند. من خود یکی از این افراد هستم که پس از مدت‌ها فعالیت و گمان اینکه گروه های مختلف را خوب می‌شناسم، در دام تعدادی از این منافقین افتادم که با دورویی در بین دانشجویان جا باز می کنند تا از طریق خودمان تیشه به ریشه مان بزنند. من ندانسته شماره بسیاری از نزدیکان و دوستان و همکلاسان خود را به اعضای دوروی این گروهک که نفاق بر دل‌هایشان خانه کرده است دادم. از این اشتباه ابتدا در پیشگاه خدای یکتا و سپس نزد همه دوستانم شرمگینم. در این موقعیت حساس از همه دانشجویان آگاه تقاضا دارم رابطه خود را با تمام افراد مدعی حقوق بشر قطع کرده و بار دیگر به منافع طولانی مدت ایران بیندیشند.»(6)
به علاوه اینکه «ضیا نبوی» - که گلرو در مصاحبه با ایرنا از وی نام برد – نیز از نفرات اصلی کادر منافقین در دانشگاه ها محسوب می‌شد که هم اکنون به همین جرم، دوران حبس خود در زندان را سپری می‌کند. نبوی در عین حال با انتشار یادداشتی با عنوان "چه نباید کرد"، از گذشته ننگین خود اعلام برائت کرده و سازمان منافقین را اینچنین به چالش می کشد: «نطفه خطا و اشتباه در رفتار سیاسی مجاهدین آنگاه بسته شد که "خشونت و ترور” را به عنوان ابزار، "ایدئولوژی” را به عنوان روایتی مطلق و حقیقی از عالم و "فعالیت مخفیانه” را به عنوان چتر حفاظتی و امنیتی پذیرفتند. مجاهدین خلق در گذر زمان و بخصوص پس از انقلاب، هر بار بیش از پیش به شاخص های یک "فرقه” نزدیک شده اند. گرچه نزدیک به یک دهه است که این فرقه بنا به اجبار و ضرورت، ظاهراً مدعی شده اند که مشی خشونت آمیز و مسلحانه را به کنار نهاده اند لیکن متاسفانه این توفیق اجباری، تغییرات مثبتی را در دیگر وجوه این سازمان بوجود نیاورده است. نمی دانم شاید برخی این قضاوت را شتاب‌زده و عجولانه بدانند ولی سرنوشت گروهی که با شعار آزادی به ترور و خشونت روی می آورد، عبرتی است برای آنکه اگر نمی دانیم چه باید کرد، لااقل بدانیم چه نباید کرد.»(7)
ماجرای دانشجویان ستاره دار نه تنها به موارد فوق ختم نمی شود بلکه در دوران چند ماهه سرپرستی جعفر توفیقی بر وزارت علوم، ابعاد وسیع تری به خود می گیرد.
با تشکیل «کمیته بررسی وضعیت دانشجویان ستاره دار» و اعلام فراخوان این کمیته از دانشجویان اخراجی معترض، نامه ها و درخواست‌های تجدیدنظر بسیاری روانه روابط عمومی وزارت علوم می شود.
بعضی از این مکاتبات که اتفاقاً تعدادی از آنها نیز به دست خبرنگار کیهان افتاده، حاوی نکات جالب توجه فراوانی است که در ادامه به مواردی از آنها اشاره خواهد رفت.(8)
به عنوان نمونه در یکی از این نامه ها، دانشجوی اخراجی رشته شیمی محض از دانشگاه فردوسی و دبير ستاد دانشجویی مهدي كروبي در مشهد، خطاب به جعفر توفیقی چنین نوشته است: «به استحضار می‌رساند اینجانب "افتخار برزگریان" در طول تحصیل به یک سال و نیم محرومیت محکوم شده بودم. بنده یک ماه پیش از اخراج از دانشگاه، تحصن یازده روزه ای [در مخالفت با] حکم صادره انضباطی علیه یکی از دانشجویان ترتیب داده بودم و در وقایع پس از انتخابات سال 88 به عنوان اقدام علیه امنیت داخلی به دلیل حضور در تجمعات غیرقانونی، بازداشت و به یک سال حبس محکوم گشتم. لذا از شما مقام محترم در نهایت احترام درخواست دارم در صورتی که در حق اینجانب ظلمی شده – که بنده معتقدم شده است – شرایط ادامه تحصیلم به نحوی فراهم گردد. خواه در دانشگاه خودم یا در دانشگاه آزاد یا پیام نور.»!
در نامه دیگری می خوانیم: «اینجانب "سید میلاد اسدی" دانشجوی رشته مهندسی کامپیوتر از دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی هستم. بنده در آذر ماه 88 به علت عضویت در شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت بازداشت و به 7 سال حبس تعزیری محکوم شدم که پس از تحمل 21 ماه از محکومیت خود مورد عفو رهبری انقلاب قرار گرفته و آزاد شدم. چنانچه امکان بازگشت به دانشگاه خود را ندارم، بنده حاضر هستم در هر دانشگاهی که وزارت علوم تعیین می کند، تحصیلات خودم را ادامه دهم.»!
مسئول شاخه دانشجویی ستاد انتخاباتی مهدی کروبی در قزوین نیز طی نامه ای بلند بالا خطاب به سرپرست پیشین وزارت علوم، این‌گونه اظهار داشته است: «اینجانب "پیام حیدرقزوینی" از دانشجویان دانشگاه بین المللی امام خمینی قزوین هستم که به علت شرکت فعال در اغتشاشات بعد از انتخابات 88، به اخراج و محرومیت از تحصیل در کلیه دانشگاه ها تا 3 سال محکوم شدم. این حکم عیناً در شورای انضباطی تجدیدنظر هم تأیید شد. در سال پیش از انتخابات مسئول شاخه دانشجویی یکی از دو کاندید معترض به نتایج انتخابات در استان قزوین بودم اما بعد از انتخابات 2 بار دستگیر شدم و سپس با حکم کمیته انضباطی از دانشگاه اخراج و محروم از کنکور شدم. این نامه را جهت رسیدگی تسلیم حضرتعالی می کنم تا شاید امکانی برای بازگشت به دانشگاه برایم فراهم شود.»!
 جالب آنکه در موارد فوق الذکر و سایر نمونه های از این دست، جملگی دانشجویان خاطی یا به اصطلاح ستاره دار، در عین اذعان به محکومیت خویش، چنان گستاخانه از لزوم بازگشت خویش به کلاس های درس دانشگاه سخن می گویند که گویی اینان ابداً جرمی مرتکب نشده اند!
 ناگفته نماند که عملکرد تساهلی و تسامحی مدعیان اعتدال نیز چندان در زیاده‌خواهی و بی‌حیایی فتنه‌گران بی‌تأثیر نبوده و نیست، چه آنکه طی ماه های گذشته، وزارتخانه تحت امر رضا فرجی دانا، با بازگشت 125 نفر از مجرمین امنیتی به دانشگاه‌های کشور موافقت کرده است!(9)
در پایان ذکر این نکته ضروریست که طرد و پاکسازی عناصر مفسد، ملحد یا معاند از سطح دانشگاه های کشور نه تنها نافی آزادی و نکوهیده نیست بلکه به جهت پیشگیری از آسیب های احتمالی آتی بر قشر آینده ساز ایران اسلامی، پسندیده نیز خواهد بود؛ حال اگر عده ای تخطئه‌گر بر این اقدامات نام «ستاره»، «سیاره»، «منظومه» یا هر مسمی دیگری بگذارند، نه محلی از اعتنا را برخواهند انگیخت و نه در اصل سالم سازی محیط دانشگاه ها از لوث پلشتی ها، خدشه‌ای وارد خواهند نمود.
پی‌نوشت‌ها)
1- روزنامه کیهان / شماره: 19372
2- خبرگزاری فارس / شناسه خبر: 8803160947
3- خبرگزاری تسنیم / شناسه خبر: 71769
4- سایت جهان‌نیوز / شناسه خبر: 307309
5- خبرگزاری ایرنا / شناسه خبر: 81222800
6- سایت رجانیوز / شناسه خبر: 68437
7- سایت جرس / شناسه خبر: 69345
8- منابع در تحریریه روزنامه موجود است.
9- خبرگزاری مهر / شناسه خبر: 2246813