kayhan.ir

کد خبر: ۲۰۰۵۸۰
تاریخ انتشار : ۲۰ مهر ۱۳۹۹ - ۱۹:۵۹

فرصت‌ها و چالش‌های آموزش غیر حضوری در تلویزیون و فضای مجازی



  محمد محمدی
همه‌گیری ویروس کرونا با وجود همه آثار و نتایج خسارت باری که تا کنون داشته، در عرصه آموزش در ایران دو رخداد مهم را رقم زد:                                 
رخداد اول کم رنگ شدن نقش معلم‌نماها و مدرسان کنکور در تلویزیون و حضور پررنگ و معنی‌دار معلمین واقعی مدارس در شبکه‌های مختلف صدا و سیما بود که بازخورد‌های مثبتی هم در میان معلمان و دانش‌آموزان به همراه داشت.
رخداد مهم دوم تعطیلی موقت آموزش‌های حضوری و فعالیت گسترده دانش‌آموزان و معلمان در فضای مجازی برای انجام امر خطیر یادگیری و یاددهی بود که در نتیجه آن فصل نوینی از آموزش در شبکه‌های اجتماعی رقم خورده است.
هر چند آموزش غیر حضوری توانسته است تا حدودی همه‌گیری کرونا را در مدارس کنترل کرده و بخشی از نیازهای آموزشی را نیز تامین کند، با این حال نباید از نظر دور داشت که آموزش تلویزیونی و یا مجازی هرگز جایگزین کاملی برای آموزش حضوری و رو در رو نبوده و با توقف این بیماری در سال تحصیلی آینده، امید است مجددا کلاس‌های حضوری در تمامی مدارس کشور تشکیل شود.
از طرفی به دلیل گستردگی و شدت تاثیرگذاری شبکه‌های اجتماعی، همواره عده‌ای درصدد بهره‌برداری‌ها و سوءاستفاده‌های منفعت‌طلبانه از فضای مجازی خواهند بود و باید در این زمینه نیز آموزش‌های لازم صورت پذیرد.
در این مورد خوش باوری یا اعتماد کامل به فضای مجازی می‌تواند راه را برای انواع سوءاستفاده‌های سیاسی، اعتقادی، مالی و غیراخلاقی باز کرده و از طرفی هم «فضای مجازی هراسی» و نگاه صرفا بدبینانه و سلبی نسبت به این فناوری نوظهور، راه را برای استفاده‌های مفید و کاربردی از آن خواهد بست.
وجود میلیون‌ها اکانت جعلی در شبکه‌های اجتماعی، حجم عظیم پرونده‌ها و شکایت‌های حقوقی و کیفری و هزاران خبر دروغ از یک سو و ایجاد هزاران و بلکه ده‌ها هزار کانال یا گروه آموزشی مفید توسط معلمان مدارس از سوی دیگر موید این ادعاست که در فضای مجازی هم آسیب‌های بسیار جدی وجود دارد و هم می‌توان استفاده‌های مفید و کاربردی از آن به عمل آورد.
در وضعیت کنونی که از حضور میلیونی دانش‌آموزان در فضای مجازی‌گریزی نیست، والدین و دانش‌آموزان نیازمند آموزش‌ها و اطلاع‌رسانی‌های ویژه هستند. با این حال به نظرمی‌رسد که ما صرفا شاهد آموزش دروس مختلف مدرسه هستیم و نسبت به شناخت ماهیت شبکه‌های اجتماعی و معرفی برخی از آسیب‌های فضای مجازی تقریبا هیچ کار قابل ذکر یا فراگیری صورت نگرفته است. البته در مورد استفاده‌های مفید و کاربردی از قابلیت‌های مختلف و گسترده فضای مجازی در زمینه آموزش و امور فرهنگی نیز هنوز افق‌های ناگشوده بسیاری وجود دارد. برای تحقق این منظور ما نیازمند یک نگاه سیستمی و هماهنگ در نظام آموزشی و فرهنگی کشور هستیم که همزمان در دو جنبه «تقویت سواد رسانه‌ای» و «تولید محتوای آموزشی» فعال باشد.
در جهت پاسخ به این نیاز، وزارت آموزش و پرورش در آغاز بحران کرونا و تعطیلی موقت مدارس به طراحی و راه‌اندازی برنامه اختصاصی شاد اقدام کرد که بازخورد‌های متفاوتی هم در بین معلمان و دانش‌آموزان در پی داشت. «شاد» در ابتدا به دلیل ضعف‌هایی همچون قابلیت‌های فنی پایین، عدم اعتماد کاربران نسبت به حفظ اطلاعات شخصی و احساس اجباری بودن آن هدف انتقاد‌های گسترده‌ای قرار گرفت. اما این روزها با افزایش امکانات اختصاصی آموزشی همچون حضور و غیاب، کلاس‌بندی و امکان برگزاری آزمون و ایجاد قابلیت‌های مشابه سایر شبکه‌های اجتماعی، این برنامه با گذشت زمان جای خود را در بین معلمان و دانش‌آموزان باز کرده است.
حفظ تعادل در استفاده از گوشی تلفن همراه برای آموزش - به دلیل آسیب‌های جسمی و روانی استفاده طولانی مدت از گوشی‌های هوشمند- هم مسئله مهم دیگری است که نباید از آن غفلت کرد. در این مورد نگارنده پیشنهاد می‌کند که دانش‌آموزان با راهنمایی معلمین بخش اعظمی از زمان کلاس را صرف مطالعه و حل تمرین‌های مطالب در «کتاب درسی» نمایند و تمام وقت دانش‌آموزان در کلاس مجازی صرف مطالعه مطالب ارسالی در گوشی نباشد. با این کار هم آسیب‌های استفاده طولانی مدت از تلفن همراه کمتر خواهد شد و هم دانش‌آموزان مشارکت فعال‌تری در یادگیری خواهند داشت و آموزش نیز فعالیتی یکطرفه نخواهد بود. درواقع فضای مجازی و تلفن همراه باید در حکم یک پل ارتباطی موقت در نظرگرفته شده و اکثر فعالیت‌های دانش‌آموزان به سمت کتاب درسی هدایت شود.
هزینه خرید گوشی هوشمند نیز دغدغه بعضی از دانش‌آموزان محروم است که در جهت حل این مسئله لازم است افراد، سازمان‌ها، موسسات خیریه، شرکت‌های دولتی و شهرداری‌ها پای کار بیایند تا جایی‌که حتی یک دانش‌آموز هم به جهت محرومیت مالی از تحصیل محروم نشود.
در کنار آموزش در فضای مجازی آموزش تلویزیونی هم به دلیل پوشش گسترده و هزینه‌های بسیار کمتر نسبت به فضای مجازی، بیش از پیش نیازمند توجه، حمایت و تقویت است. آموزش‌های تلویزیونی با همکاری تنگاتنگ تلویزیون با نهاد تعلیم و تربیت و با بکارگیری معلمین برجسته مدارس همان‌طور که در مقدمه نیز عنوان شد، توانسته است پس از سالها پای معلمان واقعی، دلسوز و غیرتجاری را به تلویزیون باز کرده و قدری از آن هیاهوی کاسبکارانه معلمان کنکوری در تلویزیون بکاهد! بدیهی است که مدرسان همکار با اسپانسرهای تلویزیونی عموما منافع مالی موسسات خصوصی را در نظر می‌گیرند و سرنوشت دانش‌آموزان را از جمیع جهات در نظر نگرفته یا در اولویت اصلی خود قرار نمی‌دهند. تعارض منافع نیز این موسسات را در مسیر اتخاذ رویکرد علمی دچار لغزش
می‌کند.
در این مورد از رسانه ملی به عنوان «دانشگاه عمومی» انتظار می‌رود همان گونه که برای مثال پخش اخبار را به اسپانسرها واگذار نکرده است، بخش خطیر تعلیم و تربیت را نیز به احدی جز معلمان مدارس نسپارد. همچنین مشارکت هرچه بیشتر شبکه‌های استانی در امر آموزش و ایجاد تعامل دو سویه میان معلم و دانش‌آموز می‌تواند تلویزیون را به اهداف عالیه خود در آموزش همگانی نزدیک‌تر کند.
در پایان ذکر این نکته ضروری است که برای موفقیت در هر طرح و برنامه جدید باید به رای و نظر کاربران و ذینفعان توجه جدی شده و در عرصه مهم آموزش حضوری و مجازی نیز به معلمان نه به عنوان ماشین تدریس، بلکه به عنوان یک رهبر آموزشی نگریسته شود.