شرط ورود به جرگه اولیاءالله (زلال بصیرت)
عوامل مختلفی بر زندگی ما تأثیرگذار است که مقتضی رفتارهای خاصی از جانب ماست، بسیاری از تصمیماتی که در زندگی گرفتهایم، به خاطر اتفاقات و عواملی طبیعی بوده است که در زندگی ما رخ داده است.
انبیا و ائمه(ع)، بندگان محض خدا
خواستههای برخی از افراد دارای سیستمی است و شبیه یک هرم است. در مجموعه خواستههای این افراد خواستههای پهن و گستردهای وجود دارد که در قاعده این هرم است. این خواستهها شامل تأمین زندگی، تربیت فرزند، رسیدگی به همسر، مسائل امنیت داخلی و... میشود. این خواستهها در سطح بالاتری جمعتر میشود و تا به رأس هرم میرسد که یک نقطه است و آن نقطه، تعیینکننده همه خواستههای آنهاست. اما کسان دیگری نیز وجود دارند فکرشان مانند مکعب است که البته این مکعب نیز ممکن است چند رویه داشته باشد. در این رویکرد چند چیز در کنار هم برای این افراد هدف است و هیچگاه نیز به یک هدف و یک نقطه نمیرسند.
انبیا و ائمه(علیهمالسلام) و برخی از شاگردان خاص آنها، جزو گروه اول هستند و تنها هدفشان یک نقطه است وآن اینکه خدا از ما چه میخواهد. حتی اگر فکر و کار دیگری هم میکنند، در راستای خواست و اراده خداست. سختی و راحتی کار، برای آنها مهم نیست، بلکه تنها اطاعت خدا را مدنظر قرار میدهند.
انجام وظیفه در برابر خدا؛ تنها هدف امام
ما انبیا را ندیدهایم، اما بنده یک نفر را دیدهام که هرگز به دنبال رفاه، لذت و دلخواه خود نبود و آن امام (ره) بود؛ من از سال 32 امام (ره) را میشناختم و به درس ایشان میرفتم و سی و چند سال حضور ایشان را درک کردهام؛ به یاد نمیآورم حرکتی از ایشان دیده باشم که برای لذت و راحتی خودشان باشد؛ مؤید این سخن نیز گفتار خودشان است – که چند مرتبه هم فرمودند – ما تابع وظیفهایم، دنبال نتیجه نیستیم.
همان امامی(ره) که در درس بلندبلند سخن میگفت و حتی اگر شاگرداناشکال نمیکردند، از آنها انتقاد میکرد، وقتی در مجلس عمومی مینشستند، بسیار کم حرف بودند. یعنی آن حرف زدنشان برای خدا بود و این سکوتشان هم برای خدا.
حتی وقتی که ایشان را گرفتند تا به زندان ببرند، ایشان در آرامش کامل بودند، چرا که میدانستند به وظیفه عمل کرده و میکنند و هر آنچه خدا بخواهد، میشود. لذا ایشان در همه شئون زندگی، از درس و بحث، مبارزه و زندان رفتن گرفته تا پیروزی انقلاب و رهبری، همواره به دنبال انجام وظیفه در مقابل خدا بودهاند.
هدف خلقت این است که شرایطی برای انسانها پیش بیاید که لیاقت دریافت رحمتهای ویژه الهی را پیدا کنند،این زندگی با این همه مسائل، مشکلات، جنگها و کشتارها، بلایای طبیعی و نظایر آن، همه به خاطر این است که انسانهایی بتوانند رشد کنند و لیاقت دریافت رحمت ویژه خدا را بیابند.
امام(ره)؛ مصداق بارز اولیاء الله
اگر ما این مسئله را درست تصور کنیم و بدانیم همه فعالیتهایمان باید به شکل یک هرم در یک نقطه متمرکز شود و سعی کنیم زندگیمان را بر همین اساس تنظیم کنیم، راه درست را در پیش گرفتهایم؛ یعنی باید اگر حرفی میزنیم یا سکوت میکنیم؛ اگر کاری انجام میدهیم و یا اگر رأیی میدهیم، همه برای خدا باشد و نه غیر آن.
باید ببینم انگیزه ما در تصمیمها چیست؟ پول، احترام یا مقام است و یا انگیزهمان الهی است. اگر تنها انگیزه ما خدا باشد، خدا نیز ولی ما خواهد بود و سرپرستی ما را بر عهده خواهد گرفت و ما هم، اولیاء الله خواهیم بود؛ همانهایی که خدا میفرماید هیچ ترس، غم و غصهای ندارند؛ از همین روست که امام (ره) فرمود با دلی آرام و قلبی مطمئن از خدمت خواهران و برادران مرخص میشوم؛ امام(ه) در زمانی این وصیتنامه را نوشته بود که وضع ایران در سختترین شرایط بود، اما ایشان دلی آرام و قلبی مطمئن داشت.
هر اندازه انسان کارهایش فقط برای خدا باشد، مقامش نزد خدا بالاتر میرود و هر قدر بر خلاف این باشد، مقامش تنزل یافته تا جایی که از چارپایان نیز بدتر میشود.
ما اگر بخواهیم از این انقلاب و از این اسلام استفاده کنیم، باید اول ببینیم خدا چه دوست دارد و از ما چه میخواهد و در وهله بعد ببینیم بین آنچه که خدا دوست دارد، کدام کار را بهتر میتوانیم به انجام برسانیم و در وهله آخر، آن کار را تنها برای خدا انجام دهیم. در این صورت از این اسلام و نظام اسلامی استفاده درستی کردهایم و کار ما ارزشمند خواهد بود.
اگر انسان چنین شد، ولو در حکومت طاغوت باشد، به بهترین وجه تربیت شده و رشد میکند. اما اگر انگیزه، شکم و هوای نفس شد، حتی اگر در دستگاه پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) و امام (ع)نیز باشد، تنزل میکند.
سخنرانی آيتالله مصباح يزدي (دام ظله) در دیدار با مدیران
و فرماندهان سپاه؛ قم؛ 25/5/97
زلال بصیرت روزهای پنج شنبه منتشر میشود.