kayhan.ir

کد خبر: ۱۹۸۴۷
تاریخ انتشار : ۱۱ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۹:۳۴

چرایی عدم ذکر نام ائمه(ع) در قرآن (پرسش و پاسخ)


پرسش :
اگر امامان شيعه تعيين و منصوب شده از جانب خداوند متعال هستند، و امامت منصبي است الهي، چرا اسامي ائمه (ع) در قرآن نيامده است؟
پاسخ :
اولاً: خيلي از مسائل ريز احكام و اخلاق و بعضي مسائل اصولی در قرآن بيان نشده است مثل ركعات نماز، جزئيات زکات. و لذا امام صادق (ع) در جواب سؤال فوق الذكر فرمود: «به كساني كه چنين اعتراضي دارند، بگوييد: همان‌گونه كه نماز در قرآن آمده ولي سه يا چهار ركعت بودن آن مشخص نشده و رسول خدا آن را براي مردم تفسير و بيان نموده»، درباره‌ي ائمه(ع) هم داريم «اطيعوا الله و اطيعو الرسول و اولي الامر منكم»[ نساء/ 59] از خدا و رسول و اولي الامر اطاعت كنيد، پيامبر(ص) فرمود: «مراد از «اولی‌الامر» ائمه مي‌باشند»[1] گذشته از اين اگر اسم علي و ائمه(ع) صريح در قرآن مي‌آمد باعث مي‌شد دشمنان و بدخواهان دست به تحريف قرآن بزنند.
ثانياً: در قرآن آيات متعددي اشاره به علي و ائمه ـ ع ـ دارند مانند: آية تبليغ[2]، اكمال[3]، هود،[4] اولي الأمر[5]، آيه‌ي ولايت[6]، مباهله[7]، ولي به خاطر مصالحي از تصريح نام اهلبيت(ع) در قرآن خودداري شده است، در اين زمينه حكمت‌هايي ذكر شده كه به برخي از آنها اشاره مي‌شود. 1ـ دفع شر بدخواهان و منافقان نسبت به كيان اسلام و حفاظت قرآن از حذف و تحريف نام[8] ائمه ـ عليهم السّلام ـ چنانكه بعضي از نويسندگان كلمه «خليفتي» را از كلام پيامبر(ص) كه نسبت به علي(ع)فرمود، در كتاب خود حذف نموده اند.[9] 2ـ شايد عدم ذكر نام ائمه(ع) براي ابتلأ و آزمايش مؤمنان استوار است تا صدق ايمانشان در آن امور عظيم آشكار گردد.
ثالثاً: در كلمات پيامبر(ص) به عنوان تفسير قرآن كاملاً اسامي ائمه بيان شده است كه اين روايات هم در منابع اهل سنت و هم در منابع شيعيان گردآوري شده‌اند، كه ما به بعضي از آنها كه در منابع اهل سنت آمده است اشاره مي‌كنيم، با اين تذكر كه اين روايات از نظر اجمال و تفصيل با هم تفاوت‌هايي دارند، كه ما آنها را به سه دسته تقسيم مي‌كنيم.
دسته ي اول: احاديثي كه به طور اجمال به امامت و رهبري ائمه و جانشيني بعد از پيامبر (ص) تصريح مي‌كنند و آن را در اهل بيت منحصر مي‌نمايند، مانند حديث ثقلين[10] و مانند حديث سفينه[11] و حديث صحيحه كسا، در پايان اين مجموعه فقط به نكاتي كه از حديث ثقلين مي‌توان استفاده نمود. 1ـ قرآن و اهلبيت هميشه با هم و از يكديگر جدا ناپذيرند، 2ـ اطاعت از اهل بيت همچون قرآن بدون هيچ قيدي واجب مي‌باشد، 3ـ اهل بيت معصومند، 4ـ اين دو هميشه با هم هستند و در طول ادوار تاريخ بايد امامي وجود داشته باشد، 5ـ جدايي و پيشي گرفتن بر اهلبيت مايه گمراهي است.[12]
دسته‌ي دوم: رواياتي كه تعداد امامان را به دوازده نفر منحصر مي‌كنند. 1ـ از جابربن سمره نقل شده است كه پيامبر(ص) فرمود: «او يكون بعدي اثنا عشرا اميراً كلهم من قريش»[13] بعد از من براي امت اسلام دوازده امير و خليفه خواهند بود كه همگي از قريش مي‌باشند. 2ـ در جاي ديگر فرمود «اثنا عشر كعدد نقباء بني اسرائيل»[14] فرمود: دوازده نفر به تعداد پيشوايان بني اسرائيل.
دسته‌ي سوم: رواياتي كه علاوه بر تعداد ائمه، به نام آنها تصريح كرده‌اند، كه در منابع فريقين بيان شده ما فقط به بعضي از آنها از طريق عامه اشاره مي‌كنيم. 1ـ پيامبر تو سيد و آقا و سرور بزرگواران هستي تو خود امام و فرزند ائمه (امام) هستي تو خود حجت و فرزند حجت خدايي و پدر 9 امام بعد از خود هستي كه آخرين آنها قائم آل محمد(عج) مي‌باشد. [15] 2ـ پيامبر اسلام در جواب نعثل يهودي كه از اوصياي حضرت سؤال كرد فرمودند: همانا وصي و خليفه ي بعد از من علي بن ابيطالب و بعد از او دو فرزندش حسن و حسين و بعد از آنها 9 امام ديگر از صلب حسين هستند، نعثل گويد ‌اي محمد نام آن 9 نفر را برايم بگو، پيامبر(ص) هم نام يكايك آنها را بيان مي كند[16] با این تفصیل جاي اين ایراد باقي نمي‌ماند كه خداوند نام ائمه ـ را در قرآن نبرده است.
[1] - محدث بحراني، غاية المرام، چاپ سنگي، ج3، ص 265.
[2] - مائده/ 67.
[3] - مائده/ 5.
[4] - شوري/ 23.
[5] - نساء/ 59.
[6] - مائده/ 55.
[7] - آل‌عمران/ 61.
[8] - عاملي، سيد شرف الدين، المراجعات، بيروت، چاپ چهارم، 1406، ص 235.
[9] - طه حسين عصري.
[10] - ر.ك: مسلم بن حجاج قشيري، صحيح علم، بيروت، داراحياء التراث العربي، ج4، ص 1873؛ و سنن ترمزي، داراحياء التراث العربي، ج5، ص 663.
[11] - زمخشري، محمد، الكشاف، بيروت داراالكتاب العربي، چاپ سوم، 1407، ج1، ص 369.
[12] - مكارم شيرازي، ناصر و جمعي از دانشمندان، قم، انتشارات نسل جوان، چاپ دوم، 1374، ج9، ص 65-75.
[13] - صحيح مسلم، پيشين، ج3،ص 1453.
[14] - ميثمي، مجمع الزوائد، بيروت، دارالكتب العربي، ج5، ص 190.
[15] - خوارزمي، مقتل الحسين، قم، مكتبه المفيد، ج1، ص 146.
[16] - ر.ك: جويني فرائد السمطين، بيروت، مؤسسه المحمودي، ج2، ص 134.