نقش شبه روشنفکران در تاریخ معاصر ایران-۵۹
فصل کوچ از کیان به آیین
خاتمی بعد از خروج از وزارت ارشاد، برای نشریهای به نام «آیین» درخواست مجوز داد. این نشریه تا سال 1382 هرگز انتشار نیافت. اما برخی از افراد کیان به همراه او، از همان زمان «حلقة آیین» را تشکیل دادند و به طور هفتگی جلساتی را در منزل یکی از اعضا به پا میکردند.
در این حلقه، مجدداً چهرههای لیبرال و سکولاری را مشاهده میکنیم که در کیان و مرکز تحقیقات استراتژیک و ارشاد، جا خوش کرده بودند.هادی خانیکی، سعید حجاریان، مصطفی تاجزاده، عباس عبدی، محسن امینزاده، محسن کدیور و محمدرضا خاتمی. در این جلسات مباحثی مانند جامعه مدنی، مردمسالاری دینی، حقوق بشر، مورد بررسی قرار میگرفت. مباحثی که بعدها، محور شعارها و موضعگیریهای خاتمی در دولتهای اصلاحات شد و به «گفتمان دوم خرداد» شهرت یافت.
هادی خانیکی از بنیانگذاران حلقة آیین، در تنظیم سخنرانیها، نامهها و بیانیههای خاتمی نقش مهمی داشته و هم اکنون نیز در تنظیم و ویرایش نطقهای مهم روحانی مؤثر است.1 او دربارة آیین میگوید: «در آن جلسات راجع به مباحثی چون دین و دموکراسی بحث میشد. خود مفهوم جامعة مدنی، به عنوان یکی از نیازهای جامعه از دل همان نشستها بیرون آمد.»2
محمدرضا خاتمی- برادر سید محمد خاتمی- اساساً معتقد است تمام هدف اصلاحطلبان و چهرههای حلقة آیین، از مطرح کردن خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری سال 1376، کشاندن عقبة تئوریک حلقة آیین در متن جامعه و طبیعتاً رسانهها بود. میتوان گفت که در سالهای منتهی به 1376، حلقة آیین مرکز تجمع گروههایی شد که پیش از آن در حلقة کیان، حلقة سلام و مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری بر سر یک ایدئولوژی همهجانبه، به تفاهم رسیده بودند.3
حسین بشیریه، یک پای ثابت محفل آیین و طراح و تدوینگر پروژه سکولاریزاسیون ایران- که بعدها آموزگار اصلاحطلبان لقب گرفت- میباشد. او به طور گستاخانه و بیسابقه نظام جمهوری اسلامی را همچون رژیم پهلوی، حکومت مطلقه و به طور تلویحی ولایت فقیه را با شاه مقایسه میکرد! او انقلاب اسلامی را اینگونه توصیف میکند: «نظام جمهوری اسلامی ایران طی بیست سال گذشته [منتهی به دوم خرداد 1376] دارای سه مرحله بوده است 1- سیاست و اقتدار کاریزمایی از 1357 تا 1368 [دوران حیات و زمامداری امام خمینی] 2- سیاست و اقتدار سنتی از 1368 تا 1376 [دوران سازندگی]؛ 3- گرایش به سیاست و اقتدار قانونی از 1376 به بعد.»4 در واقع او دوران خاتمی را دوران قانونگرایی میداند. سید محمد خاتمی با چنین افرادی مشق ریاست جمهوری بعد ازهاشمی رفسنجانی را در میدان روشنفکری انجام میداد!5
پس از به قدرت رسیدن دوم خرداد در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال 1376، جلسات این طیف با حضور دکتر بشیریه در معاونت سیاسی وزارت کشور (با مسئولیت مصطفی تاجزاده وزیر کشور) ادامه و رسمیت یافت. بشیریه توسعه سیاسی را دموکراتیزاسیون و آن را به معنی سکولاریزاسیون میداند و لذا حرکت دولت اصلاحات به سمت جدا کردن دین از سیاست- که معنای دقیق سکولاریزاسیون بود- قرار گرفت. اثرات حلقة آیین و کیان در سازمان مجاهدین انقلاب6، حزب مشارکت، دفتر تحکیم وحدت و بسیاری از روشنفکران به اصطلاح دینی مانند کدیور، بسیار زیاد است و این گروهها که بعضاً زاییده انقلاب بودند به سمت گرایشهای سکولار و مخالف حاکمیت دینی سوق داد و محور اصلی استحاله فرهنگی و عقیدتی در این طیف از روشنفکران اسلامی و انقلابی گردید.
این تحرکات همه در دورة سازندگی رخ داد.هاشمی رفسنجانی- که به گفتة خاتمی خیلی از او جلوتر بوده است- اگرچه با استعفای خاتمی موافقت کرد ولی حرکت کلی دولت او و عدم برخورد و جلوگیری از تلاش مخرّب مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری و بلکه حمایت کافی از عناصر دگراندیش تجدیدنظر طلب، موجبات رشد و مطرح شدن این جریانات در داخل نظام گردید. به همین دلیل بود که او از خاتمی – علیرغم اینکه خاتمی به ظاهر از سیاستهای اقتصادی دولت او انتقاد میکرد تا توجه مردم را به خود جلب کند – حمایت کرد تا موفق به کسب آراء مردم شود و بتواند سیاستهای دولت او را ادامه دهد.
پانوشتها:
شبکه اطلاعرسانی دانا، 2/6/1392.
همان.
سودای سکولاریسم، ص 134.
سی و پنج گفتار در فلسفه جامعهشناسی و توسعه سیاسی، نقل از سودای سکولاریسم، صص 176 و177.
حسین بشیریه با مقطع لیسانس علوم سیاسی را در دانشگاه تهران، فوق لیسانس رفتارشناسی را در دانشگاه اکس انگلیس و دکترای تئوری سیاسی را در دانشگاه لیورپول انگلیس گذراند و در دهه هفتاد به ایران بازگشت. دکتر بشیریه، اثر مشهور توماسهابز، بویاتان، را ترجمه و منتشر ساخت. او از پدران جریان فکری اصلاحطلبان و معتقد است: «ایران راهی جز توسعه سیاسی ندارد و توسعه سیاسی هم معنایی جز دموکراتیزاسیون ندارد.» دموکراتیزاسیون یعنی سکولاریزاسیون. براساس اطلاعات سایت مرکز بینالمللی محققان و مسیون، او از جمله کسانی است که باهاله اسفندیاری در مرکز مطالعات خاورمیانه این مؤسسه همکاری داشته است (روزنامة کیهان 5/7/1388). او از کسانی است که معتقد به ایدئولوژیزدایی از انقلاب اسلامی است تا لیبرال در عرصه قدرت بتوانند به سمت دموکراتیزه کردن حرکت کنند. او گسترش مذهب در کنار حکومت را سبب جلوگیری از پیشرفت حکومت میداند. و بر جدایی دین از سیاست با این منطق غربگرایانه، تأکید مینماید. نظرات بسیاری از متجددین در بحث گذار به دموکراسی از او نشأت گرفته است. از جمله سعید حجاریان، محمدعلی کدیور، جواد اطاعت از شاگردان او بوده و بیشترین تأثیر را از او پذیرفتهاند. بشیریه بیشتر در پشت پرده عمل میکند و شاگردان او آشکارا افکار او را منتشر و عملیاتی میسازند. ارتباط بین او و شاگردانش پس از به قدرت رسیدن خاتمی نیز ادامه یافت. در جلساتی که در دفتر مطالعات و تحقیقات سیاسی وزارت کشور زیر نظر معاونت سیاسی تحت مسئولیت تاجزاده، دکتر بشیریه شرکت و به شاگردانش به بحث و آموزش مینشست. دکتر بشیریه در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، استاداندیشهها و جامعه مدنی بود که بیشتر شخصیتهای تفکر لیبرالی در آن دانشکده جمع شده و تحصیل میکردند. افرادی مانند حجاریان، امینزاده، اصغرزاده، خسرو تهرانی و نصیری منفرد و دیگران در این دانشکده جمع شده بودند که ارتباطشان با دکتر بشیریه فراتر از استاد و شاگردی بوده و اجرای پروژههایی از مرکز مطالعات استراتژیک را دنبال میکردند.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی اوّلیه پس از ایجاد و اختلاف در بین آنان و تعیین آیتالله راستی از سوی حضرت امام به عنوان نماینده ایشان در سازمان، منحل گردید و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران (با پسوند اضافه ایران به نام قبلی) از سال 1370 فعالیت خود را شروع کرد. اعضای خارج شده از سازمان اوّلیه، اقدام به تشکیل مجدد سازمان با رویکرد چپگرایانه شدید نمودند. در میان مؤسسین آنها مصطفی تاجزاده، سعید حجاریان و محسن میردامادی دیده میشوند. در تشکیلات جدید از آرمانگرایی، دفاع از مستضعفین، مرزبندی با جریان لیبرال نهضت آزادی، مبارزه با آمریکا، دفاع و اطاعت از ولایت فقیه خبری نبود! اما افکار جدید که حاصل و بازنشر گفتمان مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری و حلقه کیان بود، در رویکرد سازمان جدید دیده میشود که هفته نامه «عصرما» ارگان رسمی آن به چاپ میرسید.