kayhan.ir

کد خبر: ۱۹۸۱۸۴
تاریخ انتشار : ۲۲ شهريور ۱۳۹۹ - ۲۲:۱۰

سنت پیامبر(ص) اثبات‌کننده حقانیت علی(ع)(خوان حکمت)


حضرت امیر(ع) درنامه 77 نهج‌البلاغه خطاب به عبدالله بن عباس، استاندارش، درباره خوارج نوشت: «لَا تُخَاصِمْهُمْ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّ الْقُرْآنَ حَمَّالٌ ذُو وُجُوهٍ تَقُولُ وَ يَقُولُونَ وَ لَكِنْ حَاجِجْهُمْ بِالسُّنَّهًِْ فَإِنَّهُمْ لَنْ يَجِدُوا عَنْهَا مَحِيصا»؛ با  قرآن با خوارج به جدل مپرداز، زيرا قرآن داراى ديدگاه كلّى بوده و تفسيرهاى گوناگونى دارد، تو چيزى مى‌گويى و آنها چيز ديگر، ليكن با سنّت پيامبر با آنان به بحث و گفت‌وگو بپرداز، كه در برابر آن راهى جز پذيرش ندارند.؛ ذات اقدس اله کلام خود را که به نام قرآن است اين را ننوشته، اين را مثل کتاب‌هاي معمولي تأليف نکرده، اين کتاب تجلّي اوست. اين بيان نوراني  امام صادق(ع) که فرمود: «لَقَدْ تَجَلَّي اللهُ لِخَلْقِهِ فِي كَلَامِهِ وَ لَكِنَّهُمْ لَا يُبْصِرُون‏»(1)؛ خداوند بر خلق خویش در کلام خودش تجلی کرده است، ولی آنان خدا را نمی‌بینند، اين لفظ خداست، کلمه‌اي است که خدا تمام اين حروف را شخصاً ايجاد کرده است و ايجاد اين کلمات هم به تجلّي الهي ‌است، فرمود خيلي‌ها متکلم را در کلامش نمي‌بينند؛ البته يک عده هم مي‌بينند.
پیامبر(ص)، مفسر و مبيّن قرآن
قرآن را که ذات اقدس اله فرستاد، در کنار آن هم مفسّری معين به نام پيغمبر(صلي‌الله عليه وآله) فرستاد، فرمود: (ما این قرآن‌ را بر تو نازل کردیم، تا آنچه به سوی مردم نازل شده است برای آنها روشن‌سازی)؛(2) تو را به‌عنوان مفسّر، مبيّن، شارح، معلّم اين کتاب قرار داديم، بعد هم فرمود: (آنچه را رسول خدا برای شما آورده بگیرید (و اجرا کنید) و از آنچه نهی کرده خودداری ‌نمایید)(3) یعنی هرچه پيغمبر گفت از طرف من است؛ پيامبر هم فرمود: «إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللهِ وَ عِتْرَتِي».(4)
 وجود مبارک حضرت امير فرمود: با اين خوارج که مباحثه مي‌کني، با آيات قرآن احتجاج نکن، چون قرآن مثل قانون اساسي است، کليات را مي‌گويد. خدا پيغمبر را مفسّر اين قرآن قرار داد. قرآن کلياتي دارد، نام من بالصّراحه که در قرآن نيست. با قرآن بخواهي با اينها گفت‌وگو کني، چون اينها گفتند - معاذالله - «حَسْبُنَا كِتَابُ‏ اللهِ»(5) مشکل حلّ نمي‌شود. اينها را به گفته پيغمبر که مفسّر قرآن است ارجاع بده. وقتي به سنّت آمدي؛ آن وقت مي‌بيني پيغمبر به‌صورت شفاف فرمود: «عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ»،(6) «يَا عَلِيُّ حَرْبُكَ‏ حَرْبِي‏ وَ سِلْمُكَ سِلْمِي‏»؛(7) از اين که نمي‌توانند فرار کنند.
احتجاج به سنت پیامبر(ص) برای اثبات حقانیت علی(ع)
در اين نامه 77 فرمود: «لَا تُخَاصِمْهُمْ بِالْقُرْآنِ» بگو کتاب خدا و سنّت پيغمبر، چون خود قرآن، پيغمبر را مفسّر قرار داد. حالا شما گفتيد: «حَسْبُنَا كِتَابُ‏ اللهِ»؛ اين آيه را چه مي‌کني که فرمود:‌ ای پیامبر، تو مفسّر هستي، آن وقت چگونه مي‌گويند: «حَسْبُنَا كِتَابُ‏ اللهِ»؟ اگر خود «کتاب‌الله» مي‌گويد: تنها مفسّر، پيغمبر و اهل بيت هستند؛ آن وقت شما چگونه مي‌گويي: «حَسْبُنَا كِتَابُ‏ اللهِ»؟ درست است مدرک اصلي قرآن است؛ اما احتمال چندين وجه مي‌دهد، کلّي است. شما هرچه بگوييد اين برای حضرت امير است که (يُؤْتُونَ الزَّكَاهًَْ وَ هُمْ رَاكِعُونَ)، آنها به نحو ديگر تفسير مي‌کنند؛ مرتب تو مي‌گويي و آنها مي‌گويند! به جايي نمي‌رسيد. اين قبل از جريان جنگ با خوارج است. فرمود با اينها مباحثه و گفت‌وگو بکن تا جنگي پيش نيايد اما  احتجاج بکن به سنّت پيغمبر. مگر او نگفت: «عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ»؟ مگر نگفت علي جان! «حَرْبُكَ‏ حَرْبِي‏ وَ سِلْمُكَ سِلْمِي‏»؟
خدا مرحوم خواجه نصير را غريق رحمت کند! در متن کشف‌المراد که مرحوم علامه شرح کرده، حرف خواجه همين حديث است که «مُخالِفُ عَليٍّ فَسَقَ و مُحارِبُهُ کَفَرَ»،(8) کسي که در عمل مخالفت مي‌کند، معصيت مي‌کند؛ اما کسي که دست به اسلحه مي‌برد، در برابر علي، کافر است، چون پيغمبر فرمود: «حَرْبُكَ‏ حَرْبِي‏». اين «حَرْبُكَ‏ حَرْبِي‏» يعني چه؟ حرب با پيغمبر چيست؟ کسي که با پيغمبر مي‌جنگد، اين مسلمان است و فاسق، يا کافر است؟ فرمود: «يَا عَلِيُّ حَرْبُكَ‏ حَرْبِي‏ وَ سِلْمُكَ سِلْمِي‏»، لذا مرحوم خواجه مي‌فرمايد: «مُخالِفُ عَليٍّ فَسَقَ»؛ اما «مُحارِبُهُ کَفَرَ»، فرمود وقتي به سنّت صريح پيغمبر استدلال بکني که آن حضرت اين چنين فرموده است، دیگر زمينه‌اي براي فتنه بعدي نخواهد بود.
 بيانات حضرت آيت‌الله جوادي آملي(دام‌ظله) در جلسه درس اخلاق؛ 28/10/96
مرکز اطلاع‌رسانی اسرا
________________________________
1. بحارالأنوار(ط ـ بيروت)، ج89، ص107.   2. نحل، 44.   3. حشر، 7.
4. دعائم‌الاسلام، ج1، ص28.   5. نهج‌الحق، ص273.   6. الفصول المختاره، ص135.
7. الأمالی(للصدوق)، النص، ص561.   8. تجريد الاعتقاد(طوسی)، ج1، ص295؛ «[من خالف علياً أو حاربه] و مُحاربوا علي كَفَرَهًٌْ و مخالفوه‏ فَسَقَهًْ».
خوان حکمت روزهای یکشنبه منتشر می‌شود.