kayhan.ir

کد خبر: ۱۹۸۰۵۰
تاریخ انتشار : ۲۱ شهريور ۱۳۹۹ - ۲۲:۰۵

نفی ایمان و دین جبری(پرسش و پاسخ)



پرسش:
آیا در اسلام اجبار بر ایمان و دین وجود دارد؟ به بیان دیگر آیا می‌توان مخاطبین خود را مجبور کرد که حتما ایمان بیاورند و یا دین خاصی را بپذیرند؟
پاسخ:
در منطق اسلام اجبار بر ایمان و یا دین خاصی وجود ندارد، و انسان‌ها باید با تشخیص و حریت خودشان به این باور برسند که به خدای متعال ایمان بیاورند و دین اسلام را بپذیرند.
دلایل نفی ایمان و دین جبری
1- اولین دلیلش این است که ایمان اجباربردار نیست. آنچه پیامبران می‌خواهند، ایمان است نه اسلام ظاهری و اظهار اسلام. زیرا ایمان اعتقاد است، گرایش است، علاقه است. اعتقاد، علاقه و مهر و محبت را که نمی‌شود به زور ایجاد کرد. گرایش‌های باطنی باید با انتخاب افراد و باحریت کامل انجام گیرد نه با فشار خارجی. به فرموده امام علی(ع) «الطیش لایقوم به حجج الله» با فشار حجج الهی را نمی‌توان اقامه کرد. (سفینه‌البحار، ج1، ص586)
2- دلیل دوم جبری نبودن ایمان این است که ایمان پشتوانه معرفتی لازم دارد و تا این پشتوانه شناختی و معرفتی نسبت به معبود واقعی یعنی خدای متعال حاصل نشود  ایمان به وجود نمی‌آید. بنابراین ابتدا افراد باید با دلیل و برهان معبود واقعی خود را بشناسند، سپس به او ایمان بیاورند. لازمه این شناخت هم انتخاب خود انسان‌ها با کمال حریت و آزادی است، نه با فشار و جبر که هیچ‌گاه انگیزه تحقیق و تتبع در فرد را به وجود نمی‌آورد. امام حسین(ع) می فرماید: «ما خلق الله العباد الا لیعرفوه فاذا عرفوه عبدوه» خدای متعال بندگان را خلق نکرد مگر اینکه ابتدا او را بشناسند، پس از اینکه او را شناختند، بندگی او را بجا آورند. (بحارالانوار، ج23، ص83)
3- دلیل سوم جبری نبودن ایمان این است که ایمان یک امر باطنی است نه ظاهری ممکن است با فشار و جبر افراد ایمان ظاهری بیاورند ولی این اظهار ایمان زبانی است و هیچ‌گاه از روی شناخت و باور قلبی نخواهد بود. امور باطنی را هیچ کس نمی‌تواند به انسان تحمیل کند. هرکسی باید با شناخت و آگاهی و میل و رغبت خودش این مسیر ایمان‌آوری را انتخاب کند، عوامل بیرونی مانند محیط خانواده و محیط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و اقتصادی جامعه می‌تواند تسهیل‌کننده و بسترسازی برای نوع انتخاب‌ها و ایمان و گرایشات درونی افراد به حساب آید.
4- در آیه شریفه 255 سوره بقره خداوند می‌فرماید:  «لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی» در دین هیچ اکراه و تحمیلی نیست (چرا که) به راستی راه رشد از راه انحراف آشکار شده است. «رشد» از نظر لغت به معنی راه‌یابی ورسیدن به واقع است، در برابر «غی» که به معنی انحراف از حقیقت و دور شدن از واقع است. از آنجا که دین و مذهب با روح و فکر و عقیده مردم سروکار دارد و اساس و شالوده‌اش بر ایمان و یقین استوار است، به‌طور طبیعی راهی جز منطق و استدلال برای پذیرش آن نمی‌تواند داشته باشد، و جمله
لا اکراه فی الدین در واقع ناظر به همین معنا است. به علاوه این آیه پاسخ به بعضی از ناآگاهان زمان پیامبر(ص) است که از آن حضرت می‌خواستند همچون حکام جبار با زور و فشار اقدام به تغییر عقیده و دین مردم بکند. همچنین آیه شریفه پاسخ دندان‌شکنی به مستشرقین غربی است که معتقدند اسلام با زور و شمشیر و قدرت نظامی پیش رفته است. و این حکم قرآنی هرگز منسوخ نشده آنچنان که برخی مفسرین پنداشته‌اند، بلکه حکمی است جاودانی و هماهنگ با عقل و فطرت انسان. بنابراین هرگونه فشار، اجبار، اکراه و تحمیلی در منطق اسلام برای پذیرش دین اسلام و ایمان و باور قلبی به خدای متعال مردود است و اسلام دین عقلانیت و منطق و استدلال است.