قیـام امام حسيـن(ع) حرکتی انقلابی و حماسی
ابوالحسن بکتاش
در نوشتار حاضرنویسنده با رد این شبهه که هدف امام حسین(ع) صرفاگریز از بیعت با یزید و برای عافیت طلبی بوده،حرکت آن حضرت را نه حرکتی عاطفی و غیر سیاسی بلکه قیامی کاملا انقلابی و حماسی برای اصلاح انحراف بوجود آمده در جامعه و اعتراض به ظلم حاکمان اموی دانسته است که الهامبخش جنبشهای انقلابی در زمانهای دیگر نیز گردید.
قيام امام حسين (ع) و حرکت ایشان به سوی کربلا که در نهایت به واقعه عاشورای حسينی انجامید، يکی از مهمترین حوادث تاریخی است که از آن روایتهای حماسی و عاطفی بسياری انجام گرفته و بدين منظور برداشتهای صحيح و درست و احياناً برداشتهای ناصحيح و غیرتامی از آن به عمل آمده است. در اين میان برداشتهای عافيت طلبانه و محافظهکارانهای هم وجود دارد که میخواهد حرکت انقلابی امام حسين را نادیده بگیرد و این به دلیل وجود برخی از ذهنيتهای غلط است که اساساً انقلاب را حاصل تفکر مدرن و ملهم از انقلابهای دنیای معاصر غرب همچون فرانسه و روسيه... میداند، بر همين اساس عدهای در صدد این هستند تا ماهيت انقلابی حرکت امام حسين (ع) را انکار کنند، آنان ادعا کردهاند هدف امام حسين قيام و انقلاب نبوده و اين واژهها مربوط به زمانۀ ما هستند و ارتباطي با انگيزۀ امام حسين ندارند،[1] درحالی که باید گفت از ابعاد وجودی مبرهن و غیرقابل انکار حرکت امام حسین(ع) همان جنبة انقلابی و حماسی آن میباشد، چرا که روح و جان این حرکت به همین بُعد حماسی است، شور و حماسه از ابعاد جداییناپذیر اين حرکت بوده و در روایتهای تاریخ همواره با اين بُعد شناخته شده است، بیشک همين جنبه حماسی نه تنها الهامبخش حرکت شیعیان در تاريخ بوده ، بلکه آن همواره سرمشقی زنده برای آزادیخواهان جهان به شمار رفته است، اساساً انقلاب و قیام امام خمينی(ره) هم محصول این نگاه و نگرش عاشورایی بوده و خاستگاه آن در همین حقیقت عاشورای امام حسين (ع) نهفته است، اینکه بگوئيم هدف امام حسين قيام و انقلاب نبوده است، این سخن ناشی از يک تفکر سکولاری و عافيت طلبانه و تابع گفتمان طاغوتی است که چنین انگارههایی را برای حفظ قدرت حاکمان وقت تولید کرده و میخواستند از مجالس اقامه عزا برای امام حسين غیر از برگزاری مراسم بیروح چيزی باقی نماند، البته چنين قرائتی از حرکت امام حسین يک برداشت انحرافی است که نه با پیشينه تاریخی شیعه سازگار است و نه با متون و آموزههایی که به ما رسيده است، در برخی از زيارت نامههای مخصوص امام حسین که در کتب ادعیه آمده است میخوانيم:«اشهَدُ انَّکَ قَدْ اقَمْتَ الصَّلوهًْ وَ اتَيْتَ الزَّکوهَ وَ امَرْتَ بِالْمَعْروفِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ جاهَدْتَ فِي اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ »،[2] ما وقتی که در اين فراز دعا گواهی میدهیم که امام حسين (ع) اقامه امر معروف و نهی از منکر کرده و در راه خدا جهاد نموده است نمیتوانیم نگرش عافيت طلبانه و محافظهکارانه برخی افراد که برداشت غیرانقلابی از حرکت امام حسين دارند را بپذیريم.
گرچه ممکن است گفته شود؛ مفهوم انقلابی که در ادبیات سياسی امروز آمده است با توجه به شاخصههایی که برخی برای آن شمرده اند، با حرکت امام حسین همخوانی و يا مطابقت ندارد، چنانکه گفتهاند در مفهوم انقلابی که در ادبیات سياسی معاصر مطرح میشود، برخورداری از ويژگی چون براندازی و سقوط حکومت موجود و تغییر در حکومت موجود میباشد و از اين لحاظ درباره آن از واژه و اصطلاح انقلاب استفاده نمیشود و به این اعتبار و به اين مفهومی کهاشاره شد از حرکت امام حسين (ع) تلّقی انقلاب نمیتوان داشت، بلکه شايد بتوان از واقعه حرکت عاشورای امام حسين با واژه « قيام » و يا از حرکت کلی آن به عنوان يک « نهضت » ياد کرد، در عین حال در اینکه امام حسين آغازگر يک حرکت و جریان تاريخی و پرچمدار نهضتی میباشد که اسلام را برای هميشه زنده نگهداشته است و اينکه هدف آن در يک انقلاب با اهدافی محدود خلاصه نمیشود تردیدی نیست، لکن موضوعی که نمیتوان براحتی از آن گذشت اين است که حرکت امام حسين يک حرکت انقلابی و حماسی علیه حاکم فاسد و ظالمی چون يزيد بن معاویه میباشد، اینکه ما داستان امام حسين را تنها بمثابه يک حرکت کاروان کوچکی از خاندان اهل بیت بدانيم که در راه کوفه به دلیل استنکاف از بیعت به مسلخ رفتند و ما هر ساله به ياد مظلومیت آن، مجلس عزا برپا میکنیم، بدون تردید این نوع روایت از حرکت امام حسين(ع) به دلیل کتمان حقيقت، چيزی غیر از جفا و ظلم به اهل بیت پيامبر نیست، امام حسین(ع) در پی آن بود تا با قيام خویش ثابت کند حاکمان بنی امیّه مشروعيت نداشته و حکومت يزید بزرگترین انحراف و خطر برای اسلام است، ایشان در جواب ولید بن عتبه ،حاکم مدینه که وی را برای بیعت فراخوانده بود، آشکارا فرمودند: إنّا اهلُ بیتِ النُّبُوَّهِ و مَعدِنُ الرّساله.... و یَزیدُ رَجُلٌ فاسِقٌ شارِبُ الخَمرِ قاتِلُ النّفسِ المُحَرّمَه مُعلِنٌ بِالفِسقِ و مِثلِی لایُبایِعُ بِمِثلِهِ »،[3] (ما اهل بیت نبوت و معدن رسالتيم.. امّا یزید مردی گناهکار، شرابخوار و قاتل بیگناهان است که آشکارا گناه و فساد میکند، پس مثل من با امثال وی نمیتواند بیعت کند).
امام حسين (ع) با توجه به انحرافی که اصل اسلام را تهدید میکرد و نیز با توجه به زمینههایی چون دعوت کوفيان ،ديگر نمیتوانست سکوت کند و دست به قيام نزند، اگر هدف امام حسين (ع) تنهاگریز از بیعت بود،برای دستيابی به این هدف میتوانست به پیشنهاد اطرافیان، گزینههایی چون یمن را برگزیند، حتی اگر در اين راه هم کشته میشد، ترجیحی برای کوفه رفتن نبود، چرا که اطرافیان، مصرّانه امام حسين را از رفتن به کوفه بر حذر داشته بودند و نیز در انتخاب عزیمت به یمن همان مقصودی کهاشاره کردیم حاصل میشد. به امام حسين (ع) میگفتند شما در مدینه و مکّه محترمید و در یمن، آن همه شیعه هست، به گوشهای بروید که با يزید کاری نداشته باشید، یزید هم با شما کاری نداشته باشد، همين انتخاب و پاسخ مثبت به دعوت کوفیان با وجود اینکه اطرافیان، امام را در این راه برحذر داشتند، نشان میدهد امام حسين میخواهد تا هدفی چون قيام و يا يک حرکت انقلابی را علیه حاکمی چون یزید بن معاویه رقم زند، چون امام حسین(ع) خطاب به لشکريان یزید از رسولالله(ص) نقل میفرمايند: مَن رَای سُلطاناً جائراً لِحُرُم الله ناکِثاً لِعَهدِالله... لَم یُغَيِّر بِقَولٍ و لافِعلٍ کانَ عَلَی الله اَن یُدخِلَهُ مُدخَلَه[4] ؛ هرکس سلطان ستمگری را مشاهده کند که حرامهای خداوند را حلال ساخته، عهد و پیمان الهی را شکسته..... و بر علیه او با زبان وعمل قیام نکند، بر خداوند است که او را با همان ستمگران در یک جایگاه عذاب کند.
قیام امام حسین(ع)
الهامبخش جنبشهای ضد ظلم
برای هر فرد منصفی بخوبی واضح هست که شعار « هیهات منّا الذلّه »[5] امام حسين(ع) فریادی است که در تمام صفحات تاریخ تشيع پایههای ظلم و حکومتهای جور را به لرزه درآورده تا حدی که برخی نویسندگان، از تشيع به عنوان يک مکتب و جنبش اعتراض ياد کردهاند، حرکت و قيام توابین، قیام حرّه در مدینه و قيام مختار و قيام شهید فخ و قيام زید و... که به عصر امام حسين نزدیک بودند، مُلهم از قيام امام بودند که علیه حاکمان جبار زمان خود قيام کردند، اين قيامها ربطی به عصر و زمانه ما ندارند، بلکه تاريخ، این قیامهای شيعی را علیه حکومتهای ظالم ثبت کرده است که هر یک به نوعی متأثّر از حرکت امام حسين (ع) بودند، بنابراین حرکت امام حسين (ع) محدود به واقعه عاشورا نشد، بلکه این حرکت با خون و جان شيعیان و محبین اهل بیت عجین گشت و جریانی شد تا با تدوام آن، شيعه هنگامی که زمینه را مناسب دید برای جلوگیری از انحراف، در مقابل حاکمان ظالم بایستد و انقلاب اسلامی هم ادامه همین جریان است و در واقع ملهم از حرکت امام حسين (ع) است، فارغ از اینکه ما انقلاب را به معنای ادبیات سیاسی امروز معنا بکنيم يا همان معنای مصطلح در ميان عرف عموم جامعه بدانيم، به هر حال حرکت امام حسين قيام در برابر انحرافی است که با آمدن یزید بن معاویه در اسلام شکل گرفت، چنانکه حضرت سیدالشهدا(ع) در نامه به اهل بصره مینویسد: « إنّ البِدعَه قد اُحییَت فَإن تُجیبوا دعوتی و تُطیعوا أمری اهدکم سبیل الرشاد »،[6] (بدعت ها را احیا کرده اند و اگر دعوتم را اجابت کرده و کلامم را بشنوید و دستوراتم را عمل کنید، شما را به راه رشد و تقوا هدایت خواهم کرد)؛ يا در نامهای به سران کوفه مینويسد:« و قد علمتم ان هؤلاء القوم قد لزموا طاعه الشيطان و تولوا عن طاعه الرحمن و اظهروا الفساد و عطلوا الحدود و استأثروا بالفیء و احلّوا حرام الله و حرموا حلاله »[7] (این گروه (بنى امیّه) به طاعت شیطان پایبند شده و از پیروى خداوند سرپیچى کردهاند، فساد را آشکار ساخته و حدود الهى را تعطیل کردهاند. آنان بیتالمال را به انحصار خویش درآورده، حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام شمردهاند و من (که فرزند رسول خدایم) به قیام براى تغییر این اوضاع، از همه کس سزاوارترم.)
این نامهها و گفتارهای امام حسين (ع) همه گواهی میدهند که حرکت امام حسين قيامی است علیه ظلم و انحرافی که در اسلام شکل گرفته بود و اين انحراف از اين جهت بود که امام حسن مجتبی (ع) صلح نامهای که با معاویه به امضا رساند، معاویه تعهد کرده بود جانشينی برای خویش تعیین نکند،[8]ولی معاویه برخلاف مفاد این صلح نامه خواسته بود بعد از وی حکومت موروثی باطلی به سرکردگی یزید فاسق مستقر شود، امام حسين (ع) در مقابل چنین انحرافی قرار گرفت.
قیام برای اصلاح انحراف از اسلام
پس هدف امام عبارت است از بازگرداندن جامعه از انحرافی که اسلام را تهدید میکرد و برای همین امام حسین(ع) به دنبال این هدف بود تا در مقابل اين انحراف بزرگ بایستد و در این راه حتی اگرهم نتوان حکومت فاسدی چون یزید را سرنگون کرد و حکومت بنی امیه را از بین برد، دست کم میتوان مشروعیت آن را زیر سؤال برد، بدین خاطر امام در پی برخورد منفی و فقط بیعت نکردن نبود تا بخواهد به یمن و نقاط دوردست برود و گوشه عزلت گزیند و بدین طریق جان خود و خاندان و یارانش را حفظ کند، بلکه حضرت در پی مبارزه و مخالفت هر چه آشکارتر و رودرو بود[9] و برای همین دست به قیام علیه حاکم فاسدی چون یزید زد و به همراه خانواده و يارانش به سوی کربلا حرکت کرد و زمانی که حُرّ جلوی کاروان امام حسين (ع) را گرفت، حضرت فرمود: «... اِنّ الدُّنیا تَغَيَّرَت و تَنَکَّرَت و اَدبَرَ مَعرُوفُها و استَمَرَّت جِدّاً.... اَلاتَرَونَ اِلَی الحَقِّ لایُعمَلُ بِهِ و اِلَی الباطِلِ لایُتَناهَی عَنهُ لِیَرغَبَ المُؤمِنُ فِی لِقاءِ رَبِّهِ حَقّاً حَقّاً فَإنّی لا اَرَی المَوتَ إلّا سَعادَه و الحَیاهَ مَعَ الظالِمینَ إلّا بَرَماً »،[10]؛ (آیا به سوی حق نمینگرید که به آن عمل نمیشود؟ و باطل را نمینگرید که از آن پرهیز نمیکنند؟ مؤمن در چنین شرائطی از خدا آرزوی مرگ دارد و حق است این آرزوی به حق، پس همانا من مرگ را جز شهادت و زندگی با ستمگران را جز نابودی نمینگرنم )، با توجه به این گفتارهای حماسی چگونه میتوان حرکت امام حسين (ع) را از جنبه مبارزه و ستيز با حکومت یزید تهی کرد و هدف آن را قيام و انقلاب ندانست، همانگونه که امام حسین(ع) میفرماید: وَ عَلَی الاِسلام السَّلامُ اذا بُليَتِ الاُمّه بِراعٍ مِثلِ يزید[11]، (آنگاه که افرادی چون يزيد بر مسند حکومت بنشيند باید فاتحه اسلام را خواند)، علّت حرکت امام حسین(ع) همان موضوع ابتلاء امّت به حکومت و حکمران فاسقی چون یزید و تقابل با آن میباشد نه شانه خالی کردن از بیعت و استنکاف از آن، مگر امام حسين در اين کلام حماسی خود به مردم هشدار نمیدهد که « آنگاه که افرادی چون يزيد بر مسند حکومت بنشيند باید فاتحه اسلام را خواند »، از این بیان صریح حضرت بوضوح هدف و مقصود ايشان از عزیمت به سوی کوفه ملاحظه میشود، بنابراین يک برداشت محدود از حرکت امام حسين آن هم درحدّ يک نارضایتی از جانشينی يزید بن معاویه و نيز عدم تمکین به بیعت و در نهايت صرفاً يک نگاه عاطفی، غیر سياسی و انقلابی به واقعه عاشورای کربلا داشتن، در واقع پوشاندن و کتمان حقيقت است که مسانید تاريخی و متون روایی ما اين نوع برداشتها را صحيح نمیداند.
در مجموع قيام امام حسين (ع) پر از حماسه و حرکت انقلابی است که هرگز نمیتوان اين وجه را از آن جدا کرد و به فراموشی سپرد، به همین دلیل این قیام سرآغاز نهضتی شد که درسهای ظلم ستيزی و انقلابی آن برای هميشه جاودانه خواهد ماند.
* مرکز مطالعات و پاسخگویی
به شبهات حوزههای علمیه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1]. عبدالكريم سروش، كانال انجمن بيداري:
angomanbidari@ 15-6-1397
[2]. مفاتيح الجنان، زيارت امام حسين (ع) در عيد فطر و قربان
[3]. مقتل الحسین خوارزمی، ج1، ص184
[4]. بحارالانوار، ج44، ص382
[5]. مقتل خوارزمی، ج2، ص7
[6]. بحارالانوار، ج44، ص 340
[7]. بحارالانوار، ج44، ص382
[8]. ابن اعثم، الفتوح، ج4، ص 290 -291
[9]. محمد مهدی آصفی، مکتب عاشورا، ترجمه عبدالله امینی، بوستان کتاب، ص101
[10]. تاریخ طبری، ج3، ص307، ج7، ص300
[11]. بحار الانوار، ج44، صص 325 و 326