جلوههای حیرتانگیز از عفاف و غیرت در واقعه کربلا - بخش دوم وپایانی
خروش زینب(س) در برابر نامحرمان!
آیتالله سید حسن عاملی
در نخستین بخش از نوشتار حاضر نویسنده درباره مفهوم واقعی یاری رساندن به امام حسین(ع) و ضرورت سنخیت یافتن با آن حضرت سخن گفت و تاکید کرد که شیعه حقیقی آن حضرت باید در غیرت و عفاف و حجاب ،خود را به آن حضرت تشبیه کند. در ادامه به برخی از جلوههای تقید شدید اهل بیت آن حضرت به عفاف و دوری از نگاههای نامحرمان اشاره کرده است.
***
اهلبیت به طور ویژه در آن بحبوحه و غوغا و مقطع حساسی که قرار داشتند به حفظ حجاب و حریم ،مقید و ملتزم بودند ،مظاهر این حساسیت در بدو حرکت از مدینه به مکه و از مکه به کربلا و از کربلا تا کوفه و تا شام و برگشت به مدینه خود را نشان میدهد، از جمله:
1- امام حسین (ع) به خاطر حرم و اهلبیت و به خاطر حساسیت به ناموس، دور خیمه را خندق کند و داخل خندق را پر از آتش نمود.
2- امام حسین (ع) زمانی که از اسب به زمین میافتند از شدت جراحات و عطش، نای بلند شدن ندارند، امّا تا متوجه میشوند که حرم حضرت در معرض چشمان نامحرمان قرار میگیرد ،خود را روی زمین به سمت خیمهگاه میکشند تا اینکه به گودالی که به گودال قتلگاه معروف است میافتند و دیگر نمیتوانند از آن خارج شوند، آیا ما نیز مثل امام حسین(ع) و به همان میزان حساس هستیم که ناموس ما جلوی چشمان گرگهای گرسنه نباشد؟ آیا ما سهمی از حساسیت و غیرت حسینی داریم؟
3- زمانی که حضرت درون گودال افتادند و با تلاش فراوان نتوانستند از گودال بیرون بیایند، از شدت غیرتگریه کردند که چرا نمیتوانم از نوامیسم در برابر نامحرم و نگاههای مسموم محافظت کنم؟ آیا کسی هست که امام حسین(ع) را در اینگریه غیرت، یاری و همراهی کند؟
4- امام حسین(ع) جمله مشهور خود در کربلا را به خاطر ناموس بر زبان آورده است، آن زمان که به خیمهها تعرض شد و حضرت دیگر نتوانست حرکت کند،با صدای بلند فریاد زد: ویحکم یا شیعة آل ابیسفیان ان لم یکن لکم دین و کنتم لا تخافون المعاد فکونوا احرارا فی دنیاکم و ارجعوا الی حسابکم اذ کنتم اعرابا(1)؛ وای بر شما ای پیروان آلسفیان، اگر دین ندارید و از روز قیامت نمیترسید، پس حداقل در دنیای خودتان آزاد مرد باشید و شرافت قبیلهای خود را به یاد آورید!
انسان آزاده هیچگاه حتی به زن و ناموس دشمن خود تعرض نمیکند، در جنگ نیز انسان باید شجاعت و جوانمردی و غیرت داشته باشد. در این لحظه شمر ندا داد که ای پسر فاطمه! چه میگویی؟ حضرت فرمود: انا الذی اقاتلکم و تقاتلونی و النساء لیس علیهن جناح فامنعوا عتاتکم عن التعرض لحرمی ما دمت حیا(2)؛ من با شما میجنگم و شما با من در نبردید، زنان گناهی ندارند، پس تا من زندهام، عصیانگری خود را از حرم من بازدارید.
چقدر این فرازها زیباست؛ یعنی امام حسین(ع) در حساسترین و سرنوشتسازترین مواقع از ناموس خود غافل نمیشود، حال آیا ممکن است کسی در حالت عادی از ناموس خود غافل باشد و حتی یک بار به ناموس خود تذکر ندهد که بیرون از منزل حجله زفاف نیست! آنگاه ادعای موالات و محبت امام حسین(ع) را هم داشته باشد؟ قطعا سر امام حسین(ع) کلاه نمیرود و قطعا امام حسین(ع) چنین کسی را به اردوگاه خود راه نمیدهد، همچنانکه آن حضرت از زبان قرآن فرمود: من گمراه کنندگان را دستیار خود نمیگیرم.(3)
مسئولیت اول زن و دختری که در کوچه و خیابان و محافل عمومی مکشوفاً تردد میکند و از این طریق فتنهها درست میکند قطعا متوجه شوهر و پدر است و قطعا فردا از چنین پدر و شوهری سؤال خواهد شد.چنانکه خداوند فرموده: خود را با خانوداه خویش از آتش دوزخ نگاه دارید.(4)
چنین پدر و شوهری باید بدانند که: المعلول یستند الی اسبق العلل؛ یعنی معلول به علت اول که همان پدر و مادر نسبت داده میشود.
5- زمانی که بزرگان کربلا همه شهید شدند و هیچکس نماند، امام حسین(ع) در میدان حاضر شد و فداکاران کربلا مثل مسلم و حبیب و زهیر و حضرت ابوالفضل و... را صدا زد، امّا نگفت بلند شوید مرا یاری کنید بلکه فرمود: «ادفعوا عن حرم رسولالله الطغاهًْ اللئام»(5)؛ این سرکشان پست را از حرم رسولالله دور کنید! حرم پیامبر جلوی چشمان طاغیان و انسانهای پست است به داد حرم رسول خدا برسید.
آیا کسی هست که امام حسین(ع) را در این ندای غیرت و عفت همراهی کند و با آن حضرت محشور شود؟
6- امام حسین(ع) در کربلا روزه بودند، همچنانکه رسول خدا در خواب به امام حسین(ع) فرمودند: ولیکن افطارک عندی(6)؛ نزد من افطار خواهی کرد.
آن حضرت با زبان روزه تمام جنازههای شهدای اهلبیت جز قمربنیهاشم را در یک خیمه جمع کردند و فرمودند: قتلانا قتل النبیین(7)؛ كشتههاى ما، كشتههاى پيامبرانند. آنگاه به خانمها فرمودند: بروید و در این خیمهگریه و عزاداری کنید تا دشمن شما را نبیند.
امام حسین(ع) نمیخواست دشمن، ناموس آن حضرت را در حالگریه ببیند،حال آیا زنی که با آرایش در روز عاشورا و در ملأ عام تبرج جاهلی میکند میتواند خود را منسوب به امام حسین (ع) بداند؟
گریه غیرت حضرت عباس(ع)
7- حضرت ابوالفضل(ع) شب عاشورا با فکر فردای حرم، چشمانش از سر غیرت غرقاشک میشود. غیرت ارزش قرون وسطایی نیست ،غیرت ناموسپرستی نیست، غیرت را خداوند متعال به انسان هبه کرده است تا بتواند یک زندگی آرمانی داشته باشد، غیرت دفاع عقلانی از موجودیت و عزت متعلقات است، اگر غیرت نباشد، همهچیز از دست میرود،غیرت نباشد این گونه میشود که فرد مسلمان ناموس خود را با وضعیتی بسیار مفتضحانه در ملأ عام حاضر میکند و کاملا با چشمان خود میبیند که چگونه نگاههای هیز و آلوده، بیعفتی میکنند و زنای چشمی با محرم او انجام میدهند امّا او ذرهای تغیّر ندارد، اگر غیرت نباشد روابط و حریم عقلانی دو جنس کاملا از بین میرود و از درون آن دهها فاجعه مثل اختلاط میاه به وجود میآید و از اختلاط میاه اختلاط نسب بوجود میآید و...
غیرت، حکم عقل، شرع و تجربه است و در هیچ دورهای منسوخ نمیشود. این انسانهای بیغیرت هستند که منسوخ شدهاند؛ حضرت قمربنیهاشم از شدت غیرتاشک میریخت که خدایا حال و روزگار زینب و سایر مخدرات فردا در برابر الطغاهًْ اللئام چگونه خواهد بود! حال آیا کسی هست که حضرت را در این غیرت همراهی کند؟ چنانکه راوی میگوید: من شب عاشورا نگهبان خیمهها بودم، در تاریکی شب یک سیاهی را دیدم که به پشت خیمهگاه رفت، کنجکاو شده به دنبال او رفتم، نزدیک شدم دیدم کهگریه میکند، نزدیکتر شدم تا او را بشناسم ،گفتم کیستی؟ گفت انا قمر العشیرهًْ! دیدم حضرت قمر بنیهاشم است، ازگریه او تعجب کرده گفتم گمان نمیکردم از جنگ ترسیده باشی؟ فرمود: خیر، اکنون از جلوی خیمه خواهرم زینب رد میشدم در حالی که بچهها را خوابانده ،خود در کنار آنها نگهبانی میکند با خود فکر کردم که فردا پس از ما چه اتفاقاتی در انتظار خواهرم زینب خواهد بود؟(8)
8- یحیی مازنی میگوید: من در مدینه در خدمت حضرت امیر(ع) بودم، خانهام نزدیک به منزل حضرت بود امّا هیچگاه چشمم به زینب نیفتاد. به خدا سوگند در این مدت صدای زینب را هم نشنیدم. زمانی که حضرت زینب میخواست به زیارت قبر جدش برود، امام علی(ع) شبهنگام او را میبرد در سمت راستش امام حسن و در سمت چپش امام حسین(ع) حرکت میکردند و امیرالمومنین نیز در جلو راه میرفتند، زمانی که به قبر شریف میرسیدند ،حضرت میفرمود: نور چراغ را کم کنید. یک بار حضرت امام حسن پرسید چرا نور را کم کنیم؟ فرمود نمیخواهم در نور قندیلها کسی قامت خواهرت زینب را ببیند؛ یعنی میترسم کسی به زینب نگاه کند و او را ببیند. آیا کسی هست که در این غیرت با حضرت امیر همراهی کند؟
9- در غائله شوم غارت خیمهها، حضرت زینب(س) در برابر هجوم نامحرمان بنیامیه جهت حفظ حرم از نامحرم، از امام سجاد(ع) چاره خواست؛ حضرت امام سجاد برای اینکه اهلبیت را از دست و نگاه نامحرم مصون نگه دارد فرمود: عمه جان به خانمها بگو: «علیکن بالفرار» بر شماست که در صحرا پراکنده شوید!
10- از مقتل شیخ حر عاملی نقل شده که چون لشکر به قصد غارت، رو به خیام آوردند، حضرت زینب(س) برای ابن سعد پیام فرستاد که اگر مقصود شما اسباب اثاثیه و زیور و لباس ماست، به لشکریانت بگو عجله نکنند ما خودمان اینها را تحویل میدهیم، پیش از آنکه دست نامحرم به جانب حرم برادرم دراز شود، پس آن بانوی بزرگوار دستور داد تمام اسباب و وسایل حتی چادر و لباس و همچنین زیور و خلخال و گوشواره را از خود جدا کردند.خود حضرت زینب یک لباس کهنه پارهپاره را که در واقع ارذل الثیاب بود در بر کرد و دستور داد بانوان لباسهای نو و زیورآلات را درآوردند و لباس کهنه بر تن کردند، زنان اهلبیت همه زیورآلات و لباسها را روی هم ریختند و خود رفتند در کناری و دور هم حلقه زده مشغول عزاداری شدند، حضرت زینب به آن ملعونها فرمود: این اثاثیه و وسائل دختران علی و فاطمه است؛ لشکر، بیرحمانه غارت کردند، آن علیامخدره با این تدبیر جانسوز در آن وضع بحرانی، ناموس اهلبیت را از تعرض نامحرمان مصون نگه داشت.آیا صاحب تدبیری هست که برای حفظ ناموس مسلمانها در روزگار معاصر چارهاندیشی کند؟
11- در روز عاشورا حضرت زینب (س) وقتی مجالی برای حرف زدن با عمر سعد پیدا میکند تنها حرفی که میزند این است که دستور بده آن البسهای که از ما به غارت بردهاند برگردانند.
در غائله غارت، مخدرات اهلبیت نیز پس از غارت زمانی که از عمر سعد عطوفت دیدند؛ آن زمان که گفت: خیمه سجاد را آتش نزنید و با مریض کاری نداشته باشید، دور او را گرفتند و از او درخواستی کردند؛ آب خواستند؟ خیر. زیارت قتلگاه را خواستند؟ خیر. زیورآلات غارتی را خواستند؟ خیر. فقط یک چیز مطالبه کردند و آن این بود که دستور بده البسهای را که از ما به غارت برده شده به ما برگردانند. عمر سعد به لشکریان دستور داد که البسه را برگردانید.خبرنگار یزید میگوید: به خدا سوگند هیچکس این دستور را اجرا نکرد. نگارنده این سطور گوید شب عاشورا حضرت قمر بنیهاشم حتماً این صحنهها را با چشمی که چشم خدا بود میدید و به همین جهت طبق نقل مقاتل در شب عاشورا در خلوت خود به شدت بیتاب بود و شب را تا به صبح با گریه سپری کرد. آیا کسی هست که در این غیرت با اهلبیت همراهی کند و فردای قیامت با آنها محشور شود؟
12- زمانی که در فاجعه وحشتناک غارت، گوشواره حضرت سکینه را غارت کردند و آن علیامخدره مضروب و بیهوش شد، هنگامی که چشم خود را باز کرد، حضرت زینب(س) را بالای سر خود دید، اول چیزی که آن تربیت شده اهلبیت از عمه بزرگوار خود درخواست کرد، این بود که عمه جان سر من پوشیده نیست، پوششی برای من پیدا کن. ما شاءالله به این غیرت !آیا کسی هست که او را در این غیرت همراهی بکند؟
13- عجیبتر اینکه وقتی حضرت زینب دیدند که حضرت اباعبدالله زخمی شده و در گودال افتاده است، به میدان دویدند، زمانی که امام حسین(ع) زیر خنجر مشاهده کرد که خواهرش زینب(س) در آنجا حضور دارد و در برابر چشمان نامحرمان قرار گرفته است،در حالی که خود حضرت بشدت زخمی و عطشان است و عزیزان و یاران خود را از دست داده است امّا در آن لحظه از حجاب حرم خود غافل نشد و خطاب به حضرت زینب فرمود: یا اختاه! ارجعی الی الفسطاهًْ(9)؛ خواهرم برگرد به خیمهها! چرا؟ چون نخواست زینب جلوی چشم نامحرمان و در میان نامحرمان باشد. آیا کسی هست که باغیرت و حمیت این خواهر و برادر آسمانی همراهی کند؟
14- اسرای اهلبیت در هر جایی که مجالی برای حرف زدن پیدا کردهاند، از درد و رنج از دست دادن پدر و فرزند و برادر حرف نزدهاند، بلکه از حجاب و عفت صحبت کردهاند و دردهای دیگرشان را از یاد بردهاند.
فرزند کوچک حضرت امام حسین (ع) وقتی در گودال قتلگاه میخواست با پدر وداع کند، به عمهاش عرض کرد: هذا نعش من؟؛ این جنازه کیست؟ فرمود: نعش ابیک!؛ جنازه پدرت. آن علیامخدره تا متوجه شد با جنازه مبارک پدر مواجه است شروع به صحبت با پدر کرد، نگفت مرا زدهاند، طلاهای مرا بردهاند، رفاه و آسایش ندارم، داخل آتش سوختهام، از سوز تازیانهها سوختهام و... بلکه فقط دو جمله فرمود که تا قیامت باقی خواهد ماند، عرض کرد: باباجان! انظر الی راسی المکشوفهًْ و عمتی المضروبهًْ(10)؛ یعنی پدر جان بلند شو مرا نگاه کن که سرم را باز کردهاند و عمهام را مضروب ساختهاند. هزاران تحسین بر این غیرت کودکانه! آیا بزرگسالی هست که باغیرت این کودک بزرگتر از هر بالغی همراهی کند؟
15- حضرت زینب در کوفه گریه میکرد و به مردم میفرمود: آیا چشمان خود را از حرم پیامبر نمیبندید؟
16- حضرت امکلثوم میفرمود: یا اهل الکوفه غضوا ابصارکم عنا، امّا تستحیون من الله و رسوله ان تنظروا الی حرم رسولالله و هن عرایا؟(11)؛ای مردم کوفه! چشم از ما برگیرید و تماشای خود را پایان دهید. آیا شما از خداوند و رسول گرامی اسلام شرم و حیا نمیکنید که به تماشای دختران پیامبر که پوشش درستی ندارند، میپردازید.
17- راوی میگوید: آن علیا مخدرات و نساء طاهرات را روی شترهای بیجهاز و بیپرده سوار کرده بودند، در بین آنها کودکانی بود که صورتشان چون قندیل نورانی بود و میدرخشید.همه روی شترهای لاغر، موهایشان پریشان و از کثرت حیا سرهایشان را به زیر انداخته بودند. جدیله اسدی میگوید: در کوفه زنی را دیدم که موهایش پریشان بود و با لباس، صورت خود را پوشانده بود،سؤال کردم: او کیست؟ گفتند:سکینه (س)،سپس سه زن را دیدم که مانند ماه میدرخشیدند، لباسهایشان به غارت رفته بود، آنها هم سعی میکردند با لباس،صورت خود را بپوشانند،پرسیدم: اینها کیستند؟ گفتند:رقیه،صفیه و فاطمه صغری(س). میگوید: وقتی این صحنه را دیدم متاثر شدم وگریه کردم، آنقدر که چشمانم نزدیک بود از شدتگریه نابینا شود.
18- ابن زیاد هنگام ورود اسراء به کاخ، مجلس جشن و خوشحالی برگزار کرد و نامحرمان را جمع کرد تا هر چه بیشتر حرم پیامبر تحقیر شود، حساسیت حضرت زینب به حجاب وقتی اسراء و حرم رسول خدا را وارد مجلس کردند فوقالعاده است.
در تواریخ و مقاتل معتبر آمده: دخلت زینب علی ابن زیاد و علیها ارذل ثیابها و هی متنکرهًْ کانت تتخفی بین النساء و هی تستر وجهها بکمها لان قناعها اخذ منها؛(12) یعنی وقتی حضرت زینب (س) در مجلس ابن زیاد وارد شد، لباس بسیار نامناسبی بر تن داشت و عمدا حضرت ،خود را بین زنها پنهان میکرد تا شناخته نشود، آن علیامخدره صورت خود را با آستین خود پنهان میکرد به جهت اینکه مقنعه آن حضرت از او گرفته شده بود.
آیا کسی هست که نه در چنان حالت بحرانی بلکه در حالت عادی به آن علیامخدره و عقیله بنیهاشم بلکه عقیله تمام زنهای روزگار اقتداء کند؟
19- حضرت زینب در کوفه بسیار عزیز بود امّا کارش به جایی میرسد که از شدت ذلت، به امحبیبه التماس میکند که امحبیبه ،اگر لباس اضافی در منزل دارید زودتر به ما برسانید.
20- راوی میگوید: زنی را در میان اسرای اهلبیت دیدم که گریه میکرد و با صدای رسا فریاد میزد و میگفت که چشمانتان را ببندید. آیا چشمانتان را از نگاه به حرم پیامبر نمیبندید؟ مردم هم ضجهها برآوردند و گریهها کردند.از شخصی پرسیدم او کیست؟ پیرمردی گفت: او زینب، دختر علی بن ابیطالب است. حضرت اکنون نیز فریاد برمیآورد که چشمانتان را بر نامحرم ببندید. آیا غیوری هست که به ندای عقیله بنیهاشم لبیک بگوید؟
الان شب غفلت است، وقتی روز بیداری شود آن وقت جامعه خواهد فهمید که زینب از آنها چه خواسته است؛ فعند الصباح یحمد القوم السری(13) (صبحگاهان، رهروان شب ستایش میشوند.)
وقتی آفتاب دمید آنهایی که حیاء و عفت را به ثمن بخس فروختهاند خواهند فهمید سوار چه مرکبی شدهاند:
سوف تری اذا انجلی الغبار
افرس تحتک ام حمار!
21- از تاریخ معلوم است که اسرای اهلبیت بسیار ناراحت بودهاند از اینکه پیش چشم نامحرمان هستند. آنها دائما تذکر میدادند، امکلثوم فریاد میزد: «یا اهل الکوفه غضوا ابصارکم» بنیامیه ما را به این روز انداختهاند امّا شما چرا نگاه میکنید؟ لباسهای ما را گرفتهاند امّا شما چرا چشم خود را از ما برنمیدارید؟(14). آنها لباس بر تنشان بود امّا بدترین لباس؛ درباره حضرت زینب آمده :علیها ارذل ثیابها؛ او پستترین لباس را بر تن داشت.
آنها زمانی غرق در حجاب بودند، زمانی که کاروان کربلا از مکه حرکت میکرد، هودج حضرت زینب غرق در حجاب بود و هیچکس او را نمیدید. راوی میگوید: در مکه هنگام حرکت کاروان،دو مخدره را دیدم که غرق در حجاب بودند، آنها با مساعدت قمر بنیهاشم و علیاکبر سوار دو هودجی شدند که آن هودجها نیز غرق حجاب بودند.
22- وقتی حضرت زینب (س) در کوفه خواستند خطبه بخوانند،سر و صدا بسیار بود. حضرت تصرف تکوینی کردند تا ساکت شوند؛ فاومأت بیدها فسکنت الاجراس و انتهت الانفاس؛(با دستان خود به مردم اشاره کرد و همه خاموش و ساکت شدند) مرحوم میانجی میفرمودند: این تصرف تکوینی است ،امّا حضرت چگونه خطبه خواندند؟
راوی میگوید: و لم ار والله خفرهًْ قط انطق منها؛ یعنی حضرت زینب وقتی در برابر نامحرم قرار گرفت و مجبور شد در برابر آنها خطبه بخواند، غرق در حیاء بود و من در تمام عمرم زن باحیایی ناطقتر از زینب را ندیدم. آن علیامخدره باحیای تمام خطبه خواند، بیحیایی نکرد چرا؟ چون مادرش نیز وقتی در مسجدالنبی برای صحابه پیامبر خطبه فدکیه را میخواند، همینگونه بود. این را میگویند اصل محاکات، یعنی فرزند حکایت از پدر و مادر
میکند. راوی میگوید: در مسجدالنبی حضرت زهرا(س) را دیدم که وقتی به طرف منبر میرفت از شدت حیا لباسش به پاهایش گره میخورد و نمیتوانست راه برود ،
آیا زنی هست که با اقتدا به آن بانوی دو عالم خود را شبیه او بکند؟ آیا زنی هست که در حفظ حیاء و عفت با حضرت زینب (س) همراهی کند؟ آن علیامخدره اگر به جامعه ما بیاید چه میگوید؟ قطعا میگوید زینبی که شما میگویید من نیستم و شما دنبال من راه نیفتادهاید و به من اقتداء نکردهاید و شباهتی به من ندارید. در روایت است شب اول قبر وقتی ملائکه از متوفی میپرسند: مَن ربُّک؟ و او میگوید الله رَبی خداوند میفرماید:کذب، یعنی او دروغ میگوید ،من ربِّ او یعنی تربیتکنندهاش نبودم او خود را به کس دیگری سپرده بود،جهنم همین است که خداوند بگوید: بنده من دروغ میگوید.آیا اگر زن مسلمانی بیاعتنا به حجاب و حفظ حریم بگوید مقتدای من حضرت زهرا و حضرت زینب (س) است و من جزو شیعیان آنها هستم ،آیا آنها در جواب نمیگویند :او دروغ میگوید و آیا این نفاق نیست؟
__________
پانوشتها
1- اعیان الشیعه، ج 4، ص 58. 2- مقتل خوارزمی، ج2، ص33. 3- کهف/ 51. 4- تحریم/ 66. 5- معالی السبطین، ج 2، صص 17 و 18. 6- مقتل خوارزمی، ج 1، ص 253؛ نفس المهموم، ص 152. 7- بحارالانوار، ج 52، ص 152. 8- همان، ص 13. 9- مثیرالاحزان، ص 75. 10- بحارالانوار، ج 45، ص 60. 11- معالی السبطین، ج 2، ص 98. 12- ریاحین الشریعه، ج 3، ص 141؛ بحارالانوار، ج 45، ص 116. 13- نهجالبلاغه / خطبه 160. 14- معالی السبطین، ج2 ص 22.