ایران و عراق ۲ کشور سوار بر یک کشتی(نگاه)
سید محمد امینآبادی
«بری بوزان» نظریهپرداز برجسته مکتب «کپنهاگ» در تعریف اولیه نظریه«مجموعه امنیتی منطقهای» خود در کتاب«مردم دولتها و هراس» در سال 1983 مینویسد: «مجموعه امنیتی منطقهای گروهی از دولتها هستند که نگرانیهای اصلی امنیتی آنها تا اندازهای به یکدیگر گره خورده است که امنیت ملی آنها بهصورت منطقی نمیتواند جدای از یکدیگر مورد توجه قرار بگیرد». وی بعد از جنگ سرد تعریف اولیه از مجموعه امنیتی منطقهای را بهگونهای بازسازی کرد که بتواند از تمرکز سیاسی- نظامی و دولت محوری تعریف اولیه که به شدت تحت تأثیر فضای جنگ سرد بود را بکاهد. «بوزان» در کتاب «امنیت چارچوبی تازه برای تحلیل» در سال 1998 مجموعه امنیتی منطقهای را اینگونه تعریف کرد «مجموعهای از واحدها که در آنها فرآیندهای عمده امنیتی کردن و غیرامنیتی کردن یا هر دوی آنها آن اندازه در هم تنیده شدهاند که مشکلات امنیتی آنها نمیتواند جدای از یکدیگر تحلیل یا حل شود».از مولفههای اصلی این نظریه «مجاورت جغرافیایی» است. مجموعه امنيتي منطقهای از دولتهايي كه در مجاورت يكديگر قرار دارند، پديد ميآید. از سوی دیگر فرض اساسی در این نظریه این است که تهدیدها در مجاورت و نزدیکی جغرافیایی بیشتر احساس میشوند. مولفه دوم این نظریه «وابستگی متقابل امنیتی» است بدین معنی که تغييـر و تحــولات امنيتــي در هــر يــك از کشورهای مجموعه بر ديگر واحدها نيز تأثير ميگـذارد. «الگوهای دوستی و دشمنی» ویژگی سوم این نظریه است مجموعههای امنیتی را الگوهای دوستی و دشمنی تعریف میکنند. متغیرهای تاریخی نظیر دشمنیهای پایدار یا حوزههای تمدنی و فرهنگی و مذهبی و اختلافات و همبستگیهای فرهنگی و نژادی در این میان خیلی مهم هستند. الگوهای دوستی و دشمنی و اینکه چه کسی از چه کسی میترسد و چه کسی را بیشتر دوست دارد از سطح سیستمی فهمیده نمیشود بلکه ترکیبی از سیاست، تاریخ، مذهب، فرهنگ و جغرافیا الگوهای دوستی و دشمنی را تحت تأثیر قرار میدهد و بهصورت درونی در سطح منطقهای تولید میشود.
هدف از این مقدمه تئوریک پرداختن به این نکته در ارتباط با سفر «مصطفی الکاظمی» نخستوزیر محترم کشور دوست و برادر عراق به ایران بود که دو کشور در یک مجموعه امنیتی منطقهای قرار دارند. ایران و عراق 1458 کیلومتر مرز مشترک با یکدیگر دارند و بروز هرگونه بیثابتی در هر یک از دو کشور به شدت بر پویشهای امنیتی دیگری نیز تأثیر خواهد گذاشت. به عبارت دیگر ثبات و امنیت عراق، ثبات و امنیت جمهوری اسلامی ایران تلقی میشود. و از این منظر ایران امنیت، پیشرفت و ثبات عراق را امنیت و ثبات خود میداند و این مسئله منطق بسیار قوی تئوریک و عقلانی دارد. غیر از وابستگی متقابل امنیتی «الگوهای دوستی و دشمنی» که نظریه بوزان بر آن تأکید میکند نیز دو کشور را به شدت به یکدیگر وابسته کرده است. مشترکات فراوان تمدنی، تاریخی فرهنگی و مذهبی چنان الگوهای دوستی را بین دو کشور برقرار کرده است که کسی قادر نیست به راحتی آن را از هم بگسلد. با توجه به این مسائل به خوبی میتوان ناراحتی آمریکا و برخی رژیمهای منطقه از گسترش روابط دو کشور در زمینههای مختلف را فهمید. در واقع جریاناتی که در داخل و بیرون عراق و در سطح منطقهای و فرامنطقهای به دنبال تضعیف روابط دو کشور هستند به خوبی به این مسئله واقفند که همافزایی منافع در روابط دو کشور میتواند به الگویی برای روابط ایران با سایر کشورهای عرب منطقه تبدیل شود. از سوی دیگر هدف این جریانات از تلاش برای ناامن کردن عراق نیز به خوبی درک میشود زیرا بروز هرگونه بیثباتی و ناامنی در عراق در نهایت ضربهای نیز به ایران خواهد بود چرا که ایران و عراق هر دو سوار بر یک کشتی هستند.