نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
دولت به وعدههای خود عمل کرد اما شانس نیاورد!
سرویس سیاسی-
حسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران در مصاحبه با روزنامه آرمان در پاسخ به این سؤال که «بهنظر ميرسد بحرانها در يک سال پاياني دولت آقاي روحاني سمت و سوي جديدي گرفته است؛ تحليل شما چگونه است؟» گفت: «اين ارتباطي به دولت ندارد؛ دولت آقاي روحاني با سياستهاي روشني وارد انتخابات شد و مردم به آن سياستها راي دادند اصل سياست ايشان تنشزدايي و برداشتن گامهايي در ادامه برجام بود. مشکلي که براي ايشان و کشور پيش آمد بدعهدي آمريکاييها و ظهور پديده ترامپ بود که برخلاف عرف بينالملل عهدنامه شوراي امنيت را نيز زير پا گذاشت، بهنظر من ايران نميتوانست در اين مورد کاري انجام بدهد. ايران نميتوانست بعد از بدعهدي آمريکاييها از مواضع خود عقب بنشيند».
مرعشی در ادامه گفت:«دولت و ملت ما مجبور به پرداخت هزينهاي در قبال کار ناشايست آمريکاييها شدند. فشار شکنندهاي در اين دو سال اخير بر مردم وارد شد. امروز به مراحل پاياني اين ماجرا رسيدهايم و بايد ديد مردم آمريکا در انتخابات 2020 به چه سمت و سويي حرکت ميکنند. تقريبا تمام سياستمداران عاقل دنيا از جمله ايران انتظار پايان دوره ترامپ را دارند و اين طبيعي است که بعد از آن هزينه سنگين منتظر باشيم تا در نبود ترامپ روابط را بازسازي کنيم و مسائل به روال عادي خود برگردند».
مدعیان اصلاحات تاکنون بارها دو مسئله بدیهی را انکار کردهاند؛ اولین موضوع، نقش سوءمدیریت دولت در ایجاد وضع موجود است. حامیان دولت روحانی تا پیش از سال 92، سهم سوءمدیریت در ایجاد مشکلات را 70 الی 80 درصد و سهم تحریمها را نهایتا 20 الی 30 درصد عنوان میکردند.
اما این طیف پس از روی کارآمدن دولت روحانی، مدعی شدند که مسبب اصلی ایجاد وضع موجود، تحریمهای آمریکا است.
دومین مسئله بدیهی که از سوی مدعیان اصلاحات انکار میشود، دشمنی آشکار دموکراتهای آمریکایی با مردم ایران است. دموکراتها و جمهوری خواهان در هر مسئلهای اختلاف داشته باشند، در دشمنی با جمهوری اسلامی ایران و مردم کشورمان هیچ اختلافی ندارند.
کاندیداهای دموکرات انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بارها تاکید کردهاند که در صورت پیروزی در انتخابات، به صورت مشروط به برجام برمی گردند و شرط اصلی بازگشت، برجامیزه کردن مولفههای قدرت کشورمان است! این همان خواسته ترامپ است که پیش از این توسط اوباما نیز بیان شده بود.
دلیل مضحک روزنامه زنجیرهای
روزنامه شرق در شماره شنبه خود یک موضوع حاشیهای را به یکی از گزارشهای اصلی روزنامه تبدیل کرده تا به واسطه استدلالی به غایت مضحک، کار همیشگی طیف موسوم به اصلاحطلب، یعنی هجمه و حمله علیه رسانه ملی را پیش ببرد.
در این نوشتار در بخشی که ذیل میان تیتر «پشت پرده شکایت از عادل فردوسی پور» آمده است: «جریان شکایت از عادل فردوسیپور شکل میگیرد و این موضوع به گوش خود عادل هم میرسد؛ ولی ازآنجاکه عادل برای اولین بار نبود که با چنین پروندههایی روبهرو میشد، چندان آن را جدی نگرفته بود.»
سپس در ادامه آمده است: «شنیده میشود جهانیان[صاحب باشگاه نفت و فرد شکایتکننده از مجری مذکور] به همراه سه شاکی دیگر، از سوی عدهای «تحریک» میشوند تا هر طور شده، پیگیر شکایت از فردوسیپور شوند و پرونده را تا آخر دنبال کنند. شاید بتوان از صحبتهایی که خود جهانیان میکند، به کدهایی رسید. او میگوید: «با مسئولان صداوسیما صحبت کردیم. همه هم تأیید کردند که ایشان حق نداشته چنین حکمی را در برنامهاش نشان دهد و واضح است که تخلف کرده است». به غیر از جهانیان، عادل سه شکایت دیگر هم داشت که آنها هم بعد از توقف برنامه 90 حاضر نشدند رضایت دهند.»
نکته حیرت آور آن است که این روزنامه زنجیرهای از جمله مدیران سازمان صدا و سیما که گفتهاند این عمل مجری برنامه 90 تخلف است به این نتیجه رسیدهاند که پشت پرده این شکایت را کشف کردهاند. به راستی آیا این روزنامه زنجیرهای انتظار داشته مدیر رسانه ملی از تخلف آن مجری حمایت کرده و بگوید عمل او تخلف نیست؟!
اصلاحطلبان، گرفتار در بلاتکلیفی!
روزنامه اعتماد روز گذشته در گزارشی به دغدغه اصلاحطلبان درباره چگونگی حضور در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده پرداخت و نوشت: «اصلاحطلبان بايد ابتدا فكري به حال تشكیلاتشان كنند كه 2 مقام عاليرتبه آن استعفا دادهاند سپس به حال بدنه اجتماعي نااميد از اصلاح حاكميت فكري كنند و درنهايت گزينههاي اصلاحطلب رياستجمهوري را براي نامنويسي راهي وزارت كشور كنند تا شايد يكي از ميان چندين گزينه تاييد صلاحيت شود. ضمن اينكه در اين مقوله آخر ميان طيفهاي مختلف اصلاحطلبي همچنان اجماعي وجود ندارد كه آيا استراتژي معرفي گزينه اجارهاي به عنوان كانديداي رياستجمهوري و تكرار سال 92 اقدام درستي است يا بازگشت به اصلاحطلباني با دُز اصلاحطلبي بيشتر كه به همين ميزان احتمال رد صلاحيتشان نيز بيشتر خواهد بود».
گفتنی است اخیرا صادق زیباکلام نیز طی گفت وگویی با روزنامه مردم سالاری درباره میزان موفقیت اصلاحطلبان در انتخابات 1400 گفته بود: «اصلاحطلبان هیچ حضوری در انتخابات 1400 نخواهند داشت. چون توانی برایش وجود ندارد. بدنه اجتماعیشان از دست رفته و بعید به نظرم میرسد که یک نفر از آن 24 میلیونی که در 29 اردیبهشت 96، به تشویق و ترغیب اصلاحطلبان به آقای روحانی رای دادند، باز هم پای صندوق برود. البته این فقط حدس و گمانهزنی نیست این را بدنه اجتماعی اصلاحطلبان در انتخابات اسفند 98 نشان داد. در این انتخابات لیستهایی که به نام اصلاحطلبان (مثل کارگزاران و...) ارائه شد، فکر نمیکنم توانسته باشد صدهزار رای بیاورد، آن هم در تهرانی که چهار سال قبل، آقای عارف (سرلیست اصلاحطلبان) یکونیم میلیون رای آورده بود. این داستان قطعا برای انتخابات 1400 هم تکرار خواهد شد. در محافل و رسانهها، صحبت از حضور آقای عارف، جهانگیری، محسنهاشمی، ظریف و دیگران است اما به اعتقاد من مستقل از اینکه اصلاحطلبان چه کسی را به عنوان نامزد خودشان معرفی کنند (حتی اگر شخص آقای خاتمی هم نامزد و تایید صلاحیت شوند) در انتخابات آینده هیچ رایی نخواهند آورد. »
تهدید منتقدان به سبک کارگزارانیها!
روزنامه سازندگی در یادداشتی به قلم حسین مرعشی، سخنگوی کارگزاران سازندگی نوشت: «کسری بودجه، کاهش درآمدهای غیرنفتی و توقف صادرات نفت، هیچ کدام مسائلی نیست که دوستان ما در مجلس برای آن راهحلی داشته باشند بنابراین بهتر بود به جای ژست دلسوز گرفتن و فشار به دولت و رئیسجمهور صادقانه با مردم صحبت میکردند....»
در ادامه این مطلب امده است: «از جهت آقای رئیسجمهور نیز من تصور میکنم ایشان باید از سؤال استقبال کنند. در شرایطی که نمایندگان مجلس یازدهم تا ایناندازه اصرار دارند تا این سؤال اجرایی شود و به رغم بیانات رهبری بازهم بر اجرایی شدن این موضوع پافشاری میکنند من اگر جای ایشان بودم از این سؤال استقبال میکردم اما قبل از سؤال به هماهنگکننده قوای سه گانه که مقام رهبری هستند اطلاع میدادم که من در پاسخ این سؤالات سیاسی آقایان باید واقعیتهای کشور را بگویم. آیا گفتن همه واقعیتها پشت تریبون به مصلحت است یا خیر؟... زمان آن فرارسیده که شفاف عمل شود. این سؤال اگر تا ایناندازه لازم و مهم است بهتر است نمایندگان محترم منتظر توضیحاتی بیپرده باشند. بعد از آن نیز جایی برای گلایه باقی نماند.»
چندی پیش، مدیر مسئول این روزنامه هم در یادداشتی نوشته بود که «اگر رئیسجمهور برای استیضاح به مجلس برود آن وقت مجبور خواهد شد بسیاری از حرفها را بگوید و در نتیجه آن همین اصولگرایان رسوا خواهند شد. چراکه آنها عامل بدبختی امروز ایران هستند. رئیسجمهور الان خودداری میکند و بسیاری از حرفها را بیان نمیکند اما اگر به مجلس کشانده شود حتما حرف خواهد زد»