نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
انگاره «نه شرقی نه غربی» در سیاست خارجی «مضر» است!
سرویس سیاسی ـ
روزنامه سازندگی در یادداشتی با عنوان «کدام ترکمنچای؟» به قلم احمد نقیبزاده، عضو حزب کارگزاران به توافق 25 ساله ایران و چین پرداخت و نوشت: «یکی از ایرادهایی که به خودمان وارد میدانیم این است که بیش از حد بر حاکمیت ملی و استقلال تکیه میکنیم و در عصر وابستگیهای متقابل چنین نگاه و رویکردی نه تنها مزیت تلقی نمیشود که مضر هم هست. انگارهای که از قرن پیش در ذهن ایرانیان شکل گرفته که شرقی و غربی به طور حتم میخواهد کلاهی سر ما بگذارند، کماکان ادامه دارد و هنوز این روحیه و نگاه قابل لمس و درک است و تسلط دارد. این مسائل باعث نوعی انزواطلبی و انزواگرایی در سیاست خارجی ایران شده است.»
نویسنده با اینکه «بیش از حد بر حاکمیت ملی و استقلال تکیه میکنیم» از توافق 25 ساله ایران و چین استقبال کرده و یکی از دلایل آن را ترس آمریکا از استقلال ایران و الگوبرداری از چین دانسته است.
در ادامه این مطلب آمده است: «نباید از یاد برد که غرب اعم از اروپا و آمریکا به خوبی میدانند که تهران گامهای مهمی به سمت استقلال کامل سیاسی- نظامی برداشته است. این همان الگویی است که در چند دهه قبل درباره چین صورت گرفت. طبیعی است که امروز غرب با تجربهای که در مورد چین دارد میخواهد مانع تکرار از این الگو توسط ایران بشود.»
قرارداد ایران و چین، ترکمنچای نیست بلکه پرسود است
در این مطلب آمده است: «چین متحد مناسبی برای ایران است.... بستن چنین قراردادی به طور حتم برای ایران پرسود است... در این سند نگرانی درخصوص وطنفروشی یا مسائلی از قبیل تکرار ترکمنچای وجود ندارد.»
دولت به جای دست دست کردن بازار را به ثبات برساند
روزنامه آرمان ملی دیروز در گزارشی نوشت: «اقتصاد امروز کشور نيازمند اقدامات عملي و تاثيرگذار بدون شعار است. بسياري از کشورهاي جهان متأثر از بيماري کوويد- 19 هستند و اقدامات جدياي براي بهبود ساختار اقتصادي خودترتيب دادهاند. يکي از راههاي کاهش فشارهاي اقتصادي توجه به توليد ناخالص داخلي است که کارشناسان زيادي بر اين موضوع تاکيد کردهاند، چراکه آن را راه خروج از بنبست وابستگي به ارز ميدانند. از طرفي اين اقدام به افزايش ارزش پول ملي خواهد انجاميد که باعث ميشود قدرت پول ملي در برابر ارزهاي ديگر بيشتر شود. کنترل قيمت طلا و سکه در حاليکه نرخ ارز بيوقفه در حال رشد است امکانپذير نيست و با دادن آدرس غلط و برخوردهاي دستوري نميتوان اين بازار را به شرايط عادي برگرداند. زمان آن رسيده که دولت بهجاي دستدست کردن با کمک کارشناسان اقتصادي زبده با برنامهريزي و تبيين سياستهاي ارزي بازار را به ثبات برساند.»
سعید جلیلی انتخاب میشد یا روحانی توفیری نداشت!
ناصر قوامی، عضو فراکسیون افراطیون در مجلس ششم در روزنامه آرمان ملی نوشت: «دليل آنکه مردم در انتخابات مجلس 98 مشارکت آنچناني به نفع اصلاحطلبها نداشتند، اين بود که تغييري در دوران اصلاحات احساس نکرده و ديدند که قدرت در انتخابات جابهجا نميشود. اصولا با تغيير رئيس دولت، قدرت هم بايد جابهجا شود. ولي در انتخاباتهاي گذشته، اينکه آقاي سعيد جليلي انتخاب ميشد يا آقاي حسن روحاني توفيري در حال مردم نداشت و قدرتي جابهجا نميشد. شوراي نگهبان در بررسي صلاحيتها، باعث شد که اصلاحطلب واقعي نتواند مطابق ميلشان به ميدان نيايد. اصلاحطلبان از کانديداهاي مجلس دهم حمايت کردند ولي ديدند آنها طوري نيستند که بتوانند مطالبات مردم را درست فراهم کنند. ممکن بود قدرتش را نداشته باشند يا اصلا بعضي از آنها محافظهکار بودند. از سوي ديگر بايد گفت که عملکرد دولت آقاي روحاني را نميتوان صرفا به اصلاحطلبها نسبت داد. نه آقاي روحاني اصلاحطلب است و نه اکثر وزرايش. وقتي وزير کشور اصولگراست انتظار نبايد داشت که استاندار، فرماندار، مدير يا بخشدارش را اصلاحطلب انتخاب کنند.»
مدعیان اصلاحات در ایام انتخابات گلو پاره میکنند که اگر رقیب پیروز شود، کشور به لبه پرتگاه میرود، وقتی سر کار میآیند و دلار 24 هزار تومانی تحویل میدهند، میگویند هر شخص دیگری رئیسجمهور میشد، همین بود! این طیف دولت را رحم اجارهای و خود را تضمین روحانی خواند، پستها و مدیریت اجرایی کشور را در دست دارد و باید پاسخگوی فجایع به بار آوردهاش باشد.
مدح شفافیت در سخن؛ تیشه به ریشهاش در عمل
روزنامه شرق در گزارشی در شماره دیروز خود نوشت: «وزیر اقتصاد میگوید «در موضوع حسابرسی، به جز موارد خاص نباید تصدیگری کنیم»؛ اما حسابرسان مستقل میگویند این «موارد خاص» به قدری بیشمار هستند که عملاً در شرکتهای دولتی و شبهدولتی حسابرسان مستقل یا حضور ندارند یا اگر باشند، نیروی دستدوم حسابرسان دولتی هستند.»
در ادامه این گزارش آمده است: «حسابرسان مستقل شفافیت در صورتهای مالی را سلاح مبارزه با فساد میدانند؛ اما این سلاحی نیست که شرکتهای دولتی و شبهدولتی به همین راحتیها در اختیار حسابرسان غیرخودی قرار دهند یا اجازه دهند دالانهای تاریک حسابوکتابشان با ورود حسابرس مستقل روشن شود؛ همین هم باعث شده که حالا جامعه حسابرسان مستقل، حسابرسی در اقتصاد ایران را یک زائده دولتی معرفی کنند.»
این نوشتار سپس میافزاید: «عباس هشی؛ عضو جامعه حسابداران ایران مقصر اصلی عدم مبارزه با فساد در بخش انضباط مالی، حسابرسی و حسابخواهی یعنی شفافسازی را وزارت اقتصاد میداند و معتقد است وزرای اقتصاد هیچکدام از دولتها اقدامی برای این مقوله نکردهاند. نمونههای خلاف اصول حسابرسی در شرکتهای دولتی عملکردن، کم نیست. سازمان حسابرسی در دهه 80 تعاونی مسکنی راه میاندازد که به کارمندهایش خانه بدهد، خانهها را میسازد و کارمندان این سازمان خانهدار میشوند؛ اما این پایان عمر این تعاونی نبود. حالا این تعاونی به گفته هشی یکی از برجداران منطقه خلیج فارس تهران است. یا حسابرسانی که از سازمان حسابرسی به شرکتها و بنگاههایی کوچ میکنند که تا قبل، خود آنها حسابرس آن شرکت و بنگاه بودند؛ مانند معاونان سازمان حسابرسی که مدیر مالی شرکت نفت یا بانک صادرات شدند. در عرف حسابداری جهان هیچ حسابرسی سه تا پنج سال بعد از اتمام کار حسابرسیاش نمیتواند مدیریت شرکتی را برعهده بگیرد که خودش حسابرس آن بوده؛ اما در کشور ما با آنچه عباس هشی «شبکه هزاردستان مدیران پنهان» مینامد، ممکن است و رویه حسابرسی در ایران را ساخته است.»
در اینباره لازم به ذکر است که متأسفانه طیف موسوم به اصلاحطلب در مقام سخن و شعار برای شفافیت گریبان چاک میکنند اما در عمل چنانکه در این سالها دیدیم شفافیت را پس زدهاند. از نمونههای آن میتوان مخالفت سرسختانه اصلاحطلبان در مجلس دهم با طرح شفافیت آرا و عملکرد نمایندگان را نام برد. همچنین وقتی روزنامه کیهان موضوع حقوقهای نجومی را مطرح کرد و در گزارشی به حقوق نجومی مدیرعامل بانک رفاه پرداخت و خواستار شفافیت حقوق مدیران شد ابتدا از سوی روزنامههای طیف اصلاحطلب مورد هجوم واقع شد.
توهم تسهیل مبادلات بانکی با FATF
روزنامه دولتی ایران دیروز گفتوگویی را با یک مدرس ایرانی دانشگاه در آمریکا منتشر کرد. مصاحبهشونده مدعی شده است: «ما در حال گذراندن دوره سخت تحریمها هستیم، تحریمهای ایران توسط یک کشور ایجاد شده که سهم بزرگی در اقتصاد جهان دارد در حالی که همزمان ایران میتوانست با پیوستن به FATF و سایر قراردادهای بانکی و مالی حداقل از طرف خودش کانالهای انتقال پول در کشور را باز بگذارد. درست است تحریم شده است اما میتوانست خودتحریمی نکند و ما شاهد هستیم که آن پیمانها تصویب نشد.»
ادعای تسهیل مبادلات بانکی به سبب همکاری با FATF در حالی است که کارگروه اقدام مالی (FATF) اسفند 97 با انتشار گزارشی صراحتاً اعلام کرد که اجرای مؤثر تحریمهای مالی هدفمند و شناسایی مسیرهای ایران برای دور زدن تحریم را ذیل رسالت مقابله با اشاعه تسلیحات کشتار جمعی خود تعریف کرده و با جدیت تمام در پی اجرای آن است.
خوان زاراته، معاون سابق وزارت خزانهداری آمریکا نیز گفته بود: برای قرار دادن ایران در تنگنا و سختتر کردن شرایط برای این کشور، به حضور کاملFATF نیاز است. برای اینکه ایران از نظام مالی منزوی شود، لازم است FATF برای تایید قضاوتهایی پیرامون نظام مالی ضد پولشویی و مبارزه با تروریسم مداخله کند.
بزک جنازه برجام
روزنامه دولتی ایران دیروز عبارت «اگر برجام نبود» را تیتر یک خود قرار داد و در مطلبی نوشت: «خروج یکجانبه دونالد ترامپ از برجام و تخریب مسیر تدریجی لغو تحریمها و گشایشی که در صحنه اقتصادی ایران ذیل برجام حاصل شده بود، صدای اعتراض منتقدان داخلی را با این ادعا که هدف اول و آخر این توافق رفع تحریمها بوده، علیه دولت بلند کرده است. این در حالی است که در همه روزهایی که جبهه مخالفان غرب، سازمان سختگیرانهای برای تحریم ایران ساخته و پرداخته میکرد، دولت وقت و تیم هستهای آن در این سو به همراه مخالفان امروز، سخن از واهی بودن تحریمها به میان میآوردند.»
گفتنی است، رفع تحریمها هدف اعلامشده برجام از سوی دولت بوده است و مطالبه آن بر اساس همین وعده صریح دولت است. بزرگنمایی تحریم از خطاهای بزرگ دولت بود. این در حالی است که دولت از ابتدا میتوانست به جای ناله سر دادن از تحریم و اعتماد به آمریکا، با اتکا به توان داخلی و مبادلات تجاری با کشورها و عقد پیمانهای دوجانبه، تحریمها را تحقیر کند.
در بخش دیگری از این مطلب ادعا شده است: «این دولت حسن روحانی بود که برای نخستین بار و پس از چندین سال مذاکرات فنی و پیچیده توانست بر اساس مقدورات داخلی خود با هوشمندی کامل از فضای بهوجود آمده در واشنگتن به نفع خود استفاده کرده و حق غنیسازی را که پیشتر بهعنوان یک هدف خطرناک برای جامعه جهانی معرفی شده بود؛ از طریق چانهزنی به یک هدف صلحآمیز تبدیل کرده و آن را بهعنوان اصل غیرقابل انکار به طرفهای غربی بهخصوص واشنگتن تحمیل کند. حفظ اصل غنیسازی، نخستین و مهمترین هدفی بود که جمهوری اسلامی در خلال مذاکره با کشورهای غربی دنبال میکرد؛ اما دیپلماتهای دولت نهم و دهم طی چندین دور مذاکره شعاری و به دلیل بیبهره بودن از ابزار و فنون دقیق مذاکره در تحقق آن ناکام ماندند و در مذاکرات هستهای که نزدیک به شش سال در جریان بود، از قدرت کافی برای اقناع جامعه جهانی در به رسمیت شناساندن حق غنیسازی برای خود برخوردار نبودند. همین امر زمینه را برای شکستی فراهم کرد که سنگینترین تحریمهای تاریخی و انزوی سیاسی بیسابقه ایران در صحنه بینالملل را رقم زد. اما حالا به دلیل تصمیمات نامتعارف رئیسجمهور آمریکا علیه برجام که درباره بسیاری دیگر از توافقات بینالمللی آمریکا اتفاق افتاد، فضا و گفتمانی ایجاد شده که مخالفان دولت، برجام را صرفا به دلیل بازگشت تحریمها عبث میپندارند، دیپلماسی را نفی میکنند، تعامل با غرب را سازش میخوانند و خواستار خروج ایران از این توافق به دلیل بازگشت تحریمها هستند.»
هدف برجام رفع تحریمها بود نه حفظ اصل غنیسازی. اینکه هستهای را بدهیم و تحریمها برداشته نشود، دیگر چه احتیاجی به آن همه مذاکره دولت داشت؟ دولت پیش از روحانی بدون برجام 1/5 میلیون بشکه نفت در روز میفروخت. امروز که پیامد برجام، افزایش تحریمها و فاجعه اقتصادی بوده، ارگان دولت هدف برجام را به رسمیت شناخته شدن حق غنیسازی جا میزند! تحریمهای زمان دولت دهم نیز پیامد گرای خائنانه جریان فتنه به دشمنان نظام و ملت بود. مطلب دیگر اینکه، وقتی برجام نبود، همانطور که اشاره شد، در روز 1/5 میلیون بشکه نفت میفروختیم، شمار زیادی کارخانه و کارگاه تولیدی که در دولت روحانی و پس از برجام تعطیل شدند، بر مدار تولید بودند و نفس تولید کشور گرفته نمیشد. سفره مردم اینقدر کوچک نمیشد، صنعت هستهای با قوت به کار خود ادامه میداد، پروژههای فضایی با اخم دشمن تعطیل نمیشد و ظرفیتها و توانمندیها درونی به پای وعدههای پوچ غرب معطل گذاشته نمیشد. برجام به تصریح روزنامه مدعی اصلاحات، از ابتدا نوزادی مرده بود. عدم امکان افتتاح یک حساب بانکی برای ایران در انگلیس، تصریح ظریف و دستاورد نزدیک صفر برجام تصریح عراقچی بوده است.