روایتی از نیمه پنهان فتنه 18 تیر 1378
هوشیاری دانشجویان در نخستین بدعت فتنهگری
همه ساله با فرا رسیدن سالگرد وقایع 18 تیر 1378، بسیاری از جریانات ضدانقلاب سعی در وارونهنمایی حوادث مرتبط با آن فتنه دارند به نحوی که با نشان دادن چهرهای دروغین و خلاف واقع از نظام اسلامی در اذهان جوانان و دانشجویان، مطامع شوم سیاسی مدنظرشان را پیش ببرند. اما به راستی واقعیت ماجرا با گذشت نزدیک به دو دهه از وقوع آنچه بوده است؟
18 تیر 78 اما حادثهای خلقالساعه نبود، طرحی بود که پشتوانهای داشت و آیندهای پیشرو. خالقان حادثه کوی دانشگاه پازلی را طراحی کردند و بر اساس آن پیش رفتند.
جدای از آنچه در تیر سال 78 بر کوی دانشگاه و کف خیابانهای تهران گذشت، همزمان و پیش از آن، تحولاتی در فضای سیاسی/اجتماعی کشور رخ داد که تحتتأثیر متن حوادث، کمتر مورد توجه قرار گرفت.
اثبات تأثیرگذاری رسانه و مطبوعات بر شکلگیری ساختار فکری/ فرهنگی جامعه، آنچنان واضح است که هر فردی با اندکی تأمل به آن دست خواهد یافت.
از همین روی بدیهی است که گروههای سیاسی/ اجتماعی با علم به این اثرگذاری، برای استفاده از این ابزار سودمند، سرمایهگذاری کنند.
براندازان و دشمنان فرهنگ انقلاب اسلامی، اهمیت مطبوعات و تأثیر آن بر جامعه را از همان سالهای ابتدایی انقلاب درک کردند. فضایی که اوایل انقلاب در نشریههای مختلف و در گروههای مختلف سیاسی شکل گرفت، با قاطعیت مسئولان و برخورد با آنها در آن روزها، منجر به انحراف انقلاب از مسیر خود نشد. هرچند آن جریان بهطور کامل از بین نرفت و کم وبیش در سالهای بعد به کار خود ادامه داد؛ اما پس از پایان جنگ و تغییر فضای اجتماعی ایران، سکولارهای ایرانی به این نتیجه رسیدند که دوباره فضا برای استفاده از مطبوعات فراهم شده است. هدف این بود که از نهادینه شدن ارزشهای انقلابی و اسلامی در نسل جدید جلوگیری شود و فرهنگ لیبرالی، جایگزین فرهنگ سالهای ابتدایی انقلاب در بین تودههای مردم شود.
این روند با روی کار آمدن دولت موسوم به دوم خرداد و حمایتهای مستقیم و غیرمستقیم قوه مجریه از این جریان سکولار مطبوعاتی، در کنار دفاع تمامقد وزیر فراری ارشاد اصلاحطلبان، بیش از پیش فضا را برای جولان لیبرالها مهیا کرد.
نشریههایی که با پیشتازی روزنامههای سلام و جامعه در سالهای میانی دهه 70 شروع به کار کرده بودند، بهواسطه افتتاح زنجیرهوار، پیوستگی محتوایی و مدیریت واحد، عنوان مطبوعات زنجیرهای را به خود گرفتند.
صبح امروز، جامعه، توس، نشاط، خرداد، عصر آزادگان، بهار، دوران امروز، نوروز، مشارکت، آفتاب امروز، عصر ما، آریا، ایران فردا، هممیهن، اخبار، آوا، پیام هاجر و. .. مهمترین نشریههایی بودند که در ماههای ابتدایی دولت اصلاحات، بیمحابا مجوز انتشار دریافت کردند و به سرعت اندیشههای خود را در فضای جامعه انتشار دادند.
تیترهای موجود در این جراید زنجیرهای، خود به وضوح نمایشگر انگیزههای ضد دین و تجدیدنظرطلبانه ایشان بود:
«اگر مجوز راهپیمایی به هر گروه بر اساس قانون داده شود،اشکال ندارد حتی علیه خدا.»! / آفتاب امروز- شهریور78
«صحت قصه حضرت یوسف در قرآن کریم از محالات است.»! / صبح امروز- خرداد78
«مظاهر دینی چون حجاب و حیای زنان، نماد عقبافتادگی است.»! / جامعه سالم- تیر77
«پیامبر رفت و هیچ فردی را به جانشینی خود انتخاب نکرد. امام حسین جانشین پدر خود نبود.»! / صبح امروز- آبان78
«حکومت دینی، تفکری غلط است و بر همین اساس دین و سیاست از یکدیگر جدا میباشند.»! / پیامهاجر- مهر78
این همه تنها گوشهای از پردهدری و گستاخی نشریهها نسبت به مبانی اعتقادی مردم بود. این در حالی بود که مجموعه وزارت ارشاد بهعنوان متولی فرهنگ کشور، نهتنها موضعی در مقابل این شارلاتانیسم مطبوعاتی نگرفت، بلکه وزیر و معاون مطبوعاتی وی بارها به حمایت از هتاکان به امنیت اعتقادی مردم لب به سخن گشودند. رئیسجمهور نیز در این میان سیاست سکوت همراه رضایت را در پیش گرفته بود!
مجلس پنجم که در آن زمان، سال چهارم و آخر خود را سپری میکرد، پس از درک شرایط اینچنینی تصمیم گرفت وارد صحنه شود تا فضای بیبند و باری مطبوعات را تغییر دهد. بههمین منظور مجلس اوایل سال 1378 لایحه اصلاح قانون مطبوعات را در دستور کار قرار داد. هنگامیکه کلیات طرح در دستور کار مجلس وقت قرار گرفت، تنها چند روز کافی بود تا حملههای هماهنگ نشریههای اصلاحطلب به طرح مذکور، آغاز شود.
اولین تیر در اعتراض به طرح اصلاح قانون مطبوعات، از سوی مجمع روحانیون مبارز و با صدور اطلاعیهای در روزنامه دولتی ایران زده شد: «این طرح سایه استبداد را بر فضای مطبوعات کشور میگستراند»!
سایر تیترهای روزنامههای زنجیرهای نیز بهگونهای بود که اگر کسی نمیدانست محتوای این قانون چیست، حتما آن را متحجرانه و قرون وسطایی تلقی میکرد.
شواهدی نشان از این داشت که واقعیت این هجمه، تنها مقابله با طرح مجلس نیست.
سعید حجاریان کمتر از یک سال قبل در مصاحبهای با روزنامه ایران، از طرحی سخن میگوید و از آن با عنوان «فتح سنگر به سنگر تا رسیدن به فرماندهی» یاد میکند.
بعدها مشخص میشود که وزارت اطلاعات، سپاه پاسداران، نیروی انتظامی و حتی بسیج، مناطق عملیاتی براندازان و فاتحان سنگرهای مورد اشاره مشاور سید محمد خاتمی بودند!
با شکلگیری اصلاح قانون مطبوعات، بهانه لازم برای درگیری و به صحنه آمدن سرمایه اجتماعی شکل گرفته بود که اصلاحطلبان تصور میکردند حامیآنها هستند.
کلید آشوبی که هدفی جز کودتا نداشت، در دستان مدیرمسئول روزنامه سلام بود. کودتا بر اساس سند مجعولی که 15 تیر 78 بر پیشانی روزنامه سلام نشست، راه خود را یافت. پیوند ماجرای قتلهای به اصطلاح زنجیرهای روشنفکران و وزارت اطلاعات به طرح مجلس، بر اساس سندی دروغین و جعلی، شکل گرفت.
سلام موسوی خوئینیها بر اساس قانون باید توقیف میشد. این اتفاق یک روز بعد رخ داد. همان شب ساعت 10 نیز وزارت اطلاعات شکایتی علیه مدیر مسئول به جرم افشای اسرار نظام تنظیم کرد. علی یونسی وزیر وقت اطلاعات، در مصاحبهای گفت: «کاری که روزنامه سلام کرد، سرقتی بود که فقط استفاده جناحی و سیاسی داشت.»
یک ماه فضاسازی علیه طرح مجلس، پیوند آن با سعید اسلامی و ماجرای قتلها و حال بسته شدن روزنامه سلام، موجب شد تا نشریههای برانداز دوباره وارد صحنه شوند. حزب مشارکت 16 تیر بیانیهای صادر کرد و نوشت: «اصرار به توقیف سلام میتواند عواقب و پیامدهای زیانباری داشته باشد.»
در این میان تحریک دانشجویان، بیش از همه مورد توجه این جریان قرار گرفت. تلاش زیادی صورت گرفت که از راههای مختلف، اعتراض از پیشانی روزنامهها به صحن دانشگاه کشیده شود.
تحریک دانشجویان در نشریهها، همان بعدازظهر روز 17تیر و با حضور عواملی که بعدها مشخص شد اصلا دانشجو نبودهاند، نتیجه داد.
تنها 10 روز پیش از آن، روی دیگر این پروژه توسط نشریه آمریکایی «میدل ایست اکونومیک دایجست» برملا شد. این نشریه در مقالهای خبر از تحولاتی حیاتی در ایران داد: «بیشتر ناظران در تهران بر این اعتقادند که تابستان امسال شاهد یک آزمون حیاتی قدرت و حتی شاید دور نهایی رویارویی جدی بین جناح محافظهکار و اصلاحگرایان خواهد بود. اصلاحطلبان، یک تابستان سیاسی داغ را پیش روی دارند تا جناح محافظهکار را از میدان مبارزه خارج کنند.»!
برنامهای که پیشبینی شده بود، شب 17تیر در محوطه کوی دانشگاه تهران توسط دفتر تحکیم وحدت کلید خورد. عامل تحریک دانشجویان، در شعارهایی که سر داده میشود، شنیده میشود. شعارهایی که حاکی از تهدید آزادی و اختناق است. دانشجویان از آنچه پشت پرده این جریان میگذرد، بیخبر هستند. پشت پردهای که آنان را تنها پیادهنظام و ملعبهای برای نیل به مقاصد شوم خویش میدانند!
آرام آرام شعارها علیه نظام و رهبری هدایت میشود. با توجه به روزهای فرجه امتحانات و حضور کم دانشجویان در کوی، نیاز به حضور عوامل غیردانشجو و هدایت معترضان به بیرون از محوطه خوابگاه احساس میشود. جمعیت حدود ساعت 9 شب 18 تیر از محوطه کوی دانشگاه خارج و وارد خیابان کارگر میشود. همزمان با حضور معترضان در خیابان، عاملان اصلی، آشوب و تخریب اموال عمومی را آغاز میکنند. با تبدیل اعتراض به آشوب و تخریب و سلب امنیت از مردم منطقه، نیروی انتظامی وارد صحنه میشود و از دانشجویان میخواهد به کوی برگردند. جمعیت به داخل کوی برمیگردد ولی همچنان چند ده نفری میمانند و خیابان را میبندند. ارادهای که علاقهمند به درگیر کردن نیروهای انتظامی با آشوبگران است، کاملاً حس میشود. شب از نیمه میگذرد که شعارهای دانشجویان تندتر میشود و روشن کردن آتش در خیابان و تخریب اموال عمومی شدت میگیرد. پلیس با بلندگو باز از دانشجویان میخواهد به کوی برگردند و در غیراین صورت برخورد خواهد کرد. همین اتفاق هم میافتد. نیروی انتظامی وارد محوطه کوی میشود و درگیری شدیدی که بین معترضان و نیروی انتظامی رخ میدهد، منجر به اتفاقهای تلخی میشود.شعارها ارتباطی با روزنامه سلام و قانون مطبوعات ندارد. جمعیت معترض، اصل نظام را هدف گرفتهاند. همزمان با ادامه درگیریها تا نیمهشب، عدهای وارد کوی میشوند و اقدام به تخریب خوابگاهها و ضرب و شتم دانشجویان میکنند. اقدامی که نهتنها هیچ توجیهی ندارد بلکه بهشدت مشکوک است. طبق اظهار برخی از دانشجویان حاضر در واقعه، افرادی که وارد کوی شدند، اصلا دانشجو نبودند و هرکسی را هم مورد ضرب و شتم قرار میدادند. دانشجویانی که در اتاقهای خود مشغول استراحت هستند، مورد حمله قرار میگیرند. آنچه مسلم است حجم آشوب و تخریب بهقدری زیاد است که نمیتوان آن را به حضور یکساعته نیروی انتظامی در کوی نسبت داد.
در این میان اظهارنظرهای بیمنطق و بعضا تحریکآمیز برخی مسئولان مانند مصطفی تاجزاده و سلیمانی معاون دانشجویی مصطفی معین، در ملتهب کردن اوضاع و تحریک دانشجویان علیه نظام، بسیار تأثیرگذار است. وزیر علوم نیز در اقدامی مشکوک و تأمل برانگیز، استعفای خود از وزارت را اعلام میکند که در آن شرایط، هیچ تأثیری غیر از ملتهب کردن اوضاع ندارد. شرایطی بهوجود میآید که تصور میشود دولتیها در یک طرف ایستادهاند و بهجای آرام کردن اوضاع، با اقدامهای خود بر تنش میافزایند.
فردی به نام احمد باطبی ـ که اصلا دانشجوی دانشگاه تهران نبودـ در چارچوب طرحی که بخشی از پازل توطئه است و جریان کشتهسازی را دنبال میکند، با در دست گرفتن یک زیرپیراهن آغشته به رنگ ـ که بعدها اعتراف کرد در خانه با خون حیوانات، زیر پیراهن را رنگی کرده بود ـ مدعی کشته شدن دوست دانشجوی خود شد. عکسی از او بهطور گسترده در نشریهها منتشر شد و انعکاس گستردهای پیدا کرد و تا مدتها بهعنوان سندی مبنی بر کشتن دانشجویان ارائه میشد.
شب 19 تیر، وزارت اطلاعات شکایت خود را از روزنامه سلام پس میگیرد. روابط عمومی وزارت اطلاعات در بیانیهای رعایت بیطرفی و استقلال، حفظ آرامش و پرهیز از هرگونه تنش و تقویت سیاستهای دولت خدمتگزار درباره توسعه سیاسی و آزادیهای قانونی مطبوعات را بهعنوان دلیلهای انصراف از شکایت ذکر میکند. همان شب جلسهای در دفتر تحکیم وحدت با حضور سعید حجاریان و اصغرزاده شکل میگیرد. اعلام یک هفته عزای عمومی و درخواست تعطیلی دانشگاهها، از تصمیمهای مهمیاست که در این جلسه گرفته میشود.
شامگاه 19 تیر، در خیابانهای اطراف کوی، حوادث تلخی میگذرد. در حالیکه تقریبا جریان بهطور کامل از اختیار دانشجویان خارج شده است، تخریب اموال عمومی، آتش زدن اتومبیلها، حمله به مسجدها و آزار رساندن به اقشار مذهبی و هرکسی که ظاهری مذهبی دارد و حتی تعرض به بانوان محجبه، از جمله حوادثی است که تلخی این حوادث را بیش از پیش میکند.
صبح روز شنبه 19 تیر، تیتر روزنامه نشاط اعلام یک هفته عزای عمومی از طرف دفتر تحکیم وحدت است. عزای عمومی برای حوادثی که تاکنون یک کشته داشته، آن هم افسر وظیفهای به نام عزت ابراهیمنژاد که بشکل مهمان در خوابگاه حضور داشت. هرچند هیچگاه نهادی رسمی مرگ وی را تایید نکرد!
فائزه هاشمیرفسنجانی، مجید انصاری، محمدعلی ابطحی، اکبر گنجی، علیاکبر محتشمیپور، مصطفی معین، عبدالله نوری، فاطمه کروبی و موسوی لاری افرادی هستند که به تناوب در این چند روز در کوی حاضر میشوند و هریک به شکلی بر تحریک دانشجویان میافزایند. حضور گسترده اعضای نهضت آزادی و سازمان منحله مجاهدین انقلاب در مدیریت آشوبها و حتی حضور عزتالله سحابی و ابراهیم یزدی در کوی، از نکات دیگری است که پشت پرده جریان را آشکار میکند. روز 20 تیر با گسترش آشوب در شهر و خیابانهای اطراف کوی میگذرد. در همین روز خاتمیبا استعفای معین مخالفت میکند. آشوبگران با حضور در مقابل وزارت کشور، درب این وزارتخانه را کندند و به سمت میدان فاطمیتظاهرات کردند. بازی استقلال و پرسپولیس که امروز قرار است برگزار شود نیز مورد توجه فتنهگران قرار میگیرد و اعلام میشود علاوهبر حضور در ورزشگاه، بزرگراه تهران/کرج را مسدود خواهند کرد. علاوهبر حضور اعضای نهضت آزادی و فائزههاشمیدر کوی، اعلامیهای در حمایت معترضان از سوی حسینعلی منتظری صادر و بین دانشجویان پخش میشود. اکبر گنجی نیز حدود ساعت 17 خود را به کوی میرساند و سخنرانی تحریکآمیزی پیرامون وقوع کودتا انجام میدهد. شامگاه 20 تیر با حضور مصطفی معین در محوطه کوی، اعلام میشود که از فردا 10 صبح، معترضان در دانشگاه تهران تحصن خواهند کرد.
فردای آن روز یعنی در 21 تیرماه، اقشار مختلف مردم و دانشجویان با رهبر معظم انقلاب دیدار میکنند. ایشان در ابتدای سخنانشان به حادثه کوی دانشگاه اشاره داشته و میفرمایند: «مطلبی که از نظر من مهمتر از همه است و ذهن مرا مشغول کرده، حمله به خوابگاه جوانان و دانشجویان است. این حادثه تلخ قلب مرا جریحهدار کرد. حادثه غیرقابل قبولی در جمهوری اسلامی بود. حمله به منزل و مأوا و مسکن یک جمعی به ویژه در شب یا هنگام نماز جماعت، بههیچ وجه در نظام اسلامی قابل قبول نیست. هرکسی بوده فرقی نمیکند چه در لباس نیروی انتظامی چه در غیرآن. حرف من به دانشجویان این است که مراقب باشید و دستهای پنهان را ببینید.»
بعداز ظهر 21 تیر نامهای محرمانه از سوی 24 تن از فرماندهان سپاه پاسداران خطاب به محمد خاتمی رئیسجمهور ارسال میشود و از او میخواهند «سکوت، مسامحه و سادهانگاری» را کنار گذاشته و به «وظیفه انقلابی و ملی» خود عمل کند. خاتمی به این نامه وقعی نمینهد. در واقع او تا پایان با اتخاذ مواضع مذبذب خود، آب به آسیاب کودتاچیان میریزد. وی در عین حال که در اظهارنظری معروف، از حوادث 18 تیر با عنوان «تاوان افشای قتلهای زنجیرهای» یاد میکند، یک ماه بعد از حوادث، در دیدار با اعضای جهاد دانشگاهی، به هدایت آشوبها از بیرون اعتراف میکند: «دعوت به آشوب ریشه در خارج دارد. حفظ ارزشها و مصالح ملی پیرامون رهبری، قاعده رقابت سیاسی است.»
تا بعدازظهر روز 21 تیر، از حجم آشوب، تخریب و درگیری در سطح شهر کاسته و فضا مقداری آرام میشود. در همین روز، بسیج دانشجویی دانشگاه تهران برای برگزاری تجمع اعتراضی در دانشگاه تهران برای روز سهشنبه 22تیر از وزارت کشور درخواست مجوز میکند که با مخالفت این وزارتخانه مواجه میشود.اعلام میشود از سوی شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، فراخوانی برای حضور در تجمع اعتراضی چهارشنبه در دانشگاه تهران صادر شده است. این در حالی است که موج آشوب و تخریب همچنان در شهر ادامه دارد و بخشهایی از آن به منطقههای جنوبیتر تهران و بازار رسیده است.
رهبر معظم انقلاب 22 تیر پیام مهمیرا خطاب به مردم و دانشجویان صادر میکنند: «گروهکهای وابسته و معاند، طبق تحلیل اربابان و معلمان خود، گمان کردهاند مردم ایران از اسلام و انقلاب دست برداشتهاند و به خیال باطل خود میخواهند از انقلاب اسلامی انتقام بگیرند. فرزندان بسیجیام با حضور خود در هر صحنهای که لازم است، دشمنان زبون را مرعوب و منکوب کنند.»
پس از فصل الخطاب رهبری انقلاب، تجمعی که قرار بود 23 تیر در دانشگاه تهران برگزار شود، تبدیل به راهپیمایی عظیم مردمی در دانشگاه تهران و خیابانهای اطراف دانشگاه شد. از میدان ولیعصر(عج) تا دانشگاه در سمت شمال و شرق و از میدان فردوسی در سرتاسر خیابان انقلاب بهسمت دانشگاه، مملو از جمعیت مردمی شد. جمعیت مقابل دانشگاه به حدی شد که امکان ورود به دانشگاه امکانپذیر نبود. مراسم با سخنرانی مسئول وقت بسیج دانشجویی و حسن روحانی- دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی- برگزار شد.
مردمی که چند روز صبر کرده و منتظر اشارهای از ولایت بودند، اکنون به صحنه آمدند تا نشان دهند انقلاب ملعبه مطامع غربزدگان داخلی نیست. اتفاقی که در یک نصف روز در 23 تیر رخ داد، قدرت ایمان مردمی بود که برنامههای چند ساله تجدیدنظرطلبان و انقلابیون خسته و پشیمان را به هم ریخت. جریان سکولار و برانداز نتوانست 18 تیر را عاملی برای باجگیری از نظام اسلامی و رهبری قرار دهد؛ هرچند حوادث سالهای بعد نشان داد که فرصت نظام به سران این جریان، برای آنها عبرتانگیز نبود و شد آنچه نباید در فتنه 88 میشد!