حسابرسی اعمال در قیامت و چگونگی آن
منصور پورخلیلی
یکی از مهمترین آموزههای وحیانی درباره معاد و قیامت، حسابرسی اعمال انسان است. حسابرسی در اصطلاح قرآنی به معنای رسیدگى خدا نسبت به گفتار، رفتار و کردار و حتّى نیّات، تصمیمات و ملکات درونى بندگان در روز قیامت است که بر اساس آن مشخص میشود چه کسی بهشتی یا دوزخی است.
البته ممکن است کسی بگوید که شفاعت، بیرون از این قاعده خواهد بود، در حالی که بر اساس آموزههای قرآن، کسی که شرایط شفاعت را با خود نداشته باشد، هرگز از آن بهرهمند نخواهد شد؛ بنابراین، انسانی از شفاعت بهرهمند میشود که در دنیا کاری کرده باشد تا لیاقت برخورداری از شفاعت را پیدا کرده باشد؛ در این صورت است که خدا به جای محاسبه بر اساس عدل به حسابرسی بر اساس فضل خویش اقدام میکند و شخص از شفاعت شافعین از جمله شفاعت پیامبر(ص) و عترت طاهره(ع) برخوردار میشود.
در مطلب حاضر مفهوم و قطعیت حسابرسی در قیامت تبیین شده و انواع حسابرسی در روز جزا و چگونگی آن توضیح داده شده است.
مفهومشناسی حساب در قرآن کریم
اصل معنای واژه حساب در زبانی عربی و کاربردهای قرآنی که بیش از 47 مورد است، همان عدد و شمارش عددی است.(مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص232، «حسب»؛ لغتنامه، ج 6 ، ص 7833، «حساب»؛ الصحاح، اسماعيل جوهري، ج 1، ص 110؛ الکشاف، محمود زمخشري، ص 4، ص690؛ معجم مقاييساللغهًْ، ابن فارس، ج 2، ص 59-61)
واژه حساب در آیات قرآن بارها در همین معنای اصلی مورد استفاده قرار گرفته است که از جمله آنها میتوان به: لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ(یونس، آیه 5؛ اسراء، آیه 12) اشاره کرد که در این آیات به معنای شماره اوقات و فصول سالها و روزها و ساعات بر اساس گردش خورشید و ماه است؛ همچنین همین معنا در آیات دیگر نیز به کار رفته است؛ چنانکه خدا میفرماید: يَرْزُقُ مَن يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ؛ خداوند به هر کس بخواهد بيشمار روزی میدهد.(بقره، آیه 212)
البته در برخی از موارد به معنای ارزشگذاری عددی به کار رفته است که گویی ارتباطی با اصل معنای ریشهای کلمه حساب و شمارش ندارد، اما با کمی دقت در آن موارد نیز معلوم میشود که اصل همان شمارش است؛ زیرا کاربرد حساب به معنای مطابقت عددی با عددی دیگر و سنجش آنها یا گمانهزنی بر اساس حساب یا ارزشگذاری عددی مبتنی بر گمانهها یا کفایت کردن بر اساس مطابقت و سنجش به گونهای است که در این موارد نیز عدد و شمارش با نوعی ظرافت مد نظر قرار گرفته است.(آل عمران، آیه 188؛ عنبکوت، آیه 4؛ جاثیه، آیه 21؛ محمد، آیه 29؛ انفال، آیه 129)
پس اگر گاه در فرهنگ عربی و قرآنی سخن از «حسب» در برابر «نسب» است، چیزی جز ارزش گذاری شرافت براساس شمار مردان بزرگ قوم و قبیله نیست که در آیات قرآن از آن به عنوان تکاثر یاد شده است، تا جایی که محاسبهکنندگان «حسبشناس» برای شمارش و ارزشگذاری قوم و قبیلهها به قبرستان میرفتند تا مردگانشان را در شمار آورند و این گونه شرافت خویش را ارزشگذاری کنند.(تکاثر، آیات 1 تا 3؛ و روایات تفسیری)
همچنین اگر «حسب» در معنای کفایت به کار گرفته شده است؛ در حقیقت ناظر به حضور عددی خدا در برابر اعداد دشمنان است که خدا خود به تنهایی کفایت میکند. پس در مقام شمارش و ارزشگذاری، خدا بر همه اعداد دشمنان برتر است و او به تنهایی کفایت میکند؛ خدا در قرآن میفرماید: پس اگر آنان از تو روى برتافتند، بگو: خدا مرا به تنهایی از نظر «عدد» بس است؛ هيچ معبودى جز او نيست، بر او توكل كردم و او پروردگار عرش بزرگ است. (انفال، آیه ۱۲۹)
قطعیت و حتمیت حسابرسی از نظر قرآن
چنانکه گفته شد، یکی از اصول آموزههای قرآن، حسابرسی در روز قیامت است.(رعد، آیه 40؛ غاشیه، آیه 88؛ شعراء، آیه 113؛ نساء، آیه 6؛ انبیاء، آیات 1 و 47)
در آیات قرآن به شکلی از حسابرسی قیامت سخن به میان میآید که هیچ شکی درتحقق و وقوع آن بر جا نمیماند؛ زیرا از نظر قرآن حسابرسی، امری قطعی و حتمی است.(انبیاء، آیه 1)
البته از این حسابرسی در آیات قرآن با عناوینی دیگر چون «انباء» (جمعه، آیه 8) ، «سؤال»(نحل، آیه 56؛ اسراء، آیه 36) ، کتاب اعمال(اسراء، آیه 14؛ حاقه، آیات 25 و 26)، رویت اعمال(زلزله، آیه 6)، حضور اعمال (کهف، آیه 49) ، احضار اعمال(آل عمران، آیه 30) ، احصاء اعمال(کهف، آیه 49) و مانند آنها یاد شده است.
انواع حسابرسیها و چگونگی آن
حسابرسی دارای انواع و اقسامی است که از جمله آنها میتوان به موارد زیراشاره کرد:
1. آسان و سخت و خوب و بد: این دستهبندی نسبت به کیفت و چگونگی حسابرسی است؛ زیرا حسابرسی میتواند آسان باشد که این نوع حسابرسی برای اصحاب یمین است که نامه اعمالشان به دست راست داده میشود و اینان با «یمن» و برکت مواجه میشوند. خدا از این نوع حسابرسی به «حساب یسر»(انشقاق، آیات 7 تا 9) تعبیر کرده است. در مقابل، حسابرسی «اصحاب شمال» خواهد بود که به طور طبیعی سخت است؛ زیرا جدا کردن اصحاب یمین و بیان حسابرسی آسان نشان میدهد که حسابرسی گروه مقابل سخت خواهد بود.(انشقاق، آیات 10 تا 12) از این حسابرسی در جایی دیگر به عنوان «سوءالحساب» تعبیر شده که به معنای «بدحسابی» یا «زشت حسابی» است.(حاقه، آیات 25 و 26؛ رعد، آیه 18) بنابراین میتوان گفت که حسابرسی گروه دیگر که «اهل حسنی» هستند، «حسن الحساب» و «نیک حسابی» خواهد بود.(همان) از نظر قرآن کسانی گرفتار حسابرسی سخت میشوند که به عدم اجابت دعوت الهی(رعد، آیه 18)، عدم پایبندی به عهدها از جمله عهد الهی(رعد، آیات 20 و 21)، طغیان و سرکشی(طلاق، آیه 8)، قطع پیوندها(رعد، آیه 21) و مانند آنها گرفتار باشند.
2. بیحساب و با حساب: از نظر قرآن، همگان حسابرسی میشوند و کسی نیست که محاسبه نشود (حجر، آیه 92)، ولی گروههایی از مومنان(غافر، آیه 40) مانند مقربان سابقون که از گروه «مخلصون» با فتح لام و به یک معنا دارای عصمت ذاتی هستند، مستثنی بوده و با حسابرسی در قیامت مواجه نمیشوند؛ زیرا حساب خویش را در دنیا پاک کردهاند و این گونه است که تنها یک مرگ را تجربه کرده (دخان، آیه 56) و نفخ اول و دوم (زمر، آیه 68؛ نمل، آیه 88) صور را نمیبینند و بدون حسابرسی وارد بهشت میشوند. (زمر، آیه 10؛ الميزان، ج 17، ص 244) خدا از این افراد به عنوان گروه استثنایی یاد کرده است. (همان) در برابر این گروه گروههای «اصحاب یمین» و «اصحاب شمال» هستند که محاسبه و حسابرسی برای آنان خواهد بود. (انقشاق، آیات 10 تا 12؛ رعد، آیه 18)
3. پیش و پس و راست و چپ: خدا درباره کیفیت دادن کارنامه اعمال نیز قائل به تفکیک و جدایی است تا این گونه نشان دهد که ارزشگذاری انسانها بر اساس عملکرد خودشان در دنیا است. از همین رو نیکان و اصحاب یمین، کارنامه را به دست راست دریافت میکنند و بدان و اصحاب شمال با دست چپ، کارنامه را میگیرند که خود بیانگر وضعیت خوب و بد عمکرد آنان در دنیا است. از نظر قرآن، بدتر از گروه اصحاب شمال، گروهی هستند که نامه اعمال خویش را از پشت سرمیگیرند که بیانگر اوج حقارت است، به طوری که حتی توان نظاره را نخواهند داشت. (انشقاق، آیات 10 تا 12)
4. مقربان و دورشدگان: همان طوری که برخی از مومنان در سطح عالی هستند که حسابرسی قیامت ندارند، برخی از کافران هستند که در پایینترین سطح قرار میگیرند به طوری که حتی نامه اعمالشان از پشتسر به آنها داده میشود. (انشقاق، آیات 10 و 12) ظاهرا اینان همان کسانی هستند که به عنوان ائمهالکفر مطرح هستند که سوخت آتش دوزخ هستند و در «اسفلالسافلین» قرار میگیرند. در قرآن بیان میشود که این افراد همین که با نامه اعمال خویش با چنین وضعیت مواجه میشوند خواهان مرگ خویش هستند که هیچ سودی ندارد (همان)؛ زیرا دیگر مرگی نیست و میبایست میان مرگ و زندگی سخت و دوزخین و عذابهای آن دست و پا بزنند. (اعلی، آیه 13)
5. حسابرسی امتها و اشخاص و قوای نفس: همان طوری که اشخاص حسابرسی جداگانهای دارند که بیان شد، همچنین امتها دارای حسابرسی هستند (بقره، آیات 134 و 141)؛ زیرا رفتار امتها مبتنی بر رفتار پیشوایان آنان است؛ پس هر کسی به نام پیشوای خویش خوانده میشود. امتهای کافر نیز به نام ائمه الکفر خوانده میشود. (جاثیه، آیات 28 و 29) باید توجه داشت که در مورداشخاص، برخی از قوا و تواناییها همچون شنوایی و بینایی و قلب نیز حسابرسی جداگانهای دارند؛ زیرا این قوای نفس نقش اساسی در عملکرد انسان دارند که میبایست پاسخگو باشند. (اسراء، آیه 36) البته برخیها از این حسابرسی تعبیری اشتباه دارند؛ و تصور میکنند گوش و چشم محاسبه میشوند در حالی که چشم و گوش تابع «نفس» هستند و از خود هیچ اختیاری ندارند و آنان همانند فرشتگان هستند که ماموران بیاختیارند و از خود هیچ اراده و اختیار و حق انتخابی ندارند که چیزی بگویند یا بشنوند یا ببینند. بنابراین، مراد بازخواست از قوای نفس است؛ زیرا آنچه مورد مواخذه خاص قرار میگیرد، قوای شنوایی و بینایی و ادراکی انسان است (همان)، نه گوش و چشم؛ یعنی عین و اذن.
6. دقت و سرعت: از نظر قرآن، حسابرسی اعمال آنچنان سریع است که اصولا زمانمند نیست (بقره، آیه 202)؛ زیرا هر کسی عمل و نیت خویش را حاضر مییابد و شخصیت او نشان میدهد که اعمال و نیات او چگونه بوده است. البته هرگز این سرعت در حسابرسی فدای دقت نمیشود، بلکه چنان حسابرسی سریع، از دقت بالایی برخوردار است که هیچ چیزی حتی در اندازه مثقال ذرات معلق در هوا نیز از حسابرسی دور نمیماند(زلزله، آیات 7 و 8؛ انبیاء، آیه 47؛ یونس، آیه 61)؛ زیرا هر ذرهای که در شخصیت انسان تاثیرگذار است، به شکل تجسم اخروی در هویت شخص دیده میشود.
آثار ایمان به حسابرسی
پذیرش معاد زمانی میتواند در شخص تاثیرات مثبت به جا گذارد که این ایمان به معاد، با ایمان به حسابرسی پیوند خورده باشد و انسان معاد را برای آن بداند که میبایست پاسخگوی اعمال و نیات خوب و بد خویش باشد که در دنیا انجام داده است. چنین ایمانی موجب میشود تا انسان در زندگی دنیوی خویش به گونهای عمل کند که مطابق آموزههای الهی است و عقل سلیم و نقل معتبر وحیانی بر آن دلالت دارد.
از نظر قرآن، نیاز نیست تا انسان به یقین شهودی نسبت به معاد و حسابرسی آن برسد، بلکه همین ظن معتبر که در اصطلاح ظن علمی گفته میشود کفایت میکند؛ از همین رو اصحاب یمین با همین ظن معتبر در زندگی دنیوی کاری میکنند تا در قیامت سربلند بیرون آیند.(حاقه، آیات 19 و 20) بر همین اساس، انسانهایی که با ظنون معتبر خویش زندگی خود را سامان میدهند اهل خشوع در برابر خدا بوده و به نماز و اعمال صالح دیگر میپردازند.(بقره، آیات 45 و 46) در مقابل، کسانی که علم و ایمانی به آن ندارند، به تکبر و استکبار و مانند آنها رو میآورند و اهل فسق و فجور میشوند (غافر، آیه 27؛ حاقه، آیات 25 و 26)
یکی از مهمترین آثار ایمان و عدم ایمان به قیامت و حسابرسی آن، تقوای الهی و فجور است؛ یعنی هر کسی اهل ایمان باشد، تقوای الهی پیشه میگیرد و صفر تا صد زندگی خویش را بر اساس سبک زندگی اسلامی و احکام آن قرار میدهد و میکوشد تا این گونه رضایت خدا را به دست آورد(مائده، آیه 4)؛ در حالی که صفر تا صد زندگی کافر بر خلاف آن خواهد بود؛ زیرا سبک زندگیاش مبتنی بر پندار باطل و هواهای نفسانی و شهوانی و فسق و فجور است. (قیامت، آیات 1 تا 5؛ نجم، آیه 23)
از نظر قرآن پیامد ایمان به حسابرسی در روز قیامت و معاد موجب میشود تا شخص از اموری چون اختلافات از جمله اختلافات دینی (مائده، آیه 48)، تحقیر دیگران (شعراء، آیات 111 تا 113)، تکاثر و ثروتاندوزی (تکاثر، آیات 1 و 8)، کتمان حقیقت و شهادت (بقره، آیات 283 و 284)، دشنام دادن (انعام، آیه 108)، ضرر به دیگران (غافر، آیات 26 و 27) و دیگر اموری که گناه است، اجتناب کند و به جای آنها، به اموری چون اصلاح خود (مائده، آیه 105)، اطاعت خدا (نساء، آیات 85 و 86)، اعمال نیک (نساء، آیه 86)، پایبندی به توحید (لقمان، آیه 15)، عمل به تعهدات نسبت به خالق و خلق (لقمان، آیات 14 و 15)، رعایت حقوق دیگران (نساء، آیات 5 و 6)، مراقبت بر هدایت الهی (مائده، آیه 105) ، خشیت و خوف عالمانه از خدا و بازخواستش (احزاب، آیه 39) و مانند آنها بپردازد.
محاسبه قبل از حسابرسی
انسان عاقل پیش از حسابرسی خدا به حسابرسی خود میپردازد و این گونه یا با حسابرسی آسان مواجه میشود یا بدون حسابرسی در قیامت به بهشت میرود.
رسول خدا (ص) فرمود: «حاسبوا انفسکم قبل ان تحاسبوا؛ قبل از آنکه شما را به پای حسابرسی بکشانند، خودتان را به حساب بکشید.» (بحارالانوار، ج 70، ص 73.)
امیرمؤمنان علی(ع) میفرماید: «قیدوا انفسکم بالمحاسبة؛ خود و رفتار خود را با حسابرسی کنترل کنید.» (غرر الحکم، میزان الحکمة، ج 2، 405.)
و از سخنان رسول خدا (ص) است: «اکیس الکیسین من حاسب نفسه؛ زیرکترین زیرکها کسی است که خود را حساب رسی کند. » (بحارالانوار، ج 70، ص 70.)
امام صادق(ع) فرمود: «حق علی کل مسلم یعرفنا ان یعرض عمله فی کل یوم و لیلة علی نفسه فیکون محاسب نفسه، فان رای حسنة استزاد منها، و ان رای سیئة استغفر منها لئلا یخزی یوم القیامة؛ به هر مسلمانی که ما را میشناسد، (و امامت ما را پذیرفته) سزاوار است که هر روز و هر شب، کردارش را نزد خود مورد بررسی قرار دهد، اگر آن را نیک یافت، بر آن بیفزاید و اگر آن را گناه یافت، از آن استغفار و توبه کند تا در قیامت رسوا نشود.» (همان، ج 78، ص 279)