kayhan.ir

کد خبر: ۱۹۲۲۲۱
تاریخ انتشار : ۱۴ تير ۱۳۹۹ - ۲۰:۳۱

فرار از اخلاق الهی و انسانی با نسبیت اخلاق(2)(پرسش و پاسخ)



پرسش:
آیا انسان ممکن است در شرایط مختلف زمانی و مکانی و در اوضاع مختلف اجتماعی و موقعیت‌های متفاوت طبقاتی دارای معیارها و منطق‌های عملی ثابت باشد یا اینکه چنین چیزی امکان ندارد، و معیارهای انسانی و اخلاقی نسبی است و در شرایط و زمان‌ها و مکان‌های مختلف تغییر می‌کند؟
پاسخ:
در بخش نخست پاسخ به این سوال به مباحثی همچون: نسبیت اخلاق- معیارهای اولیه و ثانویه- معیارها و اصول منفی و باطل شامل: 1- اصل غدر و خیانت پرداختیم. اینک در ادامه دنباله را پی می‌گیریم.
2- اصل عدم تجاوز از حد
این اصلی یعنی از حد و اندازه مقرر یک قدم جلوتر نرفتن حتی با دشمنان. قرآن کریم می‌فرماید: در روابط تعاملات حد در کار است حتی در مورد مشرکان و کافران «وقاتلوا فی سبیل‌الله الذین یقاتلونکم و لا تعتدوا» ای مسلمانان! با این کافران (حربی) که با شما می‌جنگند، بجنگید، ولی هرگز حد و اندازه را از  دست ندهید و از آن تجاوز نکنید (بقره-190) پیامبرگرامی(ص) و علی(ع) همیشه در جنگ‌ها توصیه‌هایی می‌کردند، و حد و اندازه را بیان می‌فرمودند، از جمله اینکه: وقتی دشمن افتاده و مجروح است به او کاری نداشته باشید، فلان پیرمرد در جنگ شرکت نکرده به او کاری نداشته باشید، به زنان و کودکانشان کاری نداشته باشید،‌آب را بر آنها نبندید و... این‌ها از حد تجاوز کردن است و باید حد اعتدال رعایت شود. قرآن‌ کریم در سوره مائده آیه 8 می‌فرماید: ای اهل ایمان! ما می‌دانیم دل‌های شما از این‌ها پر از عقده و ناراحتی است. شما از این‌ها خیلی ناراحتی و رنج دیده‌اید، ولی مبادا آن ناراحتی‌ها و دشمنی‌ها سبب شود تا از حد عدالت خارج شوید» آیا این اصل مطلق است یا نسبی؟ آیا می‌توان گفت: از حد تجاوز کردن در یک مواردی جایز است؟ خیر از حد تجاوز کردن در هیچ موردی جایز نیست، هر چیزی میزان و حدی دارد و از آن نباید تجاوز کرد.
3- اصل انظلام و استرحام
اصل انظلام و استرحام از اصولی است که هرگز پیامبر یا اوصیای پیغمبر از این اصل پیروی نکردند. یعنی آیا بوده در یک جایی که این بزرگواران چون دشمن را قوی می‌دیدند، به یکی از این دو وسیله چنگ بزنند: یکی اینکه استرحام کنند، یعنی گردنشان را کج کنند و شروع کنند به التماس کردن، ناله و زاری کردن که به ما رحم کن؟ هرگز چنین ویژگی در آنان نبوده است.
انظلام یعنی تن دادن به ظلم. این خصیصه هم در پیامبر گرامی اسلام و اوصیای آن حضرت هرگز وجود نداشته است، همچنین تربیت‌شدگان مکتب او نیز از این اصول استفاده نکرده‌اند.
4- اصل عدم استفاده از وسیله نامقدس برای رسیدن به اهداف مقدس
پیامبر گرامی اسلام و اوصیای الهی آن حضرت هیچ‌گاه از وسایل نامقدس برای رسیدن به اهداف مقدس خود استفاده نکرده‌اند. این اصل ماکیاولیستی است که هدف وسیله را توجیه می‌کند. لذا در سیره آن بزرگواران استفاده از جهالت مردم به نفع دین، انعطاف در مبانی و اصول دین برای امتیاز دادن به کافران و مشرکان و جذب آنان به راه اسلام، استفاده از دروغ، تهمت و سایر تاکتیک‌های باطل و شیطانی به نفع دین هیچ جایگاهی نداشت، و این هم یکی از آن اصول ثابت سلبی است که در منظومه فکری و سیره اخلاقی یک فرد مسلمان همواره از آن پرهیز می‌شود.
معیارها و اصول مثبت و حق
پیامبر اکرم(ص) و اوصیای گرامی آن حضرت در کنار یک سلسله اصول منفی و باطل که همواره به صورت ثابت و لایتغیر در همه شرایط زمانی و مکانی از آن پرهیز می‌کردند، به یک سلسله معیارها و اصول ایجابی و حق نیز به نحو ثابت و لایتغیر پای‌بند بودند. به تعبیر دیگر آن ذوات مقدسه حلال و حرام خدا را حلال و حرام ابدی تا روز قیامت ثابت و غیرقابل تغییر دانسته و به پیروان خود سفارش موکد می‌کردند که برای رسیدن به حیات طیبه و سعادت دنیا و آخرت از آن احکام ثابت الهی عدول نکنند.
زراره می‌گوید: راجع به حلال و حرام از امام صادق(ع) پرسیدم فرمود: حلال محمد «حلال ابدا الی یوم‌القیمه و حرامه حرام ابدا الی یوم‌القیمه».
حلال محمد تا روز قیامت حلال و حرام او تا روز قیامت حرام است. (الکافی، ج 1، ص 58)
و این نقشه راه سعادت و تکامل انسان به صورت ثابت و لایتغیر تا روز قیامت است.
ادامه دارد