گلایههای کاسبان از آشفتگی این روزهای بازار- بخش نخست
افزایش قیمتها هر روز به یک بهانه!
رضا الماسی
قرار بود در سیاست خارجی منافع کشور و امنیت ملی حفظ شود و شرایطی فراهم آید که فرصتهای لازم برای مردم بهوجود بیاید. قرار بود دولت تدبیر و امید خود را در همه زمینهها پاسخگوی مردم بداند. قرار بود تحریمها قدم به قدم کاهش یافته و با تَرَک خوردن آنها در نهایت شکسته شوند. قرار بود دولت تدبیر اجازه ندهد ارزش پول ملی ظرف 6 ماه به یک سوم کاهش یابد. قرار بود هم چرخ سانتریفیوژها بچرخد و هم چرخ کارخانهها و زندگی مردم. قرار بود عزت پاسپورت ایرانی حفظ و ارتقاء یابد و دهها و صدها قرار و وعده دیگر که روی هوا داده شد و هنوز پس از گذشت 7 سال روی زمین باقی مانده است.
شاید در میان انبوه وعدههای رنگارنگی که در بحبوحه انتخابات برای جذب آراء مردم داده میشد یکی از وعدههایی که محقق شد بینیاز شدن مردم از یارانه بود. آنجا که روحانی در یکی از برنامههای تبلیغات تلویزیونی میگفت: «دولت تدبیر و امید دنبال این است که آنچنان رونق اقتصادی ایجاد کند و آنچنان درآمد سرشار در اختیار مردم قرار بگیرد که اصلاً به این ۴۵ هزار تومان خودشان نیاز نداشته باشند! زندگی خوب داشته باشند و همه افراد در خانواده باافتخار شاغل باشند، صدقه گرفتن افتخار نیست صدقه دادن افتخار است. ما اگر زندگی مردم را خوب کنیم مردم باافتخار مالیات به دولت میدهند و نیاز ندارند دست به سوی دولت دراز کنند. من میخواهم کاری کنم دولت به سوی مردم دست دراز کند نه اینکه ملت بزرگ و عزیز ما به سمت دولت دست دراز کند.»
در میان وعدههای داده شده دولت کنونی، بحث معیشتی و اقتصادی و تنظیم بازار و به طور کلی رفاه عمومی مردم حرف اول را میزند اما امروز یکی از محورهای مهمیکه در دولت راستگویان مورد غفلت واقع شده همین معیشت مردم و وضع بازار و مشکلات اقتصادی است که در گزارش پیش رو بدان خواهیم پرداخت.
تنها وعدهای که محقق شد!
مردم به راستی در هفتمین سال روی کار آمدن دولت روحانی اساساًً دیگر احتیاجی به یارانه ندارند چراکه رقم 45 هزار تومانی یارانهها در این آشفته بازار به کار کسی نمیآید!
یارانهای که تقریباً ارزشش به یک بیستم تقلیل یافته و از پول تو جیبی کودکان هم کم ارزشتر شده است. به واقع امروز این وعده رئیسجمهور محقق شده و آقای روحانی همانطور که وعده داده بود کاری کرد دولت به سوی مردم دست دراز کند نه اینکه ملت بزرگ و عزیز ما به سمت دولت دست دراز کنند. البته با این تفاوت که دست دولت در جیب مردم گیر کرده و ظاهراً بنا ندارد تا یک سال دیگر هم بیرون بیاید!
پرداختن به سوژه تکراری تورم و گرانی و افسار گسیختگی قیمتها در سالهای اخیر به اندازهای مشمئزکننده شده که حتی برخی مخاطبان ما هم از بینتیجه بودن این همه حرفها خسته شدهاند.
واکنشهای مردم به وضع بازار
در روزهای ابتدایی هفته برای تهیه گزارش با عکاس روزنامه سراغ برخی اصناف بازار تهران رفتیم. شدت اعتراض و عصبانیت مردم و کاسبها در مصاحبه با گزارشگر روزنامه کیهان موج میزد. تنها حس امیدی که برای مردم باقیمانده «تغییر» و دمیدن روح تازه در کالبد مدیران اجرایی کشور است تا دولت را از فشلی نجات دهند.
آقای تهرانی، کاسب صنف قفل و کلید درباره انفجار قیمتها در 6 ماه گذشته، با اشاره به گرانیهای متوالی و پیدرپی به بهانههایی همچون گرانی بنزین، کرونا، سال جدید و حالا افزایش نرخ ارز به گزارشگر کیهان میگوید: «طی یکی دو ماه اخیر تغییر قیمتها به جایی رسیده که هرکسی هر قیمتی دلش میخواهد میگوید. نظارتی هم وجود ندارد.»
او با نشان دادن یک نمونه از قفلهایش برایمان توضیح میدهد: «به طور مثال این قفل را دو ماه قبل ۲۲۵ هزار تومان خریدم اما الان باید ۳۰۰ هزار تومان بخرم. در عین حال هرچند ضرر میکنم و برای خرید جدید دچار مشکل میشوم اما مجبورم جنسهایم را با همان قیمتهای قبلی بفروشم. با این حال فروش قابل توجهی هم نداریم. مردم قدرت خرید ندارند و واقعاً تحت فشار سنگین معیشتی هستند. همه این اوضاع ناشی از مدیریت غلط مسئولان است. کاردانها سر کار نیستند.»
این کاسب بازار تهران تصریح میکند: «مسئولان وعدههای بیخودی میدهند که بازار را کنترل میکنند. در این شرایط از دست اتحادیههای اصناف هم کاری ساخته نیست. حتی در کالاهای تولید داخل هم افزایش قیمتهای بیحساب و کتاب بیداد میکند. البته تولیدکننده داخلی هم مقصر نیست چراکه مواد اولیه به درستی به دستش نمیرسد. مشکل اصلی تولیدکننده تامین مواد اولیه است. دولت در تامین این مواد عاجز مانده و به هر نحوی شده باید در این بخش کمک صورت بگیرد.»
مصیبت بیعملی دولت
یکی از گرفتاریهای جدی که اکثر بازاریان به آن اذعان دارند، بهانهتراشیهای متعدد سودجویان در هر صنفی برای افزایش قیمت کالا و بیتفاوتی و رها شدن آن از سوی دولت است.
آقای رضایی، کاسب بازار لوازمالتحریر و اداری برایمان میگوید: «متأسفانه در صنف ما بسیاری از قیمتها وابسته به نرخ دلار است و با توجه به شرایط ماههای اخیر به دلیل شیوع ویروس کرونا و همچنین جهش نرخ دلار افزایش قیمتها در چند نوبت اتفاق افتاده است. جنسهای ایرانی هم از این قاعده مستثنا نیستند و به دلیل افزایش قیمت مواد اولیه خارجی، نرخ اجناس داخلی هم افزایش یافته است. مثلاً چسبهای پهنی که هم ایرانی و هم چینیاش در بازار موجود است در مدت دو سه هفته اخیر هر حلقه ۲ هزار تومان گرانتر شده است. این افزایش قیمتها در دو ماه اخیر چند بار تکرار شده و هر مرتبه ۱۵ تا ۲۰ درصد گرانتر میشود. ضمن اینکه ما قبلاًً جنسهایمان را به اندازه نیازمان سفارش میدادیم اما الان بهصورت عمده باید بیشتر خرید کنیم که خود این مسئله هم باعث گرانی میشود. زیرا با این اعداد و ارقام کلان، خردهفروشان توان خرید ندارند و کل اجناس را ۴، ۵ نفر میخرند و آنها هم برای توزیع در بازار حدود ۲۰ درصد روی نرخ کالا اضافه میکنند. مصیبت بازار ما این است که اگر قیمت ارز کاهش پیدا کند، قیمت اجناس به حالت قبلی برنمیگردد و روی همان نرخ افزایش یافته باقی میماند.»
وقتی علت این موضوع را جویا میشوم، او در ادامه توضیح میدهد: «علت را از تجار و دولت باید پرسید. این سؤال، مسئله ما هم هست. اتحادیه هم نظارت میکند اما حریف شان نمیشود. یکی دیگر از دلایل گرانی در صنف ما کمبود جنس است. کسانی که جنس دارند نیز به احتکار روی میآورند. در صنف ما افراد اصلی که پخشکننده جنس در بازار هستند، بازار را اداره میکنند و در چنین مواقعی به سرعت فروش را قطع میکنند و کل بازار به نوعی در انحصار دو سه نفر است.»
گرانی و کسادی بازار
فشار تورم و گرانی، بیش از عموم مردم بر گرده کاسبانی فرود میآید که همه حیات معیشتیشان به کاسبی روزانه گره خورده است. در چنین شرایطی به علت کاهش قدرت خرید مردم، کاسبها مجبورند از یک طرف بهای گران خریدن جنس از دلالها را بپردازند و از طرف دیگر برای حفظ مشتریان و فروش مناسب، قیمتهایشان را نیز خیلی بالا نبرند.
میلاد عارفزاده کاسب صنف شال و روسری در گفتوگوی کوتاهی که با او دارم اذعان میکند: «قیمتها خیلی بالا رفته و مردم قدرت خرید ندارند و ما هم مجبوریم با قیمت سابق بفروشیم. پارچه در یک ماه اخیر دو سه هزار تومان در هر متر افزایش داشته و چاپ هم حدود ۱۰ هزار تومان گرانتر شده
است.»
او معتقد است: «جلوی گرانیها را باید از تولیدیهای پارچه و چاپخانههایی که روی کارهای ما چاپ میزنند پیگیری کرد. اگر قرار است حمایتی صورت گیرد باید از آنجا باشد تا جنس ارزانتر به دست ما که توزیعکننده هستیم برسد.»
عارفزاده خطاب به مسئولان اظهار میدارد: «من از مسئولان میخواهم به داد بازار برسند، مردم واقعاًً تحت فشار هستند و نمیتوانند حتی نیازهای اولیه خود را تامین کنند. این وضعیت برای ما هم خوب نیست چون به همان میزانی که قیمتها افزایش پیدا کرده دخل فروشمان هم کم شده و در مجموع سودمان کاهش پیدا کرده است.»
افزایش عمده قیمتها
در ادامه گفتوگو با برخی کاسبهای بازار تهران، آقای قاسم اسدی، فعال در صنف پارچه و چادر نیز مخاطب ما قرار میگیرد. او از اوضاع بد این روزهای بازار برایمان میگوید و توضیح میدهد: «۳۹ سال است که در بازار مشغول کار هستم اما امسال پس از گذشت ۳ ماه هنوز آنطور که باید و شاید کاسبی نکردهام. یک ماه میدویم اما به اندازه ۱۰ روز فروش نداریم. قیمتها عمدتاًً دو برابر شده است. مثلاً در یک ماه اخیر یک قواره چادر مشکی از ۱۲۰ هزار تومان به ۲۵۰ هزار تومان و پارچه مطهری از متری ۸۸ هزار تومان به متری ۱۲۵ هزار تومان رسیده
است.»
اسدی ادامه میدهد: «نظارت هم در چنین شرایطی معنی ندارد، زیرا نه جنسی برای فروش وجود دارد نه خرید و فروشی هست که نیاز به نظارت باشد. امروز از صبح تا الان که ساعت ۶ بعد از ظهر است فقط ۲ متر پارچه مانتویی فروخته ام! بهنظرم مشکل اصلی به مدیریت و تدبیر آقایان مسئول برمیگردد. تحریم و کرونا و... نهایتاً ۳۰ درصد موثر است. الان مردم در تهیه مایحتاج خورد و خوراک شان مشکلات جدی دارند، با این شرایط نوبت به خرید اقلام دیگر از جمله لباس و... نمیرسد. شما تا مشکل مدرسه فرزندانتان و تامین مایحتاج اولیه شان را داشته باشید نوبت به خریدهای دیگر نمیرسد.»
این کاسب صنف پارچه و چادر تصریح میکند: «مسئولان ادعا میکنند دارند کار میکنند ولی این کارشان باید دیده شود، وگرنه من هم میتوانم در خانه بنشینم و ادعا کنم دارم کار میکنم. آیا بقیه نمیگویند اگر راست میگویی برو ۴ تا نان بخر؟! با حلوا حلوا دهان شیرین نمیشود. اقدام عملی و قاطع همراه با تدبیر لازم
است.»
یکی دیگر از پارچه فروشان بازار که همسایه آقای اسدی است با کنایه به سوژه گزارش میگوید: «شما با این گزارش بیشتر دارید لطیفه میگویید و حرفتان خندهدار است! چند برابر شدن قیمتها و وضعیت بازار و گرانیها را همه میفهمند و احتیاجی به پرسش و پاسخ نیست. چرا کالای داخلی گران میشود؟ شیر و پنیر و لبنیات که دیگر از خارج وارد نمیشود. چرا گران میشوند؟ چرا جلوی گرانی اینها را نمیگیرند؟ دولت کسری بودجه دارد و طبیعی است که دستش را در جیب مردم
میگذارد.»
این گلایههای به حق مردم و رنجهای ناشی از بیتدبیری و بعضاً بیمسئولیتی برخی مسئولان، اگر با همراهی و عذرخواهی آنان همراه باشد کمی از شدت سختیها خواهد کاست. اما اگر همان مسئولان با غرور کاذب، منتی هم بر سر مردم آوار کنند که «اگر ما نبودیم وضع 100 برابر بدتر از این بود!» دیگر قابل تحمل نیست و روزی آستانه تحمل مردم نیز به سر خواهد آمد.