ده گفتار از رهبرمعظم انقلاب در تحلیل مبارزات سیاسی امامان معصوم(ع)-۲۵:
نگاهی به ضدانقلابهای حکومت علی(ع)
مخالفین علی(ع) چه کسانی هستند؟ همه کسانی که از انقلاب رنج میبرند و صدمه میخورند، یعنی ضدّانقلاب. اینها مخالفین حکومت انقلابی علی(ع) هستند؛ قدرتمندانی که سعی میکردند قدرت را در دست بگیرند و در رأس قرار بگیرند، اشراف و ثروتمندانی که از بغل حکومتها و قدرتها میخواستند بخورند، لاشهخوارانی که عادت کرده بودند که در سایه قدرت و حکومت خلفای پیشین، تبعیضها را به نفع خود مستحکم و باقی نگه دارند، مقدّسمآبهایی که در نظامِ قبل برایشان ارزش وجود داشت، اگرچه کار نمیکردند، امّا در این نظام برایشان هیچ ارزشی ملحوظ نیست.
ربیعبن خُثَیمها1 از اصحاب عبداللّه مسعود2 از همین قبیلاند، عبداللّه عمرها3، آقازادهای که هم مقدّس است، هم پیغمبر را دیده و روایت نقل میکند، هم فرزند خلیفه دوّم است و این در جامعه عثمانی خیلی ارزش دارد، امّا در جامعه علی(ع) ارزشی ندارد. عمروعاصها یعنی کسانی که با زیرکی و با هشیاری و با شیطنت سعی میکردند بیشترین بهره را با کمترین کار و تلاش به دست بیاورند، ملّاها و علمائی که در زمانهای گذشته از جهل قدرتها استفاده میکردند و مثل کالا دین به مردم میدادند و از قدرت و از خلیفه پول میگرفتند.
اینها وقتی در مقابل علم قاطع علی(ع)، دانش بیپایان علی(ع) قرار میگیرند، طبعا نمیتوانند آن وضع پیشین خود را حفظ کنند و میشوند ضدّ علی(ع). از این قبیل فراوان است؛ کعبالأحبارها4، ابوهریرهها5، معاویهها، عمروعاصها، طلحهها، زبیرها، سعد وقّاصها6 و عبداللّه عمرها با علی(ع) مبارزه میکنند و یک حکومت انقلابی فراوان دردسر دارد.
آنقدر برایش ایجاد اشکال میکنند، تبلیغات علیه او میکنند، شمشیر علیه او میکشند، حرف علیه او میزنند؛ چرا؟ به جرم اینکه انقلابی است. او را تحمیق میکنند، در مقابلش یک مترسکهایی درست میکنند، در مقابل او شکلهای دیگری ارائه میدهند؛ اینها دردسرهای یک حکومت انقلابی مثل انقلاب علی(ع) است.
امیرالمؤمنین علی(ع) این پنج سال را به سر آورد که شرح و تفصیل و تشریح این پنج سال خیلی مفصّل است. امام حسن(ع) دنبال ایشان را گرفت؛ شش ماه هم امام حسن با همین دردسرهای عجیب و در کوران یک بحران عجیب گذرانید تا اینکه بعد از گذشت 6 ماه ایشان یک واقعیّتی را درک کرد و رسید به یک واقعیّتی، به یک نقطه خاص. نه اینکه امیرالمؤمنین گفته بود که «و قیام الحجّة بوجود الناصر»7؛ من چون یاور داشتم دانستم که حجّت خدا بر من تمام است و بایستی قدرت را در دست بگیرم؛ همین ناصری که آن روز علی داشت، امروز حسن(ع) نداشت؛ همین. ماجرای امام حسن خلاصه میشود در این. در یک تنگنای عجیب قرار گرفت، در یک مضیقهای که هیچ انسان بزرگی از این مضیقه نمیتواند به سلامت رد بشود، امّا حسن(ع) بسلامت رد شد.
پانوشتها
1- ربیع بن خثیم ثوری: او گرچه در سپاه امام علی(ع) باقی ماند، امّا در حقّانیّت نبرد صفّین دچار تردیدهایی شد و از امام درخواست کرد که او را به مرزهایی که نبرد با مشرکان در آنجا جریان داشت، اعزام کند که همین درخواست به عنوان نقطه ضعفی برای او عنوان میشود. ربیع بن خثیم در کوفه و زمان حکومت عبیداللهبن زیاد در سال ۶۳ هجری قمری درگذشت.
2- عبدالله بن مسعود بن غافل بن حبیب الهُذَلی (درگذشت ۳۲ ق) معروف به ابنمسعود از اصحاب پیامبر اکرم (ص)، محدّث و مفسّر قرآن کریم. او در جنگهای بدر و اُحُد حضور داشت و بعد از رحلت پیامبر(ص) در جنگهای رِدّه و فتح شام شرکت کرد. در زمان خلافت عثمان مسئول بیتالمال کوفه بود و پس از مخالفت با ولید بن عقبه، حاکم کوفه بر سر بیتالمال عثمان وی را به مدینه احضار کرد و تنبیه نمود.
3- عبدالله بن عمر بن خطّاب (3 بعثت _ 74 ق) فرزند خلیفه دوّم. او بعد از عثمان از بیعت با امام علی(ع) سرپیچی و با معاویه بیعت کرد.
4- ابواسحاق کعب بن ماتع حمیری (درگذشت 32 یا 34 ق) از عالمان یهودی که در زمان خلافت دو خلیفه نخست مسلمان شد. کعبالأحبار از افراد مورد اطمینان خلیفه دوّم بود و بسیاری از اسرائیلیات را در میان مسلمانان رواج داد. صحابه پیامبر(ص) دیدگاهها و رفتارهای متفاوتی نسبت به او داشتهاند و امام باقر(ع) او را دروغگو دانسته است. هیچ یک از کتب اربعه شیعه از او حدیثی را نقل نکردهاند.
5- عبدالله (عبدالرحمان) بن عامر (صخر) دَوسی (درگذشت ۵۹ ق) مشهور به ابوهُرَیره، از اصحاب پیامبر (ص) و محدّثان مشهور اهل سنّت. ابوهُریره با آنکه محضر پیامبر اکرم (ص) را بخوبی درک نکرده بود امّا از ایشان بسیار حدیث نقل میکرده است و این موجب شد تا در همان دهههای نخستین اسلامی نسبت به او حسّاسیتهایی برانگیخته شود. عالمان شیعه و اهل تسنّن در آثار مختلف خود به انتقاد از شخصیت ابوهُریره پرداختهاند.
6- سَعد بن ابیوَقّاص (درگذشت ۵۹ ق) از صحابه و فرماندهان سپاه اسلام در جنگ با ایران. او در جنگهای بدر و اُحُد شرکت داشت. سعد از طرف خلیفه دوّم حاکم کوفه بود و فرماندهی مسلمانان را در جنگ قادسیّه با ساسانیان بر عهده داشت. در زمان حکومت حضرت علی(ع) ابتدا با امام بیعت نکرد و پس از بیعت نیز در جنگها حاضر نشد. وی از مخالفان معاویه بود و در نهایت به دستور معاویه مسموم شد.
7- نهجالبلاغه، شریف الرضی، خطبه 3