آتش اُفتاده بر جان جنگلها را چطور مهار کنیم؟ بخش دوم
سوختن بلوطها با آتش غفلت وکمبودها
آتش به چند متری یک فوج جوجه کبک رسیده، کبکها ازترس در شیار کوه کز کردهاند. سنجابی با گازهای ناشی از آتشسوزی دچار مسمومیت شده و به یک طرف اُفتاده است. حیوانات یکی یکی خاکستر میشوند و تصاویر دلخراش آن باید تلنگری برایمان باشد که زیستگاه این زبان بستهها را محافظت کرده و از بروز دوباره حوادث دلخراشی چون آتشسوزی جنگلهای زاگرس جلوگیری کنیم.
آتشسوزی جنگلها، نظیر آنچه که در جنگلهای زاگرس خردادماه 99 اتفاق اُفتاد، زنگ خطری برای ماست که یکی از بزرگترین زیستگاههای حیات وحش و نیز تامینکننده منابع آبی و علوفهای کشور به دستمان رو به نابودی است. این جنگلها پیشتر با هزار و یک مشکل از قبیل تبدیل جنگل به زمین زیر کشت، از بین رفتن پوشش گیاهی و مستعد شدن زمینها برای طغیان سیلابها، تخریب درختان و به خطر اُفتادن جان گونههای کمیاب جانوری و گرسنگیشان و... دست و پنجه نرم کرده و حالا باید با هجوم زبانههای آتش- که گفته شده عمدی روشن شده است- باقیمانده نفسهایش گرفته شود. به راستی باید چطور اهرمهای حفاظتی را تقویت کرد؟
پهنه رویشی زاگرس شامل رشته کوههای زاگرس، وسیعترین و اصلیترین رویشگاه گونههای مختلف بلوط در ایران بوده و به همین دلیل این منطقه از اهمیت بسیار ویژهای برخوردار است. جنگلهای بلوط منطقه زاگرس از منتهیالیه شمال غربی ایران (استان آذربایجان غربی) آغاز و سپس غرب (استانهای کرمانشاه، ایلام، چهارمحال و بختیاری، خوزستان و لرستان) و جنوب غرب ایران (استانهای کهگیلویه و بویراحمد و فارس) را طی میکند. در بین ۱۱ استان واقع در ناحیه رویشی زاگرس، استانهای فارس، لرستان و خوزستان مقامهای اول تا سوم را از نظر وسعت رویشگاههای جنگلی و درختی دارا میباشند. دشت برم بزرگترین جنگل بلوط ایران و خاورمیانه، زیستگاه بیشترین تعداد گوزن زرد ایرانی در بخش مرکزی شهرستان کازرون واقع شده است. جنگلهای زاگرس با گستردگی در ۱۱ استان کشور با ۶ میلیون هکتار مساحت، ۴۰ درصد جنگلهای ایران را تشکیل میدهند که حدود ۷۰ درصد تیپ گونههای جنگلی زاگرس را بلوطها شامل میشوند. بارندگی این ناحیه از ۶۰۰ میلیمتر در قسمتهای شمالی تا ۳۰۰ میلیمتر در جنوب غرب در نوسان است. اقلیم منطقه نیز مدیترانهای نیمه خشک با زمستانهای سرد است. از سایر گونههای درختی این جنگلها میتوان به افرا، کیکم، بنه، زبان گنجشک، گلابی وحشی، ولیک، ارغوان، انواع بادام و غیره اشاره نمود. بهطور کل میتوان گفت جوامع بلوط در ارتفاع ۶۵۰ تا ۲۴۰۰ متر از سطح دریا حضور دارند که بالاتر از این ارتفاع جوامع ارس و پایین آن جوامع بنه- بادام ظاهر میشوند. فرم غالب جنگلشناسی، جنگلهای شاخه زاد بوده و این دلالت بر تخریب ناشی از حضور طولانیمدت جوامع انسانی دارد. متأسفانه به دلیل رشد جمعیت در قرن اخیر و نیاز جنگل نشینان به سوخت، منبع غذایی برای دامها و زمینهای کشاورزی بهرهبرداری غیراصولی از این جنگلها بهکلی چهره آنها را دگرگون کرده است و بهجز در نقاط معدودی نشانی از انبوهی سابق این جنگلها نیست.
آتش روشن کردن در جنگل ممنوع!
همگان از آتشسوزی جنگلهای استرالیا گفتند و اظهار دل سوزی کردند به حال کوآلاها و کانگوروها، اما چرا چشم ببندیم بر تلف شدن گونههای کمیاب و منحصر به فرد زاگرس؟
در خبرها آمده که این آتشافروزی عمدی بوده است.
میثم محمودیان یک فعال محیط زیست برایمان میگوید: «بخش عمده این قبیل آتشسوزیها عمدی است. برای مثال تر و خشک در دینار کوه میسوزد، چون یک نفر هوس کباب با زغال بلوط کرده است! واقعاً چرا برخی از ما اینقدر مسئولیت ناپذیریم؟!»
وی فرهنگسازی را یکی از راهکارهای اصلی مقابله با آتشسوزی جنگلها دانسته و توضیح میدهد: «سوختن بخشهای وسیع جنگلهای زاگرس، آغاز دورهای سخت برای رویشگاههای جنگلی ما در زاگرس، هیرکانی و ارسباران است. رسانهها به طور مرتب باید به مردم آموزش دهد که در طول پنج ماه آینده از چه رفتارهایی باید پرهیز کنند تا اندک جنگلهای باقیمانده وطن اینگونه مظلومانه در آتش نسوزند. مجموعه تمهیداتی که اگر از همین امروز رعایت کنیم، بیش از 90 درصد آتشسوزیها که رخ خواهد داد را میتوان با کمترین آسیب ممکن مهار کرد، در رسانه ملی به آموزش گذاشته شود. برای مثال ته سیگارتان را به هیچ وجه در طبیعت - مخصوصاًً در فصل بهار و تابستان- پرت نکنید. به تجربه ثابت شده بیشتر آتشسوزیها از کنار جاده به سمت دامنهها آغاز شده است. آتش در جنگل روشن نکنید، اگر در جنگل کمپ میزنید، حتما از کپسولهای گازی استفاده کنید و از اندوختههای چوبی موجود در منطقه و از زغال استفاده نکنید. هر جسم شیشهای را که مثل ذرهبین عمل میکند، در طبیعت رها نکنید و ضمنا هیچ آشغالی در دل جنگل رها نکنید.»
این دوستدار طبیعت درباره تصاویری که نشان میدهند، مردم محلی با دست خالی - بیل و کلنگ- در حال خاموش کردن آتش جنگل هستند، توضیح میدهد: «غمانگیزتر از آتشسوزی زاگرس، شیوه مواجهه حقیرانه ما با معضلی است که همه انتظارش را میکشیدیم، ولی باز انگار غافلگیر شدیم! برخی از مناطق حریق را نمیتوان صرفا با کمک نیروی انسانی خاموش کرد، منطقهای شبیه خاییز نیاز به بالگرد آبپاش دارد.
حیات وحش زاگرس، گله گله در آتش تلف شدند. شرایط حکایت از نفسهای سخت حیات وحش در زاگرس دارد. خاییز محل زیست گونههای مختلف گیاهی و جانوری از جمله کل و بز و پلنگ است و دود این تخریب بر چشم و دل موجودات با ارزشی همچون پلنگ میرود.»
آتش اصلی بهرهبرداری نادرست از جنگل است
معیشت سنتی و شیوههای نادرست بهرهبرداری، سرنوشت ناخوشایندی را برای جنگلهای زاگرس رقم زده است. تغییرات اساسی مشاهده شده در ساختارهای عمودی و افقی جنگلهای گستره زاگرس از قبیل کاهش، اختلال و تهدید تنوع زیستی اعم از گیاهی و جانوری این زیست بوم ارزشمند کشور، گواه این حقیقت تلخ است که افزایش جمعیت و اقتصاد معیشتی وابسته جوامع محلی به جنگلها و بیتوجهی به ظرفیت تولید محدود این منابع، در کنار عدم توسعه یافتگی متناسب با توانمندیهای اکولوژیکی منطقه زاگرس، سرنوشتی ناخوشایند و دهشتناکی را برای این اندوخته آبی ارزشمند ایرانیان رقم زده است.
هومان خاکپور دارای مدرک مهندسی منابع طبیعی دانشگاه تهران و بیش از 20 سال سابقه کار در بخش منابع طبیعی و آبخیزداری استان چهار محال و بختیاری برایمان میگوید: «چرای پرشمار دام در تمامی عرصههای جنگلی بهعنوان یکی از مهمترین عوامل تخریب مورد تأیید و تأکید تمامی کارشناسان و متخصصین حوزه منابع طبیعی است. دامهای عشایری زودتر از آغاز فصلِ چرا که حدودا اوایل خرداد است، وارد عرصههای جنگلی شده و دیرتر از پایان فصلِ چرا که اواخر شهریور است، خارج میشوند و دامهای روستایی که در تمام طول سال در عرصههای جنگلی حضور داشته و تنها در فصل زمستان در مدت کوتاهی، وجود برف، ممکن است مانع از حضور آنها شود.»
وی در ادامه میگوید: «فراموش نکنیم که ظرفیت تولیدی پوشش گیاهی علفی کف جنگل محدود بوده، در حالیکه اضافه بر تعلیف طولانیمدت و عدم رعایت فصلِ چرا، تعداد دام چراکننده در این جنگلها بسیار پرشمار و چندین برابر ظرفیت تولید علوفه کف جنگل بوده و این علوفه تولیدی درصد ناچیزی از نیاز غذایی دامهای موجود در جنگل را تولید کرده و بخش اعظمی از آن توسط نهالها، درختان و درختچهها تامین میشود.ترکیب دام نیز که عموما در روستاها از نوع بز است. روند اثرگذاری این عامل تخریبی را تشدید میکند. تعلیف نهالها، قطع درختان بهصورت سرشاخهبری و یا کمربری، تعلیف لاشبرگ کف جنگل، کاهش بارخیزی خاک و اختلال در چرخه طبیعی حیات گیاهی، تعلیف میوه درختان و جمعآوری میوه برای تغذیه زمستانی دام که تهدید حیات جانوری جنگل را نیز به دنبال دارد، ایجاد کوبیدگی و فشردگی خاک، افزایش میزان هرزآبها از پی آمدهای چرای بیرویه دام در جنگلهای زاگرس است.»
این مهندس منابع طبیعی برایمان توضیح میدهد: «معیشت سنتی و وابسته جوامع محلی جنگلنشین باعث شده است تا «زیرآشکوب» بخش وسیعی از عرصه جنگلی زاگرسی در شیبهای مختلف تحت زراعت دیم قرار گیرند. زراعت دیم در «زیرآشکوب» تودههای جنگلی و تغییر کاربری نامناسب در عرصههای جنگلی زاگرس، تهدیدی جدی برای این زیست بوم ارزشمند بوده که متأسفانه افزایش جمعیت، عدم توسعهیافتگی متناسب با طبیعت منطقه، درآمد ناکافی واحدهای اقتصادی موجود و نیازهای اشتغالزایی در منطقه، هر روز بر وسعت این تهدید ویرانگر افزوده و اضافه بر جنگل زدایی تدریجی، روند فرسایش خاک در منطقه را تشدید خواهد کرد.
تـامیـن سوخـت هیزمی و مـصارف روستـایی همواره در سیاهه عمـدهترین عوامل تخریب جنگلهای زاگرس قرار داشته است. هرچند در سالهای اخیر توسعه زیرساختهای تغییر الگوی سوخت و جایگزینی سوختهای فسیلی، روند استفاده از سوختهای هیزمیدر آبادیهای داخل و حاشیه جنگل را کاهش داده است، اما کماکان در مناطق دور افتاده و فاقد جادههای دسترسی و جایگاههای سوخت فسیلی، جنگلها منبع اصلی تامین سوخت و مصارف روستایی بهحساب میآیند.
البته فراموش نکنیم که ساختارهای اجتماعی و گرایشهای فرهنگی جوامع محلی برای تمایل به استفاده از سوختهای هیزمی و همچنین حذف یارانه حاملهای انرژی و پایین بودن درآمد سرانه خانوارهای روستایی، سبب گردیده است تا همواره جنگلها بخشی از منابع سوختی مورد نیاز و مصارف روستایی بهحساب آیند. ماجرای نگرانکنندهای که با توجه به فقر پوشش تاجی تودههای جنگلی، در هر سطحی که باشد برای جنگلهای زاگرس تهدیدی تخریبگر خواهد بود.»
بلایی که مالچپاشی سر طبیعت خوزستان آورد
جنگلهای زاگرس بسیار وسیعاند. همانطور که گفته شد از منتهی الیه شمال غربی ایران آغاز و تا غرب و جنوب غربی کشور کشیده شدهاند. در بین ۱۱ استان واقع در ناحیه رویشی زاگرس، استانهای فارس، لرستان و خوزستان مقامهای اول تا سوم را از نظر وسعت رویشگاههای جنگلی و درختی دارا میباشند.
آتشی که به جان زاگرس اُفتاده، تنها از جنس آتش و دود نیست. در زاگرس خوزستان مالچ پاشیها بلا و آتشی فراگیر شده که دامن حیات وحش منطقه را به شدت گرفته است.
مهین سیدزاده یک کارشناس محیط زیست و دلسوز طبیعت برایمان توضیح میدهد: «بیش از ۱۱هزار هکتار از شن زارهای طبیعی منطقه حفاظت شده میشداغ در جنوب غربی استان خوزستان با هدف مقابله با ریزگردها مالچ پاشی شده، اما در نتیجه آن، آسیبهای جدی به محیط زیست منطقه وارد آمده است.»
این منطقه زیستگاه بسیاری از حیوانات از جمله آهو و افعی شاخدار عربی - از گونههای کمیاب و در معرض خطر انقراض- است. سیدزاده در حالی که عکسی دلخراش از تلف شدن یک نمونه افعی شاخدار که گونهای بسیار کمیاب در این منطقه است، نشانمان میدهد، میگوید: «آتش از خیلی پیشتر به جان گونههای گیاهی و جانوری زاگرس اُفتاده است.
بر اثر مالچ پاشی، تمام گیاهان و جانوران زیر خاک خشک میشوند و امکان زیست در منطقه مالچپاشی شده برای همیشه از بین میرود. همچنین رنگ سیاه مالچ نفتی، ضریب حرارتی زمین را بالا میبرد و باد گرم ایجاد میکند. گفته میشود گازی که از مالچ نفتی بلند شده و با وزش باد به هر سو میرود بوی نفت سوخته دارد و استشمام آن سرطانزاست.»
خلأ قانونِ بازدارنده آتشافروزی در دل جنگل
هر فردی در هر کجای جنگل که دلش بخواهد، میتواند آتش روشن کند و این یک خلأ قانونی است که آزادانه اجازه میدهد هر فردی در هر زمانی و در هر مکانی از جنگل، آتش روشن کند.
الان ماشینهای شخصی هر کجای جنگل بروند قانونا کسی نمیتواند آنها را بازخواست کند. به راحتی از جادههای جنگلی خارج میشوند، به بهانه اطراق ماشین خود را هر کجای جنگل میبرند. الان یکی از بخشهایی از جنگل که محل تخریب و فاجعه است، اطراف چشمههاست.
هر کجا چشمهای میبینید به قدری خاک کوبیدهشده و زباله ریخته که تا محدودهای بسیار بزرگ در اطراف آن، خاک امکان زادآوری ندارد. چرا؟ چون ما هیچ قانونی نداریم که ماشینهای شخصی حق ندارند از جادهها خارج شوند و کف جنگل بروند. یا قانونی نداریم که در کدام یک از جادههای جنگلی ما حقتردد وسایط نقلیه را نداریم؟ برای این موارد نیاز به قانون داریم و سازمان جنگلها باید اینها را مشخص کند و بگوید که در کجا و کی میتوان با خودرو تردد کرد؟
خیلی پیشتر، لطفعلیان دکترای مهندسی جنگل گفته بود: «داشتن قانون، کاملاً ضروری است و من فکر میکنم که تا همین جا هم خیلی تاخیر داشتهایم و باید زودتر از اینها اقدام به تدوین قانون برای ورود شهروندان به جنگلهایمان میکردیم.»
دقیقاً یکسال از این پیشنهاد گذشته است!