نگاهی به اعزام نفتکشهای ایران به ونزوئلا
اهمیت و پیامدهای ورود ایران به حیـاط خلوت آمـریکا
محمدرضا کلهر
پنج نفتکش ایرانی خردادماه بیاعتنا به تحریمهای آمریکا و با پرچم رسمی ایران در آبهای آزاد، به سمت کشور ونزوئلا حرکت نمودند و در بنادر کشور ونزوئلا پهلو گرفتند. نفتکشهای فورچون، پتونیا، فارست، فاکسون و کلاول با فاصله زمانی مشخص از بنادر ایران به سوی سواحل ونزوئلا حرکت کردند. این نفتکشها بنزین و گازوئیل مورد نیاز مردم ونزوئلا را منتقل کردند. اما نکته مهم دراین میان به شرایط عبور این نفتکشها برمیگردد. ایران و ونزوئلا تحت شدیدترین تحریمهای آمریکا هستند و واشنگتن بارها هشدار داده بود که مانع از هر گونه کمک به این دو کشور خواهد شد. اما ایران بدون توجه به این هشدار مسیری را انتخاب کرده تا پوشالی و ادعایی بودن قدرت آمریکا را اثبات کند. موفقیت ایران در اعزام این نفتکشها باعث شده تا اقتدار ادعایی آمریکا تحت تاثیر اقتدار ایران قرار بگیرد. در واقع نفتکشهای ایرانی در حالی موفق شدهاند که به سواحل ونزوئلا برسند که آمریکا با وجود تهدیدهای بسیار تنها نظارهگر این ماجرا بوده است. اما اهمیت این اقدام ایران چیست؟
اثبات افول آمریکا
مهمترین مسئله در رسیدن پنج نفتکش ایرانی به سواحل ونزوئلا به اثبات دوران افول آمریکا برمیگردد. پیش از این، آمریکا برای خود قدرت تعیینکنندگی و هژمونی در جهان قائل بود. اما در سالهای اخیر این موقعیت بسیار تضعیف شده است. افول آمریکا به عنوان یکی از کلید واژههایی به شمار میرود که در یک دهه گذشته بسیار مورد استفاده رسانهها و کارشناسان حوزه بینالملل قرار گرفته است. در واقع آمریکا از فردای پس از جنگ جهانی دوم توانست بر ویرانههایی که از این جنگ به جا مانده بود بایستد و یکی از قطبهای اصلی نظام دو قطبی را در کنار شوروی تشکیل دهد. از سال 1945 تا فروپاشی شوروی در 26 دسامبر 1991 نظام دو قطبی در جهان حاکم بود و آمریکا توانست بلوک غرب را در مقابل بلوک شرق تقویت کند. پس از فروپاشی شوروی دوران جدیدی در نظام بینالملل شروع شد. برخی معتقدند که نظم حاکم بر جهان در این دوران تک قطبی بوده و آمریکا هژمون عرصه بینالملل بوده است. برخی نیز نظام سلسله مراتبی را برای توصیف این دوران به کار میبرند. اما نکته مهم این دوران که نزدیک به سه دهه طول کشیده این است که هژمونی و قدرت آمریکا رو به افول بوده و نشانههای این افول نیز در بخشهای مختلف به ویژه در بخش اقتصادی و قدرت نرم قابل رویت است. در این میان کارشناسان و اندیشمندان غربی و به ویژه کارشناسان آمریکایی بیش از دیگران بر مسئله افول آمریکا تاکید کردهاند. جان ایکنبری، نظریهپرداز روابط بینالملل و استاد دانشگاه پرینستون آمریکا در سال ۲۰۱۴ اعلام کرد، تغییر قدرت جهانی و افول قدرت آمریکا و تغییر نظام تکقطبی در جریان است. عصر آمریکا در حال پایان است و نظم جهانی شرقی جایگزین نظم جهانی غربی شده است. قدرت آمریکا در حال فرسایش است. نوام چامسکی، اندیشمند آمریکایی نیز معتقد است که آمریکا امپراطور در حال سقوط است. فرید زکریا، نظریهپرداز نئورئالیست نیز تاکید کرده که جهان در حال انتقال از عصر آمریکایی به عصر پساآمریکایی است.
ایران در دو مرحله توانست این دوران افول را اثبات کند. مرحله نخست زمانی بود که آمریکا سپهبد حاج «قاسم سلیمانی» فرمانده سپاه قدس ایران را به شهادت رساند؛ در پی این ترور، بزرگترین و مهمترین پایگاه نظامی آمریکا در عراق هدف قرار گرفت. در جریان این عملیات، 13 موشک به سمت پایگاه «عین الاسد» شلیک شد و آمریکا هیچ اقدامی در برابر این حملات موشکی انجام نداد. ترامپ که چند روز پیش از این حملات تهدید به بمباران 52 سایت در ایران از جمله اماکن فرهنگی کرده بود در نهایت مدعی شد ما خواستار صلح هستیم. بسیاری از کارشناسان اعلام کردند که ایران به یک ابرقدرت موشکی تبدیل شده و آمریکا به خوبی به این نکته واقف است. به همین دلیل ترامپ از واکنش به عملیات ایران خودداری کرد تا جان نظامیان آمریکایی را نجات دهد. حمله ایران به پایگاه عینالاسد آمریکا باعث آغاز فصل جدیدی از معادلات در منطقه شد که در نهایت به پایان نظم آمریکا در طول هشت دهه گذشته منتهی خواهد شد. آمریکا از جنگ جهانی دوم به هیچ وجه مورد تعرض نظامی یک کشور قرار نگرفته و شکسته شدن این هیمنه توسط ایران برای آن بسیار دردناک است. هدف قرار دادن پایگاه نظامی بزرگ آمریکا در عراق در پاسخ به اقدام تروریستیاش، شکسته شدن خطوط قرمز آمریکاییها بود و تهران با عبور از این خط قرمز، عملا توانایی آمریکاییها در پاسخگویی و افسانه شکستناپذیری آنها را به چالش کشید.
اما مرحله دوم نیز به اعزام پنج نفتکش ایرانی به حیـاط خلوت آمریکا برمیگردد. طبق دکترین مونروئه که در سال 1823 تهیه شده ایالات متحده کل قاره آمریکا مخصوصا آمریکای لاتین را حیاط خلوت خود میداند، در آن زمان این دکترین آمریکاییها بر علیه کشورهای اروپایی تهیه شده بود و بر اساس آن آمریکا به همه کشورهای آمریکای لاتین کمک کرد تا از شر استعمار کشورهای اروپایی رهایی یابند. البته دکترین آمریکا بیطمع هم نبود، آمریکاییها کمک کردند تا کشورهای آمریکای لاتین اروپاییها را از کشورهای خود بیرون کنند تا خودشان جایگزین اروپاییها شوند و سیطره اقتصادی بر آمریکای لاتین داشته باشند. از آن زمان تا به حال آمریکا به شکلهای مختلف از دخالت مستقیم گرفته تا دخالت غیرمستقیم در این کشورها تلاش کرده سیطره خود بر آمریکای لاتین را حفظ کند. بسیاری از کارشناسان معتقدند که پاشنه آشیل آمریکا، آمریکای لاتین است. ایران در دو دهه اخیرا تلاشهای زیادی کرده تا وارد حیاط خلوت آمریکا شود. دلیل این امر نیز در درجه نخست به منافع ملی ایران برمیگردد و در درجه دوم نیز واکنشی به حضور امنیتی آمریکا در خلیجفارس است. ونزوئلا به عنوان کشوری است که ایران سعی کرده آن را به دروازه ورود خود به آمریکای لاتین تبدیل کند. برخی از سیاستمداران آمریکایی از ونزوئلا به عنوان ذخیره استراتژیک انرژی ایالات متحده نام میبرند. به همین دلیل تلاشهای زیادی از سوی آمریکا با هدف سد کردن نفوذ ایران در ونزوئلا صورت گرفته است.
اعزام نفتکشهای ایران به ونزوئلا و عدم واکنش و اقدامی عملی از سوی آمریکا نشان داد که اقتدار ادعایی آمریکا بسیار تضعیف شده و توان بازدارندگی این کشور کاهش یافته است. نشریه معتبر «تایم» در گزارشی اعلام کرده، در حالی که تنش میان ایران و آمریکا اوج گرفته است، تهران پنج نفتکش پر از سوخت خود را به ونزوئلا گسیل کرد. این کشتیها در حالی حدود ۱۷۵ هزار تن محموله را منتقل کردند که هر دو کشور صادرکننده و واردکننده تحت تحریم کاخ سفید قرار دارند. نکته دارای اهمیت آن است این پنج نفتکش برخلاف قبل با رادارهای خاموش در حال حرکت نبودند و سامانه مکانیابی همه آنها روشن بود. این کشتیها با پرچم ایران در حرکت بودند. برخی تحلیلگران غربی موفقیت ایران در عملی ساختن خواستههای خود را ضربه سنگینی بر دکترین مونروئه واشنگتن میدانند که از نزدیک به دو قرن قبل، آمریکای لاتین را به عنوان حیاط خلوت خود اعلام کرده بود و حضور و نقشآفرینی هر قدرت خارجی در امور کشورهای این منطقه را برنمیتافت. حال محمولههای بنزین و گازوئیل ایرانی علاوهبر آنکه بخشی از نیازهای مردم تحریمشده ونزوئلا را تامین میکند، خطوط قرمز ایالات متحده در آمریکای لاتین را با چالشی جدی روبرو میسازد.
هشدارهای آمریکا
پس از اینکه ایران نفتکشهای خود را به سمت ونزوئلا اعزام کرد آمریکا تعدادی از رزمناوهای خود را به مسیر حرکت این نفتکشها فرستاد. برخی رسانهها هدف این ناوهای جنگی را ممانعت از ادامه حرکت نفتکشها به مقصد عنوان کردند. دلیل واشنگتن آن است که پهلو گرفتن نفتکشها در بنادر ونزوئلا، پیروزی بزرگی برای جمهوری اسلامی ایران و شکستی سنگین برای کاخ سفید قلمداد خواهد شد. البته ایران از مبادی دیپلماتیک، سازمان ملل و سفیر سوئیس به عنوان حافظ منافع آمریکا و همچنین از طریق سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان به دولت آمریکا هشدار داد هر اقدام اشتباه واشنگتن در مورد نفتکشهای ایرانی با پاسخ محکم کشورمان همراه خواهد بود. رسانههای همسو با دولت آمریکا نیز با پررنگ کردن تهدیدات ترامپ سعی داشتند تا ایران را وادار به عقبنشینی کنند. اما ایران تهدید کرد، هرگونه تعرض به این نفتکشها با واکنشی سخت مواجه خواهد شد. در نهایت آمریکا نتوانست تهدیدات خود را عملی کند و نفتکشهای ایران در سواحل ونزوئلا پهلو گرفتند.
پیامهای اعزام نفتکشها
اعزام نفتکشهای ایران به ونزوئلا و ناتوانی آمریکا در مقابله با آن پیامهای روشنی به همراه دارد. مهمترین نکته در ماجرای اعزام چندین نفتکش ایرانی به سوی ونزوئلا، کوتاه نیامدن ایران مقابل تهدیدات آمریکاست. در واقع جمهوری اسلامی ایران با مقاومت فعال خود، آمریکا را وادار به تمکین کرد و باعث شد تا رژیمی که خود را محق دخالت در همه امور دنیا میداند، ناتوان بماند. از سوی دیگر صدور سوخت به ونزوئلا، سد تحریمهای غیر قانونی آمریکا علیه کشورهای تحریم شده را شکست. ونزوئلا یکی از کشورهای تحریم شده از سوی آمریکاست و با وجودی که کاراکاس دارای بزرگترین ذخایر نفتی در دنیاست، اما اخیرا مورد تحریم نفتی واشنگتن قرار گرفته است. اقدامی که ایران انجام داد بر اهمیت ائتلاف میان کشورهای تحریم شده افزود. همچنین از 79 سال پیش و بهویژه در دسامبر 1941 که رویداد حمله به «پرل هاربر» اتفاق افتاد تا به امروز آمریکا در حیاط خلوت خود چنین اهانتی را ندیده است. آمریکا از آن تاریخ، پایگاه جنگها را به کشورهای دیگر کشانده و یا جنگهای نیابتی راه انداخته است.
مهمترین پیام اعزام نفتکشهای ایران به ونزوئلا بیاعتنایی به تحریمهای آمریکا است. اهمیت این اقدام به دلیل در محاصره بودن ونزوئلا و تهدیدهای شدید آمریکا برای مقابله با هرگونه کمکرسانی به مردم ونزوئلا است. جمهوری اسلامی اما بیاعتنا به این تهدیدها و با دور زدن سیستم مالی مبتی بر دلار توانست در این شرایط بسیار سخت در کنار مردم ونزوئلا باقی بماند. ابتکار اقتصادی ایران و ونزوئلا در این معاملات، استفاده از طلا به جای دلار و سایر ارزها بود که برای تبادل نیازمند سیستم بانکی هستند. نفتکشهای ایران یکی پس از دیگری به ونزوئلا رسیدند و آمریکا با همه تهدیدها و بلوفهایش و کشتیهای جنگی حاضر در اقیانوس اطلس تنها نظارهگر این معامله بزرگ بود. ارسال سوخت و قطعات پالایشگاهی به ونزوئلا در بحبوحه سختترین تهدیدهای آمریکا پیامدها و دستاوردهای مهمی دارد.
دستاوردهای اقتصادی
ایران به عنوان کشوری که تحت تحریمهای شدید اقتصادی از سوی آمریکا قرار گرفته است، فرصتی یافته تا بتواند توانمندیهای فنی و اقتصادی خود را به کشورهای نیازمند مانند ونزوئلا در مقابل دریافت هزینه خارج از سیستم مالی تحت نظارت آمریکا ارائه نماید. این روش برای کشوری مانند ایران که سالها از وابسته بودن به مبادله با دلار رنج برده است یک نقطه قوت محسوب میشود. چرا که حالا میتواند بدون نگرانی از بلوکه شدن پولهایش اقدام به تجارت نماید. در واقع ایران حالا میتواند با این ابتکار از دیوار بلند تحریمهای آمریکا عبور کند. مبادله با طلا البته مسبوق به سابقه است. روسیه در سالهای گذشته برای افزایش ذخایر طلای خود برای بیشتر کردن پشتوانه پولی از این نوع معامله در تجارت با برخی کشورها استفاده
کرده است.
دستاوردهای سیاسی
ایران همواره به عنوان یک کشور قدرتمند و پایبند و به عهد و پیمان خود در میان کشورهای دوست و غیر دوست شناخته شده است. این مسئله برای کشورهای دوست در مسئله سوریه نمایان شد. حمایت ایران از ونزوئلا در سختترین شرایط و با وجود تهدیدهای آمریکا نشان از قابل اتکا بودن جمهوری اسلامی دارد. این در حالی است که آمریکا در شرایط سخت و صرفا برای به دست آوردن منافع اقتصادی، همپیمانان خود را رها میکند؛ به عنوان نمونه، آمریکا چند ماه قبل کردهای سوریه به عنوان متحدان اصلی خود را در مقابل ترکیه رها کرده بود.
شکست چند باره آمریکا
بعد از سیلی سخت جمهوری اسلامی به آمریکا در قضیه موشک باران پایگاه عینالاسد در پاسخ به ترور شهید حاج قاسم سلیمانی، آمریکا متوجه شد که ایران در حفظ منافع و کرامت خود بسیار عملگراست و اگر تهدیدی کند به آن عمل خواهد کرد. بنابراین با وجود تهدیدهایش برای برخورد با نفتکشهای ایرانی و اعزام کشتیهای جنگی به منطقه اما بعد از دریافت هشدار ایران، دست بسته ماند تا بار دیگر هیمنه پوشالی آمریکا در برابر قدرت جمهوری اسلامی شکسته شود.
تشکیل باشگاه تحریمی
کشورهای ونزوئلا و ایران از کشورهای بسیار تاثیرگذار در بلوکهای نفتی هستند. از این رو معامله این دو کشور با طلا به جای دلار میتواند سبب شکلگیری بلوکی از کشورهای تحت تحریم و تهدید آمریکا از جمله روسیه، چین، ایران، کوبا، کره شمالی و ونزوئلا برای تجارت با طلا و ارزهایی به غیر از دلار شود.
سیلی محکم ایران به ترامپ
«عبدالباری عطوان» سردبیر روزنامه فرامنطقهای رأیالیوم چاپ لندن در مقالهای ارسال نفتکشهای ایرانی به ونزوئلا در سایه تهدیدات آمریکا را بزرگترین شکست و ناکامی خفتبار برای دولت آمریکا توصیف کرد و نوشت؛ رسیدن نفتکشهای ایرانی به سواحل ونزوئلا به مثابه سیلی دردناکی علیه دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا و استکبار آمریکایی به شمار میرود. در این مقاله تاکید شده: «ورود این نفتکشهای ایرانی به بنادر ونزوئلا بزرگترین شکست برای استکبار آمریکایی است و مسلم است که اگر آمریکا جرات و تلاش کند تا ایران را تحریک کند همانطور که ترامپ تهدید میکند، با شکستهای مشابه دیگری بهویژه در آبهای خلیجفارس و دریای عمان مواجه میشود. این مقوله این امر را به ما یادآوری میکند که چگونه پهپاد غولپیکر «گلوبال هاوک» آمریکایی که جرات کرد حریم هوایی ایران را نقض کند در آسمان تنگه هرمز از ارتفاع ۲۰کیلومتری با موشک ایرانی ساقط شد. شاید ما این صحنه را بار دیگر در آیندهای نزدیک و در سایه تنشهای فعلی آمریکا ببینیم. این لحظهای تاریخی از همبستگی است که بینی ترامپ و دولتش را به خاک مالید و به ملتهای محاصره شده از سوی آمریکا تأکید کرد که کسانی هستند که به تحریمها «نه» میگویند و شجاعانه و مردانه در مقابل آن میایستند.»
اهمیت روابط تهران- کاراکاس
اوج روابط اقتصادی تهران و کاراکاس به سال ۹۲ و اوج تحریمهای بینالمللی، بازمیگردد. در آن سال ایران توانست بیش از ۱۲۰ میلیون دلار کالا و خدمات را به این کشور آمریکای جنوبی صادر کند اما با روی کار آمدن دولت یازدهم مبادلات تجاری بین دو کشور بهشدت کاهش پیدا کرد و رقم ۱۲۰ میلیون دلار صادرات در سال ۹۲ به عدد ۲۰ میلیون دلار در سال ۹۳ رسید. این کاهش تا آنجا ادامه پیدا کرد که در ۴ ماهه ابتدایی سال ۹۵، ایران تنها ۴۸۸ هزار دلار صادرات به ونزوئلا را به ثبت رسانده است. در شرایطی که ایران تحت تحریمهای بینالمللی قرار دارد گسترش روابط با ونزوئلا میتواند بسیاری از نیازهای ارزی ایران را رفع کند. واشنگتن پست اخیرا در گزارشی نوشت، تحریمهای شدید آمریکا و انواع فشارهای اقتصادی دیگر در غالب «فشار حداکثری»، تاکنون تاثیری ناچیز یا بهتر بگوییم هیچ تاثیری بر دولتهای مورد نظر نداشتهاند. این گزارش میگوید «ایران و ونزوئلا که از زمان بر گزاری نشست اوپک در ونزوئلا در سال ۲۰۰۶ روابط خوبی باهم داشته اند، سیاستهای اتخاذ شده و تهدیدهای مطرح شده توسط آمریکا، سبب شد تا این دو کشور به همکاری با یکدیگر متمایل شوند.» این گزارش در ادامه تاکید میکند واشنگتن که از علائم و نشانههای حضور ایران در آمریکای لاتین ناخرسند میشود، در پی سیاست فشار حداکثری دولت دونالد ترامپ، ناخواسته به نزدیکی ایران و ونزوئلا کمک کرده است. گزارش واشنگتن پست در پایان میگوید «رویکرد فعلی واشنگتن و استراتژی فشار حداکثری تاکنون این امر را به مردم ونزوئلا و ایران ثابت کرده است که آمریکا، آنها را از منابع مختلف محروم میکند؛ آنچه که با ورود نفتکشهای ایرانی به آبهای کارائیب مشخصتر شد، شکست تحریمهای آمریکاست که ایران و ونزوئلا فقط آن را ثابت کردند.
نتیجه
مهمترین پیامی که رسیدن نفتکشهای ایران به ونزوئلا به کشورهای مختلف مخابره کرد این است که آمریکا توان تعیینکنندگی و تاثیرگذاری خود را از دست داده است. «میگل دیاز کانل» رئیسجمهور کوبا گفته:«این اقدام محاصره غیرقابل قبول و جنایتکارانه آمریکا علیه ونزوئلا را شکست.» آمریکاییها از روز اول، حرکت نفتکشهای ایران از بندر شهید رجایی واقع در سواحل بندرعباس را زیر نظر داشتند و هشدار هم دادند و چند نفر از جمله امیر قطر و سلطان عمان را واسطه کردند تا ایران متقاعد شود این اقدام با واکنش قطعی ارتش آمریکا مواجه میگردد. ارتش آمریکا با اعزام چندین ناو جنگی و ناوشکن و سایر تجهیزات نظامی به دریای کارائیب»- ذیل عنوان دروغین مبارزه با مواد مخدر- سعی کرد واقعی بودن تهدید را به جمهوری اسلامی گوشزد نماید اما ایران از یک طرف از طریق همین واسطهها و نیز به صورت اعلام عمومی به تهدیدات آمریکا قاطعانه پاسخ داد و از طرف دیگر تمهیدات نظامی را برای واکنش در نظر گرفت و طرف آمریکایی را هم به طور کلی از ابعاد آن در منطقه آگاه کرد. آخرین مورد آن از طریق دکتر روحانی در تماس با امیر قطر به طرف آمریکایی منتقل گردید و حتمی بودن واکنش نظامی ایران برای طرف آمریکایی جا افتاد و لذا نفتکشها در زیر دید تجهیزات وسیع آمریکایی از دریای کارائیب عبور کردند و برخی نیز در حال عبور و پهلوگیری در سواحل ونزوئلا هستند و در واقع از این طریق دکترین ۱۹۷ ساله امنیتی آمریکا- موسوم به دکترین مونروئه- دفن شد و از بین رفت. جوزف هومایر کارشناس آمریکایی نیز اعلام کرده که ایران تهدید خود را از خلیجفارس به دریای کارائیب منتقل کرده و این موجب نگرانی فزاینده آمریکا است.
وقتی شوروی قصد داشت كه برای یکی از کشورهای آمریکای جنوبی (کوبا) یک کشتی بار بفرستد، آمریکا ناوهای خود را ارسال کرد و شوروی از ترس درگیری نظامی، کشتی خود را برگرداند، از آن موقع دیگر هیچ کشوری جرات حرکت در حیاطخلوت آمریکا را ندارد. ایران توانست با اعزام کشتیهای خود هژمونی آمریکا را در منطقه بشکند و دایره فعالیت خود را تا آمریکا لاتین گسترش دهد. ایران با اين اقدام ساختارشکنانه به غرب فهماند که دوران سیاست تحريم به پايان رسيده و با محاصره ظالمانه اقتصادی نمیتوان سیاستهای استعماری را به اجرا درآورد. احیای حضور و نفوذ ایران در ونزوئلا نگرانیهایی در میان مقامات و کارشناسان آمریکایی به وجود آورده است، به ویژه پس از رسیدن ۵ نفتکش ایرانی به ونزوئلا و ناتوانی آمریکا در متوقف کردن آنها، این نگرانیها در نزد مقامات آمریکایی به ویژه آنهایی که تمایلات ضدایرانی گسترده تری دارند، بیشتر شده است. در همین رابطه، مجله آمریکایی فارن پالیسی در مطلبی نوشت، ایران در حال به چالش کشیدن هژمونی آمریکا در آمریکای لاتین است. این رسانه تاکید کرد، منابع صنعتی گزارش دادهاند که ایرانیان قطعات و کاتالیزورهایی را برای راهاندازی مجدد پالایشگاههای فرسوده و همچنین مربیان و هواپیماهای بدون سرنشین برای کمک به ونزوئلا
فراهم کردند.