قطعيات و ابهامات مذاکره ژنو (يادداشت روز)
مذاکرات ژنو 3 پس از سه روز مذاکره به کجا انجاميد؟ محل نزاع کجاست که مذاکرات را کشدار کرده است؟ با کدام «بارمبندي» ميتوان به مذاکرات نمره داد؟ کدام توافق، بد و کدام توافق، خوب است؟ آيا ميتوان با رژيم آمريکا به توافق مثبت رسيد و سپس به صلح و مسالمت ميان طرفين دست يافت؟
مذاکرات ژنو 3 پس از سه روز مذاکره به کجا انجاميد؟ محل نزاع کجاست که مذاکرات را کشدار کرده است؟ با کدام «بارمبندي» ميتوان به مذاکرات نمره داد؟ کدام توافق، بد و کدام توافق، خوب است؟ آيا ميتوان با رژيم آمريکا به توافق مثبت رسيد و سپس به صلح و مسالمت ميان طرفين دست يافت؟ اينها پرسشهايي است که در متن و حاشيه مذاکرات هستهاي به ميان کشيده ميشود. ديشب در سومين شب از مذاکرات، برخي اخبار فاقد منبع و جزئيات مشخص از احتمال «رفع اختلاف بر سر غنيسازي» و مذاکره درباره رآکتور آب سنگين اراک حکايت ميکرد بيآن که از دقت حقوقي و کارشناسي برخوردار باشد. به عنوان مثال رسانهها ديشب از «پشت سرگذاشتن اختلاف حول محور غنيسازي در ايران» سخن گفتند. آيا اين بار حداقل توافق به دست ميآيد يا رسانههاي ايراني به ماجراي دور قبلي مذاکرات گرفتار ميشوند که چند ساعت تا پس از نيمه شب منتظر ماندند اما سرانجام مذاکرات ناتمام ماند؟! طبق برخي اخبار ممکن است ادامه مذاکرات به امروز موکول شود.
لفظ مبهم «توافق» لفظ غلطاندازي است که ميتواند به اعتبار ابهام و اشتراک لفظ، راه به مغالطه ببرد. طيفي از توافقها را ميتوان از مطلوب و ايدهآل تا متوسط و زيانبار رصد کرد همچنان که با دغلبازيهاي آمريکا، موضوع غنيسازي نيز دچار همين ابهام شده است. توافق مطلوب از نگاه ايران آن است که اولاً به اعتبار رويکرد انکاري آمريکا و غرب نسبت به حق تصريح شده غنيسازي براي اعضاي پيمان انپيتي، طرف غربي اين حق قانوني ايران را محترم اعلام کند و به حق بهرهمندي از چرخه کامل سوخت تمکين نمايد. ثانياً تحريمهاي ظالمانه و غيرقانوني که به بهانه غنيسازي اورانيوم در ايران وضع شده، به اعتبار تمکين به حق قانوني ايران لغو شود و متقابلاً ايران، اقدامات شفاف و اعتمادساز را مطابق انپيتي به انجام رساند. در مقابل توافق بد آن است که طرف غربي اولاً از امضاي حق مصرح ايران طفره برود و آن را به آينده موکول کند ثانياً ساختار اصلي تحريمها برقرار بماند و ثالثاً غرب امتيازهايي بگيرد و مايل به واگذاري امتياز پاياپا، متوازن و متقابل نباشد. با اين بارمبندي ميتوان هرگونه توافق پيشنهادي را ارزيابي کرد و به آن از صفر تا 20 نمره داد. هرگونه توافقي که راه «دررو» و دور زدن تعهدات در 6 ماه يا يک سال بعد را براي غرب باز بگذارد و به عبارت منطقي جامع و مانع نباشد، طبيعتاً در زمره توافقهاي بد رتبهبندي ميشود؛ نظير توافقهايي که 10 سال پيش در سعدآباد و بروکسل و پاريس به امضا رسيد.
در ساعات پاياني جمعه شب هنوز ابهامات و مجهولات زيادي درباره محتواي مذاکرات ژنو 3 وجود دارد. متأسفانه گارد کاملاً بسته هيئت مذاکره کننده ايراني در قبال رسانههاي خودي و گارد باز طرف غربي در قبال رسانههاي خودشان، همچنان ميدان مانور به مراتب گستردهتري را به حريف ميدهد. اما از اين نقصان که بگذريم، برخي معلومات کمک ميکند پارهاي از مجهولات را شفافسازي کنيم يا لااقل به درک بهتري از ذهنيت حريف در پاي ميز مذاکره برسيم. روز قبل از شروع مذاکرات، باراک اوباما در نشست شوراي مديريت روزنامه والاستريت ژورنال سخناني گفت که از فقدان اراده براي توافق متوازن، برابر و سازنده حکايت ميکرد. او گفت «ايران حتي در صورت توافق موقت در مذاکرات هستهاي ژنو باز هم ضربههاي اقتصادي خواهد خورد زيرا تحريمهاي تنبيهي شديد عليه اين کشور همچنان پابرجا خواهد ماند. به خاطر اينکه تحريمها مؤثر بود ما توانستيم ايران را به صورت جدي به مذاکره باز گردانيم]![ ماهيت توافق اين خواهد بود که آنها پيشرفت در برنامه هستهاي را متوقف خواهند کرد. آنها ما را در معرض بازرسيهاي جديتر از اکنون و در برخي موارد بازرسيهاي روزانه قرار خواهند داد. در عوض آنچه ما انجام خواهيم داد اندکي گشايش (در تحريمها) خواهد بود که آن هم برگشتپذير است. اقدامات تحريمي شديد در زمينه صادرات نفتي يا امور بانکي بينالمللي به قوت خود باقي خواهد ماند». همين اظهارات سند روشني است از آنچه رهبر معظم انقلاب به عنوان خودبرتربيني، حق ناپذيري، رواداري جنايت نسبت به ملتها و فريبگري و رفتار منافقانه استکبار آمريکا برشمردند و تحريمها را ناشي از کينهورزي استکبار دانستند.
مقارن با اظهارات اوباما، معاون وي جوزف بايدن در جمع گروهي از سناتورها اظهار داشت «هر نوع کاهش تحريمها نسبت به محدوديتهايي که باقي ميمانند، جزئي و اندک هستند. در واقع آسايش خاطري که به ايران ميدهيم در مقايسه با تحريمها، اندک و موقتي خواهد بود». پس از بايدن، نوبت جان کري بود که ادعا کند «انپيتي حقي براي غنيسازي ايران قائل نشده و اين موضوع به نتيجه مذاکرات بستگي دارد. البته اين مسئله در گام اول مذاکرات که در آن هستيم حل و فصل نميشود و انتظار نميرود براساس توافق موقت حاصل شده در ژنو، تصميمي درباره غنيسازي ايران در درازمدت اتخاذ شود. ما در اين مذاکره درباره اينکه آيا ايران در درازمدت حق غنيسازي دارد يا نه تصميم نميگيريم». مفهوم اين سخن ميتوانست دلالت بر مطالبه امتيازهاي نقد در برابر وعده سرخرمن يا حتي بدون آن باشد. آمريکا در مذاکرات ژنو موضوعاتي نظير تعليق غنيسازي 20 درصد، ادامه «تعليق» راهاندازي سانتريفيوژهاي پيشرفته جديد -که اين تعليق طي 3 ماه اخير بدون سر و صدا انجام گرفته- تأخير در راهاندازي راکتور آب سنگين اراک، افزايش امکان بازرسيها و محدود کردن غنيسازي 3/5 درصد را پيش کشيده و متقابلاً -آنگونه که سامانتاپاور نماينده آمريکا در سازمان ملل گفت- وعده امکان دسترسي ايران به 3 تا 6 ميليارد دلار از درآمدهاي نفتي بلوکه شده را- بدون نقصان و خلل در تحريمهاي بانکي و نفتي- داده است. در کنار همه اين اخبار، روزنامه نيويورک تايمز به قلم توماس فريدمن يادآوري ميکند «توافقي که کري سعي دارد با ايران شکل دهد به دلايل مختلف در درازمدت به سود ما خواهد بود از جمله اينکه طبق اين معامله انتظار ميرود ايران در ازاي لغو محدود چند تحريم، فناوري ساخت بمب هستهاي خود را کاملاً متوقف کند، برخي از آنها را به عقب برگرداند و بازرسيهاي سرزده بيسابقه را بپذيرد؛ اين در حالي است که همه تحريمهاي اصلي نفتي باقي ميمانند و بنابراين ايران کماکان به شدت آسيبپذير خواهد بود».
آمريکاييها گويا راه ميانبري نيز ميان «مخالفت صريح با حق غنيسازي» و «امضاي صريح حق غنيسازي» جستهاند و آن شعبده «ابهام» و «تعليق و کشداري عبارات» است. روزنامه تايم اواسط هفته گذشته در اين باره از هدفگذاري آمريکا در مذاکرات ژنو براي «سرهمبندي توافق احتمالي با ايران» خبر داد و نوشت: «يکي از دشوارترين سؤالات در مذاکرات ژنو اين است که آيا ايران از حق غنيسازي برخوردار است؟ پاسخ آمريکا فقط «خير» و پاسخ ايران «صددرصد بله» است. کارشناسان ميگويند احتمال رسيدن به توافقي که ايران حق غنيسازي نداشته باشد، بسيار اندک است. رابرت آينهورن عضو انديشکده بروکينگز معتقد است نميتوان توافقي را تصور کرد که در آن ايران از غنيسازي دست بکشد... پيمان انپيتي غنيسازي را منع نکرده ]اما[ اگر آمريکا به صراحت حق ايران را بپذيرد، اساس تحريمها عليه ايران وجاهت قانوني خود را از دست خواهد داد و نميتوان براي برخورد با کشوري که از حق تضمين شده و صريح برخوردار است، در سازمان ملل مجوز گرفت. آمريکا در ژنو بايد «عملاً» به ايران حق غنيسازي بدهد بدون آنکه اين حق را «قانوني» اعلام کند. خوشبختانه ظريف در اين مسئله انعطافپذير برخورد کرده و ميگويد چون اين حق لاينفک است، ما ضرورتي نميبينيم به عنوان يک حق به رسميت شناخته شود. اين ادبيات دالّ بر وجود اختلاف نظر، ميتواند با معيارهاي آمريکا مطابقت داشته باشد. گريسيمور که تا چندي پيش از چهرههاي قدرتمند کاخ سفيد بوده ميگويد هرگونه توافق احتمالي، مسئله غنيسازي را سرهمبندي خواهد کرد. ما توافق ميکنيم ايران برنامه غنيسازي محدودي داشته باشد بيآنکه به صراحت اين حق را بپذيريم و ايران نيز مدعي ميشود حق غنيسازي را به رسميت شناختهايم».
در چنين صورتي آمريکا 6 ماه ديگر پس از پايان دوره توافق ميتواند مجدداً زير اصل حق ايران بزند و اگر امتيازاتي نظير کاهش غنيسازي 20 درصد و... گرفته باشد، آن روز امتيازات ديگري در ازاي پرداختن 3-4 ميليارد ديگر مطالبه کند که احتمالاً با عنايت به شرطيسازي اقتصادي به اين مسکّن، آن امتياز اصل غنيسازي خواهد بود! و البته آسوشيتدپرس معتقد است اين 3-4 ميليارد دلار در برابر حفظ اصل تحريمها، مسکّن نخواهد بود. البته اينها که گفته شد رؤياي طرف آمريکايي است و بايد اميدوار بود فرزندان انقلاب در جبهه ديپلماتيک با مالانديشي و ژرفنگري که يکي از مباني نگرش اسلامي و سفارش نبوي(ص) است، فارغ از يک دوره زودگذر 6 ماهه، رويکردي غايتنگرانه و استراتژيک به مذاکره و توافق داشته باشند. سفارش اولياي دين آن است که انسان مؤمن وقتي کاري را انجام ميدهد به سرانجام آن بنگرد و آن را محکم و استوار -و نه نيمبند و آميخته به سستي و خلل و رخنه- به انجام رساند. شايد با همين تلقي هم بود که هيئت مذاکره کننده ايراني روز پنجشنبه علائمي از احتمال توقف مذاکرات و بازگشت به تهران از خود نشان داد. دکتر ظريف ساعات پاياني ديشب نيز اعلام کرد «تا زماني که در همه چيز به توافق نرسيدهايم قاعده اين است که روي هيچ چيز به توافق نرسيدهايم. يکي دو موضوع باقي مانده از اهميت زيادي برخوردار است».
مذاکرات ژنو چه به توافق بينجامد و چه به دور بعدي موکول شود، پايان مصاف ما با استکبار آمريکا نخواهد بود. ما در قبال استکبار آمريکا در موقعيت مبارزه در يک جبهه بزرگ قرار داريم و نه در موقعيت معامله، چه اينکه اقتضاي هر نوع معامله و توافق انساني دوطرفه، احترام متقابل و صداقت و توازن است و اين ويژگيها، ذاتاً در تناقض و تعارض با استکبار آمريکاست. استکبار به فرموده رهبرمعظم انقلاب از پيشرفت ملتها به اعتبار خود برتربيني دريغ ميکند. «استکبار ]به خاطر خصوصياتش[ قادر نيست نظام اسلامييي مثل نظام جمهوري اسلامي را تحمل کند چون نظام اسلامي در اعتراض به استکبار پديد آمده، رشد کرده و قوي شده است... ]استکبار[ نميتواند تحمل کند مگر وقتي که مأيوس شود. ملت ايران، جوانان ايران، فعالان ايران، کساني که به هر دليل ولو به دليلي غيراسلامي به ميهنشان و خاکشان عقيده دارند، بايد کاري کنند که اين يأس در دشمن به وجود بيايد؛ دشمن را بايد مأيوس کرد. براي دستگاه استکبار بسيار دشوار است که در اين منطقه حساس عالم در غرب آسيا يک کشوري، يک نظامي، يک ملتي سر برآورده است که خود را متصل و مربوط و تبع به آن قدرت ابر قدرت نميداند و مستقل حرکت ميکند».
محمد ايماني