سید سعید مدنی
رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیام نوروزی (۳ فروردین ۹۹) بار دیگر لزوم قوی شدن کشور را یادآور شدند. در سه ماهه اخیر ایشان حداقل سه بار در سخنرانیهای عمومی خود بر موضوع قوی شدن کشور تاکید فرموده که اولین بار در خطبههای نماز جمعه تهران بود که در دیماه گذشته در مصلی تهران برگزار شد:« من در صحبتهای اخیر چند بار تکرار کردهام که کشور بایستی قوی بشود؛ قوی شدن کشور جزو هدفهای ما است. این هم از خطوط اصلی نسخه بعثت است... حالا این قوت در وهله اول، در نگاه اول، ممکن است قوت نظامی به نظر برسد، لکن ظاهراً خیلی وسیعتر از دامنه قوت نظامی است. ابعاد قوت ابعاد وسیعی است؛ ابعاد اقتصادی دارد، قوت اقتصادی، قوت علمی، قوت فرهنگی، قوت سیاسی- که زمینهسازِقوت سیاسی، استقلال سیاسی است- و قوت تبلیغی. با گذشت زمان، عرصههای دیگر برای تقویت کشور و ملت به وجود میآید...»رهبر انقلاب بر قوی شدن کشور آن هم به طور همهجانبه ودر همه ابعاد و زمینهها تاکید دارند.
بدون تردید با توجه به اهمیت امر ورزش و به ویژه فراگیری آن از حیث مخاطب و خاصه علاقه وکشش نسل جوان به آن و تاکیدات و سفارشات موکدی که رهبری انقلاب همواره برموضوع ورزش، آنهم در حوزههای مختلف قهرمانی و همگانی و...داشتهاند ورزش نیز یکی از عرصههایی است که در بحث« قوی شدن» جایگاه خودش را دارد. ما باید در ورزش هم از نظر فنی و هم از جنبه فرهنگی و اخلاقی قوی شویم تا بتوانیم از کارکردهای مثبت آن در ابعاد گوناگون به نفع ملک و ملت بهرهبردارینماییم.
بدون تردید مهمترین گامی که در جهت قوی شدن ورزش- و هر موضوع و امر دیگری- باید برداشته شود شناخت وکشف ظرفیتها وتواناییهای بالقوه و بالفعل و بعد استفاده صحیح و بهرهبرداری بهینه از این ظرفیت و داشتههاست. خوشبختانه همانطور که این نشریه طی سالها بارها نوشته است ورزش ما از نظر داشتههای مادی و سرمایههای انسانی از ظرفیت بسیار بالایی برخوردار است. این واقعیتی است غیر قابل انکار که صاحب نظران و کارشناسان ورزش کشورما تقریبا جملگی روی آن اتفاق نظر دارند. وانگهی ما بارها از زبان کارشناسان و مربیان خارجی که به این کشورسفر کرده و با ورزش ما به شکل و صورتهای مختلف سروکاری پیدا کردهاند شنیدهایم که آنها نیز بر تواناییهای ورزش ما خاصه در بعد استعداد انسانی صحه گذاشته و با تحسین و تمجید آن را وصف کردهاند.
با همه اینها، اما واقعیت غیر قابل انکار دیگر درباره ورزش ما این است که پیشرفت و جایگاه ورزش ما متناسب با داشتهها و ظرفیتها نیست و خیلی کمتر و پایینتر است و در تحلیل چرایی وجود این واقعیت تلخ باز تقریبا همه کارشناسان داخلی و خارجی روی عامل« مدیریت» انگشت مینهند و این دقیقا همان عاملی است که این نشریه کهنه کار و نویسندگان و تحلیلگرانش سالهاست بر آن تاکید و درباره اصلاح آن به مسئولان ورزش و فراتر از ورزش تذکر میدهند.
متاسفانه ما تا به حال نتوانسته ایم از ظرفیتهای سرشار و گرانبهای ورزش، به درستی و متناسب استفاده کنیم چون در اغلب دورهها و مقاطع مدیریتی ورزش، کار دست کاردان نبوده است. غیر ورزشی جای ورزشی را اشغال کرده است. چون نامدیران، صندلی مدیران به انزوا رانده شده را غصب کردهاند؛ چون کاسب کاران و فرصتطلبها در خیلی از موارد عرصه را بر عاشقان بیتوقع و سینه سوختههای ورزش تنگ کردهاند و... اینها همه خود معلول این واقعیت تلخ مهمتر هستند که متاسفانه دولت در دورههای مختلف، چه دولت فعلی و چه دولت قبلی و چه دولتهای قبلتر و...که به درست یا نادرست، اما طبق قانون،متولی اصلی امر ورزش هستند، ورزش را جدی نگرفتهاند و لذا برای انتصاب وزیر و مدیر و رئیسدر پستهای مختلف آن حساسیت و دقت لازم را ندارند وبنابر مصالح در هرحال غیر ورزشی، افراد رادر مناصب حساس آن میگمارند.
بنابراین اگر پیشرفت ورزش ما و اوضاع آن مطلوب نیست، سهل است که در بعضی جاها (به ویژه از جنبههای اخلاقی و فرهنگی) تاسف بار و سخت موجب نگرانی است، دلیل آنکمبود ذاتی و فقر مادی و انسانی ورزش نیست بلکه در نحوه نگرش و معاملهای است که سیاستگذاران و سیاسیکاران درباره ورزش اعمال میکنند. بدون شک با اصلاح این نگرشها و روشها ورزش ما با سرعت بیشتر و گامهای بلندتر به سوی « قوی شدن» حرکت میکند...