kayhan.ir

کد خبر: ۱۸۴۷۴۷
تاریخ انتشار : ۲۷ اسفند ۱۳۹۸ - ۲۱:۰۶

اهمیت بهداشت فردی و اجتماعی در اسلام



آیت‌الله مکارم شیرازی
در نوشتار حاضر اهمیت و جایگاه بهداشت فردی و اجتماعی درآموزه‌های دینی با استفاده از مکتوبات و بیانات آیت‌الله مکارم شیرازی بررسی شده است.
***
 انسان برای حفظ سلامت جسم خود ناچار است مراقبت‌هاى مختلف بهداشتى‏ داشته‏ باشد، پيش از خوردن هر نوع غذا و زندگى در هر محيط بايد در امورى كه ممكن است سرچشمه بيماري‌هاى گوناگون گردد دقت كند.[1]
 گاهى انسان مجبور است براى پيشگيرى از بيماري‌ها تزريق واكسن كند. گاهى بايد رژيم‌هاى خاصى از نظر غذا و غيره را بپذيرد و گاه و بیگاه خود را براى معاينات دقيق طبى در اختيار پزشكان حاذق بگذارد و پس از ابتلاى به بيمارى و درمان آن، تا مدتى بايد براى جبران نقاهت و رفع آثار سوء آن، به تقويت بنيه خويش بپردازد.[2]
همه این مسائل نشان می‌دهد انسان سالم و نيرومند، سلامت خود را مرهون ده‌ها سال زندگى صحيح با رعايت اصول بهداشتى‏ است؛[3] در نتیجه همگان باید به سراغ بهداشت‏ و درمان برويم تا سلامت ما تأمين شود.[4]
در این میان، اسلام دين پاك و پاكيزه ‏اى است و پاكيزگى را دوست دارد و به آن سفارش مى‏نمايد و بر اساس آن احكام و قوانينش را تنظيم مى‏كند.[5]
نظافت‏ و پاكيزگى در اين دين مقدس، آنقدر ارزشمند و مهم است كه در برخى روايات، به عنوان بخشى از ايمان از آن ياد شده است‏؛[6] يعنى مسلمانى كه طهارت و نجاست و نظافت‏ را رعايت نمى‏كند ايمانش كامل نيست.[7]
اين دين پاك و مبرا از هرگونه تحريف و پيرايه، دستوراتى در زمينه نظافت فردى دارد و نیز به نظافت اجتماعى سفارش مى‏كند. عمل كردن به اين دستورات، مخصوصاً در عصر و زمان ما، لازم و ضرورى است.[8]
آنچه كه در اين نگاشته مطرح مى‏شود، بخشى از مسائلى است كه اين دين پاك آسمانى، در اين زمينه مطرح كرده است. اميد است كه بدان توجه و سپس عمل كنيم.[9]
بهداشت فردي و عمومی
در فرهنگ اسلامي در یک نگاه
انسان مجموعه ‏اى است از جسم و جان و روح و تن و طبعاً دستورات آسمانى ما جامع ميان ماده و معنا و براى تكميل هر دو جنبه است. از جمله دستورات خداوند براى تربيت جسم و پرورش اندام ما و مزاياى بهداشتى و در جست‌وجوى فوايد طبى و بهداشتى ‏ می‌باشد.[10] چرا که طب جسمانى، رابطه نزديكى با طب روحانى دارد؛ به بيان ديگر مسائل مربوط به سلامت جسم رابطه نزديكى با سلامت روح دارد، ازاين ‏رو سلامت جسم نيز مورد توجه اسلام بوده است.[11]
در این بین از استحباب پوشيدن لباس نظيف و گرفتن ناخن و زدودن تار عنكبوت و نخوردن آب از كوزه شكسته و پرهيز از آبى كه خودش يا ديگرى در آن غسل كرده است گرفته، تا حتی نمازها و نيايش ‏ها و راز و نياز با خدا می‌تواند علاوه‌ بر آثار اخلاقى و معنوى و روحانى، به خاطر اثرات مفيد «روان تنى» و وسيله ‏اى براى تسكين آلام روحى و درد‌ها و اضطراب ‏ها مورد توجه قرار گیرد.[12]
از سوی دیگر امروزه كتاب ‏هايى به نام‏ طب النبى (صلى‌الله عليه و‌آله)‏ و طب الائمه‌(علیهم‌السلام) و طب الرضا (عليه السلام)‏ در اختيار داريم كه در آنها سخن از يك رشته دستورات طبى و بهداشتى نقل شده از معصومين(ع)است، گاه نيز‌اشاراتى از قرآن مجيد در آنها ديده مى‏شود؛ مثلاً امروز دانشمندان غذاشناسى آثار فوق‌العاده‌‏اى براى عسل قائلند و هرچه زمان مى‏گذرد خواص بيشترى براى آن در بهداشت‏ و درمان بيمارى‌ها كشف مى‏كنند.[13]
اين در حالى است كه قرآن مجيد با صراحت مى‏گويد: «فِيهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ؛[14] در آن، شفا برای مردم است»؛ و همچنين تعبيرات ديگرى كه پرده از روى مسائل بهداشتى و درمانى بر مى‏دارد؛ از جمله دستور معروف پيامبر‌(ص)بر اينکه تا گرسنه نشده‌ايد غذا نخوريد و تا كاملا سير نشده‌ايد دست از غذا بكشيد[15] كه در واقع ناظر به آيه شريفه‏ «كُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا،(از نعمت‌های الهی) بخورید و بیاشامید، ولی اسراف نکنید».[16] است.[17]
همچنین بسيارى از دستورهايى كه در زمينه نوشيدنى‏‌ها و غذاهاى حلال و حرام وارد شده مربوط به تأثيرات خوب و بد آنهاست؛ تحريم شراب و مواد مخدر، تحريم گوشت حيوانات درنده، خوردن خون و گوشت مردار و ماهيانى كه در آب مرده ‏اند و امثال اينها همگى ارتباط نزديكى با زيان‌‏هاى بهداشتى آنها دارد.[18]
توصيه به خوردن ميوه‌ها و سبزى‌ها و دانه‏‌هاى غذايى ارتباط آشكارى با فوائد بهداشتى آنها دارد. روايات طبى نقل شده از پيغمبر اكرم و ائمه هدى (عليهم‌السلام) نيز با صراحت اين مسائل را بازگو مى‏كند.[19]
 نگاهى گذرا به عنوان بهداشت در فقه اسلامی نیزجامعيت و شمول آن را نسبت به دو حوزه فرد و اجتماع به اثبات مى‏رساند؛ شاهد اين سخن در حوزه فرد، وجود كتاب طهارت و نجاست در فقه است براى حفظ مسائل بهداشتى‏ و كتاب‌هاى اطعمه و ‌اشربه براى رهايى از غذاهايى كه يا ضرر جسمى دارد يا ضرر معنوى و اخلاقى و در حوزه جامعه نيز تحريم بعضى از تصرف‌هاى زيانبار در طبيعت كه محيط‌زيست را ويران مى‏كند به طور كلى تحريم اضرار به نفس و آنچه براى سلامت جسم و جان انسان‏‌ها خطرآفرين است (و ممكن است خود انسان خطر آنها را هنوز در نيافته باشد).[20]
از مجموع آموزه‌های اسلامی كه شرح همه آنها به طول مى‏انجامد به خوبى استفاده مى‏شود كه چگونه اسلام يك نهضت علمى نيرومند را پايه گذارى كرد و به همين دليل با گذشت دو سه قرن اين نهال برومند رشد و نمو كرد و شاخ و برگ آن سراسر جهان اسلام را زير‌پوشش خود قرار داد و چنان به ثمر نشست كه در مدت كوتاهى كتاب‌هاى فراوان در رشته‌‏هاى مختلف علمى به‌ویژه در طب بهداشت‏، تأليف و تصنيف شد؛ كه بخشى از آن به صورت ترجمه و بخش ديگرى به صورت تحقيقات جديد دانشمندان اسلام، در رشته‌هاى مختلف علمى انتشار يافت.[21]
پیشگیری مقدم بر درمان است
طب امروز در حقيقت به دو بخش تقسيم مى‏‌شود: «طب درمانى» و «طب بهداشت». منظور از طب درمانى روشن است؛ اما منظور از طب بهداشت، پيشگيرى از بوجود آمدن بيماري‌ها و از بين بردن عوامل آن است و از آنجا كه جلوگيرى از پيدايش بيمارى به مراتب آسان‌تر از درمان آن است، بهداشت، اهميت فوق‏العاده‏اى در حيات افراد و سرنوشت اجتماعات دارد و لذا بودجه‌هاى سنگينى صرف آن مى‏شود.[22] و سازمان و تشكيلاتى براى بهداشت‏، درمان و توليد دارو، همراه با بيمارستان‌هاى مجهز احداث می‌شود.[23]
اين نكته نيز بسيار قابل دقت است كه معمولاً طب پيشگيرى (بهداشت‏) از طب درمانى مؤثرتر، كم هزينه‏‌تر و به طور كلى مفيد‌تر است و ضايعات آن به مراتب، كمتر مى‏باشد.[24] لذا كسانى كه براى هزينه بهداشت‏ خويش سختگيرند باید بدانند این مسئله خود، سبب مى‏شود كه دو يا چند برابر آن را صرف درمان بيمارى‏‌ها كنند![25]
روى اين اصل، جلوگيرى از بروز اين‌گونه حوادث با تدبير‌هاى پيشگيرانه، بسيار اميد بخش‏تر است تا پرداختن به اصلاح بعد از بروز فساد.[26]
در این میان نقش سازمان‌های درمانی براى رسيدن به اين منظور انکار ناپذیر است، این سازمان‌ها می‌توانند از طريق تعليم پيگير و آموزش مستمر به افراد، نيرو و توان دهند كه در برابر عوامل فساد «مصونيت» پيدا كنند و به هنگام بروز يك بيمارى به «واكسيناسيون» عمومى افراد بپردازند و محيط بدن را براى پرورش ميكروب هاى بيمارى‏زا نامساعد مى‏كنند.[27]
بهداشت فردی در آینۀ روایات
نمى‏توان انكار كرد كه بسيارى از حوادث دردناك زندگى انسان از خود او سرچشمه مى‏گيرد، مثلاً بسيارى از بيمارى‏‌ها به خاطر بى‏اعتنائى به اصول بهداشت‏ و حفظ الصحه و يا افراط در غذا و پرخورى، يا عدم دقت در نظافت يا عدم تحرك و گوشه‏گيرى، يا عدم پرهيز از مناطق آلوده، يا ‌اشخاص آلوده، حاصل مى‏شود و اگر انسان اصول و قوانينى را كه خدا در عالم آفرينش و تكوين مقرر داشته رعايت كند، گرفتار آنها نمى‏شود.[28]
لذا در روايات اسلامى و گفتار امامان معصوم (ع)از هر عاملى كه موجب ناپاكى و كثيفى مى‏شود نهى شده و به هر امرى كه باعث پاكيزگى و بهداشت فردی ‏ مى‏ شود تأكيد شده است. به عنوان نمونه امام باقر(ع)مى‏فرمايد: «ناخن‌ها به اين خاطر گرفته مى‏شوند كه آنها محل خوابگاه (تجمع)شيطان(میکروب) است».[29]
رسول خدا (صلى‌الله عليه و‌آله) دندان چند نفر از مسلمانان را زرد ديد، به آنها فرمود: «چرا دندان‌هاى شما زرد و كثيف است؟ چرا مسواك نمى‏زنيد؟»[30]
از آنجا كه سبيل بلند، كمين‌گاه ميكروب خواهد شد و عملى بر خلاف بهداشت و نظافت است، پيامبر‌اكرم براى فهماندن مطلب به مردم عصرش، به جاى ميكروب، از شيطان نام برده، چرا كه شيطان در اصل به معناى هر موجود موذى است؛ و چنين فرمود: «لا یُطَوِّلنَّ اَحدکم شاربَهُ، فانَّ الشِّیطانَ یتّخذهُ مخبَأیستَتِرُ بِهِ؛ قطعا هيچ‌يك از شما سبيل خود را بلند نكند، زيرا اگر بلند كند، شيطان آن را كمينگاه خود قرار مى‏دهد».[31]
امام كاظم (ع)فرمود: «العِطرُ مِن سُنَنِ المُرسَلِينَ‏؛ استفاده از عطر، از شيوه ‏هاى رسولان خداست».[32]
و نيز امام صادق(ع)فرمود: «كَانَ رَسُولُ‌اَللهِ يُنْفِقُ عَلَى اَلطِّيبِ أَكْثَرَ ما [مِمَّا] يُنْفِقُ عَلَى اَلطَّعَامِ؛ رسول خدا(ص)آنچه را كه براى مصرف عطر و بوهاى خوش خرج مى‏كرد، بيشتر از آن بود كه براى غذا مصرف مى‌کرد».[33]
رسول خدا فرموده است: «با هر چيزى كه توان داريد نظافت كنيد، چرا كه خداوند متعال، اسلام را بر اساس نظافت بنا كرده است و جز انسان پاكيزه و پاك وارد بهشت نشود».[34]
مطابق روايات فراوان، پرداختن به نظافت‏ در روز جمعه ،بسيار خوب است، از جمله شستن سر با خطمى[35] سبب رهايى از جذام و برص و جنون مى‏شود،[36] و در روايات متعددى از امام صادق(ع)آمده است كه گرفتن ناخن و شارب در روز جمعه، سبب فزونى روزى مى‏شود.[37]
رابطه‌ وضو و غسل با بهداشت جسماني
بدون شك «وضو» داراى فايده روشن بهداشتی است؛ از نظر بهداشتى‏ شستن صورت و دست‌ها، آن هم پنج يا لااقل سه بار در شبانه‌روز، اثر قابل ملاحظه‏اى در نظافت بدن دارد، مسح كردن بر سر و پشت پاها، كه شرط آن رسيدن آب به موها، يا پوست بدن است، سبب مى‏شود كه اين اعضا را نيز پاكيزه بداريم، ضمن اينكه تماس آب با پوست بدن، اثر خاصى در تعادل اعصاب «سمپاتيك» و «پاراسمپاتيك» دارد.[38]
همچنین وجوب غسل جنابت يك الزام اسلامى براى پاك نگه داشتن بدن و رعايت بهداشت‏، در طول زندگى است؛ زيرا بسيارند كسانى كه از نظافت خود غافل مى‏شوند، ولى اين حكم اسلامى آنها را وادار مى‏كند كه در فواصل مختلفى خود را شستشو دهند و بدن را پاك نگاه دارند، اين موضوع، اختصاصى به مردم اعصار گذشته ندارد، در عصر و زمان ما نيز بسيارند كسانى كه به علل مختلفى از نظافت و بهداشت‏ تن غافلند. (البته اين حكم بصورت يك قانون كلى و عمومى است حتى كسى را كه تازه بدن خود را شسته شامل مى‏شود).[39]
در نتیجه، از آنجا كه نمازگزار در برخى از مواقع همه بدن را بايد به عنوان «غسل» بشويد و معمولاً در شبانه‌روز چند بار وضو بگيرد و پيش از غسل و وضو تمام بدن را از هر نوع كثافت و آلودگى پاك سازد؛ ناچار يك فرد تميز و نظيف خواهد بود. از اين نظر نماز به بهداشت و موضوع نظافت‏ كه يك امر حياتى است كمك مى‏كند.[40]
اهمیت و جایگاه پزشکی در اسلام
جامعه توسعه يافته، افزون بر داشتن بهداشت و نظافت مطلوب، نيازمند دارو و درمان كافى و استاندارد است كه بتوان بيماران را به آسانى و با پزشكان حاذق و بيمارستان ‏هاى مجهز درمان كرد.[41]
در كلمات بزرگان دين، وجود طبيب حاذق براى هر جامعه‏اى ضرورى دانسته شده است؛ امام صادق(ع)فرمود: «لا يَستَغني أهلُ كُلِّ بَلَدٍ عَن ثَلاثَةٍ يَفزَعُ إلَيهِم فِي أمرِ دُنياهُم وآخِرَتِهِم، فَإِن عَدِموا ذلِكَ كانوا هَمَجاً: فَقيهٍ عالِمٍ وَرِعٍ ، و أميرٍ خَيِّرٍ مُطاع‌، و طَبيبٍ بَصيرٍ ثِقَهٍ؛ مردم هر شهرى نيازمند به سه گروهند كه در امر دنيا و آخرتشان به آنها مراجعه كنند كه اگر آنها نباشند، اوضاع آنان نابسامان است: فقيه آگاه و پرهيزكار، فرمانرواى نيكوكار و مورد پذيرش و طبيب آگاه و مطمئن».[42]
وجود طبيب ماهر در كنار فقيه پرهيزكار و فرمانرواى نيكوكار و مورد قبول جامعه، نشان از اهميت وجود پزشكان متخصص و متعهد در جامعه است.[43]
در عصر رسول خدا(ص) گاه براى كسانى كه جراحت سختى داشتند، پيامبر دستور مى‏داد براى او طبيب حاضر سازند. از جمله نقل شده است كه شخصى در زمان پيامبرمجروح شد؛ رسول خدا فرمود: «ادْعُوا لَهُ طَبِيبَ‏؛ براى او طبيب حاضر سازند». برخى ‏ها گفتند: آيا او نياز به طبيب دارد و آيا طبيب مى‏تواند براى او كارى كند: «هَل يُغني عَنهُ الطَّبيبُ؟»، رسول خدا فرمود: «إِنَّ اللهَ عز وجل لَمْ يُنْزِلْ دَاءً إِلَّا أَنْزَلَ لَهُ شِفَاءً؛ خداوند متعال براى هر دردى درمانى فرستاده است (كه بايد سراغ آن رفت و از آن بهره گرفت)».[44]
اين بخش از تاريخ پيامبرنشان مى‏دهد كه در مدينه و يا اطراف آن اطبايى بودند كه براى درمان مجروحان از آنها استفاده مى‏شد؛ علاوه ‌بر آن مى‏رساند كه رسول خدا دارو و درمان بيمار را به قضا و قدر الهى و مانند آن واگذار نمى‏كرد، بلكه از مسير طبيعى خود استفاده مى‏كرد، كه در واقع نشانگر اهتمام آن حضرت به طب و طبيب در آن جامعه است و در واقع قضا و قدر اين است كه مردم در اين‏گونه امور به دنبال عالم اسباب بروند.[45]
از اطباى معروف عصر رسول خدا حارث بن كلده است. در تاريخ آمده است، روزى رسول خدا آن حضرت به عيادت سعد‌بن ابى‏وقاص رفت؛ و چون بيمارى او مشكل قلبى بود به او فرمود، سراغ حارث بن كلده برود تا وى را درمان کند.[46]
دستورات طبى كه از ناحيه پيامبر اكرم و ائمه معصومين(ع)به مردم ارائه مى‏شد و توجهى كه به سلامتى مردم در بيانات آنها آمده نيز همگى حاكى از برجستگى اين حقيقت در مسير رشد و توسعه جامعه است. البته در آن زمان كه مسائل طبى و اجتماعى، گسترش امروز را نداشت در آن شكل محدود عمل مى‏شد.[47]
خود درمانی ممنوع!
اسلام دستور داده علاوه ‌بر رعایت بهداشت، اگر بيمار شديد به سراغ پزشك و دارو برويد، حتى اگر طبيب كافر باشد، چنانکه به هنگام ضربت خوردن على(ع) طبيب نصرانى براى
آن حضرت آوردند.[48]
بهداشت اجتماعی در اسلام
ترديدى نيست كه از شاخصه‌‏هاى توسعه يافتگى، داشتن محيط پاكيزه، شهر و خيابان و كوچه تميز و هواى پاك و غذا و آب سالم و بهداشتى است، زيرا توسعه به مفهوم عام، شامل گستردگى زندگى در تمام جنبه ‏هاى مثبت مى‏شود که یقیناً بهداشت و نظافت از اركان آن است.[49]
لذا جامعه ‏اى مورد ستايش اسلام است كه از سطح مطلوب نظافت و بهداشت برخوردار باشد؛ خوراك و آب آشاميدنى سالم و وسايل شستشو و حمام در آن در حد استاندارد وجود داشته، از پلشتى‌ها دور باشد و مردم آن آلوده نباشند.[50]
پيامبر اكرم (ع)فرمود: «بِئْسَ الْعَبْدُ الْقَاذُورَهُ؛ آدم كثيف و ژوليده بد آدمى است».[51]
گاه پيامبر افرادى را مى‏ديد كه رعايت نظافت نمى‏كنند، آنها را نكوهش مى‏كرد که آیا این شخص چیزی برای پاک کردن لباسش پیدا نکرده؟!.[52]
قرآن كريم از نعمت ‏هاى خداوند را فروفرستادن آب تميز و پاك كننده مى‏داند: «وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُوراً؛[53] و از آسمان، آبی طاهر و مطهّر نازل کردیم».[54]
در دستورات دين، از آلوده كردن آب پرهيز داده شده و پيامبرحتى بول كردن در كنار رودخانه را ناپسند(مکروه) شمرده است.[55]
هواى سالم و ناآلوده از امورى است كه در بهداشت محيط و سكونت مطلوب مؤثر است. در رهنمود‌هاى بزرگان دين داشتن هواى پاك و سالم از شرايط محل سكونت دلپذير شمرده شده است: «لاتَطيبُ السُكنى إلاّ بِثَلاثٍ: الهَواءِ الطَّيِّبِ...؛ محل سکونت پاک نمی‌شود مگر با سه چیز: هوای پاک و... ».[56]
معاشرت‌‌ها و حضور در مراکز عمومی صحیح نیست
در خاتمه و با توجه به شرایط پیش آمده و پیدا شدن علائمی از ابتلای گروهی از مردم به ویروس کرونا، لزوم رعایت نکات بهداشتی ضروری است.
همچنین باید بر اعصاب خود مسلط باشیم و از ترس و استرس پرهیز کنیم.
‌خوب است در تمام خانه‌‌ها زیارت عاشورا و حدیث کسا خوانده شود، زیرا این دو به همه روحیه می‌‌دهد و آثار گرانبهایی دارد.
باید دانست از جمله مسائلی که بر هر انسانی واجب است، حفظ جان و سلامت است و اگر در این زمینه کوتاهی کند، در پیشگاه خداوند مسئولیت دارد، لذا در این مقطع زمانی معاشرت‌ها و حضور در مراکز عمومی صحیح نیست.
بی‌تردید اگر مردم به وظایف خود از نظر بهداشتی به‌درستی عمل کنند، ان‌شاالله مشکلی نخواهد بود و ما هم دعا می‌کنیم و امیدواریم موثر واقع شود.[57]
* پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت‌الله مکارم شیرازی makarem.ir

پانوشت‌ها
1و2. زندگى در پرتو اخلاق، ص64.چ
3. مثال‌هاى زيباى قرآن، ج‏1، ص324.
4. پنجاه درس اصول عقائد براى جوانان، ص370.
5. احكام بانوان، ص27.
6. بحار الأنوار، ج 59، ص 291.
7، 8 و9. احكام بانوان، ص27.
10. پاسخ به پرسش‌هاى مذهبى، ص274.
11. برای اطلاعات بیشتر، ر.ک: دائر‌ه‌ًْالمعارف فقه مقارن، ج 1، ص 65-/ 72؛ (پيام امام امير المومنين ، ج‏13، ص70).
12. پاسخ به پرسش‌هاى مذهبى، ص274.
13 پيام امام امير‌المومنين ، ج‏13، ص68.
14. نحل، 69.
15. بحارالانوار، ج 59، ص 290.
16. اعراف، 31.
17، 18 و 19. پيام امام امير‌المومنين ، ج‏13، صص68 و69.
20.دائر‌ه‌ًْالمعارف فقه مقارن، ج‏1، ص68.
21. پيام قرآن، ج‏10، ص259.
22. زندگى در پرتو اخلاق، ص34.
23. خطوط اقتصاد اسلامى، ص60.
24. مديريت و فرماندهى در اسلام، ص77.
25. يكصد و پنجاه درس زندگى (فارسى)، ص77.
26 و27. مديريت و فرماندهى در اسلام، ص77.
28. پيام قرآن، ج‏4، ص526.
29. مكارم‌الاخلاق، ص 72؛ (گفتار معصومين(ع)،ج‏1، ص87).
30. فروع كافى، ج 6، ص 495؛ (گفتار معصومين(ع) ،ج‏1، ص87).
31. فروع كافى، ج 5، ص 448؛ (گفتار معصومين(ع)، ج‏1، ص87).
32. فروع كافى، ج 6، ص 511؛ (گفتار معصومين(ع)، ج‏1، ص88).
33. فروع كافى، ج 6، ص 512؛ (گفتار معصومين(ع)، ج‏1، ص88).
34. ميزان الحكمه، ج 10، ص 93؛ (گفتار معصومين(ع)، ج‏1،

ص88).
35. گیاه دارویی.
36. كافى، ج 3، ص 418، ح 7 و 10.
37. كافى، ج 3، ص 418، ح 5؛ (كليات مفاتيح نوين، ص976 ).
38. احكام بانوان، ص39.
39. تفسير نمونه، ج‏4، ص294.
40. پاسخ به پرسش هاى مذهبى، ص286.
41. دائره‌ًْالمعارف فقه مقارن، ج‏2، ص217.
42 بحارالانوار، ج 75، ص 235، ح 59؛ (دائرهًْ‌المعارف فقه مقارن، ج‏2، ص218).
43. دائر‌هًْ‌المعارف فقه مقارن، ج‏2، ص218.
44. مصنف ابن ابى‏شيبه، ج 5، ص 421، ح 1؛ (دائر‌ه‌ًْالمعارف فقه مقارن، ج‏2، ص218).
45. دائره‌ًْالمعارف فقه مقارن، ج‏2، ص218.
46. ر.‌ك: معجم الكبير طبرانى، ج 6، ص 50؛ الجرح والتعديل ابن أبى حاتم رازى، ج 3، ص 87؛ اسد الغابه، ج 1، ص 322 والاصابه، ج 1، ص 687(در المعجم الكبير، نام او سعد بن ابى رافع ذكر شده ولى در بسيارى ديگر از كتاب‌ها نام او سعد بن ابى‏وقاص آمده است)؛ (دائرة المعارف فقه مقارن، ج‏2، ص218).
47. دائرة المعارف فقه مقارن، ج‏2، ص218.
48. اخلاق اسلامى در نهج‌البلاغه (خطبه متقين)، ج‏1، ص207.
49 و50. دائر‌ه‌ًْالمعارف فقه مقارن، ج‏2، صص 217 و216.
51. كافى، ج 6، ص 439، ح 6؛ (دائره‌ًْالمعارف فقه مقارن، ج‏2، ص216).
52. مسند ابى‌يعلى، ج 4، ص 23؛ (دائرهًْ‌المعارف فقه مقارن، ج‏2، ص216).
53. فرقان، 48.
54. دائره‌ًْالمعارف فقه مقارن، ج‏2، ص216.
55. وسائل الشيعه، ج 1، ص 230، ح 9)؛ (دائرهًْ‌المعارف فقه مقارن، ج‏2، ص216).
56. بحارالانوار، ج 75، ص 234، ح 46؛ (دائرة المعارف فقه مقارن، ج‏2، ص216).
57. بیانات در تاریخ 3/12/1398.