kayhan.ir

کد خبر: ۱۸۰۷۹۴
تاریخ انتشار : ۰۵ بهمن ۱۳۹۸ - ۲۰:۴۴

به خاطر خدا بمانید نه به خاطر من‌! (فانوس)


 
همسر شهید مصطفی چمران روایت می‌کرد: بیشتر روزهای کردستان را در مریوان بودیم. آنجا هیچ چیز نبود. روی خاک می‌خوابیدم. خیلی وقت‌ها گرسنه می‌ماندم و غذا هم اگر بود هندوانه و پنیر و ... خیلی سختی کشیدم. یک روز بعد از ظهر تنها بودم روی خاک نشسته بودم و اشک می‌ریختم که مصطفی سرزده آمد. دو زانو نشست و عذرخواهی کرد و گفت: من می‌دانم زندگی تو نباید این‌طور باشد. تو فکر نمی‌کردی به این روز بیفتی. اگر خواستی می‌توانی برگردی تهران ولی من نمی‌توانم. این راه من است. گفتم: می‌دانی بدون شما نمی‌توانم برگردم. گفت: اگر خواستید بمانید به خاطر خدا بمانید نه به خاطر من.
منبع: کتاب خاطرات همسر شهید چمران