ضرورت توجه به باطن عبادات
در همه حرکات نماز که یک صورتى دارد و باطنى دارد، ما فقط صورتش را تصویر میکنیم و از تحصیل باطنش شانه خالى کردهایم. حتى به فکر این نیستیم که لااقل دلمان را، فکرمان را فقط چند دقیقه در محضر خدا به حالت حضور فکرى و حضور قلبى جمع کنیم و بدانیم که چه میگوییم.
آیت الله محمد شجاعی
یکى از گرفتاریهاى کلى ما که در ماه مبارک به سراغ ما میآید ـ که از ظهورات و تجلیات هواهاى نفسانى ماست ـ و باید مراقبت بکنیم، این است که ما در عبادات معمولاً سعى میکنیم به صورت ظاهرش بپردازیم و از حقیقت عبادتها ـ که بهدست آوردنش و دارا بودنش و تحصیل و ادای آن سخت است ـ معمولاً شانه خالى میکنیم. بطور کلى اینطور است، منظور من در اصل روزه است ولى در همه جا این گرفتارى کلى هست.
باطن عبادات، مهمتر از ظاهر آنها
تکرار میکنم به حکم هواى نفس و به اقتضاى هواى نفس من و شما این ابتلاء را داریم که سعى میکنیم در عبادات، صورت ظاهرش را، تصویر ظاهرىاش را که بسیار آسان است انجام بدهیم و اما از حقیقت و باطن عبادت که اصلش همان باطنش است و به باطن ما میرسد و همان هم به درد میخورد، معمولاً ما شانه خالى میکنیم.
وقتى گفته میشود نماز بخوانید، از ترس جهنم نماز میخوانیم، ولى صورت نماز را سعى میکنیم بجا بیاوریم که درست باشد ـ از آن مقدماتش گرفته تا طهارتش، وضویش، مکانش و لباسش و قرائتش، آداب ظاهرىاش ـ اما آن باطنى که نماز دارد و ما مکلف به آن باطنش هم هستیم، آن حقیقتى که نماز دارد و ما موظفیم آن حقیقتش را هم به دست بیاوریم، حقیقتش را هم دارا باشیم، حقیقتش را هم اقامه بکنیم، از اینها معمولاً ما شانه خالى میکنیم. مثلاً وقتى به رکوع میرویم سعى میکنیم همین رکوع باشد، دستها به زانو برسد، کمر چطور باشد، جمله سبحان ربى العظیم و بحمده را چطور بگوئیم، تمام نشده بلند نشویم، بلند شدیم بعد از تمام شدن قد راست باشد و الى آخر. اما توجه نداریم که این ظاهر رکوع است، تحصیل این، زیاد مشکل نیست، اصلاً هیچ مشکل نیست! مشکل آنجاست که در رکوع، دل شما و روح شما هم در حال تعظیم باشد، دل در تعظیم باشد و بدن تعظیم دل را تصویر بکند. دل تسلیم در برابر حضرت عظیم باشد یعنى تسلیم در برابر اسم عظیم باشد، در برابر کبریاى حق باشد.
در محضر خدای عظیم
حضرت عظیم، از اصطلاحات است، ما در حضور خدایى که اسماءاش همه جا را پر کرده است و در همه جا حاضر است و ما در محضر، حضرت عظیم، یعنى در حضور خداى متعال هستیم. خدا اسماء دارد، با همه اسماءَاش در همه جا حاضر است و ما هم در محضر خدا با همه اسماءَاش هستیم. از جمله از اسماء خدا اسم عظیم است. ما همیشه در حضرت عظیم هستیم یعنى در محضر خداى عظیم هستیم و نمیفهمیم. حالا من نمیخواهم بگویم مسئله رکوع چیست. اگر ما بفهمیم، شما بفهمید باید شب و روز براى همین یکى گریه بکنیم که خدا ما را ببخشد که ما در برابر حضرت عظیم چه جسارتها کردهایم و میکنیم. حتى آنوقتى که به خدا میگوییم در محضر خداى عظیم رکوعى میخواهیم بجا بیاوریم، باز دل ما ادب تعظیم را بجا نمیآورد. بدن تصویر میکند، در رکوع طورى، در سجده طورى، در قیام طورى. در همه حرکات نماز که یک صورتى دارد و باطنى دارد، ما فقط صورتش را تصویر میکنیم و از تحصیل باطنش شانه خالى کردهایم. حتى به فکر این نیستیم که لااقل دلمان را، فکرمان را فقط چند دقیقه در محضر خدا به حالت حضور فکرى و حضور قلبى جمع کنیم و بدانیم که چه میگوئیم. این را ما به دست نمیآوریم و در این باب سعى نمیکنیم. این اندازه به خودمان زحمت نمیدهیم که خودمان را جمع بکنیم و پراکنده نشویم. خلاصه این گرفتارى ماست، ذکر میگوئیم همین طور، دعا میخوانیم همین طور.
از: سایت آیت الله محمد شجاعی