اخبار ویژه
شما چه تفاوتی با بعثیهای عراق و فالانژیستهای لبنان دارید؟!
متهم پرونده نظرسازی به نفع آمریکا، پس از زمزمه ضرورت استعفای رئیسجمهور که تکرار نقشه مزدوران آمریکا در لبنان و عراق بود، سرگرم فرافکنی شده است.
عباس عبدی، در اواخر دولت اصلاحات نیز خواستار خروج از حاکمیت شد و ادعا کرد دولت و رئیسجمهور اختیار کافی ندارند. اما همین فرد در سال 92 و 96، تبدیل به پوسترچسبان و تبلیغاتچی ستادهای انتخاباتی روحانی شد؛ و حال آن که اگر در سال 81 و 82 در ادعای خود صداقت داشت، نباید در سال 92 و مشخصاً سال 96 (پس از مشاهده یک دوره مدیریت روحانی)، در انتخابات نقشآفرینی کند.
او در هفتههای اخیر و درست در زمانیکه مزدوران نیابتی آمریکا در عراق و لبنان (حزب بعث، شیعهنماهای انگلیسی، فالانژیستها و قواتاللبنانیه به سرکردگی عناصر بدنامی چون سمیر جعجع و ولید جنبلاط) خواستار استعفای رئیس دولت شده بود، با ارگان حزب اتحاد ملت (بعبارتی حزب منحله مشارکت) مصاحبه کرد و خواستار استعفای روحانی شد. وی همچنین یادداشتی با مضمون مشابه در روزنامه زنجیرهای اعتماد منتشر کرد.
اما به دنبال روشنگری رسانهها درباره نقشه پشت پرده زمزمه استعفای روحانی، او اینک در روزنامه اعتماد بدون توضیح درباره علت مشابهت و همزمانی رفتارش با بعثیها و فالانژیستها، مینویسد:
طرح ایده انتخابات زودرس هر دستاوردی نداشته باشد، این حسن را داشت که دلواپسان را متوجه رفتارشان کرد و به یکباره ورق را برگرداند و نه تنها برخی از آنان از حملات خود علیه دولت کاستند، بلکه به مدافع دولت نیز تبدیل و خواهان ادامه کار آن شدند. البته این موضع تاکتیکی و موقتی و حتی مبتنی بر دورویی است، به ویژه آنکه بخش صادق این گروه همچنان عزم خود را برای مقابله با دولت جزم کرده و از مواضع تخریبی خود کوتاه نمیآید. با وجود این، همین که در ادبیات و مواضع برخی از آنان نوعی عقبنشینی را نسبت به حمله علیه دولت میبینیم، جای خوشحالی دارد. ولی پرسشی که برای هر کسی ممکن است طرح شود، این است که چرا این گروه که تا این حد ترمز بریده علیه دولت روحانی تبلیغ و روز و شب برای سقوط آن لحظهشماری میکردند؛ یکباره در برابر این پیشنهاد موضع معکوس گرفتند؟ موضعی که در بسیاری از موارد پر از تناقض بود، چند علت برای این مسئله میتوان برشمرد.
اولین علت که خوشبینانهترین نیز هست، ترس آنان از وقوع چنین اتفاقی بود. آنان متوجه شدند که حملات علیه دولت و روحانی اگر به حذف آن منجر شود، چون مخالفان برنامهای برای بعد ندارند، با خلأ مدیریتی مواجه میشوند. آنان تا حدی سادهانگارانه میخواهند از این جهت میان وضع ایران و لبنان و عراق نیز مقایسه کنند، ولی متوجه نیستند که خلأ قدرت در عراق و لبنان ممکن است رخ دهد، ولی در ایران خیر. چون قدرت برتر در جایی غیر از دولت است و به سادگی میتوان خلأ آن را پر کرد و این برخلاف لبنان و عراق است. حالت اول خوشبینانه بود. ولی حالتهای بدبینانه هم وجود دارد که بیشتر مقرون به واقعیت است. یکی اینکه آنان گمان دارند برای شور و شوق انتخاباتی و جلب مردم برای مشارکت و سپس رای دادن به آنان لازم است که از دولت و روحانی یک کیسه بوکس بسازند و حملات نمایشی خود را علیه آن سامان دهند.
با توجه به عدم حضور موثر اصلاحطلبان این مشی فقط در حد حمله به یک کیسه بوکس است، زیرا میتوان هر چه خواستی آن را بزنی بدون آنکه کوچکترین پاسخی دریافت کنی. علت بعدی شاید مهمتر باشد. این نگاه آنان را چند جا دیدهام که نوشتهاند رئيسجمهور باید تا پایان کارش با همین وضع ادامه دهد و پاسخگوی عملکردش باشد.
معنای روشن این سخن این است که ما میخواهیم هر چه بیشتر چوب لای چرخ او بگذاریم و کشور وضع بدتری پیدا کند تا در سال ۱۴۰۰ به راحتی به مصدر امور وارد شویم.
درباره مغالطه اخیر این مخلوع پرونده نظرسنجی باید یادآور شد اولاً نقد دولت، حمله به دولت نیست و دست بر قضا اکنون بیش از هر زمان دیگری روشن شده که نقد سوءمدیریت برخی دولتمردان به ویژه روحانی، چهقدر ضرورت دارد. در این میان آنها که به جای نقد کارشناسانه، اقدام به بزک و مالهکشی سوءرفتارها بودند، باید پاسخگو باشند و نه منتقدان.
ثانیاً بدترین حمله که بوی خیانت هم میدهد، این است که کسی در انتخابات گندمنمایی و جوفروشی کند و از مردم بخواهد به فلان نامزد رأی بدهند اما مدتی بعد و در اوج گرفتاریهای- خودساخته- همان نامزد، به جای کمک به بیرون آمدن از چاله، خواستار استعفای وی در شرایطی شود که به شدت از چشم مردم افتاده است. خب! حضرات چرا به مردم نمیگویند ما هم در این شرایطی که دولت برای شما ساخته مقصریم و به خاطر ندانمکاری طولانیمدت، قول میدهیم دیگر آدرس غلط و اشتباه به مردم ندهیم؟!
ثالثاً عبدی خود را به نفهمیدن میزند. وگرنه بهتر از هرکس میداند که استعفای رئیس دولت و برگزاری انتخابات و انتخاب رئیسجمهور بعدی و کسب رأی اعتماد وزرا و تشکیل و جا افتادن دولت جدید، بین یک تا دو سال زمان میبرد. به راستی وقتی مطلوب آمریکا، بیثباتی سیاسی از این دست در لبنان و عراق و ایران است، چرا عباس عبدی با علم و اطلاع، تن به توجیه چنین سناریوی خائنانهای داده است؟! آیا او بهتر از هر کسی نمیداند «قدرت برتر از دولت» که به آن اشاره میکند (رهبری نظام) صراحتاًً بارها با مصلحتاندیشی ملی، با زمزمه استعفای رئیسجمهور مخالفت کرده است؟!
رابعاً دولت و رئیسجمهور اگر از چشم مردم افتاده - به ادعای عبدی تبدیل به کیسه بوکس شده- متهم اول و اصلی آن در کنار عملکرد خود برخی دولتمردان، همین افراطیون مدعی اصلاحطلبی هستند که سیاستبازی و مذاکرهبازی و حاشیهسازی و غفلت از اولویتها و مسئولیتهای اقتصادی و مدیریتی را به دولت تحمیل کردند و موجب نارضایتی مردم شدند. که اگر قدری باریکاندیش باشیم، همین ناراضیکردن مردم هم بخشی از پروژه افراطیون مدعی اصلاحات است؛ همانها که گفتند دولت، رحم اجارهای ما و کاتالیزور دوران گذار است.
در نقطه مقابل، نیروهای انقلابی قرار دارند که با وجود انتقاد جدی به برخی عملکردهای دولت، معتقدند باید همین دولت، خطاها و خرابیها را جبران کند و به ریل عقلانی برگردد. طبعاً در این مسیر، نیروهای دلسوز، مطالبهگری را اولویت خود میدانند.
نیوزویک: آمریکا نمیتواند اقتدار نظامی ایران را نادیده بگیرد
یک نشریه آمریکایی در تحلیلی از توانمندیهای نظامی و دفاعی ایران تأکید کرد ایران کشور قدرتمند با توانایی تولید ابزارهای قوی است.
نیوزویک با اشاره به سرنگونی پهپاد جاسوسی پیشرفته آمریکا توسط پدافند موشکی سپاه پاسداران نوشت: یکی از پیشرفتهترین پهپادهای نیروی دریایی آمریکا به تازگی در خاورمیانه سقوط کرده است. این حادثه به دنبال دو حادثه دیگر رخ داده تا به صورت بالقوه نیروی دریایی را با تنها دو پرنده بدون سرنشین دیگر از این مدل رها کند: RQ- 4A که تولید آن بسیار پرهزینه است.
نیروی دریایی آمریکا در بیانیهای چندی پیش اعلام کرد یک فروند پهپاد RQ-4A در 26 نوامبر حین برخاستن از زمین به یک شیء خارجی برخورد کرد. این حادثه در پشتیبانی از عملیات ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا رخ داد که در آن به کسی آسیب نرسید اما به پهلوی پهپاد خساراتی وارد کرد.
هزینه تولید این پهپاد که به گلوبال هاک هم معروف است، حدود 180 میلیون دلار است. یک فروند از این پرنده در سال 2012 در پروازی آموزشی در مریلند سقوط کرد. شبکه سیانان در همان زمان گزارش داد که نیروی دریایی آمریکا پنج فروند از این پهپاد را در اختیار دارد. در ژوئن گذشته نیز یک فروند گلوبال هاک با یک موشک زمین به هوای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در تنگه هرمز هدف قرار گرفت و سقوط کرد. موسسه دریایی آمریکا تخمین زده این حمله – که خیلی برای آمریکا گران تمام شد – همراه با حادثه اخیر سبب شده است که نیروی دریایی تنها دو فروند از این پهپاد را در اختیار داشته باشد. گفته میشود نظر پنتاگون درخصوص این پهپادها تغییر کرده است.
نشریه فارین پالیسی ماه گذشته به نقل از مقامات کنونی و سابق آمریکایی- و پیش از بروز حادثه اخیر- نوشت نیروی دریایی درنظر دارد 21 فروند از 35 پهپاد RQ-4 گلوبال هاک خود را کنار بگذارد. ظاهرا این پیشنهاد به دفتر وزیر دفاع آمریکا ارائه شده و این در حالی است که قرار است پهپادهای MQ-4C Triton جانشین آنها شوند.
جمهوری اسلامی ماه گذشته یک مانور گسترده دفاع هوایی در محدودهای به وسعت ایالت کالیفرنیای آمریکا انجام داد. این تمرینات نظامی که در آن از سیستمهای ضدهوایی بسیار پیشرفته و روز دنیا استفاده شد، دقیقا در روزهایی برگزار شد که ناو هواپیمابر آبراهام لینکلن از تنگه هرمز عبور کرده بود، یعنی منطقهای که تابستان گذشته پهپاد پنتاگون در آن سرنگون شد. این آبراه، مهمترین مسیر عبور نفت دنیا است و در تشدید تنش بین تهران و واشنگتن نقشی مهم دارد. در شرایطی که دونالد ترامپ از پیوستن به برجام خودداری و تحریمهای شدید علیه ایران اعمال کرده بود، تهران هم از مذاکره خودداری کرد و مواردی از ناآرامی در این منطقه حساس رخ داد.
آمریکا نه تنها ایران را به حملات به تاسیسات نفتی عربستان و همچنین نفتکشها در خلیج عمان متهم میکند، بلکه مدعی است ایران عامل حمله به مناطقی نظیر عراق است که با حضور نظامی آمریکا بهگونهای ارتباط دارد.
گزارش نیوزویک در حالی است که اخیراً لیندزلی گراهام سناتور آمریکایی تصریح کرد: «بعد از سرنگون شدن پهپاد آمریکا در خلیج فارس، با ترامپ گفتوگو کردم. او به من گفت اگر به ایران حمله کنم، آیتالله [خامنهای]، حتماً جوابمان را میدهد».
ژاپن تابع آمریکاست و آمریکا نمیخواهد تحریمها را بردارد
یک دیپلمات سابق و اصلاحطلب گفت ایران نمیتواند روی ژاپن حساب باز کند.
محسن پاکآئین که در حوزه شرق آسیا فعالیت داشته، درباره سفر روحانی به ژاپن و احتمال میانجیگری و مذاکره با آمریکا به خبر آنلاین گفت: آبه شینزو ماههای قبل سفری به تهران داشته و در همین راستا جواب لازم را از سوی ایران و به خصوص مقام معظم رهبری دریافت کرد که پاسخی منفی بود. سیاست جمهوری اسلامی ایران در قبال کشوری که تحریمهای ظالمانه و تروریسم اقتصادی را بر ملت ایران تحمیل کرده عدم مذاکره است. حتی بعد از رفتن آبه از ایران تاکنون نیز شاهد تغییر رفتار و رویکرد واشنگتن نبودهایم. حتی آنها سیاستهای خصمانهتری را علیه ایران در پیش گرفتند و به دنبال براندازی نظام بودند.
در خصوص بحث تبادل زندانیان نیز باید توجه داشت که بحث تازهای نیست و قوههای قضایی دو کشور از طریق سفارت سوئیس پیگیر این مسائل هستند و در مسیر این اقدام انساندوستانه گام برمیدارند. بنابراین چنین تحرکاتی را در برابر آن سطح از اقدامات خصمانه نمیتوان پالس مثبتی از طرف دولت آمریکا تلقی کرد. ژاپنیها در سفر آقای روحانی قادر نخواهند بود پاسخ مثبتی را در جهت مذاکره با آمریکا دریافت کنند. به طور طبیعی ژاپن به واسطه روابط نزدیکش با آمریکا سعی خواهد کرد که این موضوع را مطرح کند اما قطعا پاسخ ما منفی خواهد بود.
وی که سابقه سفارت در تایلند، ازبکستان و آذربایجان را دارد، خاطرنشان کرد: چیزی که ترامپ خواستار آن است جلب رضایت ایران برای مذاکره با وجود طیف گستردهای از تحریمها است. یکی از مقامهای اروپا اخیرا به یکی از مقامهای ایرانی گفته بود که گفتوگوی ترامپ با مقامهای ایران برای او به میزان دریافت جایزه نوبل اهمیت دارد. دلیل چنین امری عدم دستیابی ترامپ به یک موفقیت دیپلماتیک در سیاست خارجی است. او در حالی خواهان مذاکره است که نمیخواهد در قبال آن امتیازی هم بدهد. ایران نیز بارها به صراحت اعلام کرده که در شرایط تحریم هیچگاه تن به مذاکره نخواهد داد. از طرفی ژاپن نیز بهگونهای رفتار کرده که خود را تابع تحریمهای آمریکا میداند.
پاکآئین همچنین در گفتوگو با دیپلماسی ایرانی که موضع ما در مورد مذاکره با آمریکا، بسیار روشن و شفاف است و قرار نیست با کشوری که شدیدترین تحریمها را علیه ملت ایران وضع کرده و در جریان حوادث اخیر نیز، صریحا از آشوبگران و اغتشاشگران حمایت کرده است، مذاکرهای داشته باشیم. یکی از مقامات اروپایی در جلسهای خصوصی گفته بود که مذاکره با ایران برای ترامپ، ارزش دریافت جایزه نوبل را دارد. چه دلیلی دارد که ما به دشمن خود جایزه نوبل بدهیم.
او افزود: ژاپنیها در مورد همکاری اقتصادی با ایران اقدام مثبتی انجام نخواهند داد چرا که ژاپن اصولاً نمیتواند در شرایط تحریم به آمریکا نه بگوید. در جریان تحریمهای ایران نیز ژاپنیها نقش بیطرفانهای ایفا نکردند و در کنار ایالات متحده بودند.
این دیپلمات سابق تصریح کرد: ژاپن معمولا به دنبال جلب نظر آمریکا در مناقشههای آسیایی است و حمایت از آمریکا برای تشکیل ائتلاف نظامی در تنگه هرمز هم به همین دلیل بوده است. من بیش از دوازده سال در حوزه شرق آسیا کار کرده و ژاپن را به خوبی میشناسم و اعتقاد دارم که ژاپن نمیتواند منافع خود را از آمریکا جدا کند و ایران نمیتواند روی ژاپن در دوره تحریم حساب باز کند. البته ما میتوانیم روابط خوب خود با ژاپن را داشته باشیم اما واقعیتهای صحنه را هم باید ببینیم. در رابطه با بحث میانجیگری نیز فکر میکنم ژاپن ظرفیتی برای میانجیگری در مناقشههای منطقهای و جهانی نداشته باشد. درست است که این کشور یک قدرت اقتصادی است اما فاقد جایگاه و نفوذ سیاسی در دنیا است و به دلیل وابستگی نزدیک با آمریکا، یک کشور بیطرف تلقی نمیشود و به همین دلیل کشورها معمولا روی جایگاه سیاسی ژاپن، حساب باز نمیکنند.
اینبار، جای رای به لیست اصلاحطلبان درخت میکاریم!
یک سایت اصلاحطلب با انتقاد از سوءمدیریت شهرداری و شورای شهر، از رئیس شورا خواست به بازی با کلمات پایان دهد و به مسئولیت خود عمل کند.
خردادنیوز مینویسد: محسن هاشمی رفسنجانی منتخب اول مردم تهران در انتخابات شورای شهر در اردیبهشت ماه سال 96 و رئیس شورای شهر پنجم در توئیتر سکوت خود نسبت به آلودگی هوای وحشتناک چند روز اخیر را شکست و یک راهحل جالب توجه برای حل موضوع ارائه داد، پیشنهاد کاشت درخت به جای اهل سیاست برای خوب شدن هوا!
وقتی عموم مردم تهران در یک مشارکت خیرهکننده و بیسابقه کلیه افراد حاضر در لیست امید را راهی ساختمان بهشت کردند امیدشان آن بود شاهد کارآمدی و بهبود شرایط باشند. آنان میدانستند که دولتها در پرداخت یارانه حمل و نقل عمومی اهمال کردند، آنان میدانستند که مدیریت درست شهری با ویترینسازی و بزک شهری صرف فرق میکند، آنان با قیافه و چهره قالیباف که هم سفید بود و هم بور مشکلی نداشتند، قالیباف هم حداقل در اقدامات روبنایی کارنامه بدی نداشت اما مردم چیزی فراتر از این ظواهر میخواستند، حالا آقای محسن هاشمی و دوستان باید بیایند و بگویند که در این مدت چه کردهاند؟ همین که توئیت بنویسند و در قامت یک شهروند منتقد متلک بارِ سیاسیون کنند که دوای درد مردم و آلودگی هوا نخواهد شد.
جالب آنکه همزمان جوانترین عضو شورای شهر، یک همایش جالب توجه به مناسبت بزرگداشت مرحوم ناصر حجازی در سالگرد تولد هفتاد سالگی ایشان ترتیب داده و خیابانی نیز به نام ایشان نامگذاری شد. تنها کار مثبتی که افکار عمومی از اعضای شورای شهر پنجم سراغ دارند؛ نامگذاری خیابان و مراسمهای فانتزی و خوش عنوان!
آقای هاشمی رسما با این توئیت خود هرگونه مسئولیت در قبال وضعیت بغرنج آلودگی هوا را از خود سلب کرده و در مقام یک شهروند خوشذوق از این شعر مشهور در افواه عمومی برای انتقاد از مقامات دولتی بهره گرفتهاند. باشد ایرادی ندارد ما هم به تأسی از این اقدام هنرمندانه و خردمندانه و مسئولیتپذیرانه ایشان عزم جزم کرده و بار دیگر با احساس تکلیف بر روی شانههای نحیف پا به وادی انتخابات گذاشتند از خجالت آن گرامی به درآمده و به جای ایشان به درخت رای میدهیم! جالب آنکه این بزرگوار با این کارنامه درخشان گویا بدش هم نمیآید که مردم را از توانمندیهای بیدریغ خود محروم کند و حداقل نزدیکان سیاسی ایشان زمزمههایی از کاندیداتوری وی برای انتخابات ریاست جمهوری مطرح میسازند.