آفات معطلی اقتصاد به بهانه گشایش از خارج
هر چند اقتصاد ایران از همان ابتدای انقلاب تحت تحریمهای شدید دشمنان خود بهویژه آمریکا بود، اما از سال 1390 به بعد شکل و حجم و فشار این تحریمها تغییر کرد و تبدیل به یک «جنگ تمامعیار اقتصادی» شد.
سیاستگذاران، کارشناسان و مسئولان راههای متفاوتی را پیش روی کشور متصور شدند، عدهای چون تصورشان از تحریم امری زماندار و قابل رفع بود سیاست اصلی را در دور زدن تحریمها میدیدند. گروهی چون اثرگذاری تحریمها را ناشی از مشکلات و ضعفهای تاریخی- ساختاری میدیدند، چاره کار را توجه به داخل و خودکفایی اقتصادی میدانستند و بعضی هم مذاکره با غرب را اکسیر شفابخش اقتصاد ایران میدانستند.
رهبر انقلاب از همان ابتدا 2 سیاست عمده را مورد تأکید قرار دادند و در مقاطع مختلف این 2 مورد را به مسئولان گوشزد نمودند. ایشان ضمن تشویق مسئولان به تعامل با کشورهای گوناگون و محدود نکردن رابطه با کشورهای محدود اروپایی، سیاست توجه به همسایگان و شرق را مطرح نمودند تا همه تخممرغهای سبد اقتصاد و دیپلماسی در یک سبد قرار نگیرند. از طرفی محور و ستون ساخت اقتصاد کشور را توجه به داخل و ساخت کشور از درون بیان کردند. این دو بال همان چیزی است که در سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی با عنوان «درونزایی» و «برونگرایی» به آنها اشاره شده است.
متأسفانه بیتحرکی غربیها در مقابل خروج آمریکا از برجام و عدم جبران تعهدات برجامی از یکسو و چشم امید داشتن برخیها در داخل به انجام تعهدات توسط غربیها، اقتصاد کشور را دستخوش انفعال کرد. از دیدگاه اقتصاد سیاسی اصولا انفعال و منتظر ماندن برای گشایش در حوزه اقتصادی چندین پیامد دارد:
1- بازار داخلی را ملتهب میکند
وقتی رفتار کنشگران اقتصادی در یک جامعه وابسته به انجام اقدامی خارجی میشود، اقتصاد آن کشور به جای اثرپذیری از عوامل حقیقی اقتصادی مانند سطح تولید و اشتغال و... تا حدی وابسته به خارج از کشور میشود. انعکاس این اتفاق در اقتصاد بهصورت نوسانات بالا در حوزه ارز، سکه و بازار سرمایه خواهد بود که در نهایت میتواند خود این التهاب، علامت بیثباتی را به خارج از کشور منتقل کند و حجم سرمایهگذاری خارجی
را کاهش دهد.
2- ابزار تحریم را موثر میکند
وقتی فردی سالم با یکسری محدودیت در امور روزمره خود مواجه میشود، دامنه حرکات او کاهش مییابد، حال اگر همین فرد بیماری خاصی هم داشته باشد، احتمال اینکه محدودیت رفته رفته فرد را فلج کند وجود دارد. اقتصاد ایران بهعنوان اقتصادی که از دیر باز با مشکل نفتی بودن سرکار دارد، در شرایط فعلی با محدودیت تحریم دست و پنجه نرم میکند. انفعال و بیتحرکی اقتصادی میتواند رفته رفته عضلات اقتصادی کشور را فلج کند و این اقدام رفته رفته ابزار تحریم را موثر نماید.
3- قدرت اقتصادی و رقابت را ضعیف میکند
رقبای اقتصادی کشور در هر حوزهای، منتظر گشایش غربیها برای ما نمیمانند و با غنیمت شمردن فرصت، هر روز با انجام اصلاحات اقتصادی و نفوذ در بازارهای سنتی ایران، جای ما را میگیرند. به عنوان نمونه، در چندین کالا کشورهایی مانند افغانستان، ترکیه و... بخشی از سهم ما را در بازارهای منطقه و جهان کاهش دادهاند.
ظرفیتهای بر زمین مانده اقتصاد ایران
ظرفیتها و توانمندیهای خوبی در اقتصاد ایران وجود دارد که تاکنون نسبت به فعلیت رساندن و بهرهبرداری حداکثری از آنها اقدامات کافی انجام نشده است. برخی از اقدامات مهم برای فعال کردن و استفاده از این ظرفیتها را اینچنین میتوان برشمرد:
1- تسهیلگری در حوزه کسب و کار
در کشورهای جنوب شرق آسیا مانند اندونزی، تایوان، مالزی - که از لحاظ منابع بسیار از ایران ضعیفتر هستند- با ثبات بخشی به سیاستهای پولی و مالی و انجام اصلاحات و سیاستهایی، فضای کسب و کار از حیث فرآیندهای صدور مجوز برای راهاندازی، نظارت، زیرساخت تولیدی و... به نحوی سامان یافت که در طی کمتر از یک دهه هم مشارکت اقتصادی مردم بالا رفت و هم سرمایه خارجی زیادی جذب شد. اگر طی 5 سال گذشته دولت با حذف بروکراسیها و قوانین دست و پا گیر، تحولی در فضای کسب و کار بهوجود میآورد، هم مشارکت مردم در اقتصاد بالاتر از سطح فعلی بود و هم در اثر رونق بهوجود آمده سرمایهگذاران بیشتری ترغیب به حضور در بازار ایران میشدند.
2- توسعه دیپلماسی اقتصادی با همسایگان
در حال حاضر کشورهای همسایه ایران دارای بازار 2000 میلیارد تومانی هستند که سهم ایران در این بازار کمتر از 2 درصد است. اگر سهم ایران از بازارهای منطقه در طی این 5 سال تنها یک درصد افزایش مییافت، علاوهبر درآمد سرشار این حوزه، ظرفیت ایجاد بیش از 5 میلیون شغل را داشت.
3- تقویت پایههای اقتصاد بدون نفت
اقتصاد ایران بستر و ظرفیت خوبی برای تحقق اقتصاد منهای نفت دارد:
میتوان از طریق قرار داشتن در موقعیت ویژه از حیث جغرافیای اقتصادی و سیاسی، دارا بودن منابع و معادن سرشار، غنی و متنوع، تهاتر نفت با خدمات فنی و مهندسی به توسعه حمل و نقل ریلی و ایجاد بندرگاههای بزرگ و نهایتا تکمیل کریدور شمال به جنوب و شرق به غرب پرداخت و درآمد بالایی را از این طریق بهدست آورد. بسیاری از کارشناسان درآمد اقتصاد از این حوزه را معادل و حتی بیشتر از درآمد نفتی کشور میدانند.
میتوان با تکیه بر ماده 169 قانون مالیاتهای مستقیم، نظام یکپارچه اطلاعات مالیاتی، پایگاه اطلاعات هویتی، عملکردی و دارایی مؤدیان مالیاتی را شکل داد و نسبت به اخذ مالیاتهایی مانند مالیات بر عایدی سرمایه، مالیات بر خانههای خالی، مالیات بر ثروت و... اقدام کرد، اگر این مهم عملی میشد امروز کشور هیچ نیازی به درآمد نفتی نداشت و ابزار تحریمها کُند و بیاثر میشد.
میتوان از طریق ایجاد زیرساخت شبکههای مالی- تجاری با کشورهای تحریم شده و هم جهت (مانند زیرساخت سوئیفت) سیستم جایگزینی برای پیامرسانی مالی و مبادلات پولی مانند پیمان دوجانبه و... بهوجود آورد و تحریمپذیری خود را در اقتصاد جهانی به صفر رساند.
میتوان از طریق توسعه پتروپالایشگاههای کشور نفت را به داخل تزریق کرد و علاوه بر سود چندین برابری از فروش محصولات پتروشیمی، هم از خامفروشی کشور کاست و هم علاوه بر ایجاد اشتغال، تحریم نفتی را برای همیشه از بین برد و...
واقعیت این است که قابلیت انجام کارهای زیادی در اقتصاد ایران وجود دارد و امید است با انجام اصلاحات ساختاری در نظام بودجه، بیمه، بانک، گمرک و مالیات بخش عمدهای از مشکلات کشور با ظرفیت نیروهای داخلی سامان یابند و کشور شاهد تحرک و تحولات قابل اعتنایی در حوزه اقتصادی باشد.
محمد عندلیب