kayhan.ir

کد خبر: ۱۷۲۸۴۰
تاریخ انتشار : ۲۷ مهر ۱۳۹۸ - ۲۲:۰۹

اخبار ویژه


چه کسانی با روحیه مردم و تولیدکنندگان جنگیدند؟!
معاون اول رئیس‌جمهور می‌گوید عده‌ای در کشور مامور از بین بردن روحیه مردم هستند و فقط آیه یأس می‌خوانند.
اسحاق جهانگیری روحیه را مهمترین مولفه برای احیای صنعت و تولید خواند و تصریح کرد: متاسفانه عده‌ای در کشور مامور از بین بردن روحیه هستند، تا روحیه دیگران را که کار می‌کنند تضعیف کنند.
وی در مراسم افتتاح سه پروژه تولیدی و تحقیقاتی - دامی شهرستان فیروزکوه افزود: در کارنامه این افراد هم هرچقدر بگردیم شاید خشتی روی خشت نگذاشته باشند اما جز ایجاد مزاحمت برای دیگران و چوب لای چرخ کار عده‌ای که در حال کار کردن هستند گذاشتن، کار دیگری انجام نمی‌دهند.
جهانگیری افزود: هر مدیری که تخلفی کرده باشد باید با او برخورد شود، هیچکس طرفدار متخلف، رانتخوار و آدم فاسد نیست اما نباید بگذاریم اسامی خوب و مدیران بحق و سالم متزلزل شوند اما گاهی فضاسازی‌هایی در کشور می‌شود تا مدیران سالم را هم متزلزل کنند.
گفتار و رفتار برخی از دولتمردان ظرف 6 سال گذشته، مصداق کامل اظهارات آقای جهانگیری است. مردم ما به یاد دارند کدام دولتمرد حتی تا تبلیغات انتخاباتی سال 96 مدعی بود دولت قبل اقتصاد را به ته دره برده و ما همچنان مشغول درآوردن اتوبوس اقتصاد از ته دره هستیم. (البته تورم در سال 92 زیر 33 درصد بود و امروز 43 درصد است!)
همچنین مردم ما به‌خاطر دارند کدام دولتمردان گفتند ایرانی‌ها جز پخت آبگوشت بزباش، هیچ هنر و فناوری بلد نیستند؛ و بنابراین تخته گاز سراغ شرکت‌های خارجی رفتند و به قیمت زمین زدن تولیدکنندگان داخلی، تولیدات خارجی را وارد کردند.
در عین حال کدام موضوع برای مردم و تولیدکنندگان، تلخ‌تر از 6  سال معطلی برخی دولتمردان و به امید دشمنان خبیثی چون آمریکا و انگلیس و فرانسه نشستن است و حال آنکه انبوه ظرفیت‌های داخلی همچنان مورد بی‌مهری قرار می‌گیرد. آیا غیر از این است که دولت دو سال اخیر را پای مذاکرات بی‌ارزش با اروپای عهدشکن (دلال و واسطه آمریکا) به هدر داد؟!
و بالاخره این که یک بی‌کفایتی و سوءتدبیر بزرگ در سال 97، 18 میلیارد دلار از ذخایر ارزی را تحت عنوان «دلار جهانگیری» به باد داد و رانت 130 هزار میلیارد تومانی را به قیمت تحمیل تورم 43 درصدی بر مردم، در جیب رانت‌خواران ریخت. آیا این بی‌تدبیری هم به برجام و تحریم ربط داشت؟!

فشار اقتصادی به مردم به جای اصلاح یارانه پنهان
روزنامه همشهری می‌گوید دولت دنبال جبران کسری بودجه خود از طریق افزایش قیمت حامل‌های انرژی است.
همشهری با اشاره به سخنان نوبخت نوشت: سکاندار سازمان دخل و خرج سالانه دولت با تکرار رویکرد هیئت‌وزیران در بودجه سال آینده اعلام کرد: ریالی از درآمدهای نفت برای هزینه‌های جاری مصرف نمی‌شود و بخشی از کسری بودجه دولت از محل کاهش درآمدهای نفتی با اصلاح نظام یارانه‌ای کشور جبران می‌شود؛ یارانه‌ای که به گفته محمدباقر نوبخت به 1300میلیارد تومان می‌رسد و از نظر اقتصادی، دولت دیگر توان پرداخت این میزان یارانه را ندارد.
 به بیانی شفاف‌تر، اصل سخن محمدباقر نوبخت این است که قیمت حامل‌های انرژی اصلاح می‌شود و درواقع افزایش می‌یابد اما اینکه این میزان افزایش چقدر خواهد بود که بتواند جایگزینی بر درآمدهای نفتی دولت باشد، رازی است که از آن پرده‌برداری نمی‌شود.
 افزون بر اینکه رئیس سازمان برنامه و بودجه از تخفیف مالیاتی برای تولید و جایگزینی مالیات بر عایدی سرمایه در سال آینده سخن می‌گوید و سخت است بتوان برآورد کرد میزان درآمد قابل تحقق از مالیات بر عایدی سرمایه چه میزان خواهد بود. بدیهی است ماجرای خنثی‌سازی اثر تحریم‌های نفتی بر سند دخل و خرج سالانه دولت به آن آسانی که گفته می‌شود نخواهد بود و حتی پیش‌بینی مقاومت در برابر اصلاحات بودجه‌ای به‌دلیل انتخابات آینده مجلس را نباید از نظر دور داشت. فعلا که دولت، امید به کسب درآمد با آزادسازی قیمت حامل‌های انرژی بسته است و مردم نمی‌دانند از این کسب و کار دولت، معیشت‌شان بهتر می‌شود یا اینکه دولت باز هم بر هزینه‌هایش به جای بهبود خدماتش می‌افزاید.
روزنامه جوان نیز در نقد اظهارات نوبخت نوشت: اصلاح یارانه‌های پنهان فراموش شد و هدف جبران کسری بودجه دولت است.
تاکنون سازمان برنامه و بودجه به غیر از به تعویق انداختن مکرر اصلاح وضعیت ۱۳۰۰ هزار میلیارد تومان یارانه‌های پنهان و بودجه‌ای و فرابودجه‌ای به تنها موردی که بیش از همه تأکید دارد، اصلاح قیمت‌های حامل‌های انرژی است که به دفعات در سال‌های اخیر از این تکنیک برای جبران کسری بودجه استفاده شده، اما به دلیل نبود یک سیاستگذاری درست باز هم ارزش پول ملی کاهش یافته و دوباره چرخه تکراری افزایش قیمت بنزین و حامل‌های انرژی تکرار شده ‌است.

واشنگتن‌پست: حمله به آرامکو نابودی سیاست فشار حداکثری به ایران بود
واشنگتن‌پست معتقد است حملات موشکی و پهپادی به تأسیسات نفتی آرامکو، پایان سیاست فشار حداکثری آمریکا را ثابت کرد.
این روزنامه نوشت: حمله به تأسیسات نفتی آرامکو ثابت کرد فشار حداکثری، یک سیاست ناکارآمد و ناقص بوده است. در عرض یک‌ ماه گذشته هر ابتکار عملی که دولت ترامپ در حوزه سیاست خارجی دست به آن زده از درون منفجر شده است. این به لطف رفتار ناشی از عدم تعادل روحی رئیس‌جمهور است. اواسط سپتامبر حادثه‌ای در خاورمیانه اتفاق افتاد که ثابت کرد کارزار «فشار حداکثری» ترامپ علیه جمهوری اسلامی ناکام مانده است. با پشتیبانی و هماهنگی کامل جمهوری اسلامی، به یک مجتمع نفتی عربستان حمله شد. ترامپ نه تنها این حمله را با یک اقدام نظامی پاسخ نگفت؛ بلکه «امانوئل مکرون» رئیس‌جمهور فرانسه را فرستاد تا ترتیب ملاقات او با «حسن روحانی» را در حاشیه اجلاس سران مجمع عمومی سازمان ملل بدهد و او را راضی کند بیاید و با هم مذاکره کنند و در عوض؛ تحریم‌های ایران برداشته شود.
ترامپ در این قمار باخت. روحانی؛ ترامپ را پشت خط تلفن منتظر گذاشت. اما عربستان پیام را گرفت. «محمد بن سلمان» ولیعهد از عراق و پاکستان خواست که بیایند و برای تنش‌زدایی با تهران میانجی‌گری کنند. دو هفته بعد از این افتضاح مذاکرات هسته‌ای ترامپ با کره شمالی هم خرد شد. در دیداری در استکهلم، نمایندگان رهبر کره شمالی پیشنهاد آمریکا برای یک توافق فزاینده را رد کرد. ترامپ باز هم خلع سلاح شد و راهش را کشید و رفت و حاضر نشد تاریخ مشخصی برای گفت‌وگوهای آینده معین بشود. شاید ترامپ همه این کارها را می‌کرده تا برنده جایزه «صلح نوبل» در سال 2020 بشود اما این شانس هم بر باد فنا رفت.

توان موشکی ایران حریفی سخت برای آمریکاست
ایران با داشتن هزاران موشک قدرتمند و نقطه‌زن تبدیل به حریفی سخت و متفاوت برای آمریکا شده است.
روزنامه وال‌استریت ژورنال ضمن انتشار این ارزیابی می‌نویسد: ایران با توسعه زرادخانه موشکی خود چالشی بزرگ را برای آمریکا و عربستان سعودی ایجاد کرده است و اعزام سامانه‌های ضدموشکی پنتاگون به عربستان ناشی از همین افزایش توان نظامی تهران است.
جمهوری اسلامی ایران در مقایسه با زمان آخرین حمله مستقیم آمریکا به این کشور در سال 1988 (جنگ نفتکش‌ها) به حریف بسیار متفاوتی تبدیل شده است. این کشور اکنون هزاران موشک  دارد که بسیاری از آنها می‌تواند به اسرائیل و مدیترانه برسند و درمواردی طبق گفته آمریکا، از سیستم دفاعی عربستان عبور کنند. این کشور، رزمندگان و شبه‌نظامیان وفادار دارد که می‌تواند حملات موشکی را از خاک یمن، عراق، سوریه و لبنان انجام دهند و بیش از دو میلیون نیروی ویژه، ذخیره و شبه‌نظامی در اختیار دارند.
ایران دخالت در حملات موشکی به تاسیسات نفتی عربستان را رد کرده و در عین حال نیروهای حوثی هم‌پیمان این کشور مسئولیت این حمله را بر عهده گرفته‌اند. اما واشنگتن و ریاض در مقصر دانستن تهران در این حمله درست می‌گویند. ایران که تحت فشار تحریم‌های آمریکا قرار دارد، نشان داده که علاقه‌مند به حملات تلافی‌جویانه است و توان آن را دارد.
علاوه بر جنگ تحمیلی صدام، هشت سال جنگ در سوریه، امکان آموزش جنگی را برای نیروهای ایرانی فراهم کرده است.
ایران در جنگ‌های چریکی و نامتقارن مهارت پیدا کرده است. یکی از بخش‌های مرکزی راهبرد دفاعی ایران که موشک‌های این کشور نقش مهمی را در آن ایفا می‌کند، جلوگیری از حملات از سوی دشمنان با حفظ تهدید علیه آنها است. موشک‌های سری شهاب 3 به تولید انواع مختلفی شامل موشک سجیل، عماد و قدر منجر شده که بردی 1200 مایلی را پوشش می‌دهد.

واشنگتن‌پست: ناتوانی ترامپ ایران را تا پشت مرز اسرائیل رساند
یک روزنامه آمریکایی معتقد است اشتباهات راهبردی ترامپ، ایران را به پشت مرزهای رژیم صهیونیستی رسانده است.
روزنامه واشنگتن‌پست نوشت: ما تا به امروز فکر می‌کردیم این بی‌کفایتی، جهالت و بی‌تدبیر عمل کردن وحشتناک «ترامپ» در حوزه سیاست خارجی، تنها یک لفاظی است و خسارت‌هایی که به بار می‌آورد همه قابل ترمیم شدن است. اما امروز متوجه شده‌ایم که اشتباه می‌کردیم. این‌بار خطای ترامپ آن‌قدر بزرگ است که هرگز بخشودنی نیست، چون به قیمت جان هزاران انسان تمام شده است. به سربازان وظیفه زن و مرد آمریکا خیانت شد. در کل؛ صحنه، صحنه نمایش‌های رعب‌آور و مخوف است که همه را ترسانده است و می‌رود وضع از این هم بدتر شود. ترامپ و همه جمهوری‌خواهان وقتی «اوباما» رئیس‌جمهور بود همواره او را ملامت می‌کردند که چرا وقتی سوریه از خط قرمز عبور کرد جوابش را نداد. هیچکدام از اینها حق ندارند از این پس آن ادعایشان را تکرار کنند. ترامپ بی‌هیچ ملاحظه‌ای، هیچ هشدار قبلی، هیچ مشورتی با متحدانش، هیچ توجهی به سایر کشورهایی که همگی دوشادوش آمریکا با «داعش» جنگیدند، اعلام کرد نیروهایش را خارج می‌کند.
یکی از برندگان بزرگ این بی‌تدبیری ترامپ «جمهوری اسلامی» است. این رژیم حالا قوت می‌گیرد. فضای بیشتری برای تهدید کردن اسرائیل به دستش افتاده است. در همین امتداد؛ «بشار اسد» هم قوت می‌گیرد. روسیه هم از خوشحالی در پوستش نمی‌گنجد و زمام کار را به‌دست می‌گیرد. برای تمام دشمنان آمریکا؛ از این بهتر نمی‌شد. ترامپ اصولاً خیلی از خودش ممنون است و دوست دارد خودش را قهرمان مبارزان آمریکایی جا بزند. واقعاً یک فرمانده کل قوا چه دارویی تلخ‌تر از این می‌تواند به سربازان آمریکایی تجویز کند که به ایشان دستور دهد همراهان‌شان در میدان جنگ را به حال خود رها کنند و بروند؟ مسئله این است که ترامپ فقط دوست دارد خودش را دشمن بزرگ «جمهوری اسلامی» نشان دهد. او وقتی نیروهای آمریکایی را از سوریه خارج می‌کند؛ همزمان 1800 نیروی دیگر را در عربستان آرایش می‌دهد. هدف؛ فقط جلوگیری از تاخت‌ و تازهای جمهوری اسلامی است.
ترامپ می‌گوید که «می‌خواهد به جنگ‌های خاورمیانه خاتمه بدهد». اما او می‌آید و نیروهای آمریکایی را در عربستان آرایش می‌دهد. در عین‌حال، او نیروهایش را از سوریه خارج می‌کند. تمام این حرکات همه با هم تناقض دارد. وقتی نیروهای آمریکایی خاک سوریه را ترک می‌کنند؛ در واقع میدان را برای عرض اندام هرچه بیشتر جمهوری اسلامی باز گذاشته‌اند. در یک چنین محیط بازی، تهران دامنه نفوذش در سوریه را عریض‌تر می‌کند و تا پشت مرزهای اسرائیل جلو می‌رود.

جلایی‌پور: کوه آمریکا و اسرائیل به‌جای موش، سوسک زایید
عضو حزب منحله مشارکت می‌گوید حمله ترکیه به مناطق کردنشین سوریه با هماهنگی آمریکا، حاوی درس‌هایی است.
حمیدرضا جلایی‌پور در یادداشتی با عنوان «کوهی که نه موش، بلکه سوسک زائید»، نوشت: درس پاکسازی و جابه جایی قومی یا حمله ارتش ترکیه به مناطق کردنشین شمال شرق سوریه در 98/7/17 که با چراغ سبز ترامپ صورت گرفت این است که اولا ترکیه که در دهه گذشته بازنده بحران سوریه بود می‌خواهد از فرصتی که سکوت ترامپ برای اردوغان فراهم کرده جبران مافات کند و به نیروهای‌ سیاسی کردهای سوریه (ی‌پ‌ک) و کردهای ترکیه (پ‌ک‌ک) فشار و ضرب شصت نشان دهد. ثانیا نیروهای سیاسی کردهای سوریه و ترکیه به خطا روی حمایت آمریکا – ترامپ حساب باز کرده بودند – در  صورتی که می‌دانیم نیروی سیاسی «آویخته» به قدرت خارجی مآلا ابزار و بازنده هستند.
مدیر روزنامه زنجیر‌ه‌ای (توقیف شده) جامعه می‌افزاید: حمله اخیر ترکیه به مناطق کردنشین سوریه اولا نشان داد که «دیپلماسی کلنگی آمریکا» پس از یازده سپتامبر در دو دهه اخیر در منطقه خاورمیانه عجب زهر ماری برای منطقه خصوصا لیبی، مصر، سوریه و عراق بود‌ه است و چگونه میلیون‌ها نفر از مردم مسلمان منطقه آواره، زخمی و کشته شدند. ثانیا نشان داد راهبرد استقلال‌طلبی حاکمیت، دولت و جامعه مدنی ایران در حفظ ایران سودمند بوده است و ثالثا راهبرد بازدارندگی و دفاعی ایران (سیاست دفاع موشکی و سیاست دور کردن درگیری‌ها از مرز ایران) نیز در دور کردن ناامنی‌ها از سرزمین ایران در «دوره ترامپ نامتعادل» و خاورمیانه لغزنده موثر بوده است. رابعا رخدادهای اخیر نشان داد اپوزیسیون سرنگونی‌طلب جمهوری اسلامی که به ترامپ و تهدیدات بن‌سلمان و نتانیاهو امید بسته بودند چقدر بی‌خرد و آرزو‌اندیش بوده و هستند.آنها وقیحانه برای گذار ایران از جمهوری اسلامی به ناکجا آباد، بی‌شرمانه به پابوسی ترامپ، نتانیاهو و بن‌سلمان رفته و از ایجاد طرح «بلوک‌بندی قومی ایران» یا همان تجزیه «ملت تاریخی ایران» دفاع کردند و کوهشان در اوج بی‌خردی و مسئولیت‌ناپذیری نه موش که «سوسک» زایید.
این یادداشت در حالی است که اولاً بسیاری از هم‌حزبی‌ها و هم‌طیفی‌های آقای جلایی‌پور، بارها الگوی توسعه و پیشرفت و مدارا و دموکراسی خود را، مدل ترکیه اردوغانی می‌دانستند! ثانیاً همین‌ها بارها در آشوب‌ افکنی‌های چندباره در سال 78 و 88، از حمایت اعلامی و اعمالی دولتمردان آمریکایی برخوردار شدند. ثالثاً همین‌ها درباره اقتدار موشکی و نفوذ منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران همان اراجیفی را تکرار می‌کردند که دولتمردان آمریکایی منتشر می‌کردند. به همین دلیل هم بود که سران رژیم صهیونیستی، فتنه‌گران سبز را سرمایه اسرائیل خواندند و از بوش تا اوباما تصریح کردند که از اصلاح‌طلبان در ایران حمایت می‌کنند.