فراز و نشیبهای بازار فرش ایران و راهکارهای احیای آن-بخش نخست
گره رنج قالیبافان در خزان ترنجهای قالی
گالیا توانگر
سرانگشتانش میخچه زدهاند و بدجوری میسوزد. دار قالی تازه بافتهشده را به تازگی قیچی زدهاند و او تمام شب، بیدار بوده است. در باغ گلهای قالی تازه متولد شده، به خواب میرود.
ریشههای روسریاش رودی میشود که به پای سرو نقشی در حاشیه آن طرفی میرسد. انگشتانش پنج انشعابیاند که خون تازهای را از قلبش به سوی ترنجهای تشنه میانه قالی میرسانند. چشمانش، چشمان آهویی رمیده را میجوید که در حاشیه پایینی خوش نشسته است.
مجری رادیو روی طاقچه از چالشهای پیش روی قالیبافان سنتی میگوید. از دریچه سقفی کارگاه به آسمان خیره میماند.
زمزمه میکند: «خدایا! خوب فروش بره.»
در جستوجوی دستانی است که زخم قالیبافان سنتی را مرهمی باشد. افسوس! سهم انگشتان هنرمندانه او همیشه زخم ترنجها بوده است.
مشکلات قالیبافان سنتی از چالش بیمه گرفته تا دستمزدهای پایین و قیمت بالای مواد اولیه و غیره، همگی دست به دست هم دادهاند تا نبافته، دار را قیچی بزنند، اما این قشر هنرمند و کم توقع سالهای سال است که رنج قالیبافی را به دل و جان خریده، دست از تلاش نکشیدهاند.
برخی از قالیبافان برای تهیه و پرداخت حق بیمههایشان- آن هم در صورتی که به بهانههای واهی تاکنون قطع نشده باشد- ماهی 60 هزار تومان حق بیمهشان را به سختی جفت و جور میکنند و همین مبلغ هم برای این قشر خیلی زیاد است. حتی برخی برای تهیه حق بیمهشان، فرشهایشان را ارزان میفروشند یا پول قرض میگیرند و یا النگوی دستشان را میفروشند، به امید اینکه وقتی 55 سالشان شد، آب باریکه ای داشته باشند و فردا محتاج دست کسی نباشند.
کیفیت فرش ایرانی، مقاوم
در برابر رقبای جهانی
بهرام پارسایی سخنگوی کمیسیون اصل ۹۰ مجلس شورای اسلامی، چندی قبل با بیان اینکه تا چند دهه پیش ایران 80 درصد بازار فرش دستباف دنیا را در اختیار خود داشته که این رقم در حال حاضر به 15 درصد کاهش پیدا کرده که آمار نگرانکنندهای است؛ خبر ساز شد.
وی در بخش دیگری از انتقادات خود، صنعت فرش را با سایر صنایع مقایسه کرده و میگوید: «اگر تنها 10 درصد حمایتهایی که از صنعت خودرو صورت گرفت از فرش دستباف ایرانی میشد، چندین برابر ارز آوری واشتغالزایی داشت.»
البته برخی در برابر گفتههای وی موضع گیری کرده و حرفهای او را برنتابیدند. از جمله علی ملکیجو معاون سابق بازاریابی شرکت سهامی فرش ایران که در جواب سخنگوی کمیسیون اصل ۹۰ مجلس شورای اسلامی میگوید: «سهم ایران در بازار صادراتی فرش هیچگاه 80 درصد نبوده است. تولیدکنندگان دیگری نیز در بازار فرش دستباف حضور دارند که هر کدام سهمی در این بازار دارند. در دهههای پیش سهمی در حدود 50 درصد از بازار فرش دستباف جهان را در اختیار داشته است، اما این سهم هیچگاه 80 درصد نبوده است. سهم ایران اکنون از بازار فرش دستباف نیز حدود 15 درصد نیست و بر اساس آمارها این سهم بیشتر است.»
وی در ادامه یکی از مهمترین عوامل در افزایش سهم صادرات ایران در فرش دستباف، کاهش قیمت تمام شده تولید و افزایش قدرت ما در بازار را عنوان کرده و میگوید: «البته افزایش نرخ ارز طی سه سال اخیر وضع ما را در این زمینه بهبود داده است و مزیت رقابتی هند، چین و پاکستان در این بازار تا حدودی کاهش یافته است. واقعیت این است که میتوان هنوز هم مشتریان وفادار به فرش ایران را راضی نگه داشت.»معاون سابق بازاریابی شرکت سهامی فرش ایران در پاسخ به این پرسش که چه میزان از مواد اولیه مورد نیاز برای تولید فرش دستباف به واردات وابسته است، میگوید: «بخش قابل توجهی از مواد اولیه تولید فرش دستباف در داخل کشور تولید میشود. کیفیت و میزان تولید ابریشم مورد نیاز فرش دستباف با حمایت دولت از نوغانداران افزایش چشمگیری یافته است. یکی از ویژگیهای فرش ایران پشم مجعد و برگشت پذیر دام ایران است که کیفیتی مناسب به فرش ایران میدهد، اما ابریشم و پشم با طول الیاف بلند برای فرشهای ظریف عمدتاًً از کشورهای دیگر مانند چین و ازبکستان وارد میشود.»
تحریمها و دستهایی که میخواهند
ما را عقب بزنند
علیرضا شایانیان یک فروشنده فرشهای دستباف ایرانی از همدان به گزارشگر کیهان درباره چالشهای بازاربینالمللی فرش دستباف ایرانی توضیح میدهد: «تا همین چند سال پیش فرش ۱۲ متر به بالا صادر میکردیم. از وقتی که تحریمهای آمریکا اعمال شده، پاکستان و هند تلاش میکنند تا جای ما را در صادرات بگیرند. خرید داخلی فرش دستباف- به دلیل قیمت بالای فرش دستباف و اینکه مورد استفاده عمومی ندارد- هیچگاه برای صنعت فرش مهم نبوده است. حجم بالای تولید ما همواره صادر شده است.
در بازار بینالمللی فرش یک حقیقت تلخ این است که سرشاخههای آن به دست یهودیان وابسته به اسرائیل است و آنها تمام تلاششان را میکنند تا در بازار بینالمللی- بهویژه آمریکا که یکی از مقاصد صادرات فرش دستباف است- برای فرش ایران، رقیبتراشی کرده و حتی جایگزینسازی داشته باشند.»
وی ادامه میدهد: «درحال حاضر تولیدات ما در متراژ کم- حتی در حد تابلو فرش- و آن هم برای مصرف داخلی است. با شرایط فعلی خیلیها ورشکست شدهاند و تنها کسانی همچنان در این صنف ماندهاند که عشقشان قالی ایرانی است و منبع درآمد دیگری در کنار این شاخه از فعالیت خود دارند.»
این فروشنده فرشهای دستباف ایرانی در مورد وضعیت قالیبافان توضیح میدهد: «در زمستانها که کار کشاورزی نیست، در برخی از مناطق کشور و روستاها، افرادی تنها برای روزی 50 هزار تومان- بدون بیمه و مزایا- قالیبافی میکنند. گفته میشود که قرار است تولید، کارگاهی شود و قالیبافان از حقوق و مزایای کارگری برخوردار شوند؛ البته فاصله حرف تا عمل بسیار است. از طرفی اگر چنین شود، دامنه تولیدات هر روز کوچک و کوچکتر خواهد شد؛ چون هزینه تولید بسیار بالا میرود و دیگر تولید توجیه اقتصادی نخواهد داشت. مگر اینکه دولت برای این شاخه از صنایع دستی، تسهیلات ویژهای در نظر بگیرد تا هزینه تولید را سرشکن کند.»
تقویت سلیقه بومی مشتری
با تبلیغات تولید داخلی
با علی اکبرهاشمیکارآفرین برتر در حوزه گلیم بافی در حاشیه یازدهمین دوره نمایشگاه بینالمللی انواع کفپوش، موکت، فرش ماشینی و صنایع وابسته تهران 98، به گفتوگو مینشینیم.
وی برایمان توضیح میدهد: «ما گلیمهایی مثلا 12 متری را مربع به مربع با دست میبافیم و سپس با چرخ مخصوص این تکهها را به هم وصل میکنیم. برای محصولمان 5 سال ضمانت هم در نظر گرفته ایم.»
این فعال حوزه گلیم بافی درادامه میگوید: «در سنوات گذشته گلیم، بیشترمشتری اروپایی داشت با این حال سلیقه نسلهای جدید در بازار داخلی رو به سمت قالیچه، گلیم و گبه است و میتوان از این منظر با تکیه بر تبلیغات اصولی، مشتری داخلی را به این سمت رهنمون ساخت. با توجه به اینکه کف ساختمانهای جدید اغلب سرامیک است، مردم بیشتر از فرشهای سنتیتر با متراژ کوچکتر استفاده میکنند. گلیم و گبه هم در این روند سلیقه ای، جایگاه خاصی برای مشتریان بومی گرا دارد. در خانههای جدید فرشهای متراژ بالا کمتر پهن میشوند.» وی در تکمیل صحبتهایش به چالش تهیه مواد اولیه با قیمت روز افزون اشاره کرده و میگوید: «به جرأت میتوانم بگویم که متأسفانه مواد اولیه تولید ما 80 تا 100 درصد نسبت به یکی و دو سال گذشته افزایش قیمت داشته است. چرخهای کار ما هم وارداتیاند و معمولا مواد اولیه و یا قطعات فرسوده چرخها را از چین و تایوان وارد میکنیم. بنابراین هر روز هزینه تولید بالا و بالاتر میرود و ما قادر نیستیم کارگر جوان جدیدی به کار بگیریم و مجبوریم با تعداد کارگر محدودتری کار را ادامه دهیم. ما قوانین کار را هرگز دور نزده ایم، اما هستند کارفرماهایی که به جای اینکه 30 روز حق بیمه کارگر را بپردازند، تنها 15 روزش را پرداخت میکنند.»
بیمه قالیبافان،
از رؤیای بخشنامه تا قطع یواشکی!
اسماعیل چمنی رئیس اتحادیه تولیدکنندگان و بافندگان فرش دستباف تبریز، بیشترین اشتغال درسطح کشور را در حوزه قالیبافی دانسته و میگوید: «در سطح کشور بالغ بر ۲ میلیون نفر بهطور مستقیم و غیرمستقیم در این حوزه فعالیت دارند.»
بنابراین برخورداری از تسهیلات بیمهای کمترین تسهیلاتی است که میتوان برای این قشر در نظر گرفت؛ اما داستان بیمه قالیبافی، این روزها داستان تلخی است. وقتی قالیبافان برای تمدید دفترچه بیمه خود به تأمین اجتماعی میروند، متوجه میشوند که بیمه آنها قطع شده است! دلیل آن را که جویا میشوند، پاسخ میگیرند که یک ماه پیش، بازرس آمده درِ خانه و شما، در را باز نکردید، یا اینکه با یک روز تأخیر حق بیمه خود را پرداخت کردهاید.
زمانی که قالیبافان به تأمین اجتماعی برای تعیین تکلیف وضعیت خود مراجعه میکنند، به آنها گفته میشود که باید 20 میلیون تومان برای خرید سوابق خود بپردازی تا بیمه شوی! درصد زیادی از این قالیبافان را نیز زنان سرپرست خانوار تشکیل میدهند.
البته اکثر قالیبافان این بهانهها را بهانههای واهی برای قطع بیمه خود میدانند. از جمله شهناز محمودی، یک قالیباف که با بغض برایمان میگوید: «من یک روز در خانه نبودم، مریض بودم و در بیمارستان بستری شدم. حتی میتوانم مدارک بستری در آن روز خاص را ارائه دهم، اما بعدها متوجه شدم، درست در همان روز، بازرس برای دیدن دار قالی من و صدور تاییدیه اشتغال قالیبافی، به در منزلمان مراجعه کرده و کسی هم در منزل نبوده که ایشان را جهت بازرسی راه دهد. من حالا برای وصل مجدد بیمهام چه میتوانم انجام دهم؟»
محمد صادقاشرفی یک کارشناس بیمه در مورد این بهانههای رایج برای قطع بیمه قالیبافان توضیح میدهد: «عملکرد بیمهشدگان قالیبافی با توجه به بازرسی ادواری شعب سازمان و نماینده وزارت صنعت و معدن باید تایید گردد. در صورت عدم رعایت استاندارد تعیین شده و تعداد رجی که باید بافته شود، بیمه قطع میگردد و جهت پیگیری، شما باید درخواست ارائه دهید که حتما بازرسی دو نفره از دار قالی انجام گیرد و در صورت تایید، از محل اخذ مجوز موردی، دوباره بیمه برقرار گردد.»
درهمین حین- خیلی چراغ خاموش- بیمه عدهای از قالیبافان نیز به بهانه اینکه بافنده نیستند، حذف شده است! اگر بافنده نبودهاند چگونه سازمان فنی و حرفهای گواهینامه مهارت به آنها داده و چطور یک نهاد دولتی دیگر آنها را تایید کرده است؟ اگر اینها خلاف کردهاند و بافنده نبودهاند، مرجعی که آنها را معرفی کرده است باید جواب بدهد و اگر هم ادعایشان مستند است که واقعاًً هم همه مورد تایید هستند و کارت دارند، چگونه میشود یک شبه بیمه آنها را قطع کنند؟
زهرا امیریان قالیباف دیگری در حالی که با گوشه چادر اشکهایش را از صورتش جمع میکند، میگوید: «من تنها یک روز در پرداخت حق بیمهام تاخیر داشته ام، در کمال تعجب متوجه شدهام که بیمه من را قطع کردهاند!»
حقیقت ماجرای بیمه قالیبافان چیست؟
علی پرتو یک قالیباف با گلایه میگوید: «من میخواهم کارگر قالیبافم را بیمه کنم، آیا بعد از وعدههای دولت مبنی بر بیمهکردن کلیه قالیبافان کشور در سال 97، هم اکنون با گذشت 6 ماه از سال 98، بخشنامه سال جاری مربوط به بیمه قالیبافان صادر نشده است؟
اشرفی کارشناس بیمه در مورد سؤال اخیر پاسخ میدهد: «بخشنامه خاصی در اینباره صادر نشده است، اما سهمیههای محدودی به شعب واگذار شدهاند. با توجه به عدم تأمین بار مالی ناشی از بیمه قالیبافان توسط دولت، متأسفانه امکان بیمهپردازی بهصورت بیمه قالیبافان وجود ندارد، فقط از محل قطعی سایر بیمهشدگان فوق که در بازرسی ادواری اشتغال آنها تایید نگردیده است، در صورت عدم تکمیل ظرفیت در استان یا شهرستان مورد نظر، با اخذ مجوز، قابل جایگزینی است.»
خیلی واضح بخواهیم بیان کنیم، حقیقت ماجراهای ذکر شده در بالا این است که 7 درصد سهم بیمه توسط قالیبافان و 20 درصد آن نیز بر عهده دولت است که متأسفانه این سهم از سوی دولت به سازمان تأمین اجتماعی واریز نمیگردد و این سازمان نیز در رابطه با بیمهشدگان قبلی دچار مشکل شده است، چه برسد به اینکه سهمیههای جدیدی برای جذب بیمهشدگان جدید قالیبافی در سایت خود باز کند.
لازم به توضیح است در برخی مناطق کشور که قطب قالیبافی محسوب میشوند، نظیر آذربایجان شرقی که 35 درصد تولید و صادرات فرش دستباف کشور در این استان انجام میشود، مشکل بیمه و نیز محدودیت سهمیه بیمه قالیبافی یکی از مهمترین مشکلات قالیبافان بهحساب میآید؛ چرا که برای مثال قالیبافان این استان انتظار دارند 35 درصد سهمیه بیمه قالیبافی نیز متعلق به استان ایشان باشد. به هر جهت در یک روی سکه، برای بیمهشدن مطالبه وجود دارد و در روی دیگر سکه، برای سهمیههای محدودی که در سایت بیمهشدگان قالیباف هر استان باز میشود، گلهمندی وجود دارد.
این میشود که مجمع نمایندگان تهران در تذکری به رئیسجمهور عنوان کردند با وجود تخصیص 180 میلیارد تومان اعتبار به بیمه قالیبافان در بودجه 98 و گذشت حدود شش ماه از سال، چرا هنوز هیچ بودجهای به این بخش تخصیص نیافته است؟