kayhan.ir

کد خبر: ۱۷۱۱۷۹
تاریخ انتشار : ۰۷ مهر ۱۳۹۸ - ۲۱:۴۴
به بهانه پخش مجدد سریال تلویزیونی مختارنامه

حکایت همه زمان‌ها و همه زمین‌ها




 سعید مستغاثی
 
 یکی از معدود آثار هنری که توانسته در حد امکان روایت تاریخ را در خدمت مسائل و معضلات امروز جامعه ما قرار دهد، مجموعه ارزشمند «مختار نامه» است. مجموعه‌ای تلویزیونی که به دلائل مختلف ساختاری و محتوایی در حد و اندازه‌های چندین و چند کار سینمایی فاخر به شمار می‌آید.
نوشتن درباره ابعاد مختلف سینمایی مجموعه تلویزیونی «مختار نامه» مقالات و حتی کتاب‌های متعدد می‌طلبد و البته تخصص و دانش در زمینه‌های گوناگون دینی و تاریخی و فلسفی و هنری که نه ظرفیت محدود نگارنده پاسخ گوی آن است و نه محدودیت‌های فیزیکی این مطلب. اما‌ اشاره به یک موضوع از این مجموعه هنرمندانه حتی در چندمین نمایش تلویزیونی‌اش بی‌مناسبت نیست و آن استفاده از سوژه‌های تاریخی به‌ویژه موضوعات تاریخ اسلام برای وقایع و رویدادهای روز جامعه است و کسب رهیافت از آنها برای فراز و نشیب‌های انقلابی که تداوم همان تاریخ محسوب می‌شود.
حقانیت حکومت علوی در زمان غیبت
در واقع هنرمندی داوود میرباقری و همکارانش در روایت بخشی از تاریخ اسلام، به خوبی توانسته از ظرفیت «همه زمانی و همه مکانی» فراز‌های آن تاریخ بهره ببرد. این بهره‌برداری به خصوص در زمینه مبارزه با ظلم و بی‌عدالتی (یکی از بارزترین پیام‌های قیام عاشورا) و برپایی حکومت علوی در زمان امام معصوم (در حالی که ایشان بطور مستقیم حضور ندارند)، واضح‌تر از سایر نقاط تأثیرگذار قیام مختار به‌نظر می‌رسد. اینکه مختار ثقفی در شرایطی برای انتقام خون شهیدان کربلا قیام می‌کند که امام معصوم (حضرت امام سجاد علیه‌السلام ) حیّ و حاضر هستند ولی بطور مستقیم و رسمی‌نه از قیام مختار حمایت می‌کنند و نه آن را تایید می‌نمایند. این درحالی است که بر اساس روایات معتبر، پس از قیام مختار و انتقام از قاتلین شهدای کربلا به خصوص حرمله، امام سجاد (علیه‌السلام) سخنانی در تایید حرکت فوق دارند و همچنین در حدیث معتبر دیگری حضرت امام محمد باقر(علیه‌السلام) چندین بار برای آمرزش روح مختار تقاضای مغفرت از خداوند متعال کرده‌اند. ضمن اینکه قیام و انتقام وی از قاتلین کربلا را موجب تسکین آلام اهل بیت دانسته‌اند.
اما در سریال «مختارنامه» این فراز مهم از قیام مختار با ظرافت و هوشمندی روایت شده، به‌طوری که اسناد آن نیز خدشه‌دار نگردد. فی المثل در دیدار محمد بن حنفیه با مختار این دیالوگ‌ها مابین آنها رد و بدل می‌شود:
مختار: به حقیر فرصت دهید تا ننگ از دامان کوفه پاک کنم.
محمد بن حنفیه: چه در سر داری مختار، می‌خواهی چه کنی؟
مختار: می‌خواهم علم قیام بر افرازم، می‌خواهم قاتلین امام شهیدم را به مسلخ قصاص بکشانم.
محمد بن حنفیه: از من چه می‌خواهی؟
مختار: اجازه. حکم می‌خواهم.
محمد بن حنفیه: حکم همانا وعده خداست انّا مِن المجرمین مُنتقم .
مختار: این یعنی رضایت، این یعنی رضایت به انتقام، یعنی رضایت به قیام.
و در صحنه‌ای دیگر که عبدالرحمان بن شریح برای اطمینان از تایید مختار توسط امام سجاد(علیه‌السلام) نزد محمد بن حنفیه رفته، این دیالوگ‌ها مابین آنان رد و بدل می‌شود:
محمد بن حنفیه: اهلا و سهلا، مشرف فرمودید، یاالله بفرمایید
عبدالرحمان بن شریح: جهت کسب تکلیف مصدع شدیم.
محمد بن حنفیه: کدام تکلیف مسلمان؟
عبدالرحمان بن شریح: مختار ثقفی که معرف حضورتان هست؟
محمد بن حنفیه: بله مختار از شیعیان ما است، از محبان ابویم علی (علیه‌السلام) است حالش چطور است؟
عبدالرحمان بن شریح: دعاگوی شماست، ایشان مدعی هستند که از طرف شما مأمور به قیام در کوفه شدند اگر ادعای وی درست باشد شیعیان عراق با وی بیعت می‌کنند و به پا می‌خیزند. شما به ایشان حکمی‌داده‌اید، مختار امین و وزیر شماست؟
محمد بن حنفیه:این چه پرسشی است ،آیا سلیمان صرد خزاعی(خدایش قرین رحمت کند) وقتی قیام کرد حکم از کسی داشت؟ محاربه با قاتلین برادرم یک تکلیف است، تکلیفی که از من و برادرزاده‌ام سجاد ساقط شده.
عبدالرحمان بن شریح: پس اگر مغز آفتاب خورده من درست فهمیده باشد مختار هم کذاب است هم جاعل، او به مهر و دست خط شما حکمی‌دارد که او را امین و وزیر خود کرده‌اید در کار قیام اگر شما به او حکمی‌نداده باشید قطعا مهر و دست خط شما را جعل کرده.
محمد بن حنفیه: خدایا تو غفوری و رحیم، تویی دانا به اسرار نهان پس چنان کن که خود دانی... الهی آمین
مختار به نام من و به مهر من شما را به چه دعوت کرده؟
عبدالرحمان بن شریح: به قیام، به خونخواهی، به قصاص از قاتلین اخوی شهیدتان حسین(ع)
محمد بن حنفیه: یاریش کنید تا خداوند شما را یاری کند.
عبدالرحمان بن شریح: خدا را شکر از عراق تا مدینه، از مدینه تا مکه به صحت وسقم ادعای مختار شک داشتیم خوف داشتیم بر کذب ابواسحاق مختار، حال که رای شما چنین است همه شیعیان عراق دوشادوش مختار قیام خواهند کرد ومیمونهایی را که از منبر رسول‌الله بالا رفته‌اند به زیر خواهند کشاند وتقاص خونهای اهل بیت را خواهند گرفت.
با این جملات و دیالوگ‌ها یکی از پرچالش‌ترین و مهم‌ترین موضوعات فقهی شیعه مطرح می‌شود یعنی مقوله قیام علیه ظلم و برپایی حکومت اسلامی برای فراهم آوردن امکانات آن قیام، در زمان امام معصوم و در شرایطی که به هر حال ایشان از صحنه سیاسی، اجتماعی غایب هستند. (امام سجاد علیه‌السلام نیز در دوران سخت و طاقت فرسای پس از عاشورای حسینی و در زمان قیام مختار از چنان صحنه‌ای کنار بودند.اگرچه معتقدیم امامان معصوم در هر حالت، واسطه فیض و رحمت الهی هستند.)
و این می‌تواند پاسخی برای همه آنانی باشد که مبارزه با ظلم و بی‌عدالتی و طاغوت را تنها با حضور مستقیم امام معصوم، مشروع دانسته و بدون اذن رسمی‌ایشان، هرگونه مبارزه و قیام برعلیه ستم و استکبار را غیرشرعی می‌دانند.
اغتشاش و سرسپردگی به استکبار
اما حکومت علوی مختار با فراز و نشیب‌های متعدد در سریال «مختار نامه «به تصویر کشیده می‌شود که تقریبا تمامی این فراز و نشیب‌ها علاوه بر سندیت تاریخی، انگار هریک روایتی از حوادثی است که در طول این چهل سال بر انقلاب و نظام اسلامی رفته است. هوشمندی داوود میرباقری و همکارانش در بیان و تصویر صحنه‌های یاد شده گویی ناگفته‌های 40 ساله این ملت را بازگو می‌کند.
از توطئه‌های مختلف آل امیه و آل زبیر گرفته که استکبار زمان به شمار می‌آمدند تا توطئه‌های داخلی کوفه در ناراضی ساختن مردم و شایعه‌پراکنی علیه مختار و یاران نزدیکش و احتکار اجناس هنگام محاصره از سوی زبیریان و. .. که هریک به نوعی خیل توطئه‌های چهل سال اخیر علیه انقلاب و نظام اسلامی را تداعی می‌نماید. ضمن اینکه به دلیل معصوم نبودن هیئت حاکمه اسلامی، اشتباهات و خطاهای حکومتی نیز غیرقابل اجتناب است.
یکی از توطئه‌های داخلی قابل تحلیل علیه حکومت مختار توسط «ابن حّر» صورت می‌گیرد که زمانی در لشگر مختار از رزمندگان شجاع به شمار آمده و جنگ‌های متعددی را در رکاب مختار شمشیر زده بود. امادر زمان دیگر ظاهرا به دلیل اعتراض به تقسیم غنائم، به دلیل آنچه بی‌عدالتی مختار می‌خواند، خروج کرده و همراه دوستانش علیه مختار و حکومت اسلامی شورش می‌کند. دیالوگ‌های حق به جانب «ابن حرّ» و نوع تبلیغات سوء وی علیه حکومت علوی مختار شباهت زیادی به تبلیغات افراد و گروه‌هایی داشت که زمانی در جبهه انقلاب اسلامی قرار داشتند ولی پس از مدتی به دلیل برآورده نشدن خواسته‌های شخصی شان، به جبهه ضدانقلاب پیوسته و از پشت به انقلاب خنجر زدند.
شورش «ابن حر» نیز اگرچه در ابتدا مستقل و ظاهرا عدالت طلبانه به‌نظر می‌رسد اما به زودی سرسپردگی‌اش به یکی از قدرت‌های مستکبر زمانش یعنی آل زبیر مشخص می‌شود که مخالفتش با مختار و حکومتش نه واقعاً به‌خاطر عدالت طلبی و ظلم ستیزی بلکه اساساً به دلیل زیاده خواهی و نوکری جبهه استکبار بوده و از همین رو با همان چهره حق به جانب که خیلی زود پرده از صورت برمی‌گیرد، شبانه به غارت و آتش زدن مال و اموال مردم دست زده و جامعه اسلامی را نا امن می‌کنند. آیا این نوع اقدام ضدانقلابی «ابن حر»، حرکات و اقدامات ‌تروریستی گروهک منافقین را در سال‌های اولیه انقلاب و بعد از آن، اغتشاشات فتنه 88 را به اذهان متبادر نمی‌سازد؟
عدم بصیرت نزد یاران سابق
اما یکی از تکان دهنده‌ترین نقاط «مختارنامه» که به شدت برخی بیراهه روندگان انقلاب اسلامی را به‌خاطر می‌آورد، جایی است که رفاعه (یکی از سران توابین) پس از برپایی حکومت علوی مختار، به دلیل انتقاد از روش وی در مقابله با قاتلین کربلا، از مختار بریده و تصمیم می‌گیرد راسا به قصاص قاتلین خون شهدای کربلا بپردازد اما در روند دشمنی با مختار به جایی می‌رسد که در کنار همان قاتلین شهدای کربلا قرار می‌گیرد.
در یکی از صحنه‌های سریال «مختارنامه» که شورش متحد رفاعه و توابین در کنار قاتلین کربلا مانند شمر و سنان و شبث و خولی و. ..علیه مختار در اثر حمله سپاه ابراهیم ابن مالک‌اشتر در حال شکست است، ابراهیم در مقابل رفاعه قرار گرفته و وی را خطاب قرار می‌دهد:
«... رفاعة تو هنوز به حقانيت يارمان شك داری؟ چشم باز كن ببين خون خواه حسين دوشادوش قاتلين حسين ايستاده. ..»
نوعی گمگشتگی و گیجی و سرگشتگی که در اثر عدم بصیرت حاصل می‌شود و چه خوب در مجموعه «مختار نامه» این عدم بصیرت نزد برخی مدعیان قصاص قاتلین کربلا نشان داده می‌شود.
نمونه‌ها و مصادیق بسیاری از این‌گونه نداشتن بصیرت و موضع گیری‌های دوستان سابق انقلاب در طول این چهل سال در خاطر یاران همیشگی نظام اسلامی باقی است که چه‌اشخاص و افراد و گروه‌هایی که ادعای مبارزه و مقابله با استکبار و آمریکا و اسرائیل داشتند و حتی بارها انقلاب و نظام را به‌خاطر مسامحه در این مبارزه شماتت کردند اما در مسیر این سال‌های پرفراز و نشیب و در دشمنی با نظام جمهوری اسلامی، به جایی رسیدند که برای مقابله با انقلاب در کنار ارتجاعی‌ترین جناح‌های امپریالیستی قرار گرفتند، بدنام‌ترین نهادها و سازمان‌های جاسوسی و امنیتی غرب از آنان حمایت نمود و سیاه‌ترین مراکز استکباری همچون کاخ سفید برای مرگشان بیانیه تأسف و تأثر و تجلیل صادر کرد!
جبهه‌ای که این دوستان سابق انقلاب و نظام اسلامی را خصوصاً در دوران پس از فتنه 88 جذب کرد، دست کمی‌از‌اشقیایی نداشت که رفاعه در کنارشان قرار گرفته بود. جبهه‌ای متشکل از ‌تروریست‌های منافق و ساواکی‌ها و فراریان رژیم طاغوت و بهاییان و صهیونیست‌ها و سرویس‌های جاسوسی آمریکا و اسرائیل و انگلیس و. ..
ولایت مداری؛
محور عزت و پیروزی و سرفرازی
از طرف دیگر علی‌رغم تمامی روایات و حکایاتی که از نیمه راه بودن برخی مسلمانان انقلابی صدر اسلام همچون طلحه و زبیر نقل می‌شود که چگونه علی‌رغم خدماتشان به اسلام (به‌طوری که هر دو از جانب رسول خدا القابی همچون طلحه الخیر و سیف الاسلام گرفتند) پس از رحلت پیامبر و به خصوص پس از به خلافت رسیدن حضرت امیرالمومنین در مقابل ولایت علی (علیه‌السلام) ایستادند و خسر الدنیا و الاخره شدند، در سریال «مختارنامه» با هوشمندی و درایت هنری، نمونه‌های عبرت آوری از سرپیچی از امر ولایت به تصویر کشیده شد که مهم‌ترین آنها در مورد ابراهیم این مالک‌اشتر اتفاق می‌افتد. همان سرداری که علی‌رغم همه وسوسه‌های خناسان با مختار دست بیعت داد و در سخت‌ترین زمان‌ها و دشوارترین شرایط در کنار مختار جنگید و خبیث‌ترین دشمنان خدا از جمله ابن‌زیاد را به هلاکت رساند. یعنی تا زمانی که ولایتمدار بود، با شجاعت جنگید و پیروزی‌های فراوانی برای سپاه اسلام به بار آورد ولی تنها در یک عرصه بود که از ولایت اطاعت نکرد و از باعث و بانیان اصلی شکست قیام مختار لقب گرفت.
یا اسماعیل که در آخرین لحظات قیام، از حمایت مختار دست کشید و فرمان او را برنتافت و بسیاری از سپاهیان باقی مانده در دارالعماره کوفه را نیز از جهاد بازداشت تا اینکه مختار شکست خورد و به شهادت رسید و خود اسماعیل به همراه تمامی سپاهیان‌گریخته از جنگ توسط مصعب ابن زبیر گردن زده شدند !!
ادای به تکلیف الهی؛ رمز پیروزی واقعی
و بالاخره ادای به تکلیف الهی، یعنی همان موضوعی که تمامی پیامبران و اولیاء الهی و صالحین و مبارزان راه الله تنها و تنها برای آن (و نه به‌خاطر شکست و پیروزی‌های صوری)، جان و مال خویش را فدا کردند. ادای تکلیف همواره نسل ما را به یاد توصیه‌ها و فرمایشات حضرت امام خمینی (رحمه الله علیه) در سخت‌ترین شرایط و اوضاع و احوال نهضت پیش از پیروزی بر طاغوت می‌اندازد که چگونه همواره دوستان و یاران خویش را از محاسبه شکست و پیروزی‌های دنیوی باز می‌داشتند و پیروزی واقعی را فقط و فقط در ادای به تکلیف الهی می‌دانستند.
به‌نظر می‌آید که میرباقری در برخی از لحظات سریال «مختار نامه» به خوبی مقوله ادای تکلیف را به‌عنوان پیروزی واقعی نمایش داده و در لحظات دیگری عقل حسابگر مادی را عاجز از فهم و درک پیروزی و تکلیف نشان داده است. فی‌المثل در قسمت‌های اولیه سریال، مختار، انسانی به شدت حسابگر به‌نظر می‌آید و از همین روی حتی حاضر به حمایت از ولی و امام زمان خویش یعنی حضرت امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) نشده و علی‌رغم توصیه‌های عموی خویش که والی مدائن بود، به یاری امام در صحنه‌های نبرد با معاویه نرفت چراکه در محاسباتش، تنها مردم کوفه و عراق قرار گرفته بودند و جایی برای پیروزی باقی نمانده
بود!
همین عقل حسابگر مادی است که مختار را از همراهی حضرت اباعبدالله الحسین (علیه‌السلام) در کربلا باز داشت و وی را به خسرانی ابدی و پشیمانی جاودانی دچار گرداند. چراکه پس از حضور مسلم در کوفه و بعد از جمع‌آوری سپاهیان قبایل اطراف برای حمایت از
حسین‌ابن علی (علیه‌السلام)، هنگامی که مختار در مراجعت به کوفه با سپاه ابن حُرَیث مواجه شده و تعداد آنها را بیش از مجموعه نیروهای خودی تشخیص داده و جنگیدن را مصادف با شکست پیش‌بینی می‌نماید، در نتیجه تسلیم شده و آن سپاه آماده را هم تسلیم می‌کند!
اما همین مختار پس از واقعه کربلا و کشیدن درد حسرت نبودن در عاشورای حسینی، در گذر از بیابان‌های عربستان و به سوی کعبه، دچار تغییر و تحول روحی شده و از آن پس ادای تکلیف را عین پیروزی می‌داند که همین ادای تکلیف باعث می‌شود تا در آخرین روز، علی‌رغم تعداد قلیل یاران و عدد کثیر دشمنان به قلب سپاه مصعب بزند و با شهادت خود، پیروزی حقیقی را تعریف کند.