استقامت در برابر فشار و تحریم از دیدگاه قرآن
محمد صدرا آقاجانی
استقامت به معنای ایستادن، پایداری و ثبات در هر امری، مهمترین عامل در موفقیت انسان است. انسانی که راه راست را شناخته و بدان جزم یافته، میبایست در مقام عمل، استقامت ورزد و با عزم و همت عالی در آن مسیر باقی بماند. استقامت در حوزه عمل پس از جزم در اندیشه است. از آیات قرآن این معنا به دست میآید که انسان تنها با استقامت میتواند موفقیتهای خود را تضمین کند. پس هر حماسه بزرگی نیازمند استقامتی کامل است؛ چرا که در ایجاد هیجان و مدیریت آن میبایست بهگونهای عمل کرد که در مسیر درست قرار گیرد و تا رسیدن به هدف و تحقق خواستهها کوتاهی صورت نگیرد.
نویسنده در مطلب حاضر نقش استقامت را در تحقق حماسههای بزرگ در زندگی شخصی و جمعی تبیین کرده است.
***
استقامت، ایستادگی برای تحقق اهداف
استقامت که در فارسی از آن به ایستادگی و پایداری تعبیر میشود، حالتی نفسانی در انسان است که آدمی را در مسیری راست به دور از هرگونه کژی و انحراف قرار میدهد و تا رسیدن به هدف هیچگونه انفعال و کوتاهی در او پدید نمیآید. پس انسان مستقیم همه عوامل و موانع رسیدن به هدف را شناسایی میکند و با عزم در آنچه بدان جزم یافته وارد میدان عمل میشود و میکوشد تا آن هدف را تحقق بخشد.
از نظر قرآن، انسان میبایست در زندگیاش به ایمان و عمل اهتمام داشته باشد. جزماندیشی و عزم و همت قوی در ارتباط با ایمان وعمل است. جزم در اندیشه زمانی شکل میگیرد که انسان در شناخت چیزی به چنان قطع و یقینی برسد که هیچ چیزی موجب تردید در آن نشود. در مقام عمل نیز عزم کمک میکند تا رسیدن به مقصد تلاش کند.
عزم دارای حالات و درجاتی است که از جمله آنها استقامت است. به سخن دیگر، یکی از درجات و حالات عزم در مقام عمل استقامت است. اهل استقامت به کسانی گفته میشود که پس از شناخت راه راست، بدون هیچ کوتاهی و عقبنشینی و نشستی، با ایستادگی تمام بر آن است در راه راست گام بردارد و بدون هیچ کژی و انحرافی به سوی مقصد برود. در آیات قرآن برای این حالت انسانی، افزون بر واژه استقامت(فصلت، آیه ۳۰؛ احقاف، آیه ۱۳) و واژه ثبت(بقره، آیه ۲۵۰) جملات وصفی به کار رفته که مفید این معناست. از جمله این جملات میتوان به «بنیان مرصوص»(صف،آیه ۴) اشاره کرد.
خداوند در آیه ۳۰ فصلت بیان میکند که استقامت پس از باور به چیزی، مهمترین عامل در رسیدن به هدف است. به این معنا که اگر ایمان بخواهد واقعیت تاثیرگذاری خود را نشان دهد میبایست به شکل استقامت خودنمایی کند تا آثار خودش را به دنبال داشته باشد. پس اگر بخواهیم آثار هر ایمان و جزم در اندیشهای را به چشم ببینیم میبایست حالت استقامت در انسان تحقق یابد؛ چرا که استمرار و ایستادگی در راه ایمان به هدفی به دور از هرگونه انحراف و کژی و عقبنشینی و نشستن و کوتاهی است که میتواند موفقیت و پیروزی را تضمین کند و آثار ایمانی را آشکار سازد.(مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب، ذیل واژه قوم و نیز اساسالبلاغه، ص۵۳۸)
عوامل ایجادی استقامت
از نظر قرآن برای تحقق استقامت میبایست عواملی اساسی در انسان پدیدار شود تا حالت نفسانی استقامت خودنمایی کرده و آثار آن آشکار شود. از مهمترین عوامل ایجادی استقامت ایمان است؛ چرا که ایمان به معنای اذعان و تصدیق عقلی و گرایش عاطفی و قلبی به حقانیت چیزی است. چنین ایمانی است که انسان را وادار میکند تا در مقام عمل عزم نماید و استقامت ورزد. از همین روست که خداوند در آیه ۱۳۹ سوره آلعمران میفرماید کسی که ایمان داشته باشد هرگز در مقام عمل سستی نمیورزد و کوتاه نمیآید. باور به حقانیت است که انسان را نسبت به از دست دادن چیزی اندوهگین نمیکند و در این مسیر همه چیز را هزینه میکند؛ چرا که باور دارد که حقیقتی که میشناسد و داراست او را در مرتبه عالیتر از هر کس و هر چیزی قرار میدهد.
پس باید گفت که اصل اساسی و عامل بنیادین در ایجاد استقامت همان ایمان است. البته عناصر دیگری نیز کمک میکند تا انسان در مسیر حق و حقانیت استقامت بیشتری ورزد. به سخن دیگر پس از ایجاد استقامت از طریق ایمان، عوامل دیگری میتواند در افزایش استقامت انسان نقش اساسی ایفا کند که مهمترین آنها عبارتند از: توکل بر خدا(آلعمران، آیات ۱۲۲ و ۱۷۲ و ۱۷۳)، امید به پاداش و نصرت الهى(نساء، آیه ۱۰۴)، امدادهای الهی(ابراهیم، آیه ۲۷؛ نحل، آیه ۱۰۲؛ انفال، آیات ۱۱ و ۴۳)، دعا (بقره، آیه ۲۵۰؛ آلعمران، آیات ۱۴۶ و ۱۴۷)، شبزندهداری و تهجد(مزمل، آیات ۱تا ۵ و۱۰) نزول قرآن و فرشتگان(نحل، آیه ۱۰۲ و انفال، آیه ۱۲)
به هر حال، این ایمان به حقانیت چیزی است که موجب میشود تا انسان به حالتی از استقامت برسد که همه موانع را از سر راه بردارد و با توکل به خدا با بهرهگیری از همه وسایل از جمله دعا و قرآن و استمداد از فرشتگان و مانند آن بخواهد تا رسیدن به هدف مسیر را ادامه دهد و کوتاه نیاید و از ایستادگی دست بر ندارد.
ارزش و اهمیت استقامت در زندگی
از آنجایی که همواره در زندگی انسان عواملی وجود دارد که نمیگذارد تا انسان در مسیر حق و حقیقت گام بردارد و تا رسیدن به مقصد و مقصود در مسیر درست باشد، ارزش استقامت و اهمیت آن معلوم میشود. شاید شما دیده باشید یا خودتان نیز تجربه کرده باشید که زمانی که در مسیر انجام کاری گام برمیدارید موانع زیادی در پیش روی شما پدید میآید که یا انگیزه را بهطور کامل از شما میگیرد یا شما را از مسیر منحرف میکند.
اهمیت استقامت در هر کاری آنچنان است که خداوند از مومنان میخواهد خود را مجهز به این حالت روحی و نفسانی کنند؛ زیرا در چنین حالتی است که میتوان موفقیت را تضمین کرد و آثار آن را چشید.(آلعمران، آیات ۱۳۹ تا ۱۴۴؛ بقره، آیه ۲۱۴)
خداوند در آیه ۱۱۲ سوره هود بهصراحت پیامبر(ص) و مومنان را موظف و مکلف میکند که به استقامت مجهز شوند. در روایات است که از پیامبر(ص) سؤال شد: قیل یا رسولالله لقد أسرع إلیک الشیب؟ قال: شیبتنی سوره هود والواقعه والمرسلات وعم یتساءلون و إذا الشمس کورت؛ چه زود پیر شدی؟ حضرت فرمود: سوره هود، واقعه، مرسلات، عم یتسائلون و اذا الشمس کورت مرا پیر کردند».(کنز العمال، متقی هندی، بیروت، مؤسسه الرساله، ۱۴۰۹ ق، ج ۲، ص ۳۱۳)
بسیاری از مفسران گفتهاند رسول خدا این کلام را فرمود؛ زیرا در سوره هود آمده: «فاستقم کما امرت و من تاب معک؛ (زبده البیان، اردبیلی، تهران، مرتضویه، ص۱۶۸)
علامه طباطبایی مینویسد: اینکه در این آیه خطاب متوجه شخص پیامبر شده، علاوه بر اینکه تشریف و رعایت احترام او هست، شدت و سنگینی بار او را هم میرساند و او را با هول خطاب و ترس مکالمه با مقام متعالی حق هم روبهرو میکند و سنگینی این خطاب برای آن حضرت با سنگینیای که به بقیه امت متوجه میشود، برابری مینماید و به همین جهت مفسران، کلام پیامبر را که فرمود این سوره مرا پیر کرد، به خاطر وجود این آیه گرفتهاند. (طباطبایی، المیزان، قم، انتشارات اسلامی، ج ۱۱، ص ۵۰) ایشان در بحث روایتی، روایتی را از درالمنثور نقل میکند که وقتی این آیه نازل شد، رسول خدا خطاب به مسلمانان فرمود: شمروا شمروا = آستینها را بالا بزنید، آستینها را بالا بزنید و بعد از آن، خندان دیده نشد. (همان، ص ۶۶) صاحب ریاض السالکین هم گوید که این آیه با امر به استقامت، جمیع انواع تکلیف را در بر میگیرد. (سید علیخان، ریاض السالکین، قم، انتشارات اسلامی، ۱۴۱۵ ق، ج ۳، ص۳۱۰) امامخمینی به نقل از استادش (همچنین بعضی دیگر از عرفا) مطرح میکند که صرف امر به استقامت سبب پیری زودرس پیامبر نشده، زیرا امر به استقامت در سوره شوری هم آمده (شوری، آیه ۱۵) ولی آنچه سبب این پیری شد، این بود که ایشان به استقامت امت هم مأمور شد (و من تاب معک) و وظیفه استقامت امت وقتی به دوش ایشان واقع شد، او را پیر کرد.(مکارم شیرازی، الامثل، ج ۱۹، ص ۲۸۶)
بنابراین، مسئله استقامت مسئله بسیار مهم و اساسی است که پیامبر(ص) میتواند از عهده چنین امری بر آید ولی اینکه بخواهد امت را در این راه در آورد بسیار سخت است؛ زیرا در این مسیر حتی پای بسیاری از پیامبران لغزیده است؛ چنانکه خداوند در آیه ۱۱۵ سوره طه میفرماید: وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِن قَبْلُ فَنَسِیَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا؛ براستی ما از پیش، از آدم پیمان گرفتیم ولی او فراموش کرد و ما برای او عزمی نیافتیم.
پس عزم و استقامت در کاری بس سخت است بهویژه که اگر دشمنان درونی هواهای نفسانی و بیرونی شیاطین انسانی و جنی فعالیت کنند و با ایجاد موانع حتی از طریق دروغ و سوگند به خدا بخواهند انسان را از مسیر راست منحرف کنند، چنان با حضرت آدم(ع) کردند و او را از مسیر منحرف کردند.(اعراف، آیه ۲۱)
با این حال انسان از سوی خداوند بارها تشویق و ترغیب شده تا خود را به این سلاح مجهز کند، چرا که موفقیت او قرین این سلاح است.(توبه، آیه۷؛ آلعمران، آیه ۱۴۶) خداوند در آیه اخیر با تعبیر ربیون برای مومنان بر آن است تا نشان دهد کسانی که متاله شدهاند، از هرگونه سستی در مسیر مصون هستند. پس استقامت و صبر در کاری از ویژگیهای متالهان و ربیون است.
استقامت، عامل پیروزی و موفقیت
انسان هر کاری که میخواهد انجام دهد نخست آن را تصور کرده و سپس مفید بودن آن را تصدیق میکند. اگر این فایده از اهمیت والایی برخوردار باشد به همان میزان ارزش مندی و اهمیت، در انسان شوقی ایجاد میشود که موجب حرکت ارادی میشود و اگر خیلی اهمیت داشته باشد در شخص عزم و همت بلند پدید میآورد و موجب میشود تا در برابر هرگونه فشار، مقاومت و صبر پیشه کند و در برابر فشارها استقامت و پایداری و ایستادگی نشان دهد. پس تا زمانی که به هدف نرسیده باشد دست از انجام کاری بر نمیدارد و اگر آن چیز برایش بسیار با ارزش باشد هزینههای بسیاری را تحمل خواهد کرد.
شکی نیست که برای جامعه اسلامی، رضایت خداوند و رسیدن به سعادت ابدی اصالت دارد. البته اگر بتواند این سعادت را با زندگی آرامش بخش و آسایش مند در همین دنیا قرین سازد که بسیار مطلوب است، ولی اگر نتواند و میبایست سعادت دنیوی را فدای سعادت اخروی کند همان کار را خواهد کرد. از این روست که از جان و مال و عرض خود میگذرد و بدبختی دنیوی را برای سعادت و عزت ابدی میپذیرد.
وقتی دشمنان اسلام پیامبر(ص) را در محاصره قرار دادند و همه گونه فشار نظامی و اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی را بر حضرت وارد کردند تا ایشان از مواضع خود عقبنشینی کند و اسلام و دولت اسلامی را کنار گذارد و به جمع جهانی آنان بپیوندد که همان سنتهای باطل و بیدادگری فراگیر و ستم و استکبار و ظلم بود، ایشان با استقامت خود و مومنان همراهش کوشیدند تا از اصول خود کوتاه نیایند. سوره کافرون برای این معنا صادر شده تا استقامت را به مومنان بیاموزد. هم چنین آیه ۱۲۰ سوره بقره یادآور میشود که دشمنان هرگز کوتاه نمیآیند مگر اینکه اصول را ترک کرده و با آنان همراه شوید. پس گمان نکنید که با کوتاه آمدن در یک امر و یا اصلی آنان کوتاه بیایند بلکه همان طور گام به گام مواضع اصولی شما را تسخیر کرده و پیشروی میکنند تا شما را نابود کنند و به دین و ملت خود بازگردانند.
اکنون فشارهای جهانی از سوی استکبار نیز به همین منظور است تا دولت و امت اسلام کوتاه بیابند و به جامعه جهانی استکباری آنان بازگردند. دادن هر امتیازی به دشمنان به معنای موفقیت نیست؛ بلکه انحرافی است که مانع از استقامت و صبر است؛ چرا که دشمن را گستاختر و به تغییر مواضع اصولی امیدوارتر میکند. هنگامی که فشار بر دولت اسلامی پیامبر(ص) بهویژه تحریمهای سخت و کشنده صورت گرفت، برخی از مومنان مدینه گمان کردند که باید کوتاه بیایند تا از نظر اقتصادی کمتر تحت فشار قرار گیرند و خداوند هشدار میدهد که اینگونه نیست که با کوتاه آمدن شما دشمن کوتاه بیاید.
دولت و امت اسلامی میبایست همواره بر اصول خود پایداری ورزند و کوتاه نیایند؛ چرا که دشمن با هر عقبنشینی، امیدوار به موفقیت میشود. پس سرسختی امت اسلام در برابر دشمن تنها راهی است که میتواند موفقیت را موجب شود. دشمن جز به تغییر ملت و آیین دولت و ملت اسلام بسنده نخواهد کرد. در برخی از تحلیلهای مراکز تحقیقاتی و مطالعاتی آمریکایی به صراحت به این نکته تأکید شده که دولتمردان آمریکا هرگز زیر ورقهای را با عنوان توافقنامه امضا نمیکنند، چرا که به معنای مشروعیتبخشی به نظام اسلامی است. پس آنان با اصل نظام و دین و آیین و به تعبیر قرآن با ملت اسلام دشمنی دارند، و هرگز در موردی کوتاه نخواهند آمد. پس اگر بخواهیم حماسههای بزرگ خلق کنیم و دشمن را وادار به عقبنشینی کنیم میبایست استقامت ورزیم و از هیچ یک از مواضع اصولی کوتاه نیاییم و به آنان یادآور شویم: لکم دینکم ولی دین؛ شما بر ملت کفر و استکباری خودتان با ما دشمنی کنید و ما نیز با ملت اسلام در برابر شما خواهیم بود. در چنین حالتی است که پیروزی قرین امت اسلام خواهد شد.(بقره، آیات ۲۴۹ تا ۲۵۱؛ آلعمران، آیات ۱۴۶ تا ۱۴۸و ۱۵۲ )
امت اسلام اگر استقامت ورزد و با خلق حماسههای بزرگ در صحنههای جهاد علمی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی و نظامی دشمن را خوار و زبون کند، آنگاه است که آسایش و آرامش دنیوی نیز نصیب امت خواهد شد و رستگاری در آخرت برای آنان تضمین میشود.(فصلت، آیه ۳۰؛ احقاف، آیه ۱۵؛ انفال، آیه ۴۵)
در هنگام حماسهسازی امت از طریق ایستادگی و پایداری در برابر دشمن است که امدادهای غیبی نصیب امت خواهد شد.(فصلت، آیات ۳۰ و ۳۱) پس باید امت همواره با توکل به خدا امیدوار باشد که بر خلاف تحلیلهای علمی و منطقی، تغییراتی به نفع آنان رخ خواهد داد که مقام ایشان را تثبیت و هرگونه تزلزل مادی و معنوی را از ایشان میزداید و جایگاه ایشان را در بلندی اقتدار اسلام و علو الهی تثبیت و استحکام میبخشد؛ چنانکه بر اصحاب بدر این اتفاق افتاد و معادلات دشمن را در هم ریخت.