kayhan.ir

کد خبر: ۱۷۰۷۲۸
تاریخ انتشار : ۰۲ مهر ۱۳۹۸ - ۱۹:۳۳

ضرورت تقویت سرمایه فرهنگی در دانشگاه

جایگاه دانشگاه و هویت دانشگاهی در سال‌های اخیر در فضای عمومی و رسانه‌ها مورد مناقشه‌ای جدی بوده است. محورها و مسائلی چون تقلب علمی، فساد علمی، کالایی شدن آموزش و حجم انبوه دانشجویان و دانشگاه‌ها، بی‌اعتبار شدن جایگاه علم، خرید و فروش متون علمی و حتی مسائلی چون تقلب علمی در سطوح بین‌المللی موجب می‌شود تا به دانشگاه و جایگاه آن با نگاهی جدید و از دریچه سرمایه فرهنگی نگریسته شد.

در واقع، زمانی که از سرمایه فرهنگی دانشگاه سخن می‌گوییم از یک سو به جایگاه فرهنگیِ دانشگاه در سطح کلان و جایگاه آن در هویت‌دهی به دانشگاهیان توجه داریم و از دیگر سو به توانایی‌های افراد در درون دانشگاه نظر داریم.
سرمایۀ فرهنگی از این منظر که همواره در شکل تربیتِ یک انسان دانشگاهی ظاهر می‌شود و تحلیل و بررسی انسانِ دانشگاهی می‌تواند امکان‌ها و نواقص سرمایه فرهنگی در دانشگاه‌های ایران را توضیح دهد از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. سرمایه فرهنگی مشخص می‌کند که دانشگاه چگونه انسانی را تربیت کند و این انسان دارای چه توانایی‌های خاص و با دوام ذهنی باشد که او را از سایر اقشار متمایز می‌کند.
بدون سرمایۀ فرهنگی امکان تربیت انسان دانشگاهی وجود ندارد و آسیب دیدن سرمایه فرهنگیِ دانشگاه می‌تواند دانشگاه را از منطق و بنیانِ اصلی خود دور ساخته و آن را در فضای بازار یا زندگیِ روزمره ادغام نماید. از این رو مسئله سرمایۀ فرهنگی دانشگاه مسئله‌ای است که با تربیت فردِ کارآمد دانشگاهی با عنوان انسان دانشگاهی شناخته می‌شود.
فعالیت آموزشی و تولید نابرابری
فعالیت‌های آموزشی کارکردهای خواسته و ناخواسته متعددی دارد که یکی از کارکردهای ناخواسته فعالیت‌های آموزشی، تولید نابرابری در جامعه است. به عبارتی توسعه دانشگاه به لحاظ کمی و افزایش ورودی و خروجی به دانشگاه هرچند می‌تواند سطح سواد عمومی در جامعه را ارتقا ببخشد اما به لحاظ کیفی دارای ابعاد متنوعی است.
حضور هزاران فارغ‌التحصیل در مقاطع مختلف طی یک سال نه تنها متناسب با نیاز جامعه نخواهد بود بلکه به‌عنوان ابزاری برای ایجاد تمایز در جامعه نیز محسوب می‌شود. چنانچه فعالیت‌های آموزشی به خصوص در دانشگاه‌ها می‌توانند به عرصه رقابتی بزرگی بدل شوند که برای کسب سرمایه‌های فرهنگی مورد استفاده قرار می‌گیرند که این کار غالباً با توزیع نابرابر و الگوهای متفاوت دسترسی به انواع سرمایه‌های دانشگاهی میسر می‌شود که می‌توانند بستری برای نابرابری فراهم سازند.
برای مثال زمانی که دستیابی به مدارک دانشگاهی تابعی از موقعیت اقتصادیِ افراد می‌شود، دانشگاه تبدیل به عرصه‌ای برای بازتولید نابرابری‌های اقتصادی و البته فرهنگی می‌شود. وقتی که داشتن هویت دانشگاهی (اعم از چاپ مقاله، کتاب، هیئت علمی شدن و...) از منطقِ رانت، توزیع نابرابر فرصت‌ها و... تبعیت کند آنگاه دانشگاه در عمل، بازتولید کننده نابرابری‌های موجود در جامعه خواهد بود. به این ترتیب سرمایه‌های فرهنگیِ دانشگاه در منطقِ ساختار قدرت دانشگاه قابل بررسی است و مسئله اساسی نحوه اداره دانشگاه‌ها و توزیع فرصت‌ها در بین افراد است.
عادت‎واره‌های دانشگاهی و تعیین هویت
ایجاد هویت دانشگاهی اصولاً از طریق عادت‌واره‌های دانشگاهی صورت می‌گیرد که این عادت‌واره‌ها مجموعه‌ای از امیال، آرزوها و شیوه‌های تفکر است که چگونگی ادراک شخص از جهان اجتماعی و شیوه‌های واکنش به آن را تعیین می‌کند. معمولاً میان انسان‌هایی که پیشینه و زمینه مشابهی (از لحاظ طبقه اجتماعی، دین، ملّیت، قومیت، تحصیلات و حرفه) دارند این عادت واره‌ها مشترک است. لذا عادت واره‌های دانشگاهی به معنای مجموعه‌ای از رفتارها و نگرش‌ها است که افراد در میدانِ دانشگاه به دست می‌آورند و بدین‌وسیله خود را از دیگران متمایز می‌سازند.
عادت واره دانشگاهی در بستر سرمایه‌های دانشگاه من‌جمله سرمایه فرهنگی شکل می‌گیرند. برای مثال داشتن اخلاق علمی، تبعیت از هنجارهای علم و... عادت‌واره‌هایی است که افراد در میدان دانشگاه‌ها بدست می‌آورند و از این طریق دارای هویت و سرمایه‌های فرهنگی می‌شوند.
با این رویکرد دانشگاه همواره به‌عنوان عنصری از میدان علم در نظر گرفته می‌شود که دیدگاه‌های اجتماعی، آموزشی و معرفت‌‌شناسی را شکل داده و در کنش‌ها مجسم می‌کند. بررسی تحقیقات نشان می‌دهد که مجموعه‌ای از مسائل در میدان علم وجود دارند که مانعی جدی بر سر تربیت انسان دانشگاهی محسوب می‌شوند که تربیت انسان دانشگاهی به‌عنوان جدی‌ترین محور فهم سرمایه فرهنگی دانشگاه است اما بررسی تحقیقات در چارچوب سرمایه فرهنگی دانشگاه نشان می‌دهد که وضعیت سرمایه فرهنگی دانشگاه در وضعیت مناسبی نیست.
تارنمای «مؤسسه نیچر»، اول نوامبر سال ۲۰۱۶ اعلام کرد این مؤسسه دریافته، ۵۸ مقاله نوشته‌شده از سوی ۲۵۸ محقق ایرانی در هفت نشریه علمی به دلایلی همچون دستکاری در روند پژوهش و تخصیص نامناسب نویسندگان، وارونه‌نمایی دستاوردها و سرقت علمی از سوی ناشر مجله معتبر علمی نیچر به حالت تعلیق درآمده‌اند. مجله «ساینس» نیز پیش از این در مقاله‌ای با عنوان «ایجاد اصول اخلاق علمی در ایران»، به مسئله سوءاستفاده‌های علمی نویسندگان ایرانی که در دو، سه سال گذشته افشا شده، نوشت: «جایگاه علمی ایران از نظر تولید مقاله در رتبه ۲۲ جهان قرار دارد ولی از نظر تعداد مقالاتی که به ‌دلیل سرقت ادبی در ژورنال‌ها از درجه اعتبار ساقط می‌شود، پس از چین رتبه دوم را دارد.»
مسئله تقلب علمی در ایران و تمرکز رسانه‌ها و مجلات خارجی روی آن (با هر نیت و انگیزه‌ای که باشد) اعتبار و سرمایه فرهنگی دانشگاه در ایران را در مجامع بین‌المللی مخدوش می‌سازد و اگر بتوان وجهی از سرمایه فرهنگی دانشگاه را به هویت علم و دانشگاه ایرانی در سطوح جهانی مرتبط ساخت، یکی از عمده‌ترین موانع پیشرفت آن را، با نظر به این گزارش‌ها، باید در مسئله تقلب علمی در مجلات بین‌المللی جست‌وجو کرد.
بر مبنای شاخص‌های ارائه شده پیرامون این مسئله، فرهنگ نقد، ارتباطات علمی، آزاداندیشی، ارزش مدارک دانشگاهی، هویت علمی و... در دانشگاه وضع مناسبی ندارد چراکه هیچ آیین‌نامه مشخصی در این زمینه وجود نداشته و به تبع آن وضعیت آزاداندیشی هم وضعیت مناسبی ندارد. نتایج تحقیقات وی نشان می‌دهد که دانشگاه در مجموع ارتباط مناسبی با جامعه و سایر حوزه‌ها برقرار نکرده و در زمینه اخلاق علمی دارای وضعیت نامناسبی است، ضمن اینکه توجه و برنامه مشخصی نسبت به نخبگان وجود نداشته و نهاد دانشگاه هم فاقد استقلال کافی است و خلاقیت را با محدودیت رو‌به‌رو می‌کند.
بدین ترتیب، سرمایه اجتماعی و فرهنگی دانشگاه تقلیل یافته، فعالیت‌های داوطلبانه و مشارکت جویانه دانشجویان هم تنزل یافته و در نتیجه آموزش هم کالایی می‌شود. به عبارت دیگر دانشگاه در اجتماعی کردن کنشگران خود و هویت‌دهی به آنها برای ایجاد انسان دانشگاهی دارای بدکارکردی است که این بدکارکردی‌ها از زمینه‌هایی ساختاری ناشی می‌شوند که بدان‌ها‌ اشاره شد.
با این اوصاف وضع موجود تولید انسان دانشگاهی وضع مطلوبی نیست و با نظر به رشد و گسترش کمی آموزش، فرآیند خصوصی‌سازیِ آموزش و پولی شدن دانش، حجم انبوه دانشجویان و منطق مقاله‌نویسی و پایان نامه‌نویسی، نرخ تقلب علمی و الگوهای انسجام و هویت بخشی دانشگاهی به نظر می‌رسد می‌توان ادعا کرد که روند هویت زدایی از کنشگران درون دانشگاه روند رو به رشدی است و در آینده این مسئله بحرانی‌تر هم خواهد شد.
به نقل از ایرنا؛ قرار گرفتن این بحران‌ها در کنار سبک زندگی دانشجویان، بیکاری فارغ‌التحصیلان، بالا رفتن سن ازدواج و بحران‌های روحی دانشجویان از یک سو و ساختار و نظم حاکم بر دانشگاه از سوی دیگر نشان می‌دهد که با تداوم روند فعلی دانشگاه دچار بحران هویتی عمیق خواهد شد و در انتقال ارزش‌ها و اجتماعی کردن به بن بست خواهد رسید و در نهایت منطق بازار بر منطق دانشگاه غلبه کرده و نرخ مهاجرت و ناکامی نخبگان نیز بالاتر خواهد رفت.
اما زمینه‌ها و امکاناتی هم برای پیشگیری از این روند وجود دارند برای مثال در اسناد بالادستی زمینه‌های متعددی برای حفظ و جذب و هویت‌دهی به نخبگان پیش‌بینی شده و منطق توزیع فرصت‌های علمی (مانند جذب هیئت علمی) را در نسبت با منطق شایستگی تعریف کرده‌اند. بالا بردن تعداد اعضای هیئت علمی که از دل نخبگان و نیروهای کارآمد درون دانشگاه تولید شده‌اند یکی از راهکارهای مهمی است که می‌تواند سرمایه‌های فرهنگی دانشگاه را بالا برده و حجم انبوهی از نخبگان خارج و داخل از کشور را که دارای این پتانسیل هستند هویت بخشیده و سرمایه فرهنگی دانشگاه و پیرو آن وضعیت تربیت انسان دانشگاهی را ارتقا ببخشد که این امر منوط به اجرای سیاست جذب حداکثری و دفع حداقلی و گره‌زدن منطق توزیع فرصت‌ها به شایستگی‌ها است.