تغییرات در فوتبال (نکته ورزشی)
سید سعید مدنی
قسمت اول ـ
نوزدهمین دوره لیگ برتر فوتبال ایران از روز پنجشنبهگذشته آغاز و با برگزاری تک دیدار روز شنبه پرونده هفته اول این مسابقات بسته شد.
لیگ امسال در حالی شروع شد که از مدتها پیش از آن وتقریبا بعد ازپایان مسابقات فصل گذشته بحثهای جدی درباره سازماندهی و استاندارد سازی ورزشگاهها و به طور کلی نحوه برگزاری مسابقات و به حداقل رساندن عوامل مشکل آفرین و تنشزا از سوی خود مسئولان فوتبال و شخص رئیسفدراسیون فوتبال مطرح شد.
این در حالی بود که سالها اهالی فوتبال از تماشاگران و تیمها و مربیان گرفته تا کارشناسان و رسانهها درباره این مسایل و لزوم پایان دادن به وضعیتی که موجب مشکلات فراوانی به ویژه از حیث اخلاقی و فرهنگی در فوتبال شده مطالبی مینوشتند، تذکراتی میدادند و خواهان توجه و رسیدگی مسئولان درباره آن بودند.
اما در این باره گوش شنوایی در نزد مسئولان و مدیران فوتبال پیدا نمیشد هر دوره بدون هیچ تغییر محسوس و تاثیر گذاری نسبت به دوره قبل برگزار میشد وبه همین دلیل هم مشکلات آزاردهنده گذشته نه تنها حل نمیشدبلکه برآن اضافه هممی شد و... نتیجه اینکه فوتبال بود و مشکلات تلنبار شدهای که از زیباییهای آن میکاست و کمتر کسی از علاقمندان بود که میتوانست از تماشا وحتی بازی کردن این ورزش مفرح و جذاب و هیجان انگیز به معنای واقعی لذت ببرد.
این در حالی است که در کشورهای پیشرفته در ورزش و صاحب فوتبال و بهطور کلی هر جا که ورزش را به شکل منطقی و متعادل جدی گرفته و امور آن را باری به هرجهت و نمایشی اداره و برگزار نمیکنند، با ایجاد ساز وکارهای قانونی وانضباطی از یکسو و فراهم آوردن امکانات و تجهیزات لازم و ضروری، مثل ایجاد ورزشگاههای استاندارد و حاکم کردن نظم و ترتیب برکلیه ابعاد آن، از بلیت فروشی گرفته تا گنجایش مناسب و قابل کنترل، از فراهم آوردن شرایط رفاهی و خدماتی مثل سرویس پارکینگ و سرویس ایاب و ذهاب و سرویسهای بهداشتی و رستوران وخلاصه فضای سالم و مفرح گرفته تا شماره گذاری صندلیها ونظم و دقت در زمان برگزاری مسابقات و... بسیاری از این مشکلات را به کلی برطرف کرده، وبه صورتی سازماندهی کردهاند که محیط و شرایط سالم و تفریحی و محترمانهای بر ورزشگاهها حاکم باشد وبا قراردادن هرچیزی سرجای خود وعملکرد هر کس در حوزه اختیارات خود، حتی المقدورمردم از حضور در ورزشگاهها ودیدن مسابقات لذت ببرند و ساعات خوش و بیدغدغه و امنی را در کنار ورزش سپری نمایند و در پایان با خاطری خوش و اعصابی راحت و روانی سالم به سروکار و زندگی خود برگردند.
ومگر منظور اصلی و نهایی از ورزش و دیدن رقابتهای ورزشی غیر از این باید باشد؟! متاسفانه از آنجا که ما اصولا راه و هدف را در ورزش گم کردهایم و از اول ورزش مدرن و امروزی به شکل ادا و تقلید از دیگران مثل خیلی چیزهای دیگر وارد کشور ما شد این اقدامات و امکانات ضروری و حداقلی که در کشورهای صاحب فوتبال ودارای لیگهای معتبر در دنیا بیش از ۷۰ یا ۸۰ سال پیش و نزدیک یک قرن انجام شده و فراهم آمده درباره فوتبال و به طور کلی ورزش ما صورت نگرفته واین استانداردهای لازم و کاملا ضروری و بدیهی رعایت نشده و هنوز نمیشود.
این است دلیل و جواب اصلی آن سؤالی که امروز دیگر تقریبا در ذهن همه علاقهمندان ورزش به ویژه رشته پرطرفدار فوتبال مطرح است که: «چرا ما از فوتبال لذت نمیبریم...؟!» چرا، چه آن تماشاگری که در ورزشگاه حاضر میشود و چه آنکه از طریق رسانههایی مثل تلویزیون مسابقات را به تماشا مینشیند کمتر از فوتبال لذت میبرد وبیشتر در روح و ذهن خود احساس کدورت و بدتر از آن احساس توهین واهانت میکند.»
نگارنده در تجربه شخصی خودش خیلی وقتها که از طریق تلویزیون مسابقات داخلی را به تماشا مینشیند، با دیدن بعضی رفتار و کردار برخی بازیکنان با یکدیگر، با داور، با تماشاگر و... جو حاکم بر بازی و ورزشگاه در خود احساس ناراحتی و گاه توهین کرده و عطای تماشای بازی را به لقایش بخشیده ونیمه کاره بازی را رها کرده و تلویزیون را خاموش کرده وبه خاطر سروکاری که از نظر کاری و حرفهای با ورزش و فوتبال دارد از نتیجه نهایی از طریق اخبار رسانهها با خبر شده است!
خیلی از دوستان و همکاران وحتی قدیمی ترهای فوتبال هم تا آنجا که شخصاً شنیده ام از تماشای بیشتر مسابقات چنین احساسی داشتهاند.تماشاگری هم که به ورزشگاه میرود تا از نزدیک مسابقات را ببیند، گرفتاری بیشتری دارد و توهین مضاعف و جنگ اعصاب بیشتری را تحمل میکند.او برای ورود به ورزشگاه و پیداکردن جایی روی سکوها وصندلیها با اینکه بلیت ابتیاع کرده ودر دست دارد باید مکافات و اهانتها از این وآن مامور و مسئول را به جان بخرد.
بعضی وقتها به ویژه زمان بازیهای حساس و شلوغ مثل دربی و... بلیت به دست پشت درهای بسته ورزشگاه مانده راه و روزنهای به درون پیدا نمیکند! وقتی هم جایی پیدا میکند فضا را در دست مشتی تماشاگر نما میبیند که به خاطر فقدان نظارت و رهابودگی هرکاری که دلش میخواهد میکند و هرچه به دهانش میآید به زبان میآورد و بعضی وقتها هم با آهنگین کردن این حرفهای زشت والفاظ رکیک از دیگران هم میخواهد که یکدست و یکصدا آنها را تکرار ونثار بازیکن تیم مقابل و داور مسابقه و خانوادههای آنان کنند!
در میانه میدان هم که اغلب به جای فوتبال چند بازیکن بداخلاق عنان کار را در اختیار گرفته و به جای انجام بازی محکم و جوانمردانه و اجرای تاکتیک مربی و جلب رضایت تماشاچی به تصفیه حسابهای قدیمی با بازیکنان حریف مشغولند. لگد میاندازند و فحاشی میکنند و یکسره پرخاش کنان به سوی داور بخت برگشته یورش میبرند و موجب تحریک و اعتراض تماشاگر و بدتر شدن جو ورزشگاه میشوند و... واز روی سکوها از طرف همپالکیهای خود به صفت ارزشمند وپرمعنای«باتعصب» هم موصوف میشوند!! و...
در پایان تماشاگر ساده و سالمی که بعضاً با فرزندان دلبند خود به ورزشگاه آمده است در حالیکه جسم و جانش مملو از بد آموزی و بداخلاقی است و در گوشش شعارهای آنچنانی طنین میاندازد خسته و کوفته در حالی که سرتا پا احساس اهانت میکند ورزشگاه را ترک و با اعصاب و روانی سوهان خورده به منزل برمی گردد!!
بنابر این با اشاره خیلی مختصر وصرفنظر از بازگویی خیلی تلخیهای دیگر درباره واقعیات فوتبال مثلا حرفهای خود باز تاکید میکنیم که در فوتبالی که حساب و کتاب داشته باشد، باری به هر جهت و برای خالی نبودن عریضه برگزار نمیشود هیچ یک از این عوامل و عناصر ضد روح و فلسفه ورزش به محیط ورزش چه روی سکوها به عنوان تماشاچی و چه داخل جایگاههای دیگر مثل جایگاه خبرنگاران و چه درون مستطیل سبز راهی برای ورود ندارند. اگر هم وارد شوند با شناسایی آنها ورودشان را به ورزشگاه هاممنوع میکنند حتی در خیلی جاها مثلا انگلیس اینگونه اوباش باید به هنگام برگزاری مسابقات خود را به نزدیکترین اداره پلیس معرفی کنند... اما ما این کارها و اقداماتی را که برای سلامت ورزش، فوتبال و رعایت حرمت ورفاه تماشاگر انجام شده و همچنان هم میشود سالهای سال است که انجام نداده ایم. چرا؟ به همان دلیل که در آغاز مطلب آوردیم.
برای اینکه ما فقط ادای فوتبال و برگزاری مسابقه ولیگ و... را در میآوریم و بایک صعود به جام جهانی بر خرابیهای فوتبالی که اصلا شباهتی به استانداردهای معمول وبدیهی رایج در جهان ندارد و در واقع بر قصور وتقصیرات و ضعف و ندانم کاریهای مدیریتی خود ماله میکشیم برای این است که ما ورزش را جدی نگرفته ایم.
برای این است که ما به مردم احترام نمیگذاریم و مثل خیلی جاها و وقتها فقط درباره «مردم عزیز» شعارمی دهیم و با عرض معذرت حرف مفت میزنیم. برای این است که باور نداریم تمام این لیگ و مسابقه وتیم وجام جهانی و ورزشگاه وفدراسیون و وزارت و دولت و... اینها مال مردم است و ازجیب این مردم سرپا هستند و باید جملگی تمام و کمال در خدمت آنها باشند.
اگر باور داشتیم شرایط را فراهم میکردیم. سازوکارهای قانونی و انضباطی را تصویب و به مرحله اجرا میگذاشتیم. بالاتر از تماشاگر هنجار شکن از بازیکن بد اخلاق حرف زدیم بخواهیم ادامه دهیم میتوانیم از دلالی افسار گسیخته از رسانههای مخرب و حاشیهپرداز از خبرنگارنماهای باجگیر و... هم صحبت کنیم و مثال بیاوریم اما حرف ما ذکر این رفتارها و عملکردهای منفی نیست اینها همه معلول است، بلکه پرداختن به علت العلل این کجرویها و هنجارشکنیها و بداخلاقی هاست و علت همان است که گفتیم و باز تکرار میکنیم کسانی که باید ورزش را جدی بگیرند. در این عرصه ردای مسئولیت بر تن پوشیدهاند ورزش را جدی نگرفته یا اهمیت آن را به خطر غیر ورزشی بودن متوجه نیستند یا متوجه هستند اما میخواهند خود را درگیر مشکلات و حل مسائل نکنند در عوض ازاین عرصه جذاب و موردتوجه استفاده شخصی و خانوادگی و یا بهرهبرداری سیاسی و باندی کنند.
ادامه دارد