چارچوبی برای فهم دقیق درگیری های جنوب یمن
تحولات عدن و تحلیل 4 سناریوی محتمل
محمدرضا مرادی
اشاره
درگیریهای اخیر در شهر عدن و تسلط نیروهای وابسته به امارات بر این شهر باعث شده تا تحلیلهای متفاوت و حتی متناقضی در این مورد صورت بگیرد. برخی از کارشناسان این درگیریها را توطئه مشترک عربستان و امارات با هدف تجزیه یمن میدانند و برخی دیگر معتقدند که شکستهای میدانی ائتلاف سعودی باعث شده تا امارات و عربستان در جنوب یمن دچار اختلاف شده و در نتیجه نیروهای تحت حمایت دو طرف به درگیری نظامی روی بیاورند. در این میان تحلیلهای دیگری نیز وجود دارد براین مبنا که شورای انتقالی جنوب به دنبال سوءاستفاده از شرایط کنونی عربستان بوده و سعی دارد تا بار دیگر کشوری با عنوان یمن جنوبی را تشکیل دهد. اما واقعیت چیست و تحولات شهر عدن را چگونه میتوان تفسیر کرد؟ هرچند به صورت قطعی نمیتوان برای درگیریهای عدن پاسخی مشخص ارائه داد چرا که نبود دادههای واقعی و مطمئن نویسنده را از هرگونه پاسخ قطعی و نهایی باز میدارد. اما در این مطلب سعی میشود با بررسی سناریوهای موجود در این مورد، محتملترین سناریو ارائه شود.
سرویس خارجی
شروع درگیریها
درگیری میان نیروهای تحت حمایت امارات و دولت مستعفی یمن که در ریاض مستقر است، روز چهارشنبه 16 مرداد ماه در پی حمله مسلحانه به شرکتکنندگان در مراسم تشییع جنازه کشتههای پادگان «الخلأ» در عدن بالا گرفت. حمله انصارالله به این پادگان باعث کشتهشدن 49 شبه نظامی وابسته به امارات و عربستان شد. معاون رئیس شورای موسوم به «شورای انتقالی جنوب یمن»(تحت حمایت امارات) میگوید که عناصر اخوانی حزب «الاصلاح» تحت حمایت عربستان ، اقدام به این حمله مسلحانه به مراسم تشییع جنازه کردند. شورای انتقالی جنوب، به شکل رسمی از نیروهایش خواست در حال آماده باش قرار بگیرند. «هانی بن بریک» نایب رئیس شورا نیز به اتهام اینکه دولت منصور هادی از حزب اخوانی الاصلاح حمایت میکند، از شبهنظامیان خود خواست که به کاخ «معاشیق» که مقر ریاست جمهوری دولت مستعفی منصور هادی است، حمله کنند. روز پنجشنبه پای تانکها نیز به خیابانهای عدن باز شد و شبهنظامیان موسوم به «الحزام الامنی» (کمربند امنیتی) وابسته به امارات، با آر.پی.جی به برخی مناطق عدن از جمله «کریتر» حمله کردند. دولت مستعفی یمن به ریاست «عبد ربه منصور هادی» که در «ریاض» و «عدن» در جنوب یمن مستقر بود، در پی درگیریها در عدن، درخواست کمک فوری کرد. دولت منصور هادی، از «ائتلاف عربی» که عربستان و امارات دو عضو اصلی آن هستند خواست که با اعمال فشار بر «شورای انتقالی جنوب» (تحت حمایت ابوظبی) مانع اقدامات و درگیریهای نظامی در شهر عدن شود. در نهایت روز شنبه 19 مرداد ماه کاخ «معاشیق» مقر دولت مستعفی یمن به ریاست عبدربه منصور هادی در چهارمین روز درگیریهای عدن (مرکز جنوب یمن) سقوط کرد. کاخ ریاست جمهوری یمن موسوم به «معاشیق» سابق و «الیمامه» کنونی به تصرف «شورای انتقالی جنوب یمن» (تحت حمایت امارات) درآمد و نیروهای وابسته به امارات بر شهر عدن مسلط شدند.
آنچه به مقاومت جنوب یمن موسوم است دارای دو شاخه سیاسی و نظامی است. شاخه سیاسی آن همان شورای انتقالی جنوب به ریاست عیدروس الزبیدی است که در سال ۲۰۱۷ با حمایت امارات تشکیل شده است و شاخه نظامی آن به نیروهای کمربند امنیتی موسوم است که شامل تشکیلات مسلحی است که از سوی امارات در سال ۲۰۱۶ ایجاد شدهاند و شمار زیادی نیرو دارد که امارات اقدام به تجهیز و آموزش آنها کرده است.
مناطق تحت کنترل گروههای مختلف
شبکه الجزیره با اشاره به تحولات عدن و تسلط نیروهای وابسته به امارات به مناطق تحت کنترل طرفهای درگیر در یمن پرداخته است.
مآرب: مناطق صرواح و حریب القرامیش در غرب این استان تحت کنترل ارتش و کمیتههای مردمی یمن است و بقیه آن تحت کنترل نیروهای وابسته به سعودی هاست.
استانهای شبوه، الجوف و البیضاء: در استان شبوه هم نیروهای وابسته به امارات و هم نیروهای وابسته به سعودیها حضور دارند. در استان الجوف نیز مناطق در شرق، مرکز و جنوب تحت کنترل نیروهای وابسته به سعودی هاست و بخشهایی هم از استان البیضاء تحت کنترل نیروهای وابسته به سعودی هاست.
أبین: در این استان هم نیروهای کمربند امنیتی مورد حمایت امارات و هم نیروهای وابسته به سعودیها هر دو حضور دارند.
لحج: در این استان هم نیروهای وابسته به سعودی و امارات قرار دارند.
المهرهًْ: بهطور کامل تحت کنترل نیروهای وابسته به سعودیهاست و نظامیان سعودی روز به روز در حالی که ساکنان این استان با آنها مخالفند حضور خود را در این استان بیشتر کردهاند.
الضالع: بخش اعظم آن در کنترل نیروهای وابسته به سعودی هاست و نیروهای کمربند امنیتی وابسته به امارات هم هستند. این استان زادگاه عیدروس الزبیدی رئیس موسوم به شورای انتقالی جنوب یمن است. مناطق دمت، قعطبه، جبن، الحشا در کنترل ارتش و کمیتههای مردمی یمن است.
حضرموت: در این استان هم نیروهای وابسته به امارات و هم نیروهای وابسته به سعودیها حضور دارند.
تعز: منطقه الحوبان و اطراف آن در این استان تحت کنترل نیروهای ارتش و کمیتههای مردمی یمن است و بقیه مناطق تحت کنترل نیروهای وابسته به سعودی هاست.
ارخبیل سقطری: این استان تحت کنترل نیروهای وابسته به سعودیهاست اما نظامیان اماراتی هم در آن هستند.
الحدیده: بخش اعظم آن تحت کنترل نیروهای ارتش و کمیتههای مردمی یمن است به غیراز مناطقی از جنوب آنکه تحت کنترل نیروهای وابسته با سعودیها و نیروهای طارق فرزند رئیسجمهور سابق یمن هستند که عبد ربه منصور هادی را به رسمیت نمیشناسند اما وابسته به امارات هستند.
مناطق تحت کنترل ارتش و کمیتههای مردمی یمن: استان صنعا، صعده، إب، عمران، ذمار، ریمه، الحدیده، المحویت و حجه تحت کنترل ارتش و کمیتههای مردمی یمن است.
درگیریهای عدن و 4 سناریو
برای بررسی دلایل واقعی شروع درگیریها در عدن نمیتوان به صراحت دیدگاه خاصی ارائه داد و حتی نویسنده این مطلب در تماس با نویسندههای یمنی نیز این عدم اطمینان را در مواضع آنها به صراحت متوجه شد. اما با توجه به بررسی رسانههای یمنی و همچنین نظرات کارشناسان و مقامات این کشور میتوان چند سناریو در این مورد مطرح کرد:
سناریوی نخست: همدستی امارات و عربستان برای تجزیه یمن: برخی از یمنیها معتقدند آنچه که در شهر عدن اتفاق افتاده توطئهای سعودی -اماراتی برای اجرایی شدن طرح خود در جدایی جنوب از شمال یمن است. امروز بعد از 5 سال شکست در یمن، ابوظبی و ریاض با به راه انداختن جنگ در عدن میخواهند بار دیگر مسئله جدایی جنوب از شمال را مطرح کرده تا بتوانند مزدوران خود را در منطقه تثبیت کنند. یکی از مسئولان جداییطلبان جنوب به خبرگزاری فرانسه گفته بود که آنها کاخ ریاست جمهوری معاشیق را تقریبا بدون هیچگونه مقاومتی به کنترل خود درآوردهاند. این فرمانده جداییطلبان اذعان کرده است که حدود 200 سرباز گارد ریاست جمهوری (وابسته به منصور هادی)، بدون درگیری اجازه پیداکردند تا این مکان را ترک کنند. یاسین التمیمی تحلیلگر سیاسی یمنی درباره عقبنشینی نیروهای سعودی از کاخ معاشیق گفته است این رفتار سعودی قابل انتظار بود و پوشش قوی به طرح امارات داده که اکنون عیان شده و هدف آن تجزیه یمن و تضعیف آن است. وی افزود حوادث یمن فاش کرد که شراکت قوی و مستحکمی در منافع میان ابوظبی و ریاض در یمن وجود دارد که بر اهداف غیراخلاقی متمرکز است چرا که تجزیه و تضعیف یمن و سیطره بر بخشهای استراتژیک از خاک این کشور را هدف قرار داده است. التمیمی تاکید کرد عربستان تصمیم گرفته است به همراه امارات، از تجزیه یمن حمایت کند تا پیشبرد معامله مشترک خود مبنی بر سیطره عربستان بر استان المهره در جنوب شرقی یمن و سیطره امارات بر جزیره سقطری در اقیانوس هند تسهیل شود. عبدالباقی شمسان دیگر تحلیلگر سیاسی یمنی گفته است کودتا در یمن، کودتای شورای انتقالی(جداییطلبان) نیست، بلکه کودتای اماراتی علیه دولت قانونی(دولت مستعفی و فراری منصور هادی) است. وی افزود تجزیه یمن به دو بخش به طرح سعودی خدمت میکند که منافع استراتژیک در المهره و حضرموت و مناطق شرقی دارد. وی بعید ندانست که عربستان بر منصور هادی فشار وارد کند که قدرت را به دولت وحدت ملی بهعنوان اولین مرحله از مراحل جدایی میان شمال و جنوب یمن واگذار کند. این تحلیلگر تاکید کرد هیچ اختلافی میان عربستان و امارات درباره دیدگاه تجزیه یمن وجود ندارد وعلت آن، منافع دو طرف در یمن است. در واقع سناریوی نخست براساس یک سری استدلالها قائل به نقشه مشترک عربستان و امارت برای تجزیه یمن است.
سناریوی دوم: تشدید اختلافات بین امارات و عربستان در جنوب یمن: برخی دیگر نیز معتقدند که اتفاقی که در عدن رخ داد نتیجه طبیعی اختلافات امارات و عربستان است چرا که این دو در اهداف در یمن متفقالقول هستند اما در استراتژی، اختلاف دیدگاه جدی دارند. عربستان معتقد است که منصور هادی رئیسجمهور مستعفی یمن و حزب اصلاح(نزدیک به اخوانالمسلمین) برای رهبری مناطق تحت کنترل سعودیها شایستگی بیشتری دارند. اما ابوظبی کاملا با طرز فکر سعودیها به شدت مخالف است. هلن لاکنر در کتاب خود با عنوان «یمن در بحران» نوشته است که اختلاف موجود بین امارات و عربستان نیز مشکلی به شمار میرود، زیرا ریاض از حزب الاصلاح – شاخه اخوان المسلمین یمن – بهعنوان یک همپیمان ثابت در میدان حمایت میکند، اما امارات با گروه اخوانالمسلمین مخالف است و به جای آن از عناصر مسلحی حمایت میکند که روابط غیرخصمانه با القاعده را در شبه جزیره عربی حفظ میکنند. هدف امارات از حمایت از این عناصر مسلح، مقابله با حزب الاصلاح است. به این صورت، امارات در جنگی نیابتی با عربستان در یمن است.
یکی از شگفتیهای بحران یمن همکاری حزب اخوانی اصلاح با سعودیها است. حاکمان ریاض که دشمنی ریشهداری با جنبش اخوانی در هر شکلش دارند بر این باورند که منصور هادی و همپیمانش یعنی حزب اصلاح شایستگی و توان اداره دولت یمن را دارند و گمان میکنند ساختار قبیلهای یمن سبب خواهد شد که تعصب قومی نیروهای حزب اصلاح در برابر اندیشههای دینی اخوانی آنان اولویت پیدا کرده و مانند دیگر گروههای اخوانی عمل نکنند. در عین حال سعودیها نمیخواهند اخوانیها کنترل دولت یمن را به دست گیرند بلکه تلاش دارند با پشتیبانی از اخوانالمسلمین یمن بهعنوان یک نیروی ایدئولوژیک، انصارالله را تضعیف کنند.
اماراتیها اما اندیشهای کاملا متفاوت از سعودیها دارند. ابوظبی بر این اعتقاد است که اعتماد به احزاب و گروههای اخوانی و پشتیبانی سیاسی و نظامی از آنها حتی برای رقابت یا دشمنی با انصارالله هم درست نبوده و سرانجام خوشی ندارد. چرا که اخوانیها انگیزه و توان این را دارند که در صورت به دست آوردن قدرت در آینده یمن خطراتی جدی برای ثبات سیاسی امارات به وجود بیاورند. بنابراین عجیب نیست که امارات با بهرهگیری از شبه نظامیان مزدور خود که حتی گرایشهای سلفی هم در میانشان دیده میشود درصدد تضعیف توان حزب اصلاح و منصور هادی برآمده است.
هشام جابر در مصاحبه با شبکه تلویزیونی الجزیره، در پاسخ به این سؤال که آیا تحولات عدن با همدستی عربستان و امارات صورت میگیرد؟ گفت: «نه فکر نمیکنم چنین تصوری درست باشد، زیرا آنچه رخ میدهد به سود سعودیها نیست. اگر چنین تصوری درست باشد، به معنای حماقت سعودیها خواهد بود. به نظر من، تحولات عدن نشانه ناتوانی سعودیهاست. آنها نخستین بار تصمیم عاقلانهای گرفتند و از افراد مسلح خود در عدن خواستند تسلیم شوند، زیرا فهمیدند که توازن قدرت در این شهر به سود آنها نیست. اگر این افراد مسلح تسلیم نمیشدند، جنگ خیابانی طولانیمدت در عدن رخ میداد.»
وی افزود: «امارات ۹۰ هزار شبه نظامی در جنوب عدن دارد که تسلیحات خوبی در اختیار دارند، در حالی که گروهی که عربستان از آن حمایت میکند ۱۵ هزار نیرو بیشتر ندارد و ضعیف است. تردیدی نیست که بازنده اصلی تحولات عدن، عربستان است. امارات به این نتیجه رسیده است جنگ در یمن بیهوده است و راهبردی را برای خروج از این کشور اجرا میکند. شاید سعودیها به دنبال سازش با امارات هستند تا بتوانند بر بعضی استانهای جنوب یمن مانند حضرموت و شبوه تسلط داشته باشند. اما مسئله در عدن یعنی مرکز جنوب یمن به سود امارات پایان یافته است. آنچه در عدن رخ داد، تیر خلاص به دولت منصور هادی بود. کار ائتلاف سعودی در یمن تمام است.» هشام جابر افزود:« منطق میگوید عربستان باید به دنبال راهبردی برای خروج از یمن با حداقل خسارت باشد. نمیگویم جنگ یمن یا نبردها در جنوب یمن تمام شد، بلکه آنچه در عدن رخ داد، فصل جدیدی از جنگ در یمن است. بدون شک آنچه در عدن رخ داد به سود حوثی هاست. حوثیها شورای انتقالی را به رسمیت شناختند و تاکید کردند امکان تلاش برای یافتن راهحل برای بحران یمن ایجاد شده است. عربستان باید در سیاستهای شکست خورده خود بازنگری کند. بزرگترین ناکامی عربستان جنگ یمن است که پس از چهار سال جنگ به نتیجهای نرسیده است.» در واقع از این زاویه تحولات عدن نتیجه اختلاف دیدگاه عربستان و امارات است.
سناریوی سوم: امارات به تنهایی به دنبال تجزیه یمن است: پیش از این نیز هشدارهایی درخصوص طرح امارات برای تسلط بر استان عدن یمن مطرح شده بود. حمله نیروهای تحت حمایت امارات به کاخ ریاست جمهوری معاشیق در حالی رخ داد که امارات اخیرا اعلام کرده بود که قصد خروج نیروهایش از جنوب یمن را دارد و حتی گامهایی در این زمینه برداشته است، اما برخی گزارشهای خبری حاکی است که امارات در حال جایگزینی شبهنظامیان آموزش دیده با نیروهای اماراتی است. این در حالی است که شبکه الجزیره قطر تاکید کرده که اعلام عقبنشینی نیروهای اماراتی از جنوب یمن، در حقیقت نقشه ابوظبی برای تسلط کامل بر استان عدن بود. از زمان آغاز حمله ائتلاف سعودی به یمن در سال 2015 میلادی، امارات بازیگری اساسی بوده است. در حالی که هدف ریاض بازگرداندن عبدربه منصور هادی رئیسجمهور مستعفی یمن به قدرت و مقابله با جنبش انصارالله این کشور بوده است؛ تمرکز ابوظبی اکثرا روی جنوب یمن و آموزش نیروهای امنیتی برای تامین انتظارات ژئوسیاسی ویژه خود بوده است. اهداف بلندمدت امارات بهطور روز افزون آشکار میشود که شامل تقسیم یمن و ایجاد یک کشور دوست در جنوب این کشور است که این امر میتواند امنیت تجارت از طریق بندر عدن را با سایر مناطق جهان و بهرهبرداری از منابع طبیعی یمن و اعمال سلطه منطقهای را تامین کند. در واقع براساس این سناریو، امارات به تنهایی به دنبال تجزیه یمن بوده و سعی دارد با هدف تسلط بر بنادر یمن جنوب این کشور را تحت سلطه خود داشته باشد.
سناریوی چهارم: باج خواهی شورای انتقالی جنوب از عربستان: شورای انتقالی جنوب توانست با بیرون راندن نیروهای دولت منصور هادی کنترل شهر «عدن» را در دست گیرد، در بیانیهای بر لزوم تشکیل دوباره کشور «یمن جنوبی» تأکید کرده است. شوراي انتقالي جنوب به رهبري عيدروس الزبيدي كه اكنون عهدهدار امور عدن و برخي ديگر از مناطق جنوب است، آشكارا تجزيهطلب و در پي جدا كردن حساب خود از شمال و صنعاست. صالح النود، سخنگوی شورای انتقالی جنوب یمن در سخنانی که نمایانگر باجخواهی از ائتلاف سعودی و محمدبنسلمان محسوب میشود، گفت حاضر است این شورا در کنار ائتلاف سعودی علیه انصارالله بجنگد و در مقابل، کنترل جنوب یمن به آن واگذار شود. سخنگوی شورای انتقالی جنوب یمن مدعی شد، دستکشیدن از کنترل عدن در زمان کنونی مطرح نیست. ما آنجا باقی خواهیم ماند؛ اما ماندن ما به دلیلی مثبت است و آن هم حفاظت از ثبات در آنجاست. وی افزود: «تنها راه خروج از این تنگنا، اخراج تمامی عناصر «حزب اصلاح اسلامی» که از ارکان دولت منصور هادی محسوب میشوند، از مراکز دارای نفوذ (در جنوب یمن) به همراه تمامی سیاستمدارانی است که متعلق به شمال یمن هستند. شروع خوبی خواهد بود که حزب اصلاح از جنوب اخراج شود و به جنوبیها اجازه داده شود تا خود حکومت را در دست گیرند.» صالح النود همچنین گفت: «من به محمد بن سلمان میگویم در صورتی که میخواهی اکنون در جنگ (یمن) پیروز شوی، جنوبیها شرکای معتبری هستند و میتوان به شکلی سازنده با آنها ارتباط داشت؛ اما نیازمند آن است که جنوب از این مسئولان فاسدی که به حزب اصلاح منتسب هستند، پاک شوند. ما همچنان میتوانیم بخشی از یمن باشیم و منصور هادی میتواند رئیسجمهور باشد؛ اما باید جنوبیها بر جنوب حاکم باشند. باکی ندارم که بگویم ما به زودی جدا خواهیم شد؛ چرا که این مسئله هماکنون احتمال واقعی دارد. یکی از گزینهها وجود دو دولت است؛ یکی در شمال و دیگری در جنوب.»
تحلیل سناریوها
در اینجا چهار سناریو مطرح شد و استدلالهای طرفداران هر دیدگاه نیز ذکر گردید. اما کدام سناریو با واقعیت همخوانی بیشتری دارد.
سناریوی نخست: همدستی امارات و عربستان برای تجزیه یمن: سناریوی نخست یعنی همدستی امارات و عربستان برای تجزیه جنوب یمن بیش از سناریوهای دیگر به واقعیت نزدیکتر است. چرا که امارات و عربستان هرچند منافع متفاوت و شاید متضادی در یمن را دنبال میکنند اما بدون شک در استراتژی کلان خود در یمن با هم همراه هستند. نزدیکی دیدگاههای محمد بن زاید ولیعهد ابوظبی با محمد بن سلمان ولیعهد عربستان باعث شده که این دو در هماهنگی با یکدیگر در یمن فعالیتهای خود را ترسیم کنند. علت اینکه این سناریو را مهمترین سناریو و واقعیترین سناریو باید دانست این است که در درجه اول حمله نیروهای شورای انتقالی جنوب به کاخ ریاست جمهوری عدن بدون درگیری چشمگیری به پایان رسید و کاخ تحت تصرف نیروهای جنوب درآمد. علاوه بر این دو روز پس از سقوط کاخ المعاشیق محمدبنزاید ولیعهد ابوظبی به عربستان سفر کرد و با پادشاه و ولیعهد این کشور دیدار و گفتوگو کرد. سکوت چند روزه ریاض، سپس دعوت آن از گروههای درگیر در عدن برای آتشبس و عدم حمایت از دولت منصور هادی، شائبه یک نوع هماهنگی میان عربستان و امارات در این قضیه را مطرح میکند. وقایع میدانی نشان میدهد که یمن به سمت تقسیم و آن هم نه به دو پاره بلکه سه پاره حرکت میکند. یکی در شمال تحت کنترل جنبش انصارالله (حوثیها) و دیگری در جنوب بهویژه در خط ساحلی نزدیک به امارات و سومی هم در شرق آن در المهره و حضرموت نزدیک به عربستان. عربستان از همان ابتدای جنگ، نگاه ویژهای به شرق یمن یعنی دو منطقه المهره و حضرموت داشت و پایگاههای نظامی در آنها ایجاد کرد. این نگاه هم برآمده از ارتباط تاریخی عربستان با این دو منطقه است. از قدیم، مردم این منطقه با عربستان مراودات اقتصادی گستردهای دارند و تعدادی از بازرگانان آن شرکتهای بزرگی در عربستان دارند. در این میان، حضرموت اهمیتی مضاعف دارد. این استان غنی از نفت حدود 36 درصد از مساحت 528 هزار کیلومتر مربعی یمن را تشکیل میدهد و نوار ساحلی آن حدود 450 کیلومتر است. با توجه به موقعیت جغرافیایی و منابع طبیعی حضرموت، سیطره بر این منطقه در واقع دستیابی به موقعیت ژئوپولیتیک مهمی است. در واقع پس از آنکه عربستان و امارات در 52 ماه گذشته موفق به شکست انصارالله و تسلط بر تمام استانهای یمن نشدهاند اکنون سعی دارند نقشه دوم خود یعنی تجزیه یمن را اجرا کنند.
در همین راستا، سید عباس موسوی، سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران گفت: «ائتلاف متجاوزان سعودی و اماراتی با همراهی مزدوران آنان که طی 5 سال گذشته با انواع سلاحهای پیشرفته و انجام کشتار و ویرانیهای فراوان نتوانستند اراده مردم را درهم شکنند و خود را در برابر روحیه مجاهدت و ایستادگی مردم سراسر یمن شکست خورده میبینند، اکنون در قالب توطئهای مشکوک به دنبال تجزیه یمن هستند.» «محمد البخیتی» عضو ارشد جنبش انصارالله یمن هم در گفتوگو با شبکه تلویزیونی العالم با بیان اینکه ائتلاف متجاوز سعودی و اماراتی به همراه آمریکا و انگلیس برای تحقق اهدافشان در جنوب یمن، اقدام به ایجاد درگیری میان متحدان خود میکنند، گفت، آنها بعد از ناکامی در شکستن مقاومت مردم یمن، خواهان تجزیه یمن هستند.
دکتر «حزام الاسد» عضو شورای سیاسی انصارالله یمن هم گفت: «تحولات عدن جزیی از تلاشهای متجاوزان برای تجزیه و اشغال یمن به دست وابستگان داخلی سعودی و اماراتی است.» وی با اشاره به دلیل این درگیریها و بروز اختلاف میان عربستان و امارات گفت: «اختلاف به وجود آمده میان دو متحد سعودی و اماراتی نتیجه تقابل منافع و اراده دو طرف برای بردن سهم بیشتر از یمن است. علاوه بر این استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا و اسرائیل به دنبال اجرای طرح تجزیه خود در خاورمیانه است که یمن جزیی از این طرح است.» عضو شورای سیاسی انصارالله درخواست عربستان از طرفهای درگیر در عدن برای آتشبس را نمایشی طنز آمیز توصیف و تاکید کرد، عربستان این درگیریها را تامین مالی میکند و با جنگندههای خود از آن پشتیبانی هوایی به عمل میآورد. امارات نیز در طرف مقابل قرار دارد و این نقش را ایفا میکند. این برای ملت یمن اهمیتی ندارد، بلکه با تمام قدرت و امکانات خود سرزمینهای اشغالی را از سیطره متجاوزان آزاد خواهد کرد. «گریگوری کوساچ» استاد دانشکده تاریخ و علوم سیاسی و حقوق در دانشگاه دولتی علوم انسانی روسیه هم به روزنامه نزاویسیمایا گازتا در مورد اینکه آیا هیچ نشانهای از وجود رقابت میان عربستان و امارات وجود دارد، گفت: «سخنها درباره رقابت میان ریاض و ابوظبی در یمن موضوع جدیدی نیست بلکه روایتی قدیمی است. ولی در واقع هیچ شکافی بین دو کشور در ارتباط با یمن ملاحظه نشده است.»
سناریوی دوم: تشدید اختلافات بین امارات و عربستان در جنوب یمن: این سناریو نیز قابل اعتنا بوده و بیانگر بخشی از واقعیتهای موجود در عدن است. این مسئله کاملا مشخص بوده که نیروهای تحت حمایت امارات و عربستان در 52 ماه گذشته بارها با یکدیگر درگیر شدهاند. شکستهای میدانی ائتلاف سعودی و عدم تحقق اهداف امارات و عربستان، این دو کشور را در برخی از جبههها رودرروی یکدیگر قرار داده است. اما اینکه مسائل و درگیریهای عدن و تلاش برای تجزیه جنوب این کشور را صرفا به اختلاف بین امارات و عربستان تقلیل داد چندان با واقعیت همخوانی ندارد. بنابراین در قالب طرح مشترک ریاض و ابوظبی برای تجزیه یمن کاملا طبیعی است که درگیریهایی بین نیروهای تحت حمایت این دو کشور بر سر مناطق نفود نیز صورت بگیرد. اختلاف بین امارات و عربستان در جنوب یمن هرچند بیانگر بخشی از واقعیت است اما گویای همه واقعیت نیست و تحلیل اصلی همان همدستی ریاض و ابوظبی برای تجزیه یمن است.
سناریوی سوم: امارات به تنهایی به دنبال تجزیه یمن است: این سناریو نیز چندان با واقعیت همخوانی ندارد. چرا که امارات به دلایلی که در این مطلب ذکر شد برنامههای کلان خود در یمن را به صورت کلی با ریاض هماهنگ کرده است. این دو کشور هرچند در برخی حوزهها رقیب یکدیگر بهشمار میروند اما در یمن با همدیگر به صورت کلی هماهنگ بوده و بسیار بعید است که امارات به تنهایی اقدام به اجرای طرح خود مبنی بر تجزیه یمن کرده باشد. سفر محمدبن زاید به ریاض و مواضع بسیار نرم ریاض در مورد حمله نیروهای انتقالی جنوب به کاخ ریاست جمهوری معاشیق نشاندهنده این است که امارات به صورت مستقل اقدام به تجزیه یمن نکرده و با عربستان هماهنگ بوده است. سناریوی چهارم: باجخواهی شورای انتقالی جنوب از عربستان: دلیل اینکه این سناریو به عنوان چهارمین سناریو مطرح شده این است که اساسا شورای انتقالی جنوب بدون حمایتهای امارات توان تسلط بر شهر عدن را نداشته و نمیتواند رودرروی عربستان قرار بگیرد. به همین دلیل هر چند عربستان در شرایط کنونی در موضع ضعف قرار داد و همین مسئله میتواند شورای انتقالی جنوب را وادار به باجخواهی از عربستان کند اما احتمال واقعی بودن این سناریو بسیار ضعیف است.
آیا منصور هادی قربانی میشود؟
در هرصورت منصورهادی را باید بزرگترین بازنده تحولات عدن دانست. شرایط کنونی بدترین سناریو برای دولت منصور هادی میتواند باشد؛ «عبدالملک المخلافی» وزیر خارجه سابق و مشاور فعلی «منصور هادی» در صفحه توئیتر خود نوشت، یمنیها اعتماد خود به ائتلاف را به شدت از دست دادهاند. او از ریاض خواست تا قویاً در مواضع و اقدامات خود تجدید نظر کند. پیش از وی «احمد المیسری» وزیر کشور دولت منصور هادی که از «عدن» به مکان نامعلومیگریخته است، در یک پیام ویدئویی گفت که سعودیها سکوت کردند تا اماراتیها سر دولت منصور هادی را گوش تا گوش ببرند. روزنامه «اخبارالیوم» نزدیک به دولت هادی نیز در مقالهای به قلم «علی احمد العمرانی» با حمله به دولت سعودی نوشته است که ریاض همواره مدعی است که حافظ وحدت یمن است اما چرا هیچ تلاشی برای انحلال شبهنظامیان جداییطلب نکرده است و تنها زمانی که «عدن» سقوط کرد بیانیه داد و خواستار توقف درگیریها شد در حالیکه درگیریها پایان یافته بود! روزنامه اخبار الیوم نوشته است که ولیعهد سعودی در دیدار با «محمدبنزاید» تعهد داده است که چهار وزارتخانه از جمله «وزارت کشور» و همچنین معاونت ستاد مشترک و فرماندهی نظامی یکی از مناطق به شورای انتقالی جنوب سپرده شود. همچنین این شورا اداره سه استان جنوبی را برعهده خواهد گرفت. به نوشته این روزنامه، مسئولان دولت منصور هادی بهشدت از این امتیازدهی عصبانی هستند. اما به نظر میرسد چاره دیگری برای حفظ اندک منافع باقی مانده در یمن ندارند.
نتیجه
درگیریهای عدن را میتوان در قالب سناریوی سعودی- اماراتی برای تجزیه یمن تفسیر کرد. این دو کشور به دنبال سه پاره کردن یمن بوده و عربستان چشم طمع به مناطق شرق یمن داشته و امارات نیز به دنبال تسلط و تجزیه جنوب یمن است. عربستان به دنبال این است تا پروژه قدیمی خود برای احداث خط لوله نفتی از داخل عربستان تا اقیانوس هند را دنبال کند که این مسئله به این معنا است که این خط لوله باید از استان حضرموت در شرق یمن عبور کند. عربستان در گذشته نتوانسته بود از طریق خرید اراضی عبور خط لوله خود این پروژه را اجرا کند. امارات نیز به دنبال کنترل بر بنادر یمن است. بنابراین این دو کشور به دنبال تجزیه یمن بوده و در این مسیر با یکدیگر هماهنگی دارند.
اختلافاتی هم که بین عربستان و امارات در جنوب یمن وجود دارد را نباید بیش از حد عمیق تصور کرد. چه بسا یکی از اهداف این درگیریها زمینهسازی برای تجزیه جنوب یمن بوده و ریاض و ابوظبی سعی داشته باشند چنین رخدادی را پیامد طبیعی اختلافات جناحی و قبیلهای در یمن نشان داده و خود را کنار بکشند. بنابراین تحولات عدن با توجه به موضع رسمی شورای انتقالی برای جدایی جنوب از شمال و خروج بدون درگیری نیروهای وابسته به سعودی بر روی زرهپوشهای سعودی از عدن از یک طرح مشترک ریاض و ابوظبی برای تجزیه یمن حکایت میکند که برخی تحلیلگران یمنی به آن اشاره کردهاند. عبدالملک الحوثی رهبر جنبش انصارالله یمن هم تاکید کرده آنچه که در عدن رخ داده، ارتباطات روشنی با توطئههای ائتلاف متجاوز به یمن دارد. وی تصریح کرده که هدف دشمنان در جنوب یمن، اشغالگری و تجزیه این کشور است و این موضوعی است که ما از ابتدای جنگ به آن اشاره کردهایم.